در زمان عبداللّه بن عمر شخصي از اهالي عراق به حج آمده بود. او در حال احرام مگسي را كه بر روي دستش نشسته بود كشت.

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛پنجمين عملي كه زائران خانه خدا در حج و عمره بايد انجام دهند تقصير است. معني اصطلاحي آن، كوتاه كردن قسمتي از موهاي سر يا صورت و يا چيدن و كوتاه كردن قدري از ناخن‌هاي دست يا پاست.

در انجام اين عمل، زن و مرد مساوي هستند و اين حكم براي هر دوي آنهاست، و‌‌ همان گونه كه در همه اعمال و مناسك حج و عمره گفته شده، اين كار هم مثل ديگر اعمال بايد با قصد قربت و نيت خالصِ انجامِ فرمان خداوند صورت گيرد.

كندن و كوتاه كردن مو و ناخن در واقع جدا كردن بخشي از چيزهايي است كه در برخي موارد از مظاهر آلودگي و در پاره‌اي موارد سمبل آن هستند.

حاجي پس از احرام در مي‌قات و طي مسير طولاني تا حرم، همه حواسش جمع است كه خلافي مرتكب نشود، آنگاه با هول و هراس وارد مسجدالحرام شده و در موج جمعيت، عرق ريزان و با فشار، طواف را به سختي انجام مي‌دهد و پس از طواف، در حالي كه ديگر رمقي برايش نمانده، به نماز مي‌ايستد و پس از كمي استراحت به سعي مي‌رود و مسير طولاني بين دو كوه صفا و مروه را نيز با تحمل سختي‌ها و تشنگي به پايان مي‌برد. حال با گرفتن چند ناخن و چيدن چند رشته مو، يكباره همه چيز بر او حلال مي‌شود.

اكنون اين پرسش مطرح است كه: پس از انجام تقصير كه شايد به نظر برخي راحت‌ترين و كوچك‌ترين عملي باشد كه تا حال مشاهده نموده و  انجام داده‌اند، چگونه يكباره همه بند‌ها از دست و پا و چشم و دل... آن‌ها باز مي‌شود و از حصار محروميت و قيد اسارت همه چيزهايي كه بر آن‌ها حرام شده بود نجات مي‌يابند! زيرا تا قبل از انجام اين عمل ساده، بيست و چهار چيز بر شخص محرم حرام بود كه يكي از آن‌ها نزديك‌ترين شخص به او، يعني همسرش بود و اكنون نه تنها او، بلكه كارهاي ديگري هم كه در حال احرام نمي‌توانست انجام دهد برايش حلال شده است، راستي چرا؟!

اگر شخصي از روي جهل و ندانستن مسأله و يا به عمد عملِ تقصير را انجام ندهد و لباس احرام را از تن به درآورد و لباس دوخته بپوشد، هنوز مُحرِم است و با ارتكاب هر يك از محرمات احرام، كفاره‌اي بر عهده او مي‌آيد كه تفصيل آن در رساله‌هاي عمليه مراجع عظام آمده و در اين مختصر جاي بحث از آن‌ها نيست.

آري، اين تعبد است و تسليم، اما در آن درس‌ها و نكته‌ها نهفته است. تو با انجام اين اعمال، در كلاسي قرار گرفته‌اي كه اگر درست از آن فارغ التحصيل شوي روزگارت عوض مي‌شود و از اين پس همه كار‌هايت با ضابطه و حساب خواهد شد؛ براي هميشه حلال را حلال و حرام را حرام خواهي دانست و نه تنها در حال احرام. اين آزمايشگاهي بود و آزموني.

اگر در اين اجتماع عظيم و اين آزمايشگاه بزرگ، آنچه لازم است مسلمانان بياموزند مي‌آموختند، در زندگي اجتماعي آن‌ها تحوّلي عظيم پديد مي‌آمد. بي‌رابطه نيست كه خداوند متعال از خانه كعبه به «قِياماً لِلنّاس» ( مائده: ۹۷) و «أَمْنا» (بقره: ۱۲۵) و «مُبارَكا» (آل عمران: ۹۶) و امثال اين تعابير ياد مي‌كند.

اگر اين معاني در وجود افراد تبلور پيدا كند، فرايند عملشان تغيير خواهد كرد. وقتي ياد بگيريم كه در حال احرام مورچه‌اي نبايد از ما آزار ببيند، در نيمه‌هاي شب كه هر چرنده، پرنده و خزنده‌اي در لانه خود غنوده و آرميده است موشكي را به سوي همكيشان خود شليك نمي‌كنيم كه جان ده‌ها نفر بي‌گناه را به خطر اندازيم. در اينجا بد نيست به مناسبت، داستاني را از صدر اسلام نقل كنم:

در زمان عبداللّه بن عمر شخصي از اهالي عراق به حج آمده بود. او در حال احرام مگسي را كه بر روي دستش نشسته بود كشت. به سراغ عبداللّه بن عمر رفت و از او حكم مسأله را جويا شد. عبداللّه بن عمر وقتي دانست او اهل عراق است، در كمال تعجب و با نگاهي تحقيرآميز خطاب به وي گفت: بيچاره! شما در سرزمين كربلا سبط پيامبر را كشتيد و خون او و عزيزانش را به زمين ريختيد و خم به ابرو نياورديد، گويي كه كاري انجام نداده‌ايد، اما اكنون از كشتن يك مگس در حرم مي‌پرسي كه خدا چه عقابي بر تو خواهد نوشت؟! فَاعْتَبِرُوا يا اُولِي اْلأبْصارِ....


برچسب ها: تقصیر ، حج ، بریدن ، گناه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار