به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ قيس بن ربيع مي گويد: در خدمت حضرت امام محمد باقر عليهالسلام ميهمان بودم و در منزل مباركش جز خشتي نبود، چون وقت نماز عشاء فرا رسيد آن حضرت به نماز ايستاد و من اقتدا كردم.
پس از آن، حضرت دست مباركش را به آن خشت زد و منديلي سنگين و مائده اي از آن بيرون آورد كه در آن مایده، هر طعام گرم و سردي قرار داشت.
به من فرمود: «اين غذايي است كه حق تعالي براي اولياء خود مهيا كرده است.»
پس آن حضرت و من از آن خورديم، آنگاه آن مايده به آن خشت برگشت. در اين لحظه مرا شك فراگرفت تا وقتي كه آن حضرت براي حاجتي بيرون رفت.
من آن خشت را زير و رو كردم و آن را جز خشتي كوچك نيافتم.
آن حضرت آمد و شكي كه در ذهن من آمده بود را دانست پس، از آن خشت قدحها و كوزه ها و سبوهايي كه از آب مملو بود بيرون آورد.
پس من از آن آبها آشاميدم و بعد به جاي خود بازگرداند و فرمود: «مثل تو با من، مثل يهود است با مسيح عليهالسلام كه گاهي به او وثوق نمي آوردند.»
سپس حضرت به آن خشت فرمان داد تا سخن بگويد، پس خشت به سخن آمد و تكلم نمود.
منبع.کتاب عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام باقر (ع)