در طول این سفر طولانی هر کدام از مردمان شهرها با مشاهده آمبولانسهای هلال که مزین به پرچمها و گل واژههای حسینی بود جلوههای از عشق به اهل بیت (ع) را نشان میدادند، به طوری که همانند سالهای دفاع مقدس که از رزمندگان استقبال میکردند، هر جا که این کاروان حضور مییافت مورد لطف و محبت شیفتگان اهل بیت قرار میگرفت.
صحنههای دیدنی استقبال از کاروان عاشقان حسینی در داخل و خارج ایران متفاوت بود، در داخل کشور مردم خواستار التماس دعا و نایب زیارتی بودند ولی در کشور عراق و به خصوص در جادههای منتهی به نجف؛ زائران درخواست کمکهای پزشکی و حتی انتقالشان را داشتند، به طوری که به گفته برخی از امدادگران «چه خوب بود که ما در مرز مهران و در این مسیر تا نجف برای ارائه خدمات مستقر میشدیم» به واقع یکی از گرفتاریهای زائران پس از عبور از منطقه مهران و جاده منتهی به نجف بود.
در طول مسیر زمینی به قصد نجف، 24 خودروی امدادی و آمبولانس ایرانی با چراغهای گردون روشن و با همراهی و اسکرت نیروهای امنیتی و نظامی عراقی؛ چشمان هر بیننده را به خود جلب میکردند به طوری که در مسیر راه، از نظامیها گرفته تا مردم عادی در مقابل موکبها به اعضای داخل آمبولانسها، نذوراتی توزیع میکردند.
سفر با آدمهایی که عمرشان را در جادهها، حوادث و بحرانها گذراندهاند مسلما تجربه منحصر به فردی برای هر کسی است؛ از نجاتگری که عراق را دوست ندارد، زیرا سالها این کشور با همنوعانش جنگید و خودش امروز جانباز آن روزهاست، از راننده امدادی که در دهه 60 در مقابل همین مردمانی که امروز از او پذیرایی میکنند برای دفاع از مردمان سرزمینش ایستادگی کرد و دهها خاطره دیگر ولی خاطره انگیزترین لحظه در سرزمین بینالنهرین و در داخل خودروهای امدادی، زمانی بود که هرازگاهی بیسیمهای آمبولانس نجوای گرم مداحی از کلام امدادگران در داخل خودروها میپیچید.
همچنان که خودروها و آمبولانسها در مسیر جاده به سمت نجف در حال حرکت بودند، زائرانی پیادهای به چشم میخوردند که با همراه داشتن پرچم و کولهپشتی در کنار جادهها در حرکت بودند ولی یکی از صحنههای عجیب و حتی نگران کننده سوار شدن مردم بر روی کامیونهای 18 چرخ بود که در برخی این کامیونها به وضوع خانوادهها به همراه فرزندانشان نیز قابل رؤیت بود و هر لحظه امکان آسیب برای آنان وجود داشت ولی چه میتوان کرد که عشق حسین هر بلایی را برای آدمی ارزان میکند.
پذیرایی در موکبها نیز حکایت خود را دارد، از غذاها تا خورشهایی که باید با دست به خوردنش رضایت بدهی؛ مردمانی از تو پذیرایی میکنند که دستمزد خود را فقط در یک صلوات و دعا می بینند، مزه چای عراقی با آن شکرهای انبوه که با جمله ایرانیها که فریاد میزنند «کم کم» لذتی دارد، بوی چای در کنار جاده امید بسیاری از عاشقان اهل بیت با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست.
یکی از همراهان افسر امنیتی و نظامی است که عنوان میکند از اوایل دهه 60 در ایران بوده است، فارسی را به راحتی صحبت میکند، امدادگران به دورش حلقه میزنند و از او نسبت به مرام مردم سرزمینش میپرسند و او نیز عنوان میکند «این مردم در این 10 روز برای پذیرایی زائران امام حسین(ع) کم نمیگذارند در حالی که همین مردم در روزهای عادی شاید حاضر نباشند حتی یک چوب کبریت به شما کمک کنند اما خرج این 10 روز میرسد، معلوم نیست از کجا میآید، امام حسین(ع) دنیای برکت است.
افسر امنیتی که همچنان با صدای بلند که یکی از ویژگیهای مردمان سرزمینش است به توضیحات درباره نوع پذیرایی از زائران امام حسین (ع) و ایام اربعین توضیح میدهد و به داعش نیز اشاره میکند و میگوید: این را بدانید همیشه و به خصوص در حال حاضر جنوب بغداد از امنیت کامل برخوردار است ولی شمال عراق همچون مناطقی مانند تکریت امنیت ندارد. ما شیعیان همیشه آنها را تحمل کردیم و از سخن و کلام آیتالله سیستانی تبعیت کردهایم.
افسر نظامی که لباس شخصی بر تن دارد، در جایی از سخنش نیز اشاره میکند که وقتی در سرزمین عراق آمادهباش اعلام میشود هیچ نظامی حق پوشیدن لباس شخصی ندارد، حتی نیروهای اطلاعاتی و ایام اربعین زمانی خواهد بود که در تمام عراق آمادهباش اعلام میشود.
در نهایت پس از عبور از مسیرهای چندین استان داخل ایران و شهرهای عراق خودروهای امدادی و آمبولانسهای هلال احمر ایران وارد شهر نجف میشوند، شهری که به قول عاشقانش، حیدر حیدر از هر سوی به گوش میرسد، بارگاهی که پس از سقوط دولت بنیامیه و متفرق شدن خوارج در قرن دوم هجری، در عصر هارونالرشید، علنی شد و امروز بهترین جلوههای عاشقی را میتوان در حرم مولا به نظاره نشست و به واقع گذشت آن زمانی که در دوران حجاج یوسف ثقفی بر کوفه 3 هزار قبر برای پیدا کردن آرامگاه امام اول شیعیان نبش شد ولی موفق نشدند.
استقرار نخستین کاروان امدادی عاشقان حسینی در ساختمان محقر هلال احمر نجف شکل میگیرد، فاصله حرم نیز تا محل استقرار با پای پیاده 30 تا 45 دقیقه است، از چند مسیر می توان خود را به حرم رساند که یکی از مسیرهای جالب و البته باید احتیاط کرد از داخل قبرستان معروف وادی السلام است. یکی از قبرستان های بزرگ و قدیمی جهان اسلام، که بزرگان بسیاری را در خود جای داده است. پس از عبور از قبرستان عجیب وادیالسلام وارد محوطه بیرونی حرم میشوی و پس از عبور از دالانهای منتهی به حرم که یکی از آن مسیرها نیز بازار بزرگ نجف است انبوه زائران در مقابل در اصلی حرم امام اول شیعیان به وضوع قابل مشاهده است.
زائران نه یکی یکی بلکه انبوه انبوه با وجود گیتهای امنیتی وارد حیاط حرم میشوند، برای ورود به داخل صحن نیز باید کفشها را برخلاف حرمهای دیگر که به کفشدار در حرم میدهند باید بر زمین یا بر میلهها و در نهایت بر روی سقف بیندازی،کسی هم برای داشتن تلفن همراه کاری با زائران ندارد. ورود به صحن کار آسانی نیست، موج انسانی در بدو ورود به صحن حرم آدمی را مانند موج به هر سوی میکشاند «یا علـــــــــــی، یا علی»