می فرمودند نصیحتی از این بالاتر نیست که انسان تصمیم جدی بگیرد که اگر خداوند به او یکصدسال عمر هم داد، عالماً و عامداً حتی یک آن، معصیت نکند...

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،اولین مدح کننده او استاد بی بدیلش، آیت حق، مرحوم آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی(ره) بود که «ترقیات فوق العاده» را در او دید و به دیگران گوشزد کرد. این گواهی استاد در زمانی بود که آیت الله بهجت هنوز سال های جوانی را می گذراند. اینگونه است که وقتی در گوشه گوشه زندگی اش دقیق می شوی، اوجی از تجلیات عرفانی را مشاهده می کنی ، از استقامت مثال زدنی در وادی طریقت گرفته تا صداقت و رازداری اش. برای همین وقتی می خواهی با شاگردان و کسانی که محضرش را درک کرده اند صحبت کنی، درمانده می شوی که از کدام توصیه ها و حال و هوایش  بپرسی. از سکوت معنادارش یا نماز پر از خشوع و خضوع و استجابتش؟ از زیارت های مخلصانه اش یا دائم الذکر بودنش؟ از توحید خالصی که به آن دست یافته بود یا تواضع حیرت آورش؟

دراین میان شاگردان  آیت الله محمدی ری شهری از جمله افرادی بوده که بارها محضر آن عارف کامل را درک کرده و جلوه های متنوعی از این دیدارها را در کتاب «زمزم عرفان» جمع آوری  کرده  است همین بهانه ای شد تا  با او درباره این عالم ربانی گفت وگو کنیم.

از برکات نمایندگی  شما در حج از سوی مقام معظم رهبری، ارتباط با عالم ربانی، حضرت آیت الله بهجت و بهره بردن از رهنمودهای ایشان بوده است. این سابقه آشنایی چگونه شکل گرفته بود؟

از سال های ابتدایی ورودم به حوزه علمیه قم در نماز جماعت آیت الله بهجت شرکت می کردم و اجمالاً با ایشان آشنا بودم، ولی اطلاعات چندانی از کمالات و مقامات معنوی ایشان نداشتم. تا اینکه قبل از آنکه به نمایندگی رهبری در حج منصوب شوم یعنی اسفند سال 69 با مقام معظم رهبری دیداری داشتم. در آن دیدار پیش از اینکه به من مطلبی بگویم، ایشان به یک بسیجی دزفولی اشاره کردند که نامه ای به ایشان نوشته و در آن، ضمن اشاره به دوران اسارتش در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق، آورده که در آن روزها در اثر مراقبه های معنوی بسیار  حتی نسبت به خاطرات ذهنی خود، مورد عنایت هایی از جانب حق تعالی قرار گرفته و حالاتی برایش پدید آمده، اما برای رسیدن به مقصد نهایی، نیاز به راهنما دارد و از ایشان ارشاد خواسته و ایشان جواب داده که: «من آن کسی نیستم که شما دنبال او هستی. برای این منظور سراغ آقای بهجت برو.»این سخن مقام معظم رهبری و کرامت هایی که از آیت الله بهجت شنیده بودم موجب شد به دنبال  فرصتی برای برقراری ارتباط و بهره گیری از ایشان باشم. برای همین زمانی که نمایندگی رهبری درحج در سال 1370 به من واگذارشد این موضوع زمینه خوبی برایم فراهم کرد که هر ساله قبل از رفتن به سوی خانه خدا و پس از بازگشت از سفر، معمولاً به محضر ایشان شرفیاب می شدم و از رهنمودهای ایشان در زمینه های مختلف بهره می بردم.

در دیدارها چه توصیه هایی می کردند؟

ملاقات های ما که گاه نزدیک به یک ساعت طول می کشید، ایشان مطالب متنوعی را درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامت علمای سلف، حج و سرپرستی حجاج، امام خمینی و انقلاب اسلامی و برخی امور سیاسی بیان می فرمودند. همچنین گاهی رهنمودهای خاصی درباره برخی ذکرها و اعمال داشتند که اینجانب بخشی از برجسته ترین مطالب ایشان را  گاهی در محضرشان و گاهی پس از آن، یادداشت می کردم. اگر مطالب این دیدارها ضبط می شد، حجم آن چندین برابر یادداشت های کنونی اینجانب بود.

بیشتر روی چه موضوعی تاکید داشتند؟

  اهتمام  فوق العاده آیت الله بهجت به قرآن و حافظ بودن اینجانب، موجب شده بود که در دیدارهای مختلفی که با ایشان داشتم توصیه های ارزشمندی بیان می کردند مانند تأ کید بر حفظ قرآن که در این باره می فرمودند: «خدا می داند حفظ قرآن، چقدر در استفاده از این معدن و منبع رحمت الهی مدخلیت دارد!» مراتب حفظ قرآن هم مورد دیگری بود که بر آن تأکید داشتند. در این مورد باید توجه داشت که حفظ قرآن، مراتبی دارد. حفظ الفاظ، پایین ترین مرتبه حفظ قرآن است اما بالاتر از آن، این است که معنای این الفاظ در جان نفوذ  و برای انسان تحول معنوی ایجاد کند. هرچه بر نفوذ قرآن در عمق جان افزوده شود، حافظ به مراتب والاتری از حفظ قرآن دست می یابد. آیت الله بهجت گویا در این باره خطاب به اینجانب  می فرمودند: «در مورد حفظ قرآن، در فکر باشید که به مرتبه بالاتری از حفظ دست پیدا کنید.» و در مورد مراتب فهم قرآن سفارش می کردند: «از خدا بخواهید قرآنی که حفظ دارید، به نحو کامل در شما مؤثر باشد.»

در مورد حفظ  و تلاوت قرآن  هم رهنمودی داشتند؟

بله؛ در یکی از دیدارها آیت الله بهجت از من پرسیدند که: «چقدر قرآن در شبانه روز می خوانید؟» عرض کردم: «معمولاً قدری بیشتر از یک جزء.» فرمودند: «یک جزء کافی است.» و در دیدار دیگری فرمودند: «محفوظات خود را به گونه ای تکرار نکنید که ملال آور باشد. تکرار یک جزء در شبانه روز کافی است. آن را هم سه قسمت کنید.» و ادامه دادند: «شخصی می گفت در سن هشتاد سالگی به گونه ای شده ام که حتی یک حزب را هم نمی توانم تکرار کنم.» همچنین ایشان با اشاره به این حدیث نبوی که: «از این قرآن نگهداری کنید، چراکه رمنده است» فرمودند: «البته اگر حافظ در شبانه روز کمتر از یک جزء بخواند، فراموش می کند و خواندن بیشتر از یک جزء در شبانه روز هم خستگی آور است.» البته  خستگی آور بودن خواندن قرآن  بیشتر از یک جزء برای افراد معمولی است، وگرنه برخی بزرگان بوده اند که در شب های بلند یک ختم قرآن داشته اند.

 

این روزها بسیاری از افراد ناآگاه برای رسیدن به مقامات و کمالات معنوی، در جستجوی پیر و مرشدی هستند که به آنها ورد و ذکری یاد بدهند که یک شبه، ره صدساله را در سیروسلوک طی کنند و با این خیال خام، چه بسا در دام شیادان و منحرفانی می افتند که دنیا و آخرت آنها را تباه می کنند. آیت الله بهجت در این باره چه دیدگاهی داشت؟

آیت الله بهجت که خود این راه را پیموده و به مقصد رسیده بودند، با تکیه بر رهنمودهای قرآن و اهل بیت علیهم السلام و تجربه شخصی خود، در توصیه های اخلاقی بر همین معنا تأکید داشتند و تکیه کلام ایشان برای رسیدن به کمالات انسانی «عمل کردن به واضحات شرعی» بود. ایشان در این باره می فرمودند: «گاهی به مطالب و دستورات روشن و آسان شرعی  که می دانیم، عمل نمی کنیم و آنگاه پیش اساتید معرفت و اخلاق و شریعت می رویم و تقاضای ذکری سنگین تر و مطالبی بالاتر از آنچه لازم داریم، می کنیم. در سطح کلاس اول هستیم و تکلیف کلاس هفتم را می خواهیم! این، علامت آن است که نمی خواهیم از راه صحیح بالا برویم و به کمالات و درجات عالی معنوی برسیم.» نکته جالب اینکه آیت الله بهجت درباره علت تعطیلی درس اخلاقی که امام خمینی در مدرسه فیضیه داشتند، از خود ایشان نقل کردند که:«دیدم کار به جایی رسیده که باید به تک تک افراد بگویم: فلان کار را نکن. لذا درس را تعطیل کردم.»

یعنی ایشان بیشتر توصیه می کردند که افراد  ابتدا به واضحات شرعی عمل و ترک معصیت کنند و بعد سراغ مستحبات بروند!

بله. آیت الله بهجت ، بر اساس آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام مهمترین توصیه اخلاقی و عملی را «اجتناب از گناه» می دانستند. وقتی از ایشان درخواست نصیحت می کردم، می فرمودند نصیحتی از این بالاتر نیست که انسان تصمیم جدی بگیرد که اگر خداوند به او یکصدسال عمر هم داد، عالماً و عامداً حتی یک آن، معصیت نکند. اگر چنین حالی واقعاً برای او پیدا شد، خداوند او را کمک می کند و توفیق می دهد. همچنین میفرمودند: برای سالک، اولین مرحله، عزم راسخ و مستمر بر ترک معاصی در اعتقادیات و عملیات در تمام عمر _ اگرچه هزار سال باشد_ و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی و وافی است. ایشان همواره بر تداوم یاد خدا تأکید داشتند.

در واقع بنا به توصیه های آیت الله بعجت «تداوم یاد خدا» کلید معرفت شهودی و لقاءالله  می شود. حال مسئله مهم این است که چگونه می توان تداوم یاد  خدا را به دست آورد؟ و رمز تداوم یاد خدا چیست؟

با توجه به رهنمودهای آیت الله بهجت در دیدارهایی که با ایشان داشتم، می توان گفت که رمز تداوم ذکر عبارتست از: توجه به فقر مطلق خود، دشوار نپنداشتن تداوم ذکر، تلاش برای الهام گرفتن ذکر. به عبارت دیگر درباره نظر ایشان این بود انسان باید بداند از خود هیچ ندارد، حتی نیت خیر!» درخصوص « دشوار نپنداشتن تداوم ذکر» هم تأکید داشتند: ابتدا انسان خیال می کند مشکل است، چون کوهی در برابر او. اما به تدریج می فهمد که نه، چندان هم مشکل نیست. با دیگران حرف می زند ولی دلش پیش خداست.» سفارش سوم آیت الله بهجت برای تداوم یاد خدا، «برنامه ریزی و تلاش برای الهام گرفتن ذکر» است می فرمود: «(تلاش کنید خداوند متعال) ذکرش را به شما الهام کند. الهام ذکر اگر شد، همه لوازم آن از جمله دوام ذکر را همراه دارد.»

 

با توجه به اینکه آیت الله بهجت از اهل کرامت بوده اند، آیا مطلبی در این باره از ایشان شنیده اید؟

یکی از ویژگی های برجسته اهل کرامت، رازداری آنهاست. در دیداری از آیت الله بهجت خواستم که برخی از معارفی را که شخصاً تجربه کرده اند بازگو کنند. فرمودند: «کسی که به این معانی می رسد، نمی گوید. ممکن است در قالب نقل از دیگران چیزی مطرح شود.»

درباره زیارت وجود مقدس امام زمان (عج) و شرقیابی به حضور ایشان مطلبی نگفتند؟

آیت الله بهجت فرمودند: «عاشق امام زمان(عج) او را لااقل در خواب می بیند، اگر دربیداری نبیند. یکبار من ایشان را در عالم رؤیا زیارت کردم، به هیئت مردی که بیش از هزارسال عمر کرده: محاسن بلند، قد کشیده... بار دیگر ایشان را به هیئت مردی سی ساله دیدم اما احساس می کردم که بیش از هزارسال دارد.» البته ایشان این مطلب را بصورت شبه خواب نقل می کردند. اما در کتاب «در محضر آیت الله العظمی بهجت» با تعبیر «کسی هست که مدعی است...» مطلب را بدون قید نقل کرده اند. درباره تعداد ملاقات هایشان هم فقط یکبار در عمرشان برایم گفتند که آن حضرت را «بیش از سی چهل بار در سن معروف و دوبار در سن واقعی و یکبار هم در یک دیدار در هر دو سن» ملاقات کرده اند و درباره این مورد آخر افزودند: «از دور، در سن جوانی، نزدیک آمدند و همزمان می دیدم که بیش از هزارساله هستند.» و می گفتند «خیل عجیب است که این حالت (دیدن آن حضرت با دوعمر مختلف) از دیگری نقل نشده است.»
منبع:عقیق

برچسب ها: نماز ، اول ، وقت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.