یک استاد دانشگاه گفت: اضطرابی که کودکان طلاق تجربه می‌کنند، نسبت به بچه‌هایی که در زندگی نرمال و بدون جدایی والدین زندگی می‌کنند، به مراتب بیشتر است.

محمد هادی‌زاده مدرس دانشگاه و عضو پیوسته انجمن مشاوره ایران در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، درخصوص تعریف طلاق گفت: طلاق بعنوان یک آسیب اجتماعی یاد می‌شود. طلاق یعنی دونفری که باهم به صورت رسمی ازدواج کردند که تحت تأثیر برخی عواملی تصمیم می‌گیرند که این زندگی مشترک را که رسما ثبت شده به پایان برسانند که در واقع از یکدیگر جدا می‌شوند. 

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: گاهی اوقات این طلاق به صورت رسمی در دفترخانه‌ها ثبت می‌شود یا گاهی اوقات طلاقی وجود دارد که کارشناسان از آن تحت عنوان اطلاق عاطفی یاد می‌کنند. دونفر ممکن است زیر یک سقف زندگی کنند اما از نظر عاطفی دیگر به هم وابستگی و دلبستگی نداشته باشند و آن زندگی مشترک از آن ابعاد عاطفی از بین رفته باشد و این دو نفر به نوعی باهم همخونه هستند. هرچند که رسما ازدواج کرده‌اند. 

وی درخصوص عوامل باعث ایجاد طلاق اظهار داشت: عوامل مختلفی در این قضیه دخیل هستند؛ مهمترین عامل طلاق ازدواجی است که نادرست شکل گرفته باشد وقتی دونفر بدون اینکه شناخت کافی داشته باشند یا تحت تأثیر هیجاناتشان تصمیم می‌گیرند که با همدیگر ازدواج کنند و شناخت کافی در زمینه‌های مختلف از زمینه‌های فردی، شخصیتی، علایق از همدیگر ندارند و یا حتی تشابهات فرهنگی که بین خانواده‌ها ممکن است وجود داشته باشد، بخوبی بررسی نمی‌شود و انتخاب درستی صورت نمی‌گیرد که این امر پایه‌های مشکلات خانوادگی را بنا می‌کند. 

هادی‌زاده در ادامه به یکی دیگر از عوامل مهم در امر طلاق اشاره کرد و بیان داشت: ازدواج غلط، دیگر عاملی در زمینه طلاق است. ازدواجی است که ناشی از عدم شناخت کافی دوطرف از همدیگر است. این شناخت کافی فقط یک شناخت سطحی نیست منظور از جنبه‌های مختلف بعضی اینکه دو نفر احتیاج دارند در آن موارد باهمدیگر اشتراک داشته باشند. 

این استاد دانشگاه با بیان مثالی اظهار داشت: فردی که به لحاظ شخصیتی بیش از اندازه شکاک هست، خیلی بی‌اعتماد است، توان اعتماد کردن به همسرش را ندارد و یا فردی که توان کنترل خشم خود را ندارد و خشم خود را به صورت انفجاری از طریق برخوردهای فیزیکی یا صدمات جسمانی بروز می‌دهد، همه این موارد منجر می‌شود که فرد از ادامه زندگی دلسرد شود و کم کم به سمت طلاق عاطفی یا طلاق رسمی کشیده می‌شود. 

وی در ادامه با بیان دیگر عوامل طلاق اظهار داشت: تفاوت‌های فرهنگی که بین زوج وجود دارد که این تفاوتهای فرهنگی را می‌توان در زمینه فعالیتهای اجتماعی که زوجین از همدیگر انتظار دارند و دیدگاه‌های مذهبی همدیگر درنظرگرفت. 

هادی‌زاده در ادامه افزود: خانواده‌های زن و شوهر ممکن است از نظر فرهنگی با همدیگر اختلافات جدی داشته باشند که این مورد هم می‌تواند که این مورد هم می‌تواند از عوامل تأثیرگذار باشد.  
وی در ادامه گفت: افراد معمولا فکر می‌کنند وقتی که ازدواج کردند، خودشان دونفر هستند که باهم ازدواج می‌کنند درحالیکه وصلت دوخانواده است. وقتی که دو خانواده از لحاظ فرهنگی هم با همدیگر اشتراکات پایداری را نداشته باشند منجر به بروز اختلافات و در نتیجه طلاق عاطفی یا جدایی رسمی می‌شود. 

این استاد دانشگاه در ادامه بیان داشت: در برخی موارد بعضی از بیماری‌های روانی هم می‌تواند منجر به بروز اختلافات و در نتیجه طلاق عاطفی یا جدایی رسمی می‌شود. 

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: در برخی موارد بعضی از بیماری‌های روانی هم می‌تواند منجر به طلاق شود. برفرض مثال اگر یکی از زوجین دچار افسردگی شدید باشد، قائدتا توانایی برقراری ارتباط عاطفی، ارتباط جنسی و یا ارتباط اجتماعی را ندارد و باعث پدید آمدن مشکلاتی می‌شود که تبعات آن طلاق می‌شود. 

وی در ادامه خاطر نشان کرد: تحیقات نشان می‌دهد یکی از عواملی که درجدایی و طلاق اثرگذار هستند و معمولا هم بروز داده نمی‌شود، مشکلات جنسی است که زوجین با همدیگر دارند و منجر به مشکلاتی می‌شود که دوطرف نمی‌توانند از لحاظ جنسی رضایت کافی را داشته باشند.  
هادی‌زاده در ادامه اظهار داشت: یکی دیگر از عوامل طلاق، دخالت‌هایی است که خانواده‌ها در زندگی زوجین انجام می‌دهند. این دخالت‌ها ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم روی دیدگاه زوجین نسبت به یکدیگر اثرگذار باشد و تنش‌هایی را به وجود آورد که اگر خانواده نتواند با آن تنش مقابله موثری انجام دهد منجر به طلاق می شود. 

این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه طلاق را می‌بایست هم از لحاظ فردی و هم از نظر اجتماعی که برای خود فرد پیامدهایی دارد را بررسی کرد اذعان داشت: پیامدهای فردی که طلاق برای فرد دارد ممکن است بروز دهد که طلاق را بعنوان یک شکست برای فرد ارزیابی شود و ممکن است که بر روی توانمندی‌های فردی خود شخص اثر بگذارد. 

در برخی موارد ممکن است که منجر به کاهش اعتماد به نفس فرد شود و یا ممکن است که افسردگی را به همراه داشته باشد و یا فرد بخاطر این اتفاقاتی که افتاده است و برچسبی که از جامعه دریافت می‌کند بعنوان یک زن با مرد مطلقه (واقعا فرقی نمی‌کند) ترجیح بدهد که از بعضی اجتماعات دوری کند و یا اینکه در حرفه و شغل فرد مطلقه اثرگذار باشد. 

وی با اشاره به پیامدهایی که امر طلاق برای جامعه دارد گفت: وقتی شخصی جدایی را تجربه می‌کند و احساس تنهایی سراغ او می‌آید ارتباط برقراری کردن مجدد برایش سخت می‌شود؛ بخاطر اینکه تجربه آسیب‌زایی را قبلا داشته و یک نگرانی درون فرد هست که ارتباط برقرار کردن برایش دشوار می‌شود. 

هادی‌زاده در ادامه با تأکید به اینکه جامعه از تک تک افراد تشکیل می‌شود تصریح کرد: وقتی که افراد جامعه منزوی می‌شوند، ارتباطشان ضعیف می‌شود که به صورت مستقیم بر روی فعالیتهای اجتماعی آنها اثر می‌گذارد که بعضا ممکن است راندمان کاری این افراد در محیط کار و رضایت شغلی شان کاهش پیدا کند که این موضوع مستقیم روی افرادی که ارباب رجوع یا مخاطب‌های شغلی این افراد هستند، تأثیرگذار می‌باشد. 

این استاد دانشگاه در ادامه اضافه کرد: ناخوشایندتر از همه این موارد وقتی است که زوج از یکدیگر جدا شوند درحالیکه فرزندی هم در زندگی مشترکشان هست که تبعات طلاق برای فرزند هم اثرگذار هست که معمولا مشاهده می‌شود. 

بچه‌های طلاق از نظر رفتاری، دچار پرخاشگری، از نظر تحصیلی دچار افت تحصیلی، و از نظر خلق و خوی دچار افسردگی می‌شوند و از نظر ارتباط برقرار کردن و اعتماد نسبت به دیگران دچار مشکل می‌شوند که در نتیجه باعث کاهش علاقه نسبت به فعالیت‌های اجتماعی هم می‌شوند. 

وی در ادامه بیان کرد: اضطرابی که کودکان طلاق تجربه می‌کنند نسبت به بچه‌هایی که در زندگی نرمال و بدون جدایی والدین زندگی می‌کنند، به مراتب بیشتر است و مشکلات بسیاری هم دارند. 

هادی‌زاده با بیان اینکه طلاق اثرات منفی در کودکان دارد، اظهار داشت: عده‌ای از متخصصان معتقدند که زندگی کردن با یک والد در شرایط آرام بهتر از زندگی کردن با دو والد در شرایط تنش‌زا هست. علی رقم اینکه طلاق مشکلاتی را برای کودکان دارد اما زندگی کردن در خانواده پرتنش می‌تواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد. 

وی در پایان افزود: کارشناسان براین باورند که اگر سن فرزند به سنی رسیده باشد که بتواند مسائل را از هم دیگر تفکیک کند، ممکن است طلاق آسیب کمتری بر روی آنها داشته باشد مثلا اگر در دوره‌ای باشد که از نظر بلوغ فکری تا حد مناسبی رسیده باشد ممکن است اثرات طلاق برایشان کمتر باشد. 

انتهای پیام/
برچسب ها: طلاق ، اضطراب ، بچه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۴ ۲۴ مهر ۱۳۹۵
بسیار عالی و کامل ....
باسپاس ویژه از آقای محمد هادی زاده،مدرس دانشگاه و عضو انجمن مشاوره ی ایران.
آخرین اخبار