بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم.

ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده فساد در خشکی و دریا نمودار شده است تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده‌اند به آنان بچشاند باشد که بازگردند.


در نظام عالم آنچه مشهود است این است که هر عملی را عکس العملی است مناسب با آن.
حال اگر عملی عکس العملی نامطلوب داشته باشد همان نامطلوب بودنش دلالت می کند به اینکه از آن عمل بپرهیزیم و اگر کارها عواقبی نمی داشت ما هیچ گاه کسب تجربه نمی کردیم و به بدی و خوبی مطمئن نمی شدیم.
اما وقتی نتایج کارها را به چشم خود می بینیم و نمی پسندیم و به سختی و عذاب مبتلا می شویم این خود نعمتی است از نعمتهای الهی و شیوه ای است برای ایجاد آگاهی و نهایتا حرکت تکاملی انسان.
و امروز بیش از هر زمان دیگری در جهان فساد و تباهیِ حاصل از خطا و اشتباهات آدمیان بیداد می کند و این بیداد را باید جدی گرفت و چاره اندیشی کرد تا از میزان فساد کاسته شود.
باید علتها را بررسی کرد و با از بین بردن علتها معلولها را که همان تباهی روی زمین است از میان برد و اصولا نظام پاداش و جزا و لذت و رنج برای همین است که آدمیان از پاره ای کارهای خود به سبب رنجهایی که تولید کرده اند بازگردند.
مشکل این است که بسیاری از مردم با آنکه گرفتار رنج و محنت می شوند آن رنج و محنت را محصول کار خویش نمی بینند تا در کارهای خود تجدید نظر کنند.
آن کس که دلش گرفته است باید بیندیشد که این قبض و گرفتگی از کجاست و اگر تفحص کند غالبا به همین واقعیت می رسد که در جایی قبض و رنج و محنتی ایجاد کرده  یا از وظیفه ای سرباز زده است.
توصیۀ قرآن و حکیمان و شاعران به طور کلی این است که در هر رنج و محنتی و فساد و تباهی به خود رجوع کنید و آن را بازتاب اعمال خود بدانید تا بتوانید چاره اندیشی کنید و بر آن فائق آیید.
اما اکثر آدمیان گرایش دارند به اینکه خطاها را چون شیطان به گردن دیگران بیندازند و هر بدی که می بینند به کسی غیر از خود منسوب کنند در حالی که به گفته مولانا:
  ن گنه در وی ز عکس جرم تُست      باید آن خو را ز طبع خویش شست
چونکه قُبح خویش دیدی ای حسن     اندر آیینه بر آیینه مزن                    
مثنوی
خانم دیکنسن در قطعه شعر کوتاهی گفته است که اگر در هنگام غروب احساس دلتنگی می کنی به خاطر آن لبخند است که نزدی و آن دست نیاز است که نگرفتی.

این اصل پاداش و جزا که در زبان انگلیسی از آن به Compensation theory تعبیر می کنند در سراسر قرآن و سراسر ادبیات منظوم و منثور جهان از درونمایه های اصلی و می توان گفت جوهر همه تعلیمات اخلاقی است.
گاه رنجها و محنتهایی بر انسانهای پاک و قدیس پیش می آید که بزتاب کار آنها نیست بلکه تجربه ای است برای ایشان و برای دیگران که ناظران احوال او هستند، آزمونی است در پایداری در راه حق و تعلیمی مردمان را که در راه حق باید از هیچ رنج و محنتی نهراسند، مانند داستان حضرت ایوب.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار