محمد هاشمی طی گفتگویی رسانه‌ای چرایی جدایی از کارگزاران و چگونگی تبدیل شدن آن، از «حزب» به «جبهه» را تشریح کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،‌ برادر بزرگ‌تر بیشتر با تغییرات زمانه همراه و همگام است تا برادر کوچک‌تر. بعد از پایان گفت‌وگو به شوخی این را به خودش هم می‌گویم که به‌نظر من از این حیث با «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» تفاوت زیادی دارد؛ چه‌بسا پدر معنوی «کارگزاران» مشکلی با تغییرات پیش‌آمده در شورای مرکزی حزب نداشته‌ باشد. استعفای محمد هاشمی، عضو و رییس هیات‌موسس «حزب کارگزاران»، چهارشنبه گذشته، رسانه‌ای شد. این استعفا درست چندماه بعد از اضافه‌شدن نفرات جدید به ترکیب «شورای مرکزی» رخ داد. تغییراتی که به پوست‌اندازی «حزب کارگزاران» تعبیر شده ‌است.

هاشمی در توضیحات کوتاهی به رسانه‌ها ترکیب جدید شورای مرکزی و تبدیل‌شدن «کارگزاران»، از «حزب» به «جبهه» را دلایل کناره‌گیری‌اش از «کارگزاران» اعلام کرد.

وی روز گذشته در گفتگو با «شرق»، نکات بیشتری از دلایل کناره‌گیری غافلگیر‌کننده‌اش را بازگو کرد.

‌شما از کارگزاران قهر کردید؟ نوع خروج و استعفای شما چنین تصوری ایجاد کرده‌ است.


نخیر نادرست است. چرا قهر کنم؟

‌پس چرا آقای کرباسچی گفته‌اند نشانی از تصمیم شما برای جداشدن ندیده‌اند و صحبتی هم با یکدیگر در این خصوص نداشته‌اید؛ گویا خیلی در جریان استعفای شما نبوده‌اند. با قدیمی‌های حزب صحبت یا مشورتی نکرده ‌بودید؟

نه، تصمیم شخصی من بوده است. من با دوستان در حزب مشورت نکردم. براساس تحلیلی این کار را انجام دادم. افراد ممکن است به مسایل و رخدادها نگاه‌های متفاوتی داشته ‌باشد. آنچه اخیرا اتفاق افتاد و به استعفای من منجر شد، ترکیب «شورای مرکزی» جدید بود. بالاخره اشخاصی در این گروه الان حضور دارند که از بدو تاسیس با «کارگزاران» نبودند و دربرهه‌هایی، منتقد «کارگزاران» بوده‌اند.

‌این از نظر شما اشکال یا جرم است؟ شاید الان نگاهشان تغییر کرده ‌باشد.

نه؛ جرم نیست. شخصی نگاه انتقادی به تشکیلاتی داشته‌، حالا این نگاهش تغییر کرده ‌است و گفته می‌خواهد عضو حزب «کارگزاران» شود. این می‌شود «جبهه». این شروع نمی‌تواند پایان خوشی داشته‌ باشد.

‌ولی این مساله به نگاه خود آقای هاشمی‌رفسنجانی هم نزدیک است. گفته‌اند که امروز «جبهه» کاربرد بیشتری از «حزب» دارد.

نخیر این گفته ایشان تحریف شده ‌است. آقای هاشمی گفته‌اند الان «جبهه» مناسب است. نه اینکه یک «حزب» برود «جبهه» شود. بلکه احزاب بروند «جبهه» تشکیل دهند.

‌خب چه اشکالی دارد اگر افرادی که زمانی نگاهی دیگر داشتند، الان ایده‌های «کارگزاران» را پذیرفته و عضو آن شوند.


اشکالی ندارد. بپذیرند و اشتباه‌شان را اعلام کنند و بعد عضو شوند اما باز هم، این افراد را به مرکز تصمیم‌گیری نمی‌برند.

 ‌مگر ساختار ورود اعضای جدید به شورای مرکزی براساس آیین‌نامه خود حزب و براساس یک رویه دموکراتیک نبوده است؟

من وارد این قسمت نمی‌شوم. یکدفعه که نمی‌شود همه مسیر تا بالا را طی کرد. باید افراد امتحان خود را پس بدهند. هر حزبی باید به آرمان‌هایش و به برخی اشخاص باسابقه مشخص پایبند  باشد.

‌این گمانه هست که تغییر کنونی در «کارگزاران» مثبت و واقع‌بینانه و با هدف انطباق با الزامات زمانی است؟

کارگزارانی که من عضوش بودم تا این زمان تغییر نکرده؛ الان هم آقایان معتقدند و من هم مدعی‌ام که تغییر نکرده ‌است. من درباره آینده صحبت می‌کنم. شما نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که این روند همان‌طور طی شود.

‌شما می‌گویید «کارگزاران» با یک اصولی پایه‌گذاری شد، فکر نمی‌کنید در برخی مواقع نیاز باشد که حزب تغییر مسیر دهد یا در روش‌ها تغییراتی ایجاد کند یا پوست‌اندازی کند؟ همان طور که مثلا خود آقای هاشمی هم که پدر معنوی «کارگزاران» محسوب می‌شود؛ این روزها، روی برخی مواضع تاکید دارند که در گذشته، مواضع مشابهی نداشتند یا کمتر داشتند. این پوست‌اندازی شاید نیاز روز حزب بوده است.


بالاخره هر جوری شما نگاه کنید تجربه، ارزش دارد. ما با هم تعارفی نداریم. من برای آقای خاتمی و سایر احزاب احترام قایلم اما نه آنها من را برای عضویت در«شورای مرکزی» احزاب‌شان دعوت می‌کنند و نه من در صورت دعوت‌شان می‌روم. «کارگزاران» هم اساسنامه و مرامنامه‌اش همان است و تغییر نکرده‌؛ یکسری اعضا هم بوده‌اند و تعدادی اضافه شده‌‌اند.

‌یک تحلیل معتقد است که محمد هاشمی به جای ماندن و ایفای نقش منتقد و اقلیت در حزب ترجیح داد، کنار رود. با این تحلیل موافقید؟


نه در اقلیت نبودم.

‌جز شما، افراد دیگری هم منتقد وضعیت جدید «شورای مرکزی» بودند؟

اینها مسایل داخلی حزب است شاید طرحش درست نباشد.

‌شما در جریان اضافه‌شدن افراد جدید بودید؟


بله، من می‌دانستم ولی الان وارد این بخش نمی‌شوم. من نتیجه را می‌گویم.

‌نحوه خروج‌تان چطور؟

آقایان اطلاع داشتند. من در جلسه «شورای مرکزی» شهریورماه اعلام کردم که دیگر با حزب همکاری نمی‌کنم.

‌بحثی در جلسه داشتید؟

نه.

‌کسی مانع شما نشد؟


چرا، خواستند ولی من نپذیرفتم. من نمی‌خواستم رسانه‌ای کنم. سه، چهارهفته مرتب «پیامک» دعوت به جلسات می‌آمد من هم جواب می‌دادم که عضو حزب نیستم؛ دعوتنامه نفرستید. بعد «پیامک» زدم که احتمالا من باید رسانه‌ای کنم. از نظر قانونی من مسوولیتم در حزب بالا بود؛ هم‌رییس و هم‌عضو «هیات موسسس» بودم و این در «کمیسیون ماده 10» هم ثبت شده بود و باید به وزارت کشور اطلاع می‌دادم. بعد از شش‌هفته کتبا آن را به وزارت کشور اعلام کردم و رونوشت نامه را خدمت آقای کرباسچی هم فرستادم.

‌برایتان سخت  نبود؟

برای من یک حرکت پیشگیرانه است. تحلیل من شاید غلط باشد؛ ادعایی ندارم اما استنباط کردم این ترکیب، از شعارهای اولیه «کارگزاران» فاصله دارد.

‌این تحلیل درست است که آقای محمد هاشمی دوست داشته ‌است «کارگزاران»، همان محفل چندنفره شبه‌خانوادگی که از همان آغاز باهم بوده‌اند، بماند؟

نخیر. حزب در اکثر استان‌ها دفتر و نماینده و شورا دارد. در شورای مرکزی هم 17نفر بودیم و می‌توانیم 30نفر هم بشویم اما باید اشخاص واجد شرایط حزب باشند. عضویت و کار در حزب ممانعت ندارد اما در مقام تصمیم‌گیری آنها شاید بخواهند طبق ایده‌های خود تصمیم بگیرند.

‌خروج شما از حزب، روی مواضع دیگر اعضا‌ی حزب که از افراد خانواده هاشمی هستند، تاثیری نگذاشته‌است؟


اطلاعی ندارم. صحبتی هم با آنها نداشته‌ام.

‌شما گفته‌اید که «کارگزاران» ،«حزب» بوده و اکنون به «جبهه» تبدیل شده است؟


بله، نکته مهم درباره «کارگزاران» این است که «کارگزاران»، بیش از اینکه بخواهد به منافع حزبی خودش فکر کند، انسجام و وحدت در جامعه را مهم می‌داند. ما ممکن است درون خانواده اختلاف داشته‌ باشیم اما باید در بیرون خود را یکی نشان دهیم. شرایط فعلی جمهوری اسلامی حساس است. «جبهه»، از احزاب و احزاب از افراد تشکیل شده ‌است ما نمی‌توانیم کار حزبی را به «جبهه » و کار «جبهه» را به «حزب» بسپاریم.

حرف من فراتر از «کارگزاران» است. می‌گویم باید در آرمان‌های حزب، این مساله وجود داشته‌ باشد. کاری نکنیم که در جامعه تشنج ایجاد شود. مثلا روزنامه «کارگزاران» را تعطیل کردند ما نیامدیم جنجال کنیم یا اطلاع‌رسانی کنیم که چرا آن را تعطیل کردند یا مثلا خواسته باشیم که همایش برگزار کنیم اما اجازه داده نشده، سروصدا نکردیم. من نمی‌خواهم در تشکیلاتی کار کنم که به‌عنوان مثال می‌گویم- چون در مثل مناقشه نیست- سرنوشت حزب «مشارکت» را پیدا کند. من سابقه انقلابی داشتم و از 16سالگی وارد مبارزه شدم. از 117روزی که امام در پاریس بود من 114روز با ایشان بودم. با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد همراه ایشان شدم. اینجا مسوولیت‌هایی داشتم. نظام جمهوری اسلامی برای من نظام مقدسی است. حالا من نمی‌خواهم شاهد این باشم که حزبی که من عضوش هستم سرنوشت حزبی مانند مشارکت را پیدا کند.

‌چرا فکر می‌کنید چنین سرنوشتی پیدا می‌کند؟

پیش‌بینی‌ می‌کنم. یک آدم سیاسی، حق دارد پیش‌بینی کند.

‌شما انتقادها را بیان کردید؟

من در برخی موارد با حضور برخی افراد، مخالف بودم. اما برخی دوستان استدلال می‌کردند و من هم ایستادگی نمی‌کردم. جدل را مناسب کار حزبی نمی‌دانم.

آیت‌الله هاشمی با استعفای شما موافق بودند؟ نظر خاصی نداشتند؟

نه من اصلا با ایشان صحبت نکردم. ایشان حتما از طریق رسانه‌ها مطلع شده‌اند.

‌امروز (دوشنبه) شورای مرکزی حزب کارگزاران جلسه دارد و گویا قرار است آخرین تحولات حزب بررسی شود آیا اطلاع دارید که قرار است موضوع استعفای شما آنجا مطرح شود یا خیر؟

نه. هیچ اطلاعی ندارم.

منبع: روزنامه شرق

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.