او بابیان اینکه واقعه عاشورا در جهان بهعنوان یک واقعه تأثیرگذار در زندگی انسانها به کار گرفته خواهد شد به شفقنا گفت: واقعه کربلا که در سال 61 هجرت بهوسیله امام حسین (ع) رخ داد دو بخش دارد که یکی محتوای حرکت امام حسین است و بخشی که ما میخواهیم در یک غالب و فرم این پیام را به دیگران منتقل کنیم و برسانیم. معتقدم که ما اگر به واقعه عاشورا سال 61 هجرت در کربلا بادید صحیح و درست و عمیق بنگریم؛ عاشورا یک جریان نبوده است که درگیری بین دو فرد و یا دو گروه و یا دو جریان بوده و تمامشده باشد. گرچه بین دو جریان است، اما این مسئله کوچک و تمامشدنی نبوده است. لذا اگر اینگونه نگاه کنیم که واقعه کربلا بین دو جریان و یا دو طرز تفکر و یا دو مکتب بوده است، بهتر میتوانیم تحلیل کنیم.
عاشورا بهمثابه یک مکتب
او عاشورا را بهمثابه یک مکتب دانست و تصریح کرد: عاشورا بهمثابه یک مکتب است که در این مکتب هم شیعه به احسن وجه و بهعنوان اینکه نزدیکترین افراد به این مکتب هستند میتواند بهرهمند شود و هم غیر شیعه و مسلمانان دیگر میتوانند از آن بهره ببرند و هم دیگر انسانهایی که مسلمان نیستند. معزی با تأکید بر اینکه مکتب عاشورا دارای مبانی ایدئولوژیک و اعتقادی و دستورالعملهای رفتاری است که درزمینهٔ تکامل انسانها نقش بنیادین دارد، خاطرنشان کرد: همانطور که ما معتقد هستیم؛ اگر یک انسانی بخواهد کامل شود اسلام و حقیقت اسلام بهعنوان یک تفکر و اندیشه و مکتبی است که جنبههای اعتقادی آن ما را رشد میدهد و دستورهای عملی آنهم ما را در کشاکش حرکت وزندگی آبدیده و آزموده میکند. عاشورا همچنین مکتبی است؛ زیرا به لحاظ جنبههای اعتقادی، امام حسین (ع) برای خداوند متعال و نه برای انسانها و مردم، حرکت کرده است.
یعنی منافع مادی را در نظر نگرفته است و هر آنچه هست خلوص و خدایی محض است و خواسته خداوند متعال و رضایت پروردگار متعال برای امام حسین مسئله اول بوده است و به خاطر خداوند این حرکت را کرده است و هیچچیز بهجز خدا برای او مطرح نبوده است. نه خشنودی و رضایت قبیلهشان و نه مردم عرب در آن روزگار و نه انسانهای دیگر در آینده، هیچکدام نبوده است و فقط و فقط برای خدا بوده است. لذا این اولین مسئله در مکتب امام حسین و عاشورا است که فقط خدا را در نظر گرفتهاند. از درسهای عاشورا رسیدن انسانها به قله تکامل است.
او دومین درس عاشورا را رسیدن انسانها به قله تکامل عنوان کرد و گفت: امام حسین خطاب به خداوند میفرمایند؛ ما اگر حرکت کردیم برای قدرتطلبی و ثروت و مال نیست. بلکه میخواهیم کاری کنیم که این نشانههای راه تو بر سر راه انسانها قرار گیرد و از بین نرود تا انسانها بتوانند بهسوی تو حرکت کنند. این مکتب امام حسین است که میخواهد انسانها به سمت قله تکامل حرکت کنند؛ زیرا جاده پرپیچوخم است و نشانههایی بر سر این جاده نیاز داریم. امام حسین (ع) میفرمایند؛ ما میخواهیم نشانههایی که از بین رفته و در طی این 50 سال سعی کردند از بین ببرند را بازگردانیم تا مردم نشانههای حرکت بهسوی خدا را پیدا کنند. هدف ما این است که مردم در پرتوی عبودیت و بندگی خداوند متعال بتوانند، به تضمین اسلام، به سعادت و نیکبختی دست یابند و تنها سعادت این دنیا و سعادت جاودانه و ابدی را به دست آورند.
هجرت به موقعیت برتر از آموزههای مکتب امام حسین (ع) است
او با اشاره به درس سوم مکتب عاشورا خاطرنشان کرد: مسئله سوم این است؛ حالا که میخواهیم این حرکت را انجام دهیم این جاده عاشورا جاده صاف و هموار و آماده و بدون زحمت نیست. اول اینکه باید مهاجرت کنند لذا از مدینه به مکه و از مکه به سمت کربلا آمدند. خود هجرت یکی از مهمترین اصول در اسلام است و مهاجرت یکی از ارزشهاست. وقتی ما نمیتوانیم در یک محیطی که هستیم کارمان را انجام دهیم، حرکت کنیم و جایی دیگر کارمان را انجام دهیم. لذا امام حسین حرکت و مهاجرت کرد و بعد هم سختیهای مهاجرت را تحمل نمود. به ایشان سفارش کردند که وقتی میروی راه برای تو سخت خواهد شد. مردمی که دعوت کردند دارای این ویژگی و سابقه تاریخی هستند و تو خود میدانی که با پدرت امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) چگونه رفتار کردند. اباعبدالله با تمام سختیهایی که میدانست تحمل کرد و سختیها را به جان خرید تا جایی که همه هستی خود را از دست داد. این کسی که هدف و ایده بزرگی دارد، حرکت برای خدا و دیگر انسانها را هم حرکت میدهد و خودهادی و رهنمون و پیشروی آنها میشود و سختیها را به جان میخرد؛ بنابراین بعد از مهاجرت مسئله جهاد امام حسین مطرح است. وی بابیان اینکه جهاد در اسلام مراتب بسیار عمیق و متعددی دارد،اظهار کرد: یک نوع جهاد همان است که همه مردم به آن توجه دارند و به معنای جنگیدن با دشمن است؛ اما جهاد در اولین مرحله یعنی اینکه انسان با تمایلات خود بجنگد. امام حسین مانند دیگر انسانهاست و تمایلات انسانی دارد و علاقهمند به خانواده و فرزند است و آسایش و امنیت خانواده و بهره بری از امکانات این جهان را میخواهد؛ اما کسی که هدف دارد و میخواهد حرکت کند و هجرت هم کرده است، کوشش و تلاش و جهاد با نفس خود میکند که بزرگترین جهاد و به تعبیر پیامبر جهاد اکبر است؛ و آن را به انسانها میآموزد.
حجت الاسلام معزی با اشاره به اینکه مکتب عاشورا هجرت کردن از یک موقعیت به موقعیت برتر و بهتر را میآموزاند، گفت: مکتب عاشورا میگوید که اگر انسان میخواهد به موقعیت برتر در هجرت برسد، باید تلاش و کوشش کند. اولین مرحله کوشش این است که با آنچه تمایلات درونی است درگیر شود و آنها را تحت تأثیر قرار دهد و از بین ببرد و میل و خواستهاش فراتر از تمایلات شخصی و نفسانی باشد. مسئله دیگر اینکه این حرکت کردن آسیبهای فراوانی دارد و کمترین آن اینکه امام حسین در جریان کربلا به رنجهای جسمانی درست یافت که نظیر آن نیست. ما در سخنرانیهای عاشورا بیان میکنیم که امام حسین و فرزندانش ویارانش چقدر دچار مشکلات شدند. اولین مشکل اینکه خانواده میخواهند زندگی کنند ولو چند روز در یک صحرا و با امکانات محدودی چادر زدهاند و اولین چیز و کمتر تقاضای آنها این است که آب میخواهند. لذا آب که اولین چیزی که حیات بشری به آن متکی است را به روی آنها میبندند.
و آن نوع آب را به روی انسانها میبندند که شاعر میگوید؛
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد / فریاد العطش ز بیابان کربلا.
حجتالاسلاموالمسلمین معزی افزود: دشمنان بهنوعی امنیت را بر او تنگ میکنند که خانواده ایشان نگاه میکنند و میبینند که حداقل جمعیتی که در برابر آنها ایستاده است 18 هزار نفر است و آنها فقط 72 نفر هستند. این چه اضطراب نفسانی و روحانی برای انسان پیش میآورد؟ چه اضطرابی در بچهها وزنها ایجادشده است؟ امام حسین هم به خانواده و فرزندانش علاقهمند است و آنها را دوست دارد و به آنها عشق میورزد. هرچقدر ایمان و خلوص و صفای باطن انسان بیشتر باشد اظهار تعلق به هستی هم بیشتر میشود؛ یعنی آنقدر که پیامبر جهان و انسانها را دوست میدارد، دیگر انسانها نمیتوانند تصور کنند. امام رضا (ع) به خانواده علاقه داشتند و امیرالمؤمنین و دیگر امامان هم همینطور بودند. یک امام عالم و آگاه به تمام حقایق عالم و انسانی که هستی در اختیار مقام ولایت تکوینی اوست،
این انسان نسبت تعلقش به این جهان زیاد است و انسانها و موجودات این جهان را دوست میدارد. نمونه آن این است که وقتی امام حسین (ع) در بین راه مکه تا کربلا میآمدند، لشگر هزارنفری و تشنه حر جلوی آنها را گرفت. امام گفتند که همه آنها را سیراب کنید و به اسبها و حیوانات آنها هم آب بدهید تا اذیت و آزار نبینند. این از رأفت امام است. حالا ببینید که نسبت به خانواده چگونه است. این پدری که میبیند بچهها چقدر مضطرب هستند و نگران فردا و پسفردای آنهاست، چه حالی دارد؛ زیرا میداند که این موجودات انسانیت خود را زیر پا گذاشتهاند. لذا امام حسین میایستد و جهاد میکند.
مقاومت و صبر برای خدا از آموزههای عاشوراست
او یادآور شد: امام حسین (ع) روز عاشورا هم میایستد و تمام عزیزانش را به جنگ میفرستد. حبیب بن مظاهر از یاران و اصحاب پیامبر بود. چند نفر دیگر هم از اصحاب پیامبر در کربلا بودند که انسانهای برجستهای به لحاظ معرفتی بودند. امام حسین میبینند که آنها مانند برگ خزان روی زمین میریزند. به تعبیر تاریخ وقتی اوج مصیبت را بیان میکنند میگویند آنها قطعهقطعه شدند. امام حسین نگاه میکند جوانی مانند علیاکبر و قاسم بن حسن و خردسالی مانند عبدالله بن حسن را که 10 ساله است را به شهادت میرسانند و یا بچه شیرخواره به شهادت میرسد و به صغیر و کبیر رحم نمیکنند. امام حسین همه اینها را به جان میخرد و این مصیبتها را درراه خدا تحمل میکند و توصیه ایشان این است که میگوید؛ حالا که هجرت کردی و مجاهدت دارید، اینجا باید صبر و مقاومت کنید و دستور مقاومت میدهد. میگویند مقاومت و صبر کنید ای بزرگزادگان و انسانهای باکرامت و انسانهای گرامی داشته شده در تاریخ بشریت، مقاومت کنید و مکتب این را میگوید که در مسیر اعتقادی حرکت و تلاش کردن لازم است.
اگر موقعیت ثابت اجازه نمیدهد هجرت کردن و در این هجرت جهاد داشتن و مبارزه با تمایلات و کسانی که سد راه تو هستند و در این راه از هر چه داری باید بگذری و بایستی و مقاومت کنی و عقب نکشی و جا نزنی و ترس و وحشت و اضطراب به تو راه ندهد و در این مسیر عزت و انسانیت خودت را بدان. میخواهم تو را بخرم. به چه چیز خودت را ای انسان میخواهی بفروشی؟ به یک جرعهای آب و یا وعدهغذا و آینده و مقام و پول؟ این تعبیر بر تارک تاریخ میدرخشد که فرمودند؛ هیهات منا الذله؛ یعنی هرگز، ما عزیز و محترم و باشخصیت هستیم.
حجت الاسلام معزی معتقد است: یک شیعه با باور اینکه امام حسین امام سوم اوست و حجت خدا بر اوست و رفتار و کردار او برای انسانها حجت است و درسهای بسیار متعددی بهعنوان یک مکتب از عاشورای امام حسین میگیرد. اگر شیعه هم نباشد یک انسان مسلمانی است و بازهم میتواند درس بگیرد؛ زیرا اینچنین نیست که برادران ما در اهل سنت نسبت به خاندان پیامبر علاقهمند نباشند. آنها هم نهایت احترام را میگذارند و برای آنها هم دردناک است که در برههای از تاریخ کسی که خود را بهعنوان خلیفه پیامبر و جانشین پیامبر جا زده است با پسر پیامبر چنین رفتاری میکند. قابل توجیه نیست و قبول نمیکنند لذا آنها همدرس میگیرند. چون اگر منبع دینی و مرجع دینی اهل سنت بدانیم چه کسانی هستند چه کسی برتر از ولی خدا و حجت خدا و کسی که در دامن پیامبر بزرگشده و پیامبر فرموده است که من از حسین و حسین از من است. لذا چه کسی بهتر از امام حسین که از او پیروی کنند و از او درس بیاموزند. امام حسین میآموزد که انسان برای هدفی که دارد باید بایستد و مقاومت کند
به گفته حجتالاسلاموالمسلمین معزی، حالا اگر شیعه و مسلمان هم نباشند و فقط انسان باشند، درس آنها این است که انسان برای هدفی که دارد بایستد و مقاومت کند. ما میگوییم انسانهایی بودند که در تاریخ از هر چه داشتند گذشتند و به هدفشان رسیدند و این امر تجربهشدهای است و این درسی برای انسانهاست. لذا این است که عزت بشری و کرامت انسانها بسیار مهم است؛ زیرا امام حسین در روز عاشورا به سیاهپوستان هم احترام میگذاشتند و مانند جوانان هاشمی که از خانوادههای برتر بودند میدانستند و یکی از آنها را آزاد میکنند و میگویند که برود؛ اما او میایستد و به شهادت میرسد و امام حسین هم مانند فرزندش او را در آغوش میگیرد و احترام میکند. لذا بشر امروز میتواند استفاده کند و اینکه میتواند استفاده کند که خودش ارزش دارد و زیر بار ذلت نرود و ذلیل و خار نشود و این درسی است که انسانها میتوانند از عاشورا بگیرند.
آموزه آزادگی مکتب عاشورا فراتر از مذهب است و ویژه همه انسانهاست
او با اشاره به این گفته گاندی که تأکید داشت؛ آنچه ما انجام دادیم درسی بود که از پسر پیامبر گرفتیم تا زیر بار استعمار نرویم و بایستیم و آزادباشیم، گفت: امام حسین به لشگریان یزید خطاب میکند که چرا خود را فروختید، آزادباشید اگر دین هم ندارید آزاده باشید؛ یعنی آزادگی فراتر از آن است که بگوییم اعتقاد و دین ما را به آزادگی میکشاند. البته دین ما را به آزادگی میکشاند، اما امام حسین میفرماید که اگر دین هم ندارید آزاده باشید. خود را نفروشید به مال دنیا و یزید. چراکه همه آنها از ترس و یا جهل و نادانی و یا وعدههایی که به آنها دادهشده بود آمده بودند و امام حسین از آنها میخواست تا آزاده باشند و به معرفت و شناخت دعوتشان میکردند. لذا مکتب عاشورا یک مکتبی است حتی برای غیرمسلمانان هم میتواند مفید باشد. محرم دوران معرفت آموزی است.
حجت الاسلام معزی با تأکید بر اینکه انسان باید معرفت داشته باشد و شناخت پیدا کند تا معنا و مفهوم زندگی را دریافت نماید، تصریح کرد: اگر حقیقتاً به غرب نگاه کنیم آنچه خسارت میبیند، بشر است که معنا و مفهوم زندگی را ازدستداده است و بدون درک از معنای زندگی، زندگی میکند و شب و روزش را میگذراند؛ بنابراین عاشورا به ما معنای زندگی را میفهماند که زندگی چیست. به تعبیر شاعر عرب که گفت؛ انا الحیات عقیدت و جهاد. زندگی عقیده و کوشش درراه عقیده است. اگر ما امروز این مسئله را توانستیم به انسانها و بشریت بیاموزیم که زندگی کن و معنای زندگی را درک کن که هدف داشته باشی و بدانی هدف تو باید مدام و مستدام باشد و ابدیت را در نظر بگیری و باید برنامهریزی داشته باشی، به زندگی واقعی خواهی رسید و ما نیز موفق خواهیم شد؛ زیرا عقیده و اعتقاد و باورها باید بر پایه معرفت و شناخت باشد.
او توصیه کرد تا در ایام عاشورا کاری کنیم که معرفت ما افزوده شود و آنهم ارزش برای زائر امام حسین است. انسانها باید با آگاهی و آشنایی و شناخت بهحق امام حسین و حرکت امام حسین شناخت پیدا کنند و دوم اینکه جنبه عملی هم داشته باشند. باید ابزار مناسب برای معرفی عاشورا انتخاب شود. همانطور که در زیارت امام حسین میخوانیم که گواهی میدهیم تو نماز را بپا داشتی و زکات را در جامعه برپا کردی تا به انسانهای ناتوان ازلحاظ مالی کمک شود و گواهی میدهیم که تو تلاش کردی تا درراه خدا و دین خدا با آنچه در توان داشتی حق تلاش را ادا کردی. اگر چنین معرفتی پیدا کردیم تبعا باید وسایل و ابزاری را بکار بگیریم که این مفاهیم بلند را نشان دهد. درست است که یکی از اهداف عزاداریها ماندگاری عاشورا بوده است؛ زیرا امام سجاد (ع) اگر 30 سال گریه کردند برای این بوده است که عاشورا فراموش نشود. والا حوادث بزرگی در تاریخ بوده است و تعداد کشتگان آنها هم کم نبوده است و واقعه حره و فخر از این قبیل است که کسی آشنایی ندارد و در آن انسانهای با خلوص کشته شدند. اما عاشورا را بهوسیله همین شکل عزاداریها نگذاشتند فراموش شود. حضرت زینب (س) در این مسیر، دختر دیگر امام حسین و همسر امام حسین رباب، تلاش کرد و در طول تاریخ امامان دیگر کاری کردند که این مسئله بماند و از بین نرود. عزاداری را به شکلی باید انتخاب کنیم که با تعقل بشری تضاد نداشته باشد.
حجتالاسلاموالمسلمین معزی با تأکید بر اینکه اگر میخواهیم عاشورا ماندگار شود باید در دنیای خود تعقل کنیم و یک سلسله از نوع عزاداریها داشته باشیم که جهان را بیدار کند، گفت: بعضی عزاداریها نهتنها عقل جهان را بیدار نمیکند، بلکه عواطف انسانی و تعقلش را نسبت به یک مکتب از بین میبرد. بنده قصد نام بردن برخی از انواع عزاداریها را ندارم. مثلاً وقتی ما راهپیمایی میکنیم و میپرسند برای چه منظور است؟ میگوییم واقعهای بوده است و توضیح میدهیم و آنها هم میپسندند؛ اما برخی رفتارها هست که هیچکس نمیپسندد و هیچ انسان عاقلی این کارها را نمیکند. برخی میگویند این نوع عزاداریها مانند عبادت ماست. مثلاً نماز ما را خیلیها نمیپسندند و درعینحال همه میدانند که در ادیان آسمانی یک سلسله عباداتی است که اینگونه است؛ اما آنچه از پیامبر نرسیده و فقط گفتهشده است که عزاداری کنید این را به شکلی باید انتخاب کنیم که با تعقل بشری تضاد نداشته باشد و بتواند جلب کند و نه دفع و موجب این نشود که اسلام را آیین بیخرد بدانند. چراکه بهواقع اسلام آیین خرد و عقلانیت و معرفت است و جنبههای علمی و عاطفی هر دو را باهم دارد. عاشورا هم دو بال دارد که یک بال عقلانیت است و دیگری بال احساسات و عواطف که هر کس متناسب بافرهنگ خود عزاداریهای گوناگونی دارد؛ اما باید تلاش شود که در دنیای امروز و دنیای رسانهها متوجه باشیم که ضربه و خسارتی وارد نشود.
او ابراز امیدواری کرد که در ایام ماه محرم جزو عزاداران امام حسین محسوبمان کنند و موفق شویم آنگونه به عزای امام بپردازیم که مقبول خدا و ائمه اطهار قرار گیرد. سلام میفرستیم و دردمان را نثار حسین ویاران حسین و شهدای کربلا و آنانی میکنیم که تا تاریخ هست و بشر هست، نمیمیرند و همواره زنده وزنده کننده هستند.