به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ، آوای زیبای زمزمه های الهی بر بوستان شقایق ها و لالههای رضوانی حال و هوای دلنشینی را به همراه دارد.
تابش پرتو خورشید منا و گردش قمر بوستان شقایقهای و لالههای رضوانی حال و هوای دلنشینی را احیا میکنند. چند روزی است عطر دلانگیز یاسهای حضرت زهرا(س) فضای سرزمین بلا را جنتی کردهاست که آرامشعجبی سرزمین بلا را در بر گرفته است. . .
تابش روزنه های خورشیدتابان منا و عرش خدا، عطرافشانی یاسهای حضرت زهرا(س) را به ارمغان دارد.
چند روزی است که غنچههای حسنی، حسینی و زینبی در بوستان شقایقها و لالههای رضوانی در دامن نورانی خورشید منا عطر افشانی میکنند.
حال و هوای عجیبی فضای سرزمین بلا را در بر گرفته است. گویی عالمیان همه یک صدا لبیک یاحسین(ع) را زمزمه میکنند.
آسمان و زمین غنچههای حسنی،حسینی و زینبی را نوازش میدهند. غنچههای سرزمین بلا میدانندکه روئیدن در بوستان عرش خدا نزدیک است.
آری امروز ششم محرم هجری قمری است روزی که روز غنچه 13 ساله حسنی و حضرت قاسم ابن الحسن (ع) است. سلام و درود بر قاسمابن الحسن (ع)
*آنچه که باید از ششم محرم بدانیم روز ششم محرم سال 61 هجری قمری عبیدالله ابن زیاد نامهای به عمربن سعد نوشت که من از نظر کسرت لشکر اعم از سواره و پیاده و تجهیزات چیزی از تو فرو گذار نکردم، توجه داشته باش هر روز وهر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند.
مردم میدانستند جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر اوست، تعدادی در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده وفرار کردند.
بنا بر روایت؛ فرماندهای که از کوفه با هزار رزمنده حرکت کرده بود، هنگامی که به کربلا میرسید فقط 300 یا 400 نفر و یا کمتر از این تعداد همراه او بودند، بقیه به علت اعتقادی که به این جنگ نداشتند اقدام به فرار کرده بودند.
در این روز حبیب ابن مظاهر اسدی به حضرت ابا عبدالله (ع) عرض کرد یابن رسولالله در این نزدیکی طائفهای از بنی اسد سکونت دارند اگر اجازه دهید من به نزد آنها روم وآنها را به سوی شما دعوت کنم.
در این هنگام مردی از بنی اسد به نام عبدالله ابن شبیر برخواست و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت میکنم.
سپس 90 نفر از مردان بنی اسد برخواستند وبرای یاری حضرت سید الشهدا (ع) حرکت کردند.
دراین هنگام مردی مخفیانه عمربنسعد را آگاه کردو او فردی به نام ازرق را با 400 سوار به سوی شام فرستاد.
آنها در حالی که فاصله چندانی با امام (ع) نداشتند با یکدیگر درگیر شدند. یاران بنی اسد که دانستند تاب مقاومت ندارند در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند وشبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمربن سعد بر آنها بتازد.
حبیبابن مظاهر به خدمت امام (ع) آمد و جریان را بازگو کرد.
* وصال داماد و نوجوان کربلا در عرش خدا حضرت قاسم ابن حسن (ع) به قصد جهاد و برای عزم به میدان نبرد نزد امام حسین (ع)آمد امام (ع) هنگامی که آن حضرت (ع) را دید ایشان را در آغوش گرم خود گرفت و با هم گریستند.
سپس حضرت قاسم (ع) اجازه طلبید و امام به او اجازه نمیداد.
هرچند حضرت (ع) در اجازه جهاد مبالغه میکردامام (ع) امام (ع) مضایقه میکرد.
تا آنکه حضرت قاسم(ع) بر پای عموی خود افتاد چنان بر آن بوسه زد و گریست تا از امام اجازه گرفت.
حضرت ابا عبدالله (ع) هنگام روانه کردن حضرت قاسم (ع) به میدان عمامهاش را دو نصف کرد نیمی از آن را مانند کفن و برتن قاسم (ع) و نیمی دیگر را برسر آن حضرت (ع) بست. این رفتار امام (ع) بیانگر و تعبیر آن این است که حضرت قاسم (ع) مانند نیمه قرص ماه است.
در حقیقت حضرت قاسم (ع) نماد و قمر روز عاشوراست. حضرت قاسم فرزند امام حسن(ع) و حضرت رمله (س) معروف به ام ابیبکر است.
ایشان در اوایل سال 48 هجری قمری متولد و در 13 سالگی در روز عاشورای سال 61 هجری قمری در کربلا به شهادت رسید.
قاتل حضرت قاسم(ع) عمربن سعد و نفیل ازدی و محل دفن ایشان کربلای معلاست.
حضرت قاسم(ع) در قیام عاشورا پس از نبردی طولانی و سخت به شهادت رسیدند در این هنگام امام حسین(ع) به سرعت بر بالین آن حضرت (ع) حاضر شدند تا سپاه دشمن به ایشان آسیبی نرسانند.
گفتنی است، روز ششم محرم روز گرامیداشت مقام معظم داماد و قمر کربلا حضرت قاسم ابن الحسن (ع) است.
گزارش زهره کلهر
انتهای پیام/