به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، او که چند وقتی است به بازیگری پرکار در
تلویزیون بدل شده، این روزها فیلم «خانوم» را روی پرده سینماها دارد. هفت
صبح به این بهانه گفتگویی مفصل با او انجام داده است؛ گفتگویی که غیر از
«خانوم»، مسائل کلی تری را در بر می گیرد.
امین حیایی در آخرین اثر سینمایی اش نقشی کوتاه در اپیزود آخر فیلم «خانوم»
تینا پاکروان ایفا کرد؛ نقشی کاملا جدی در موقعیتی بسیار تلخ که شاید
نمونه اش را از بازیگری مثل حیایی ندیده بودیم.
گفتگو با حیایی، علاوه بر طرح مسائلی راجع به این فیلم، حوزه های دیگری مثل
حضور دربرنامه «ایران برزیلته» شبکه نمایش خانگی، کم کاری اش در سینما و
حضور پررنگش در تلویزیون و ... را هم دربر می گیرد.
به عنوان آخرین کار سینمایی تان در یکی
از اپیزودهای فیلم «خانوم» تینا پاکروان بازی کردید. این فیلم یک فیلم
زنانه است و در واقع تمرکز اصلی روی سه زن اصلی ماجراست. چه شد بعد از این
همه سریال در نقش های اصلی، تصمیم گرفتید در اولین فیلم یک کارگردان تازه
کار، نقشی کوتاه داشته باشید؟ حضورتان در این فیلم به خاطر ارادت به
پاکروان بود یا نقش برایتان جذابیت داشت؟
بیشتر همان نقش بود که جذبم کرد. البته عوامل دیگری هم دست به دست هم دادند
که آن را انتخاب کنم. از قبل با خانم پاکروان همکاری داشتم البته نه به
عنوان کارگردان. او در کارهای مختلف مدیر تولید یا دستیار کارگردان و
برنامه ریز بود. وقتی هم که گفت می خواهد اولین کارش را شروع کند، فیلمنامه
اش را خواندم و دیدم واقعا درام خیلی قشنگ و متفاوتی دارد و قبول کردم.
برخلاف کارهایی که در چند سال اخیر از
شما دیده ایم، کاراکتری که در «خانوم» دارید کاملا جدی و حتی تلخ است؛ به
دلیل همین تفاوت اساسی هم هست که نقش، با وجود کوتاه بودن، بسیار به چشم می
آید.
بله، کاملا. تفاوت نقش و فیلمنامه یا کارهای دیگر، خیلی برایم جذاب بود و بیشترین تاثیر را در انتخابم داشت.
آنقدر جذاب بود که دیگر برایتان فرقی نمی کرد. اندازه نقش چقدر است؟
من کلا عرض و طول کار برایم مهم نبود. تفاوت نقش خیلی اهمیت داشت و موقعیت
هایی که برای نقشم چالش ایجاد می کرد تا بتوانم خلاقیت هایم را داخش نشان
دهم. این نقش تمام این موقعیت ها را داشت. البته باید بگویم که خیلی سخت به
نتیجه رسیدم. کل کار در دو شب انجام شد. شب اول فیلمنامه را خواندم و شب
دوم رفتم جلوی دوربین.
این کاراکتر دوتا دستش را از دست داده و
این مسئله روی تمام زندگی اش سایه انداخته. طبیعتا قرار گرفتن در قالب این
نقش، سختی های خاص خودش را داشته.
خب خیلی سخت بود که بخواهم چنین کاراکتری را که دوتا دستش قطع شده و علیل
است را به خوبی دربیاورم ولی یک شانس آوردم. اگر چند سال پیش این اتفاق
برای او افتاده بود و در این سال ها توانسته بود با خودش کنار بیاید و به
راحتی زندگی اش را اداره کند، ایفای نقش برایم سخت تر می شد اما از آنجایی
که اتفاق، به تازگی در کارخانه سیامک انصاری برایش افتاده و زمان زیادی از
آن نگذشته بود، کار ساده تری به نظر می رسید. بنابراین سعی کردم خودم را با
موقعیت کسی که تازه به این مشکل دچار شده هماهنگ کنم.
اتفاقا مسئله اینجاست که چند وقت از این
قضیه گذشته بود. هر شب زن برای رفتن به سر کار، نوزاد را به آنها می سپرد و
می رفت. دراین مدت بالاخره باید یاد می گرفت که چطور از پاهایش استفاده
کند و به بچه اش شیر بدهد.
بله، هر شب زن خانواده باید می رفت سر کار... در واقع باید نشان می دادیم
که چند وقتی است این مسئله دارد تکرار می شود و مرد دارد این کار را می
کند.
ولی طوری به نظر می رسد که انگار شب اولی است که قرار است بچه را نگه دارد.
اما من اولین شبی بود که داشتم این کار را انجام می دادم. به هر حال این
مشکلی بود که اولش نگرانش بودیم اما در اجرا بالاخره حل شد و موقعیت به دست
آمد.
به طور کلی اگر فعالیت های سینمایی شما
از اواخر دهه هفتاد تا الان را روی یک نمودار ببریم، متوجه می شویم که در
دو سه سال اخیر، تعداد آثار سینمایی شما محدود شده، در حالی که تا پیش از
این در هر سال سه الی چهار فیلم بازی می کردید.
در یک سالی که درگیر اجرای تئاترم (قحطی نور) که در تالار وحدت اجرا رفت،
بودم؛ وقت زیادی برای بازی در فیلم سینمایی نداشتم. تعاملی که با گروه
موسیقی نوازنده ها، صحنه آرایی، نورپردازی، هماهنگی با تالار وحدت و خلاصه
همه اینها داشتم وقتم را خیلی می گرفت. فرصت این را به من نمی داد که کار
دیگری انجام دهم.
بعد از آن هم که وقت تان آزادتر شد، باز
هم تصمیم گرفتید به جای سینما به تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بروید و در
سریال های مختلف بازی کنید. در سال های اخیر عمده توجه تان به سمت بازی در
سریال بود؛ این دلیل خاصی داشت؟
در این چند سال به هر حال سینما دچار مشکل بود و باعث شد تا مدتی در این
عرصه کار نکنم، فیلمنامه های خوبی هم نبود که بخواهم از میان آنها انتخاب
کنم.
نبود فیلمنامه های خوب باعث شد به بازی
در سریال های مختلف گرایش پیدا کنید یا در تلویزیون با پیشنهادهای خوبی
مواجه شدید؟ واقعا فیلمنامه های تلویزیونی که به شما پیشنهاد می شد به نسبت
سینمایی ها جذابیت بیشتری داشتند؟
پیشنهادهای خوبی بود. مثلا یکی از آنها «خوب، بد، زشت» بود که با منوچهر
هادی برای نوروز کار کردم. کار خوبی بود و کمدی خوبی هم داشت، از طرف دیگر
گروه خوبی هم بودند. برای همین ترغیب شدم در این سریال بازی کنم.
درباره «دیگری» چطور؟ شما در این سریال
پنج قسمتی فقط در یک قسمت بازی داشتید و مابقی قسمت ها صرفا روی تخت
بیمارستان بودید و در قسمت های دیگر هم روح کاراکتری که بازی می کردید را
در یکی دو سکانس دیدیم.
کار مناسبتی برای شب احیا بود و جذابیت های خاص خودش را داشت. پسر جوانی که
با پدر پیر و خانواده اش زندگی می کند و ویژگی های شخصیتی خاصی دارد.
از این جهت پرسیدم که معمولا بازیگرانی
که از سینما به تلویزیون می آیند، برای انتخاب نقش ها حساسیت های خاصی
دارند؛ بنابراین بیشتر روی نقش هایی دست می گذارند که قابلیت ویژه ای داشته
باشد. در انتخاب این سریال ها، همان حساسیت ها را داشتید؟
من همیشه در انتخاب کارهایم حساسیت دارم. فرقی نمی کند سینما باشد،
تلویزیون باشد یا تئاتر و ... هیچ وقت بدون مطالعه و دقت در نقشی، آن را
انتخاب نمی کنم.
این اواخر هم که در برنامه «ایران برزیلته» شبکه نمایش خانگی حضور پیدا کردید؛ حضور شما در آن یک مقدار عجیب به نظر نمی رسید؟
من و پسرم دعوت شدیم در این مسابقه شرکت کنیم. به نظرم کار جالبی بود و خوشم آمد در آن سهمی داشته باشم.
یعنی می خواهید بگویید اینجا هم همان حساسیت ها را داشتید؟
دیدم کار خوبی است و تجربه پلی استیشن بازی کردن برایم جالب به نظر رسید.
برای همین هم دوست داشتم حضور پیدا کنم. شاید برای مردم هم جذاب باشد و
خاطره خوبی به جا بگذارد.
بعد از «آمین» همچنان تصمیم دارید به حضورتان در تلویزیون ادامه دهید یا برنامه خاصی برای سینما دارید؟
بله، دو فیلم سینمایی دارم کار می کنم. یکی فیلم «آدم باش» به کارگردانی مجید جوانمردی و دیگری «حیرانی» علی عظیم زاده.
نقش هایتان در این دو فیلم باز هم جنبه کمدی دارد؟
فیلم «آدم باش» جنبه طنز دارد اما حیرانی یک کار جشنواره ای خوب و در واقع
کاری هنری است و نقشی کاملا متفاوت است و فکر می کنم یک جورهایی
سورپرایزتان می کند