به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، در راستای دستیابی به صلح در پرتو همکارهای منطقهای، ایران به عنوان بزرگترین و با ثباتترین کشور موجود در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس، همواره نقش قابل توجهی را در حوادث منطقه ایفا کرده است به طوری که نمیتوان در ایجاد هرگونه تحول و نیز در اجرای فرایند همگرایی از نقش جمهوری اسلامی ایران غافل شد.
اما نکته اساسی که در ارتباط با مصداق یافتن مفهوم همگرایی در منطقه خاورمیانه مطرح میشود این است که چرا علیرغم وجود زمینههای جدی برای همگرایی و همکاری در این منطقه، در صحنه عمل و اجرایی شدن، تمامی گرههایی که منجر به پیوند میان کشورها میشود از هم گسسته میشود؟
میتوان یکی از مشخصات نظام بینالملل پس از فروپاشی شوروی سابق را همگرایی منطقهای دانست که نظام وستفالی مبتنی بر دولت- ملت را به چالش میکشد، همگرایی منطقهای فرآیندی است که دولتهای یک منطقه با تشکیل و عضویت در ترتیبات منطقهای بر همکاری متقابل میافزایند و از تنشهای منطقهای میکاهند، همگرایی را میتوان هم به صورت یک هدف و هم به صورت یک روند تعریف کرد .
ولی در دنیای واقع، همگرایی در سطح منطقه یک روند یا طیف است که حد پایین آن به مفهوم ادغام و یکسانسازی سیاستهای اقتصادی و حد بالای آن به مفهوم اتحاد سیاسی و در پیش گرفتن سیاست خارجی و امنیتی مشترک است.
آنچه که در منطقه غرب آسیا پیرامون همکاری مدنظر است صرف نظر از ادغام و یکسانسازی اقتصادی دستیافتن به نکاتی مشترک در زمینه اتحاد سیاسی و امنیتی در مقابل تهدیدات منطقهای و نادیده گرفتن دیدگاه کشورهای قدرتمند دنیا و اعمال نفوذ آنها در این نقطه از دنیاست .
باید درنظر داشت در عین اینکه سنتها و گذشته فرهنگی این منطقه مشترکات بسیاری را برای همکاری در غرب آسیا فراهم کرده است اما ریشه بسیاری از مشکلات کنونی خاورمیانه در مسیر همگرایی را نیز باید در همین سوابق فرهنگی منطقه و باورهای رهبران حاکم جستجو کرد.
امنیت و حقانیت حوزه قدرت در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا در شرایط کنونی به قدری به دنیای بیرون از مرزها وابسته شده است که هرگونه جا به جایی قدرت و تغییر ماهیت و جهت گیری تصمیم گیریها تابع منافع بین المللی و بالتبع آن ابرقدرتهای نظام بین الملل من جمله امریکا و حتی روسیه است.
گرچه پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می توانست به عنوان فرصت ارزنده ای برای کشورهای موجود در منطقه در جهت اثبات موجودیت و ارائه توانمندی هر کدام از کشورها باشد اما متاسفانه و در عمل همچنان کشورهای موجود در غرب آسیا تاثیر پذیری قابل توجهی از کشورهای خارج از منطقه دارند.
در همین رابطه می توان یکی از مهمترین علل اساسی شکلگیری حرکت های تروریستی چون داعش را سیاستهای اشتباهی دانست که از سوی آمریکا، اروپا و برخی کشورهای منطقه در قبال تحولات جاری منطقه اتخاذ شده است.
علی رغم وجود ضرورتهای بسیار در جهت دستیابی به یک همکاری و همگرایی نهادی در میان کشورهای غرب آسیا اما چنین امری به صورت جدی تاکنون نهادینه نشده است.
یکی از دلایل این امر را در زمینه اقتصادی شاید بتوان همپوشانی و یکسان بودن اقتصاد انرژی این کشورها از قبیل منابع انرژی و نفت به عنوان مانع محقق شدن یک همگرایی اقتصادی چنانکه در منطقه اروپا و جنوب شرق آسیا محقق شده است دانست.
اما در زمینه همکاریهای امنیتی منطقه غرب آسیا به دلایل متعدد نیازمند توجه و همکاری جدی کشورهای منطقه است، امری که با همکاری صرف کشورهای حاضر و بدون دخالت کشورهای خارج از این حوزه محقق خواهد شد.
چنان که حضور متمادی و پیوسته غربیها در این منطقه چیزی جز موج نفاق و تفرقه و ایجاد آشوب و نابسامانی به دنبال نداشته است، به طور کلی می توان گفت تمامی عواملی که میتواند در یک نقطه مشترک به عنوان عامل وحدت و همگرایی عمل کند در منطقه غرب آسیا تا کنون به صورت معکوس عمل کرده که البته در شکل گیری این مساله دخالت قدرتهای خارجی نقش قابل توجهی ایفا کرده است، عواملی چون پیشینه تاریخی و فرهنگی مشترک، دین، همجواری جغرافیایی وجود منابع انرژی مشترک همه و همه می توانند در صورت وجود یک نگاه تحلیلی خوشبینانه و کنار گذاشتن بدبینی منجر به ایجاد همکاری و همگرایی و متعاقب آن صلح منطقهای شوند.
در این صورت ایجاد و انعقاد تفاهم نامه امنیتی میان ایران و کشورهای منطقه و رها کردن وابستگی به قدرتهای خارجی از جمله مواردی است که بایستی با برگزاری رایزنیهای چند جانبه میان ایران و کشورهای دیگر منطقه امکان پذیر شود، تلاش در جهت تحقق همکاریهای منطقهای می تواند تنشها را کاهش داده و پتانسیلهای موجود در جهت توسعه، ایجاد فضای اقتصادی مساعد و افزایش احتمال صلح در منطقه را افزایش دهد.
در طول تاریخ عده زیادی از حکمرانان قدرت طلب و زورمدار با ادعای برقراری صلح و عدالت جهانی، دنیا را به خاک و خون کشیدند، هر چند بنا به داعیه طلایه داران حقوق بشر و صلح جهانی پیمانهای متعددی از ابتدای تاریخ تاکنون در جهت برقراری صلح منعقد شده است اما آشوب و هرج و مرجهای پس از این پیمانها نه تنها کاهش نیافته که بیشتر هم شده است.
در نهایت باید این نکته را متذکر شد که گرچه ابر قدرتها تلاش وافری برای ایجاد پیوند میان حرکتهای تروریستی در جهان و مسلمانان دارند، اما اصلیترین عامل تشکیل دهنده این امر را وجود تبعیض، بیعدالتی، ظلم و استثمار کشورهای غربی در سطوح مختلف از نخبگان تا منابع درون کشورها دانسته که از دل این رفتارهای غلط و توام با سهل انگاری نخبگان و سیاستمداران کشورها در قبال آن چنین حرکتهای انحرافی و متحجرانهای بروز میکند.
گزارش از سوگند سلیمانی انتهای پیام/