قرار است جده روز پنجشنبه میزبان نشست عربی - آمریکایی - ترکی برای بررسی راه های مقابله با داعش باشد. درهمین حال وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرده ائتلاف علیه داعش بدون مشارکت سوریه، روسیه و ایران ھرگز موفق نخواھد؛ چرا که این کشورها در این نشست حضور ندارد. دلیل عدم دعوت از این سه کشور چیست؟
نمی توان گفت که عدم دعوت به معنای عدم تعامل شکل گرفته است. وزرای خارجه کشورهای اروپایی کم و بیش طی تماس با مقامات جمهوری اسلامی ایران، همواره علاقه مندی خود را برای تعامل بیان کرده اند. در عین حال نمایندگان مجلس آمریکا نیز همواره بر جایگاه و نقش ایران به عنوان یک نیروی با ثبات مورد تاکید قرار داده اند. البته همکاری های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و همچنین دیالوگی های برقرار شده اخیر میان ریاض و تهران، قابل توجه بوده و دارای اهمیت است.برنامه ریزی برای قدم های بعدی توسط ریاض باید دنبال شود.
از طرفی طی این مدت آقای اوباما به مساله و مولفه جریان های افراطی اشاره کرد. در عین حال اخباری مبنی بر بررسی وضعیت حامیان مالی توسط دیوان لاهه با توجه به مصوبات شورای امنیت مطرح شده است. مساله افراطی گری و توجه به آن نیازمند شفافیت، صداقت و جدیت است که تا کنون در باره آن وضعیت مطلوب را مشاهده نکرده ایم. البته به تازگی آقای شمخانی دبیر شورای امنیت ملی مذاکراتی را با وزیر امور خارجه دانمارک داشتند که روند بستگی به نوع رفتار و نگاهی که غرب دارد، می تواند قابل بررسی باشد .
آقای لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز حرف به جا و به حقی را مطرح کرده اند. در حالی که برخی از تشکیل دهندگان ائتلاف تروریسم در منطقه حمابت های تسلیحاتی کرده اند، حال پرچمدار مبارزه با آن قابل توجه است . به نظر نمی رسد که مبارزه با افراط گری در چارچوب یک نوع کلکسیون و کلیشه ای قابل حل باشد. پرسش بزرگ این است که با وجود عدم جدیت مبارزه با افراط گری در ابتدای اقدامات داعش و سپس پیگیری ائتلافی همانند واقعه یازدهم سپتامبر چه هدفی صورت می گیرد؟ آیا هدف در راستای تحکیم منافع و سعادت مردم عراق است یا اینکه مجددا شاهد برخی مدیریت مداخله در منطقه هستیم؟ هدف غایی این رفتار چه می تواند باشد؟ این موضوع باید به دقت بررسی شود.چرا ائتلاف در خارج از شورای امنیت پیگیری می شود؟
دربحث همپیمانی ناتو که روسیه نسبت به آن معترض است، با توجه به بحران اوکراین عدم حضور مسکو می تواند توجیه پذیر باشد. اما عدم حضور ایران برای مقابله با افراط گری، با توجه به فعالیت های ایران برای کمک به گروهای مبارز علیه داعش، از سوی ناتو به چه دلیل است؟
در حال حاضر ائتلاف نهایی صورت نگرفته است. تمرکز ناتو بر شرق اروپا و بعضا حمایت های مرحله از اوکراین است. ناتو سعی کرده بیشتر به لحاظ روانی از اوکراین پشتیبانی کند. آمریکا نیز موضوع عراق را خارج از ناتو دنبال می کند. هرچند که ناتو از این ائتلاف حمایت می کند. زمانی تعداد کشورهایی که اعلام موافقت برای ائتلاف کردند، 18 کشور بود که گفته شده به 40 کشور رسیده است. این موضوعی نیست که بخواهد در دایره ناتو باقی بماند. از دیگر سو شاهد برخی مواضع هستیم که باید به آنها توجه کرد. رژیم صهیونیستی مطرح کرده که باید برخی از کشورهای منطقه از جمله قطر و ترکیه که در افراط گری نقش داشتند را مورد محاسبه قرار داد. این موضوع قابل توجهی است. شاید رژیم صهیونیستی به دنبال پنهان کردن نقش خود در تولید افراط گری است که دچار وضعیت خارج از مهار شده است. بنابراین به دلیل اینکه اسرائیل تصور می کند موضوع از کنترل خارج شده و در صدد پاک کردن صورت مساله است و این مساله را به سمت دیگر کشورها پاس می دهد. شاید این برای برخی کشورهای غربی نیز مطرح باشد. برخی کشورهای غربی که عضو ناتو هستند و در تولید این وضعیت نقش داشتند. حتی خانم هیلاری کیلینتون به عنوان یک مقام مسئول اعلام کرده بود که آمریکا در تولید گروه داعش و جریان افراطی نقش داشته است. کسی نمی تواند این را نفی کند. سوال های متعددی در افکار عمومی جهان مطرح است...
روسیه معتقد است عدم حضور ایران، روسیه و سوریه برای مبارزه با گروھک داعش مبتنی بر معیارھای دوگانه است و ھرگز موفقیت آمیز نخواھد بود. آیا به واقع همین گونه است؟
واقعیت همین است. بنده پیشتر زمانی که بحران سوریه شروع شد، بیان کردم که این سوریه با مصر متفاوت است. سوریه بخشی از یک نبرد متقارن امنیتی است، نه اینکه جامعه دستخوش موضوعات اجتماعی و حرکت به سمت آزادی مدنی باشد. در آن زمان بسیاری این مسایل را تمیز و شفاف تفکیک نمی شد که بهار عربی از چه جنسی است و هر کدام از وقایع در لیبی، سوریه، مصر، تونس و یمن، به چه معناست. آنها، جریانات را به صورت به هم پیوسته تحلیل می کردند، در حالی که هر کدام از آنها موضوعات خاص خودش را دارد. درباره سوریه، ایران و روسیه بر این تاکید داشتند که آنچه در حال روی دادن است جهت گیری به سمت نوسازی سیاسی در منطقه نیست، بلکه جریانی است که از لایه های افراط گری بیرون می آید. کسی به این مساله توجه نمی کرد و حتی اکنون نیز به این گروه در سوریه تسلیحات داده و اعلام کرده اند 500 میلیون دلار کمک مالی به برخی از معارضان کرده اند. این رفتار متناقض است. واقعیت این است که در مبارزه معنوی با افراط گری ، ایران یکی از کشورهایی است که به صورت جدی مخالف آن بوده است و این دیگران هستند که باید هزینه اشتباهات خود را بپردازند. غرب هم به خوبی می داند و نقش ا یران را به درستی درک کرده است. جمهوری اسلامی ایران خواهان حرکت به سمت شرایط بهتر و مردم سالاری برای این جوامع است. تاکید ایران حرکت بر امنیت انرژی و توسعه اسلام مهربان است. به همین دلیل دیالوگی که ایران همواره در عرصه جهانی در چارچوب نزدیکی مذاهب و ادیان دنبال کرده، از این جنس بوده است. جمهوری اسلامی ایران اتفاقات منطقه را با ماهیت اهل سنت قابل تفکیک می داند و حاضر نیست جریان افراطی را با اهل سنت پیوند بزند. امروزه حتی شاهد تغییر برخی جریان در منطقه هستیم. برای نمونه دگردیسی طالبان نشان می دهد طی 10 سال اخیر نوع نگاه آنها به دیپلماسی، تعریف و چگونگی محاسبات قابل توجه است. طالبان امروز جریانی نیست که موافق با اقدامات داعش باشد. جهاد نکاح داعش یک نمونه است . فقه سیاسی اهل سنت وحتی طالبان جدید با داعش در تضاد است. زمانی طالبان افغانستان مخالف آموزش زنان در مدارس بود اما امروز چنین چیزی نیست. امروز حوزه اصلی جریان افراط گری داعش است. داعش یک تهدید منطقه ای نیست، بلکه یک تهدید جهانی است .ایران همواره بخشی از راه حل است و تاکید روسیه با درک از واقعیت صحنه صورت می گیرد. ایران و روسیه و سوریه همواره به پیامد های حمایت های غلط از جریان افراطی هشدار داده بودند.