به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، نفوذ گسترده حزب توده در ارتش شاهنشاهی در شرایطی صورت گرفت که سلطنتطلبی و کمونیسمستیزی از اصلیترین آموزشها و رویکردها در آموزش نیروهای ارتش بود و علاوه بر آن، هر گونه ارتباط با احزاب سیاسی با مجازاتهای بسیار سنگین مواجه میشد.
۵۳ از روشنفکران، چپگرایان و ملیگرایان ایرانی که با «تقی ارانی» همکاری میکردند و در انتشار مجله «دنیا» نقش داشتند، در زمان رضاشاه به زندان افتادند و بلافاصله بعد از عزل پهلوی اول و آزادیشان از زندان، دوباره گرد هم آمدند و این بار یکی از رازآلودترین احزاب تاریخ ایران را در ۱۰ مهر ۱۳۲۰ شکل دادند؛ سلیمانمیرزا اسکندری، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، احسان طبری، خلیل ملکی، فریدون کشاور، عبدالحسین نوشین و رضا رادمنش از جمله این افراد بودند.
حمایت همزمان از غرب و شرق
حزب توده در ابتدا با انتشار روزنامه «سیاست»، اهداف خود را دنبال کرد. گرچه اعضای حزب پیش از آن با روزنامه «مردم» که با حمایت انگلستان و روسیه منتشر میشد، همکاری میکردند.
حزب توده در شرایطی وارد صحنه سیاسی ایران شد که کشور زیر نظر نیروهای مسلح شوروی و متحدان غربی آن اداره میشد و به همین دلیل بود که این حزب تلاش میکرد رضایت هر دو دسته را جلب کند. آنها در این زمان از تبلیغات کمونیستی خودداری میکردند و سخنی علیه غرب نمیگفتند. چنانکه ۳ آبان ۱۳۲۳ در نشریه «نامه رهبر» که از سوی حزب منتشر میشد آمده است: «ملت ایران به دوستی و حسن نظر انگلستان که صددرصد به نفع کشور ماست، دلبستگی شدید دارد.»
با این حال، آنها در برابر حضور مستشاران امریکایی در ایران موضع انتقادی داشتند و با دادن امتیاز به دولتهای خارجی مخالفت کردند. گرچه پس از اعلام تمایل دولت شوروی برای کسب امتیاز، حزب توده هم موضع خود را تغییر داد و خواستار واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی شد و این کار را لازمه ایجاد «موازنه منفی» در برابر امریکا دانست.
رشد سریع حزب توده در میان دانشگاهیان و روشنفکران
حزب توده در سالهای اولیه تاسیس خود توانست در بسیاری از نقاط ایران حضور پیدا کرده و عضوگیری کند. شتاب گسترش این حزب چنان بود که رییس دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۵ به سفیر انگلیس گفته بود «بیشتر دانشجویان دانشگاه تهران (که در آن زمان ۴ هزار نفر بودند) به شدت تحت تاثیر حزب توده هستند.» آنها همچنین نفوذ گستردهای در میان روشنفکران داشتند؛ روشنفکران و نویسندگانی همچون بزرگ علوی، فریدون توللی، جلال آل احمد، احمد آرام، ابراهیم گلستان، صادق چوبک، صادق هدایت، همگی یا متمایل به حزب بودند یا در کادر حزب توده عضویت داشتند. گرچه بسیاری از آنها پس از چند سال از آن جدا شدند و حزب توده از سال ۱۳۲۵ با انشعابهای فراوانی مواجه شد. با این حال سلطه فکری حزب توده بر جامعه ایران تا دهه چهل شمسی ادامه داشت.
در مراسم سالروز تاسیس دانشگاه تهران در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷، محمدرضا پهلوی در محوطه دانشگاه تهران ترور شد. عامل این ترور یکی از اعضای حزب توده بود که با کارت خبرنگاری روزنامه «پرچم اسلام» در این مراسم حضور یافته بود. این ترور گرچه نافرجام بود و پهلوی دوم جان سالم به در برد، اما فعالیتهای حزب توده را زیرزمینی کرد. حضور جدی حزب توده در ادبیات و فرهنگ ایران تا سالها از میان نرفت و بسیاری از روشنفکران همچنان دلبسته آن بودند، اما فعالیت رسمی آن غیرقانونی اعلام شد و از آن پس بسیاری از کادرهای اصلی به اروپای شرقی رفتند و به ادامه فعالیت پرداختند.
کودتای نافرجام؛ اولین حرکت سازمان نظامیان حزب توده
سازمان نظامیان حزب توده ایران اولین بار در سال ۱۳۲۴ دست به نقشآفرینی زد؛ زمانی که ۲۵ تن از اعضای آن در مشهد بر ضد دولت قیام کردند و سرکوب شدند، در کشور حکومت نظامی اعلام شد، دفتر حزب در تهران و برخی شهرها تصرف شد و جراید تودهای توقیف شدند. کمیته مرکزی حزب اما پس از ناموفق ماندن کودتا، آن را محکوم کرد.
حزب توده با استفاده از نفوذ گسترده در ارتش شاهنشاهی، توانست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ را در روزنامههای خود افشا کرده و مانع از عملی شدن آن شود. با این حال کودتای ۲۸ مرداد با وجود اطلاع حزب توده، انجام شد و توانست دولت مصدق را کنار بزند. آیتالله کاشانی نیز یک روز پیش از وقوع کودتا، به دکتر مصدق اطلاع داد اما مصدق توجهی به این اطلاعات نکرد.
۹ اسفند ۳۱؛ چرخش سیاسی بزرگ
حزب توده که در سالهای دولت مصدق نمیتوانست حضور رسمی در صحنه سیاسی داشته باشد، در ظاهر برخی سازمانهای قانونی از جمله «جمعیت ایرانی هواداران صلح» که صاحب روزنامه مصلحت بود، «جمعیت ملی مبارزه با شرکت نفت جنوب» که صاحب امتیاز روزنامه شهباز بود و بسیاری سازمانهای دیگر، نقش مهمی در ملی شدن صنعت نفت ایفا کرد.
حزب توده تا پیش از توطئه دربار برای قتل دکتر مصدق در ۹ اسفند ۱۳۳۱، به شدت مخالف مصدق بود و دولت او را «دولت ضد ملی دکتر مصدق» معرفی میکرد و مدعی بود «آشکارا به منافع ملت خیانت میکند». اما پس از توطئه دربار برای قتل مصدق، یکباره مدافع او شد.
دستگیری، اعدام، فروپاشی
سازمان افسران حزب توده در آذر ۱۳۲۹ توانست اعضای کمیته مرکزی و خسرو روزبه را از زندان قصر فراری دهد و رهبری مخفی حزب تشکیل شد. پس از این بود که حزب توده برای اولین بار خود را «دارای جهانبینی مارکسیستی-لنینیستی» دانست و وظیفه خود را «برانداختن نظام سلطنتی، تغییر قانون اساسی، تقسیم بلاعوض املاک زراعی» و... اعلام کرد.
یک سال پس از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد و بازگشت شاه به کشور، سروان ابوالحسن عباسی عضو هیئت اجرایی سازمان افسران حزب توده بازداشت شد و ضربه هولناکی به حزب توده و سازمان نظامی آن وارد شد. سازمان نظامی حزب توده که در سال ۱۳۲۹ کمتر از ۱۰۰ عضو داشت، در سال ۱۳۳۳ به ۵۰۰ عضو رسید. ابوالحسن عباسی بسیاری از کادرها را لو داد و به تدریج ۴۶۶ افسر ارتشی عضو حزب توده محاکمه شدند. ۲۲ سرهنگ، ۶۹ سرگرد، ۱۰۰ سروان، ۱۹۳ ستوان، ۱۹ گروهبان و ۶۳ دانشجوی افسری، اعضای سازمان نظامیان حزب توده بودند.
از این میان ۲۷ نفر از افسران در ۲۸ مهر ۱۳۳۳ اعدام شدند، ۴۲ نفر محکوم به اعدام شده و با یک درجه تخفیف حکم حبس ابد گرفتند، ۹۲ نفر از ابتدا حکم حبس ابد گرفته بودند، ۱۱۹ نفر به ۱۵ سال حبس با کار اجباری و بسیاری دیگر به حبسهای تا ده سال محکوم شدند. با این حال ۳۷ نفر از آنها توانستند فرار کنند. پس از آن حزب توده به محاق رفت و گرچه فعالیتهایی در خارج از ایران و فعالیتهایی زیرزمینی در داخل ایران داشت، اما نتوانست تاثیرگذاری پیشین خود را بازیابد.
تلاش برای نزدیک شدن به انقلاب اسلامی
در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حزب توده تلاش کرد به امام خمینی رحمةاللهعلیه نزدیک شود اما نتوانست کاری از پیش ببرد. با این حال در ۲۷ دی ۱۳۵۷ با صدور اعلامیهای، رهبری امام خمینی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران را پذیرفت.
صلاحیت رهبران حزب توده مانند «کیانوری» و «محمدعلی عمویی» و برخی دیگر از رهبران و اعضای آن در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی تایید شد و پس از سالها حضور زیرزمینی توانست دوباره به فعالیت علنی بپردازد، عضوگیری کند و دهها نشریه و انبوهی از کتاب را منتشر کند و بر فضای جامعه تاثیر بگذارد. حزب توده و رهبران آن تلاش بسیاری کردند که به رهبر کبیر جمهوری اسلامی نزدیک شده و اعتماد امام خمینی رحمه الله علیه را جلب کنند. حتی نورالدین کیانوری دبیر اول حزب توده در نشستی در ۲۰ شهریور ۱۳۶۱ اعلام کرد:
تودهای هستم و همراه امام/ ماندگارم که زمان است به کام
آنها همچنین از کاندیداتوری شیخ صادق خلخالی در انتخابات حمایت کردند، زنان را به استفاده از «چادر ضدامپریالیستی» تشویق کردند، و همچنین در مقاطعی حساس از جمله در کودتای نوژه و جنگ ایران و عراق (تا پیش از فتح خرمشهر) به همراهی با جمهوری اسلامی ایران پرداختند. با این حال شاخه نظامی حزب توده باز هم برای حزب توده دردسرساز شد و در سال ۱۳۶۲ برای همیشه به آن پایان داد.
حزب ایرانی با تعالیم مارکس و لنین و...
حزب توده ایران در اصول اساسی و خط مشی خود متعهد شده بود «از عقیده مارکسیسم و کمونیسم مبرا باشد»، اما سیر رخدادها نشان داد این حزب، کانون ترویج باورهای سوسیالیستی است و ارتباطی سازمانی با احزاب بلوک شرق، اروپای شرقی و همه کشورهای سوسیالیستی دارد. علاوه بر آنکه دولت پهلوی به شدت از مارکسیسم هراس داشت و مبارزه ویژهای علیه مارکسیستها به راه انداخته بود، هراس اعضای حزب توده از واکنشهای منفی مردم باعث شد در ابتدا هیچ نشانی از عقاید مارکسیستی خود به میان نیاورند و در شرایطی که احزاب چپ جهان، عموما مارکسیستی یا سوسیالیستی بودن را در نام خود میگنجاندند، اما پایهگذاران آن، نام حزب را «حزب توده ایران» گذاشتند تا از برخورد پلیسی رژیم پهلوی در امان بمانند و مردم نیز از آنان رویگردان نشوند. اقداماتی که چندان هم موثر نیفتاد و اعضای حزب توده را به کام زندان و اعدام و موارد دیگر کشاند. حزب توده در میان مردم نیز چندان خوشچهره نبود و حتی «ملحد» و «نجس» خوانده میشدند.
با این حال گذر زمان، ترویج ایدئولوژیهای چپ و مارکسیستی و تعالیم مارکس، انگلس، لنین و استالین و حتی تبعیت حزب توده از خواستهای سیاسی آنها نشان داد که آرمانهای حزب توده از دل مارکسیسم و آموزههای رهبران شوروی صادر میشود؛ نه از دین و سنت اسلامی و آموزهها و فرهنگ مردم ایران. همین رویکردها باعث شد تلاشهای حزب توده در ۴۲ سال حیات خود برای راه یافتن به ذهن و زبان مردم مسلمان و مخصوصا روستانشینان سنتی به شکست بینجامد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن ۱۳۵۷ نیز این رویکردها با برگزاری مناظرات تئوریک بیش از پیش روشن شد. در این مناظرهها که از اول خرداد ۱۳۶۰ آغاز شد، شخصیتهایی همچون آیتالله بهشتی از حزب جمهوری اسلامی، نورالدین کیانوری از حزب توده ایران، دکتر حبیبالله پیمان از جنبش مسلمانان مبارز و مهدی فتاپور از سازمان فداییان خلق ایران حضور داشتند. تودهایها در مناظرههای دیگری هم نظرات خود را آزادانه بیان کردند تا مشخص شود ایدئولوژی وارداتی بلوک شرق، تا چه اندازه از تعالیم اسلامی و اهداف جمهوری اسلامی ایران دور است.
و پایانی دیگر
«محسن رضایی» که در آن زمان فرمانده سپاه پاسداران بود، مهرماه ۱۳۹۲ در این زمینه گفت: «سازمان اطلاعات سپاه به خاطر کار اطلاعاتی که از اول انقلاب روی تودهایها شروع کرده و نفوذی که در حزب توده کرده بود، تقریبا همه شبکههای مخفی و علنی حزب توده را زیر نظر داشت. حزب توده دست به یک تاکتیک خطرناکی مشابه افغانستان زده بود و با شورویها بحث کرده بود که ما حمله میکنیم و با یک تظاهراتی مجلس و صداوسیمای ایران را میگیریم و اعلام میکنیم که در ایران یک حکومت مستقل تشکیل شده، تا شما مثل افغانستان تانکهای خودتان را از مرز عبور دهید و به سمت تهران بیایید.»
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام این را هم گفت که « وقتی این را خدمت امام مطرح کردم، امام فرمود که این بیشتر شبیه یک قصه است تا یک واقعیت، اما یک در هزار هم اگر احتمالش باشد، شما باید این مساله را جدی بگیرید و عملا به دستور خود حضرت امام برخورد با اعضای توده صورت گرفت. چرا که اینها در آستانه برگزاری یک تظاهراتی جلو صداوسیما بودند که وارد آنجا شوند.»
آیت الله هاشمی رفسنجانی هم که در آن سالها رییس مجلس بوده، مهرماه ۱۳۸۵ در این زمینه گفت: «یک کار ضد دیپلماتیک در مورد شوروی انجام شد که شاید هم لازم بود و آن، برخورد با حزب توده و دستگیری سران آن بود.» وی در ادامه میگوید: «اگر آن کار را نمیکردیم بهتر بود. ما حزب توده را زیر نظر داشتیم. من برای این حرف که آنها به فکر کودتا بودند، دلیلی پیدا نکردم. البته به نفع شوروی فعالیتهایی داشتند.»
با اینحال، پرونده حزب توده، 5 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای همیشه پیچیده شد تا یکی از رازآلودترین احزاب ایرانی، با فکر غلط براندازی نظام برای همیشه به کار خود در ایران پایان دهد.