به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران فردا نیوز نوشت: ماجرای اسید پاشی این روزها نقل محافل مختلف شده است. بازار شایعات هم داغ
داغ است. از تبادل اطلاعات در شبکه وایبر گرفته تا خبر پراکنی رسانههای
بیگانه مانند بی بی سی باعث شده که حجم این شایعات بسیار بالا برود. حتی
برخی از خبرگزاریهای داخلی نیز در این حوزه به شایعات دامن زدند. متاسفانه
حتی شاهد آن بودیم که یکی از سایتهای خبری خاص نیز در این حوزه برای
اینکه از کورس خبری عقب نماند به نبش قبر پرداخت و خبرهای سالهای گذشته را
بازنشر داد. نتیجه همه موارد نیز چیزی نیست جز اخلال در امنیت عمومی. جالب
اینجاست که کشورهای خارجی نیز در این زمینه دست به تحرکاتی زدند و در خبری
جالب توجه انگلیس از ناامنی ایران سخن گفت و به اتباع خود توصیه کرد به
ایران سفر نکنند! اما در پس این حوادث تلخ چند نکته اساسی حائز اهمیت است
که در اینجا به برخی از آنان اشاره میکنیم.
پرده اول:
اسید پاشی جرمی است که از گذشته تا به حال در کشورمان و کشورهای دیگر وجود
داشته است. موضوعی است که در پس آن ناهنجاری مهلکی نهفته است و به هر لحاظ
محکوم است. جامعه ایران نیز هیچگاه تلخی اسید پاشی را از یاد نبرده و
نمیبرد و همواره با قربانیان این حادثه تلخ همدردی کرده است و این مساله
به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست.
پرده دوم:
متاسفانه بازار قضاوتهای عجولانه نیز داغ داغ است. جالب اینجاست که در پس
خلاء خبری که باعث شده به این شایعات دامن زده شود، قضاوتهای بعضا
غیرمنصفانه ای از سوی برخی از افراد صورت گرفت که فضا را تا حدودی پیچیده
تر کرد. متاسفانه این یک طرفه به قاضی رفتن شامل برخی از چهرههای خاص از
جمله هنرمندان نیز بود. به طور مثال برخی جامعه شهری اصفهان را ملامت کردند
که چرا جلوی این مساله را نمیگیرد. درحالی که فرد اسید پاش در یک حالت
ترور گونه این اقدامات را با یک وسیله نقلیه موتوری به سرعت انجام میداده
که مردمی که مشغول زندگی روزمره خود بودند بعد از اتفاق افتادن حادثه از آن
خبردار می شدند. جالب اینجاست که یکی از هنرمندان نیز در صفحه اینستاگرام
خود نوشت که « دیگر نمیخواهد به اصفهان بازگردد» و به گونه ای با مواضع
شبه روشنفکرانه جامعه اصفهان در این اظهار نظرهای عجولانه و غیر منصفانه
زیر سئوال رفتند که جای بسی تعجب و تاسف دارد.
پرده سوم:
شایعات در این حوزه وقتی قوت گرفت که جریان رسانهای خاصی این موارد را به
موضوع بدحجابی در جامعه پیوند زدند. متاسفانه اخلاق رسانهای در این موارد
جای خود را به خبرسازیهای تحریک کننده داد. یکی از خبرگزاریها متاسفانه
در این زمینه سردمدار بوده و درست در خط و خطوطی حرکت کرد که رسانه های
بیگانه از جمله بیبی سی خبرپراکنی میکرد. بی اخلاقی برخی از رسانهها در
این روند حتی به علم کردن خبر سه سال پیش اسید پاشی در مشهد نیز رسید. این
موضوع به القاء ناامنی در شهرهای مختلف از جمله اصفهان و مشهد دامن زد که
به نظر میرسد باید مسئولان مربوطه به عنوام مدعی العموم به سبب اختلال در
امنیت عمومی به این موارد رسیدگی کنند.
پرده چهارم:
القائات در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف علیه موضوع امر به معروف و
نهی از منکر نیز در جای خود جالب توجه است. شایعات اینطور دامن زده شد که
فرد خاطی به خاطر بدحجابی و با نیت امر به معروف و نهی از منکر دست به این
اقدام زده است و این موضوع از یک فتنه خبری سازمانیافته حکایت دارد. جالب
اینجاست که چند روز قبل از اسید پاشیها قانون امر به معروف و نهی از منکر
در مجلس به تصویب رسید. خبرسازیها در این زمینه اینطور حکایت می کرد و
افکارعمومی به این سمت هدایت می شدند. این موضوع توسط افراد خارج نشین هم
دنبال شد و خشونت علیه زنان به عنوان یکی از ابزار سیاسی علیه کشورمان مورد
بهره برداری قرار گرفت. کاریکاتور سازی در این زمینه و القائات ضد دینی
همه و همه از یک شبکه رسانهای زنجیرهای خبر میدهد که پی القاء طالبانیسم
دینی در کشورمان هستند. این درحالی است که آنان که با مساله امر به معروف و
نهی از منکر آشنا هستند میدانند که این موضوع شرایطی دارد و با اعمال
شنیعی همچون اسید پاشی که نیت پاک امر به معروف را سیاه می سازد نمی توان
به این کار مبادرت ورزید. دینی که همواره آیات خداوندیاش با الرحمن و رحیم
آغاز می شود، چطور این اقدام را می پذیرد؟ این درحالی است که مساله در هیچ
جامعه ای قابل هضم نیست.
پرده آخر: ماجرای
دیگری که در این باب بسیار جالب توجه است مواضع متناقض جریان خاصی است که
در مساله آمنه بهرامی یکی از قربانیان مساله اسید پاشی مشهود است. آمنه
بهرامی طی روزهای گذشته از عدم قصاص و بخشش کسی که به صورتش اسید پاشیده
ابراز پشیمانی کرد. جالب اینجاست که این جریان خاص در گذشته در زمینه یکی
از مسائل دینی یعنی «قصاص» مواضع منفی اتخاذ می کرد و فشار رسانهای مضاعفی
بر روی امنه بهرامی برای بخشش فرد خاطی از سوی این جریان خاص صورت گرفت
اما بعد از آنکه در ماجرای اسید پاشیهای اصفهان موضوع امر به معروف و نهی
از منکر به طور شائبه داری مطرح شد این جریان، اسید پاشی را به شدت محکوم
کرده و خواهان اشد مجازات برای مجرم شد. اینگونه مواضع از یک جریان سکولار و
فعالیت عمده آنان در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی خبر میدهد که سعی دارند
در آشفته بازار خبری و در میان غبار شایعات به القاء افکار شومی بپردازند
که اهداف سیاسی آنان را تامین می کند. به نظر میرسد در اینجا جامعه نیز یک
وظیفه دارد. وظیفه جامعه این است که در اینچنین مواردی اسیر القائات خاص
نشود و با کنکاش در زمینه اخبار درست به بینش خاص خود در چنین مواردی برسد.
قضاوتهای عجولانه و یکطرفه جامعه ما را جامعه شرطی میسازد که با هر بادی
که میوزد به همان سمت هدایت میشود. در پس همین موارد است که دشمنان
اهداف خود را عملی میسازند. جامعه ای که به این سمت حرکت نکند در اینده
مشکلات زیادی در آن بروز می کند. در همین مساله ایجاد ناامنی روانی در
جامعه مشهود بود و ناامنی روانی خود بوجود آورنده آسیبهای دیگری است که
قطعا اهداف دشمنان این مرز و بوم را تامین می کند. هوشیاری جامعه در چنین
موارد بسیار حائز اهمیت است و از سوی دیگر نخبگان نیز در این موارد باید در
رساندن جامعه به حقایق وارد عمل شوند و وظیفه نخبگی خود را به جای آورند.