این استاد حوزه و دانشگاه اولین حرکت جدی بزرگان یهودی در تحریف مسیحیت را ظهور پولس (پولوس) دانست و افزود: پولس یکی از شخصیت‌های شناخته شده و تند رو یهودی بود که در مقابل مسیحیت مواضع تندی می‌گرفت؛ اما به یک‌باره تغییر موضع داد و گفت که اعجاز عیسوی را دیده و به آیین مسیح ایمان آورده! و ادعای بزرگ‌تر و خطرناک تر وی این بود که تعالیمی را نیز از جانب حضرت عیسی کسب کرده و خود را ملزم به نشر آن می‌داند. این تعالیم دروغین نیز با تعالیم وحیانی حضرت عیسی تغایر کامل داشت، اما او با تمام توان به نشر و ثبت آن‌ها مشغول شد؛ مسائلی چون فرزند خدا بودن حضرت عیسی -که بعدها به عیسی خود خداست تبدیل شد- یا آنکه جسم حضرت از نان و شراب بوده و مسائل دروغینی از این دست.

 

ایشان در ادامه به مواضع بزرگان مسیحیت درمقابل پولس پرداخت و بیان کرد: در همان زمان علمای بزرگ مسیحیت در مقابل این تحریفات ایستادند. به طور مثال در برخی تواریخ ذکر شده که جناب پطرس با پولس مشاجره و مقابله داشته است و فقط نه ایشان، بلکه به‌طور کلی اغلب بزرگان مسیحیت در برابر این تحریف‌ها موضع می‌گرفتند چرا که می‌دیدند با تعالیم وحیانی حضرت عیسی (علی نبینا و علیه السلام) مغایرت دارد.

 

استاد طائب درباره زمینه‌های اجتماعی قدرت گرفتن شخصی مانند پولس معتقد است: شما به زمان حاضر نگاه کنید اگر فردی مثل اوباما یک باره ادعا کند که خواب رسول الله را دیده و به مذهب شیعه گرایش پیدا کرده است چه زود همه از این اتفاق مطلع شده و او را به عنوان یکی از معجزات اسلام و نماد حقانیت شیعه می‌دانند، بعد همین جناب اوباما ترک وطن کند و بیاید در ایران و با تمام توان برای تشیع کار کند، مسجد بسازد، پای درس علما برود و بگوید می‌خواهم جبران گذشته خود کنم، این حرف‌ها و خبرها محبوبیت او را دو چندان می‌کند و عده ی زیادی گرد او جمع می‌شوند و برای خود جایگاهی پیدا می‌کند. حال اگر واقعاً مستبصر شده باشد، از این موقعیت برای جبران گذشته خود استفاده می‌کند اما اگر همه این‌ها نقشه صهیونیست‌ها باشد، آن جمع و آن جایگاه می‌شود مسجد ضرار، می‌شود محلی برای تحریف و تفرقه میان مسلمین. چرا که وقتی شما قبول کردید که او در خواب رسول خدا را دیده و ایمان آورده، پس اگر بار دیگر ادعا کرد که رسول خدا را در خواب دیده و ایشان گفته‌اند مثلاً با فلان قوم بجنگید، باز هم قبول می‌کنید و این رفتار در بین عوام جامعه بسیار شایع است.

 

وی با اشاره به شخصیت پرکار پولس گفت: پولس کاملاً حساب شده به میدان آمده بود. چون یقیناً گرایش وی به مسیحیت در قدم اول یک ضربه به یهودیان وارد می‌کرد که می‌گفتند "بزرگ ما مسیحی شده!" و ریزش‌هایی را در بین پیروان یهودیت ایجاد می‌کرد. اما او اهل حساب و کتاب بود و برآورد کرد اگر مسیحیت بر صراط مستقیم خود باقی بماند، به تدریج همه عالم را خواهد گرفت و تمام یهودیان به این آیین گرایش پیدا می‌کنند، اما اگر بتوان در آن تحریف ایجاد کرد، برد خود را از دست می‌دهد و زمینه را برای فعالیت‌های بعدی یهود آماده می‌کند و اگر در این میان یک ریزش معدودی هم اتفاق بیفتند ارزش دارد.

 

 

به همین خاطر شما می‌بینید که بیش از همه بزرگان مسیحی، پولس تلاش می‌کند، کتاب می‌نویسد –به نحوی که اکنون حدود 14 بخش از کتاب عهد جدید منتسب به وی است- از وحی سخن می‌گوید، هر روز اعتقاد و تعالیم جدیدی را وارد می‌سازد، سفر می‌کند از اروپا و شامات و عربستان تا آسیای مرکزی برای تبلیغ می‌رود و برای خود پیروانی تربیت می‌کند.

 

حجت السلام طائب در چرایی اتخاذ این رویکرد توسط بزرگان یهود نیز می‌افزاید: زمانی که یک حرکت اصیل و الهی که مطابق فطرت انسان‌هاست در جامعه شکل می‌گیرد، رشد بسیار سریعی خواهد داشت و مردم به آن گرایش نشان می‌دهند. در این شرایط منافع برخی به خطر می افتد که تلاش می‌کنند با آن مقابله کنند که در تاریخ تمامی انبیا ما این افراد را می‌بینم. یک تقابل، تقابل علنی است که به رویارویی مستقیم دوطرف می‌انجامد و معمولاً در این نبردها جناح حق پیروز میدان خواهد بود، چرا که وقتی صف حق و باطل مشخص بود، شکست باطل حتمی است. همواره امت‌ها در فتنه زمین گیر می‌شوند، جایی که حق و باطل با هم ممزوج می‌شوند و برای عموم مردم و گاهی خواص جامعه، تشخیص باطل از حق دشوار می‌شود. به همین خاطر است که یهود همواره زمانی که نتوانسته با مسیحیت یا حتی اسلام رویارویی مستقیم پیدا کند به ایجاد تحریف و استحاله درونی روی آورده است؛ چرا که برای او بسیار کم هزینه، بدون درگیری و خونریزی و ثمر بخش تر بوده است.

 

ایشان در ادامه با اشاره به رخدادهای قرن 15 و 16 میلادی در اروپا گفت: در آن زمان مسیحیت قدرت زیادی گرفته بود و تقریباً اغلب پادشاهان اروپا به نوعی مرید کلیسا به شمار می‌رفتند و نفوذ دستورات و خواسته‌های کلیسا حداقل در ظاهر بسیار بالا بود. در این زمان فردی به نام لوتر (مارتین لوتر) ظهور می‌کند که در اعتقاداتی شبیه به پولس دارد و تلاش می‌کند تا به نام مسیحیت در مقابل کلیسا قرار بگیرد. او با راه انداختن جنبش‌های اعتراضی و پرتستانیزم عده ای را گرد خود جمع می‌کند و حتی در جاهایی کتاب مقدس را با آن قرائتی که خودش می‌خواهد ترجمه می‌کند که اکنون هم نوشته‌های او موجود است. اینجا باز نگاه می‌کنیم می‌بینیم که این بازی هم توسط یهودیان به راه انداخته شده و به اسم مسیح، مسیحیت را منحرف و متفرق کردند.

 

حجت الاسلام و المسلمین طائب در پایان با اشاره به حرکت‌های یهودیت در دوران معاصر نیز گفت: شما در همین دوران معاصر خودمان که نگاه کنید تکرار این تقابل مخفیانه و استحاله درونی را مشاهده می‌کنید، از اواخر قرن 18 میلادی به نام مسیحیت، عقاید تند یهودیت صهیونیست را تعلیم دادند و آرام آرام فرقه ای از مسیحیت را ایجاد کردند که وجوه اشتراکشان با صهیونیست‌ها بیش از نقاط اشتراکشان با مسیحیان است، اما نام مسیحی را یدک می‌کشند به همین جهت در دنیا آن‌ها را با عنوان "مسیحیان صهیونیست" می‌شناسند و بعد می‌بینیم همین افراد در تشکیل رژیم صهیونیستی چه نقش مؤثری ایفا می‌کنند و چه خدماتی را به یهودیان دارند که بیانش از این فرصت خارج است.