به گزارش
خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران؛ سرطان خون یا لوسمی یا لوکمیا بیماری پیشرونده و بدخیم اعضای خون ساز بدن است. این بیماری در اثر تکثیر و تکامل ناقص گویچههای سفید خون و پیش سازهای آن در خون و مغز استخوان ایجاد میشود. واژه لوسمی به معنی خون سفید است. لوسمی یکی از چهار
سرطان شایع در میان کودکان است.
در بیماری لوکمی یا همان سرطان خون، مغز استخوان به صورت غیر عادی، مقدار بسیار زیادی سلول خونی تولید میکند. این سلولها با سلولهای خون نرمال و عادی متفاوت هستند و درست عمل نمیکنند. درنتیجه، تولید سلولهای سفید خون طبیعی را متوقف کرده و توانایی فرد را در مقابله با بیماریها از بین میبرند. سلولهای لوکمی همچنین بر تولید سایر انواع سلولهای خونی که توسط مغز استخوان ساخته میشود از جمله گویچههای قرمز خون که اکسیژن را به بافتهای بدن میرسانند، و پلاکتهای خونی که از لخته شدن خون جلوگیری میکنند، اثر میگذارند.
نشانههای نمادین لوکمی موارد زیر میباشند: کمخونی که با رنگ پریدگی و سستی یا خستگی مشخص میشود، کبودی پوست، لثههای متورم و خونین، تب خفیف (۳۸/۵ درجه). غدههای لنفاوی متورم (با اینکه غدهها نه دردناک و نه قرمز میباشند). درد استخوان، خونریزی شدید و پیدرپی و پدیدار شدن خون در ادرار یا مدفوع کودک.
نشانههایی همانند علایم لوکمی میتوانند در کودکانی که از اختلالات گوناگون دیگری رنج میبرند نیز ظاهر شوند. پزشکان وقتی به لوکمی مشکوک میشوند که نشانههای نمادین آن با بزرگی جگر یا طحال همراه باشند. هنگامی شک بیشتر میشود که سلولهای سفید سرطانی در لام خون محیطی دیده شود. تشخیص با آزمایش مغز استخوان قطعی میشود.
انواع
لوسمی بر اساس نوع گویچه سفید خون که دچار تراریختگی (ترانسژن) و سرطان شده به دو دسته تقسیم میشود:
لنفوئیدی یا لنفوبلاستی: این نوع لوکمی سلولهای لنفاوی یا لنفوسیتها را تحت تاثیر قرار میدهد که بافتهای لنفاوی را میسازند. این بافت جزء اصلی سیستم ایمنی بدن است و در قسمتهای مختلف بدن از جمله غدد لنفاوی، طحال یا لوزهها یافت میشود.
میلوئیدی یا مغز استخوانی: این نوع لوکمی سلولهای مغز استخوانی را تحت تاثیر قرار میدهند. سلولهای مغز استخوان شامل سلولهایی است که بعداً به گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید و سلولهای پلاکت ساز تبدیل میشوند.
همچنین هر دو دسته لوسمی به دو نوع حاد و مزمن تقسیم میشوند لذا چهار نوع کلی لوسمی داریم لوسمی مزمن میلوئیدی، لوسمی حاد میلوئیدی، لوسمی مزمن لنفوئیدی و لوسمی حاد لنفوئیدی (ALL، CLL، AML، CML)
آسیبشناسی
پزشکان علت دقیق لوسمی را نمیدانند. به نظر میرسد عوامل ژنتیکی و محیطی در بوجود آمدن این بیماری نقش داشته باشند. مانند هر سرطان دیگری، عامل مستعد و پیشتاز در ایجاد لوسمی به هم خوردن نظم تقسیم سلولی است. پژوهشهای انجام شده روند بدخیمی بیماری لوسمی را به این عوامل ارتباط میدهند:
ژنتیک: ناهنجاریهای ژنتیکی نقش بسیار مهمی در رشد لوکمی در بدن دارد. برخی بیماریهای ژنتیکی مثل سندرم داون، احتمال ابتلا به لوکمی را بالا میبرد.
قرار گرفتن در معرض پرتوهای یونیزه کننده و برخی مواد شیمیایی خاص: افرادی که در معرض پرتوهای شدید قرار گیرند مانند بازماندگان بعد از حملات اتمی یا رویدادهای رآکتورهای هستهای، احتمال دچار شدن به لوکمی در آنها بیشتر است. قرار گرفتن در معرض برخی موادشیمیایی خاص مانند بنزین نیز میتواند احتمال ابتلا به لوکمی را افزایش دهد.
نارسایی سیستم ایمنی طبیعی بدن
سن در میان بزرگسالان: آمادگی ابتلا به لوسمی با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد. افراد بالای ۵۵ سال باید بیشتر مراقب علایم هشدار دهنده این بیماری باشند. با این حال لوسمی میتواند کودکان را هم در هر سنی گرفتار کند ولی بیشتر در سنین سه تا چهار سال اتفاق میافتد.
روند تشخیص
بیماری میتواند با شتاب یا به کندی پیشرفت کند. نزدیک ۲۵ درصد گونههای لوکمی در جریان یک معاینه بالینی معمولی و پیش از اینکه نشانههای بیماری ظاهر شوند تشخیص داده میشوند. پزشکان معمولاً لوکمی مزمن را با آزمایش خون ساده قبل از شروع علائم تشخیص میدهند.
روند تشخیص میتواند دربرگیرنده موارد زیر باشد:
آزمایش جسمی: شناسایی نشانههای فیزیکی و جسمی لوکمی مثل رنگ پریدگی ناشی از کم خونی، و ورم غدههای لنفاوی، کبد یا طحال
آزمایش خون: شمارش تعداد گلوبولهای سفید یا پلاکتهای خون
آزمایش سیتوژنتیک: این آزمایش تغییرات ایجاد شده در کروموزومها، از جمله وجود کروموزوم فیلادلفیا را بررسی میکند.
آزمایش نمونه مغزاستخوان
برای تایید تشخیص لوکمی و تعیین نوع و میزان پیشرفت آن در بدن، نیاز به آزمایشهای بیشتر است.
درمان
در سالهای اخیر، با به کارگیری داروهای ضد سرطان موثرتر، طول عمر بیماران مبتلا به لوکمی افزایش پیدا کرده است. این داروها موجب فروکش کردن نشانههای بیماری میگردند به طوریکه نشانهها در جریان درمان بیماری بدتر نمیشود و حتی بیماران تا اندازهای درمان میشوند. درمان لوسمی بستگی به نوع لوسمی، وضعیت بیماری در شروع درمان، سن، سلامت عمومی و چگونگی واکنش بیمار به نوع درمان دارد که گاهی منجر به سلامت کامل این بیماران میشود. از مهمترین عوامل در بهبود بیماری برخوردار بودن بیمار از روحیه بالا جهت مقابله با این بیماری است.
شیوه درمان این بیماری میتواند شامل موارد زیر نیز باشد:
شیمی درمانی
پرتو درمانی
پیوند مغز استخوان و پیوند سلولهای بنیادی که در این روش مغز استخوان فرد بیمار با مغز استخوان سالم جایگزین میشود تا بیمار بتواند مقادیر بالای داروهای شیمی درمانی و یا پرتودرمانی را دریافت کند.
سرطانخون مزمن
برخلاف نوع حاد، سیر بیماری و بروز علایم بالینی در سرطانخون مزمن بسیار کند پیش میرود و ممکناست فرد مبتلا به سرطان مدتهای طولانی از وجود سلولهای سرطانی در بدنش بیاطلاع باشد. علایم نیز بسیار خفیف و جزئی است. ضعف، بیحالی و بزرگی طحال جزو نشانههای این بیماری است. گاهی بیماران به علت بزرگی طحال به پزشک مراجعه میکنند و بیماری سرطانخون تشخیص داده میشود. در بزرگسالان برعکس کودکان، سرطانخون مزمن شایعتر است. سرطانخون مزمن دو نوع میلوپرولیفراتیو (CML) و لنفوپرولیفراتیو (CLL) دارد.
درمان
خوشبختانه سرطانخون مزمن نوع CML با دارویی که 8 تا 9 سال است وارد ایران شده، درمان میشود. قرص باید طولانیمدت (حداقل ۵ سال) و روزی ۴ عدد مصرف شود و بیماران با این درمان دارویی زندگی طبیعی را از سر میگیرند. نوع CLL در افراد بالای ۴۰ سال دیده میشود و درمان آن پیچیدهتر است. البته خیلی از بیماران بعد از کشف و تشخیص بیماری به درمان خاصی نیاز ندارند. CLL بیماری کمضرری برای بدن محسوب میشود و بدن واکنش خاصی به آن نشان نمیدهد ولی به ندرت افزایش گلبولهای سفید، کمخونی و ضعف در فرد مبتلا دیده میشود.گاه فقط لازم است بیمار ۶-۵ سال تحتنظر بماند و به درمان سریع نیاز نیست. فقط نام این نوع از سرطان خشن و نگرانکننده است. اقدام پزشکی زمانی ضرورت مییابد که بیماری کمی فعال شود و علایم ژنتیکی خاص خود را نشان دهد.
انتهای پیام/
در سال 1390 دچار بیماری سرطان خون از نوع لوسمی حاد دچار شدم ....بنده بعد از نزدیک به سه سال درمان با عنایت بخدا و در روحیه خوبی که خودم داشتم این دوره ها رو پشت سر گذاشتم و فقط به این فکر می کردم بااین بیماری بجنگم و یک لحظه کوتاه نیام .. دورهای شیمی درمانی هرچند سخت بود ولی به فکر این بودم من خوب خواهم شد، و به خدای خودم ایمان داشتم ،اما بعضی وقت ها فکر های منو رااز این ذهنیت خوب کم رنگ نگه میداشت..تصوراتی
که هروز به سراغ من میومد، این بود چرا کسانی که قبل از من بیمار شدند وجود ندارند..که
همین تصور من باعث میشد که حتما مرگ پشت این بیماری هست ...هرچند اسم سرطان سخت هست اما من به اسم مرگ نگاه نمی کردم..دوست داشتم از بیماری کسانی قبل از من دچار این بیماری شدند جویا بشم بدونم چه اتفاقی برایم قرار پیش بیاد...امامتاسفانه کسی پیدا نمی کردم ..از دور میشنیدم کسانی خوب شدند ولی چرا اعلام نمیکنند که ما بیماران سرطانی بدانیم چی در انتظارما هست ... و همین باعث میشد که من خوب خواهم شد واین کار را برای دیگران خواهم کرد...اکنون بنده به این هدف رسیده ام و بیش از ۸۵۰ بیمار مبتلا به سرطان چه حضوری چه مجازی در سراسر کشور گفتار درمانی میکنم و با بیماران از نظر تاثیرات درمان و دوره ها چه از نظر روحیه و عوارض داروها مشاوره میدم ..و میگم منم مثل شما هستم و شما هم مثل من و پس امید به خدا با این بیماری خواهیم جنگید..انگیزشون نسبت به درمان بالا خواهم برد تا در برابر این بیماری با روحیه بالا درمانشون پشت سر بگذرونند ،چون یک بیمار سرطانی بیش از هرکس حرف یک هم نوع خودش بیشتر براش تاثیرگذار هست..سوالی که برای تمام بیماران سرطانی پیش میاد در ابتدای بیماری آیا ما دوباره
می توانیم کارهای روز مره خودمون انجام بدیم آیا ما محدود نمیشیم ...من برای اینکه همیشه بیماران به این سوال خاتمه بدهند.. اعلام می کنم ما بیماران سرطانی هیچ وقت محدود نمیشیم و مثل یک فرد سالم چه بسا بیشتر کارهای روزمره خودمونو انجام میدیم...برای اثبات این کار اینجانب تصمیم گرفتم با یک گروه کوهنوردی دست به صعود قله های سخت بزنم که از قبل هیچ زمینه ای از کوهنوردی نداشتم...چرا کوهنوردی را انتخاب کردم..چون این رشته فعالیت مستقیم با گردش خون داره یه بیمار سرطانی خون در هر شرایط میتونه کارهای
بیش عهده خودش انجام بده ...و همین انگیزه باعث شد اینجانب در خرداد ماه1396 در کمتر از ده ماه ۳۸صعود به قله داشته باشم که بیشتر قله ها بیش از ۴۰۰۰ هزار بوده که قبلا هیچ زمینه قبلی از کوهنوردی نداشتم ..و امروز بیش از ۱۵۰ قله صعود داشتم هر چند دوستان بیمار سرطانی این عکس ها واین اقدام منو میبینند و در روحیشون تاثیر گذار هست ، و به خاطره همین با تمام توان این راه را ادامه خواهم داد .
و از خدا بزرگ ممنونم چنین روحیه به من داد
و امروز تلاشم میکنم این حرکت رسانه ای بشه تا اونای که فکر میکنند سرطان خط آخر هست بگوییم دراشتباه هستند..
خدا بخواهد سرطان که هیچ دماوند هم جلویت
زانو میزند..
نکته های مهم بیماری
هرچند اسم سرطان سخت هست...ولی خودم را آماده برای جنگیدن با این بیماری کردم.. خواستم هم خودش را و هم اسمش را شکست دهم ..که این امر نیاز به فرمولی برای این کار داشت... فرمولی را یافتم برای شکست این بیماری ... ایمان داشتن به کسی که من را به عنوان بنده خاص بودن انتخاب کرده... پس در من دیده که میتوانم از عهده شکست این بیماری برآیم... به هرحال انکار ناپذیراست که حتی نام این بیماری هم بسیاری را ناراحت میکند چه برسد به آن مبتلا شوی...نگاه مثبت به زندگی ..به این معنی نه که انسانی مثبت باشم و سعی کنم از اتفاقات و وقایع غیر قانونی را نادیده بگیرم..مثبت بودم چون فهمیدم افکار چنان قدرتی دارند که میتوانند سازنده یا ویانگر باشند....حالا به این باور رسیدم...باورش سخت هست که تا همین چند سال پیش محمدرضا براز یک جوان معمولی درگیر زندگی روزمره اش بود ولی حالا هم سرطان را شکست دادم و هم به بالاترین مقاطع تحصیلی رسیدم..و بلندترین قله های کشور را فتح کردم و امروز من سفیر امید خیلی ها هستم ...که خودم معتقد هستم سرطان نه تنها ضعیفم نکرد بلکه زندگی کردن را به من یاد داد و یه نقطه عطف بزرگ باعث شد اوج بگیرم..و الان به جای رسیدم که قهرمان خیلی هستم..و این هم چیزی نیست جز ایمان و اراده قوی و نگاه مثبت به زندگی ما بیماران خاص..
با نوشتن نام محمدرضا براز در گوگل تمامی مستندات بنده اعم از روزنامه ها...مجلات.. برنامه پخش شده شبکه ها ....قابل رویت هست..پیج اینستا بنده rezabaraz3
به نظر شما کسی که در زمان جنگ تحمیلی شیمیایی شده باشه میتونه مواد شیمیایی تو ایجاد سرطان خون نقش داشته باشه و یکی از دلایل اصلیش باشه و بعد 30 سال علاعمش نشون داده بشه
من یه سوال داشتم . لطفا اگه ممکنه راهنمایی کنید من یه بچم سرطان خون داشته میخوام بدونم عایا بچه هایم دیگمم در خطر هستند؟
ممنونم