به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، بحث استقلال اسکاتلند و جدا شدن از بریتانیای کبیر دیدگاههای مختلف و گوناگونی را پیرامون این مسأله معطوف به خود کرد.
برخی استدلال می کردند که این نهایت دموکراسی است که دولت بریتانیا اجازه برگزاری همه پرسی را به شهروندان اسکاتلندی داد تا بر اساس آن بتوانند "سرنوشت خود را تعیین کنند."
برخی در مقابل چنین استدلال می کنند که طرح بحث استقلال نشان دهنده این
است که هویتهای قومی، زبانی، نژادی و ... امکان ظهور و بروز در هویت مسلط
انگلیسی در "بریتانیا" را پیدا نمی کنند.
موضوعی که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که طرح مباحث استقلال
طلبانه نشان دهنده این است که گروهها و هویتهای نژادی، قومی، زبانی، دینی و
... از وضعیت خود در همزیستی با "هویت مسلط" ناراحت هستند.
از بعد مطالعات امنیت پژوهی این گروهها در قالب هویتهای متکثر خواهان "امنیت انسانی" هستند تا هویت مسلط دولتی.
بر همین اساس است که بخشی از مردم اسکاتلند در بحث سیاست خارجی حامی سیاستهای دولت انگلستان به شمار نمی روند و سیاستهای این دولت را در خدمت به "امنیت انسانی" خود تلقی نمی کنند.
این گمانه با روی کار آمدن دولتهای محافظه کار در بریتانیا شکل جدی تری به خود می گیرد. سیاست خارجی این حزب معمولا مورد توجه مردم اسکاتلند نیست. یکی دیگر از دلایل اینکه سیاستهای خارجی حزب محافظه کار بریتانیا مورد توجه مردم اسکاتلند نیست این است که سیاستهای "مرکز محور" نزد این حزب بیشتر است و اساساً این حزب در انتخابات مجلس نیز روی خوشی به مردم و نمایندگان اسکاتلند ندارد و با اعطای خودمختاری بیشتر به اجزای سازنده بریتانیا مخالف است.
نتایج همه پرسی استقلال اسکاتلند صرفنظر از نتیجه آن بحث مهم "امنیت انسانی" را مطرح می سازد.
زمانی "امانوئل کانت" فیلسوف شهیر آلمانی بحث "صلح جاودان" را مطرح می کرد و معتقد بود که دموکراسیها با یکدیگر نمی جنگند. کانت در استدلال خود می آورد که دموکراسی از آنجا که حکومتی مردمی است و مردم در آن حضور و قدرت دارند لذا مردم با محاسبه سود و زیان جنگ به آن تن در نمی دهند ضمن اینکه یکی از ارزشهای دموکراسی نیز رفتار صلح جویانه است.
اما چطور است که دموکراسی و حکومت مردم در عرصه عمل از حق و حقوق مردم خود غافل می ماند و به عبارت دیگر "امنیت انسانی" مقوله مورد مغفول در این دموکراسیهاست.
طرح استقلال طلبی در ایرلند شمالی، اسکاتلند، کاتالونیا، باسک، والنسیا و نقاط دیگر اروپای دموکراتیک نشان می دهد که دموکراسیها چندان هم به مقوله "امنیت انسانی" توجه مطلوب نداشته اند.
سفرهای دیوید کامرون به عنوان نخست وزیر بریتانیا و سفر رهبران احزاب اصلی بریتانیا به اسکاتلند و ارائه مشوقهایی برای خودمختاری بیشتر نشان می دهد که سفرهای "دقیقه نود"ی و طرح خودمختاری بیشتر تا حدی توانسته درد "فقدان امنیت انسانی" در اسکاتلند را موقتاً درمان نماید.
معمولا چنین وعده هایی از سوی سیاستمداران در مراحل حساس ارائه می شود. این پرسش مطرح است که دولت بریتانیا تا چه حدی خواهد توانست به این وعده ها عمل نماید و تا حدی خواهد توانست به ارجحیت "امنیت انسانی" بر "امنیت دولت مرکزی" عمل نماید.
به هر حال طرح استقلال طلبی در بریتانیا و سایر نقاط اروپا موضوعی نیست که با رأی منفی مردم اسکاتلند به استقلال به فراموشی سپرده شود. منطقه کاتالان در اسپانیا نیز حدود 2 ماه دیگر همه پرسی استقلال دارد. هر چند دولت مادرید این همه پرسی را غیر قانونی می داند ولی در اصل قضیه که هویتهایی در دل این دموکراسی ها خواهان جدایی از "هویت مسلط" هستند و از حق و حقوقی چون "هویتهای مسلط" برخوردار نیستند، تغییری ایجاد نمی کند.