به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری تحلیلی نیو ایسترن آوت لوك، در این نشست ، مسائل مربوط به مبارزه با سازمانهای تروریستی خاورمیانه از جمله فعالیتهای سازمان تروریستی داعش ، در دستور کار نشست بود (بخوانید هدایت این گروه برای رسیدن به اهداف و منافع ) .
ایالات متحده آمریکا ، به عنوان قهرمان واقعی(!) این رویداد ، که به طور رسمی توسط ریاض احضار شده بود ، سعی در فرافكنی در مورد اعلام موفقیت و ایجاد نیروهای ائتلاف بین المللی برای مبارزه با "بد مطلق"، همان گروه تروریستی داعش ، داشته است .
نكته جالب و مشترك داعش و القاعده این است ، كه هر دو به نام اسلام و با نیت تضعیف چهره واقعی اسلام با هدف قرار دادن نمادین "منافع آمریكا" ، باعث لشگركشی آمریكا به منطقه خاورمیانه شده است . در ادامه ، شرکت کنندگان در این نشست ، به غیر از وزیر امور خارجه ترکیه -چاووش اوغلو - به اتفاق آرا سند اهداف ائتلاف را ، که توسط ایالات متحده آمریکا دیکته شده بود ، امضاء كردند .
اهدافی غیرواقعی و دروغین این نشست عبارتند از : مبارزه با داعش با روشهای پیشنهادی واشنگتن ؛ بمباران مواضع ستیزه جویان از هوا ، در خاک عراق و سوریه ، ارائه کمکهای نظامی به کردها و دولت عراق ، و همچنین ارائه کمکهای انسان دوستانه به افراد حاضر در سرزمینهای اشغال شده توسط شبه نظامیان !
واشنگتن نه تنها از ایجاد ائتلاف جنگ علیه داعش با حمایت فعال ریاض خوشحال است ، بلکه با آزادی اقدامات خودسرانه خود در راستای تامین و حفظ منافع واشنگتن ، راضی به نظر میرسد .
آمریكا میتوانست اقدامات انجام شده توسط این ائتلاف را در چارچوب منشور سازمان ملل متحد هماهنگ كنند ، از طرفی احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای مستقل ، اول از همه سوریه را مدنظر قرار دهد ، اما ، رفتار غیر حرفهای سیاست خارجی آمریكا در این موضوع کاملا سودجویانه بوده است . اکنون تکرار سناریوی سال 2003 مشهود است .
به تازگی ، جان کری با صدور بیانیهای ، مسکو را به نقض قوانین بین المللی در اوکراین متهم كرده است (!) ، به همین دلیل ، انتقاد مسكو از فعالیتهای آمریکایی در رسانههای غربی ، 'مضحک' نشان داده میشود ، و نمیتواند ایالات متحده آمریکا را به عدم احترام و پایبندی به قوانین سازمان ملل در خاورمیانه پاسخگو بداند .
به عبارت دیگر ، ایالات متحده آمریکا دیگر کشورها را بدون هیچ گونه شواهد مستندی متهم میكند ، و همین رفتار امپرالیستی واشنگتن سیستم قوانین بینالمللی را به نابودی خواهد كشاند ، و در دهههای اخیر ، به ویژه پس از فروپاشی نظام دو قطبی روابط بین المللی ، در انجام اینكار موفق عمل كرده است .
عجیبتر اینکه پس از سخنان جان کری ، استدلالهای مشابهای توسط روزنامه عربستانی در 13 سپتامبر به نام "عكاظ" در جده و' الحیات 'در لندن كه توسط عربستان سعودی حمایت مالی میشود ، منتشر گردید .
تحلیلگر "الحیات" این اقدامات را "غیراخلاقی" نامیده است و روزنامه نگار علی الحربی از عكاظ نیز ، دولت روسیه در اتخاذ سیاستهای غیر منطقی ، سرزنش میكند ، و به تکرار کلمه به کلمه استدلالهای وزیر امور خارجه در متن منتشره خود ، در كنار انتقاد از نیروهای ائتلاف بین المللی به نادیده گرفتن تهدید خود داعش به روسیه ، روی میآورد .
چرا نگاه آمریكا به ریاض ، پس از بازدید موفق سرگئی لاورف از جده در 20-21 ژوئن سال جاری و پس از روند بهبود در روابط دو جانبه (براساس نیت و اهداف ریاض) ، متحول شده است ؟
قطعا عربستان سعودی تا حدودی به روسیه - برای رسیدن به اهداف خود - نیاز دارد .
در حال حاضر سایه بهبود روابط با مسکو برای ریاض لازم است ، كه عمده دلیل آن تهدید مجدد واشنگتن میتواند باشد .
داشتن رابطه دوستی با مسكو ، با احتساب نگرانیهای ریاض از تعاملات اخیر منطقه ، میتوان به احتمال توافق واشنگتن و تهران و خودداری واشنگتن از جنگ و سرنگونی دولت بشار اسد ، اشاره داشت .
در حال حاضر خانواده سلطنتی عربستان از کاخ سفید تقریبا هر چیزی را كه آرزو داشت ، دریافت میكند ، و حداقل سازش و مصالحه در موارد زیر بین دو طرف به چشم میخورد :
- بمباران داعش كه اكنون از آن به عنوان تهدید اول قبیله حاکم عربستان نامبرده میشود (!) ، در حالی که داعش به هدف اصلی وهابیت - حذف نخست وزیر طرفدار ایران نوری المالکی از قدرت و تامین امنیت نزدیک به نیمی از عراق از "عناصر غیر سنی (ایزدیها ، مسیحیان، آشوری و دیگر اقلیت) کمک کرده است (!) .
- عقب نشینی آمریکا از رویکرد نزدیکی با ایران ، از سرگیری سیاست اسقاط رژیم بشار اسد به هر وسیله توسط دولت آمریکا
- عقب راندن داعش با استفاده از بمباران مناطق شمال شرقی این کشور و انتقال مناطق به دست مخالفان سوریه 'میانهرو '، (برای همین ریاض به ایجاد برخی اردوگاههای آموزشی در خاک خود برای شبه نظامیان تن داده است ) .
اکنون آنها در موقعیت مطلوبتری قرار دارند (ریاض) ، در حالی که کاخ سفید شرایط متفاوتی دارد ؛ واشنگتن باید به گسترش نیروهای خود ، و به جای تمرکز بر مبارزه با روسیه و چین ، دوباره به سمت باتلاق خاورمیانه کشیده شده است ، که همگی تداعی کننده تحقق سفارشات شاهزادگان سعودی به " خنثی كردن ایران و ایجاد منطقه عاری از اقلیتهای غیر سنی " ، برای تشكیل خلافت است (!) .
با این حال واشنگتن این عقب نشینی را به عنوان یک تاکتیک در نظر گرفته است .
به عنوان یک حقیقت ، امیدوارند از عملیات نظامی آینده (ائتلاف) منافع استراتژیک (مدنظر) را كه دنبال آن هستند ، محقق کنند .
در مرحله اول ، اگر پروژه پاكسازی خاک عراق از شبه نظامیان داعش تحقق یابد ، متعاقبا دولت جدید عراق به ایالات متحده آمریکا بیش از ایران در مورد ثبات خود مدیون خواهد بود ، از طرفی واشنگتن از شر نفوذ روسیه در این منطقه خلاص می شود .
تروریستهای رانده شده از سرزمین عراق قطعا در سوریه مستقر خواهند شد ، که بهانهای مناسب برای حمله ائتلاف به اصطلاح بین المللی به سوریه خواهد شد .
در مرحله دوم عملیات علیه داعش ، کل منطقه شمال شرقی سوریه از حضور قدرت نظامی نظام سوریه آزاد خواهد شد ، به طوری که میتوان آن را به فرزندان آمریکا و عربستان ، 'مخالفان سوری میانه رو" انتقال داد .
با توجه به مقاله "الحیات" در نهم سپتامبر ، نیروهای نظامی اسرائیل در حال برنامهریزی برای حمله و ضربهزدن به موقعیت حزب الله در لبنان هستند . هدف از این کار مجبور ساختن حزب الله به عقب نشینی نیروهای خود از سوریه است ، منطقهای که آنها در برابر شبه نظامیان اسلامی میانه رو و تحت حمایت مالی پادشاهیهای خلیج فارس ، مقاومت كردهاند .
این حمله (یا یک تهدید واقعی ) به کاهش مواضع سیاسی حزب الله و ارتقاء شرایط بعدی در حوزه سیاست لبنان ، كمك خواهد كرد .
بنابراین هدف واقعی از کل عملیات جبهه ائتلاف علیه داعش ، این است که ایالات متحده آمریکا در تلاش برای کاهش 'اتحاد شیعه" و تسلیم اجباری تهران به شرایط قبل از 20 نوامبر و اجبار ساختن ایران به پذیرش شرایط واشنگتن برای برداشتن تحریمها است ، نه تنها مجبور ساختن دولت ایران برای عقب نشینی از مسائل هستهای ، بلکه امتناع از نزدیكی تهران به روسیه نیز مورد نظر واشنگتن میباشد . در حال حاضر از بین بردن دولت بشار اسد توسط واشنگتن به عنوان یک موضوع فنی در نظر گرفته میشود ، اتفاقی كه دوستی متزلزل آمریکا و عربستان را میتواند به حالت اولیه باز گرداند .
حذف ایران از دایره متحدان استراتژیک بالقوه روسیه ، دستاورد اصلی جغرافیای سیاسی برای ایالات متحده آمریکا در بازی جهانی - الگوهای ایجاد شده توسط برژینسکی خواهد بود .
تحقق این امر ، امكان پایین آوردن قیمت هیدروکربن و یا ساخت هرگونه خط لوله نفت و گاز را ممکن خواهد کرد . این امر به کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه نیز کمک خواهد کرد که محروم كردن مسکو از منابعی که برای توسعه و تقویت اتحادیه اقتصادی اوراسیا لازم دارد ، هدف قرار خواهد داد .
روسیه در این وضعیت چه كاری می تواند انجام دهد ؟
در مرحله اول ، روشن كردن اعراب از اهداف واقعی واشنگتن مبنی بر این که آمریکاییها نمیخواهند یک بازی منصفانه به راه بیاندازند ، و متقاعد كردن آنها برای اجرای اهداف ژئوپلیتیکی خود نیز منطقی بنظر می رسد .
به رغم تمام تلاشهای روسیه ، لازم است از ایالات متحده آمریکا ، در سازمان ملل متحد ، در مورد چگونگی عملیات خود براساس منشور سازمان ملل متحد ، که در آن اجازه شورای امنیت نیز برای انجام چنین اقداماتی لازم است ، توضیح خواسته شود . به هر حال ، پاریس ، در كنفرانس ضد ترور ، به طور رسمی اعلام کرد که تمام اقدامات باید براساس قوانین بین المللی انجام گردد (!) .
در مرحله دوم ، محافظت از اقلیتهای خاورمیانه برای روسیه مهم خواهد بود ، اول از همه مسیحیان ، که توسط شبه نظامیان جهادی سلفی در معرض خطر هستند .
در این رابطه مسکو میتواند یک جلسه ، با نمایندگان اقلیتهای اصلی خاورمیانه (عراق و شام ) برگزار كند . مسائل مورد بحث ، پیدا کردن یک محل امن برای گروههای قومی خاورمیانه است كه اكنون در شرایط (بد) ایجاد شده براساس پروژه جغرافیای سیاسی صد سال پیش - در موافقتنامه سایکس-پیكات - زندگی میكنند . ما نباید اجازه داد واشنگتن از این کارت استفاده كند ، كاری که به جد به دنبال انجام آن است .
در مرحله سوم ، اطلاع رسانی به دمشق برای تقویت نیروهای خود و نابود کردن مراکز باقی مانده از نیروهای شورشی در دوما ، جبیر ، یرموک ، بلندیهای جولان و مکانهای دیگر ، به منظور فراهم كردن فرصتی برای شروع حركت به دیرالزور و الرقه و بیرون راندن شبه نظامیان داعش و بازگرداندن قدرت دولت مرکزی .
مقامات سوریه باید با کردها در شمال شرقی این کشور همکاری بیشتری کنند . روسیه میتواند ابتکار عمل را بدست گیرد و به دمشق سیستمهای دفاع ضد هوایی مدرن را به منظور جلوگیری از ایجاد 'منطقه پرواز ممنوع' توسط غرب ، و مناطق آزاد شده از داعش ، ارائه دهد .
همه ما عواقب ایجاد 'منطقه پرواز ممنوع' در لبنان را به خوبی به یاد داریم ...
و چهارم اینكه ، توسعه روابط با ایران است .
در غیر این صورت زمان برای روسیه خیلی دیر خواهد شد .
انتهای پیام./