به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛
شورای دائمی قیمومیت یکی از اقدامات مهم جامعه ملل بود، زیرا با بهبود
اوضاع سیاسی با مردم وابسته و مناطق عقب مانده روبرو بود. البته دامنه این
کار محدود بود و فقط سرزمین هایی که طی جنگ جهانی اول از دست دولت عثمانی و
آلمان به دست متفقین افتاده بود را شامل میشد .
مناطق تحت
قیمومیت در این مقطع شامل 14 منطقه میشدند، مبنای این تقسیم بندی جهت گیری
منطقه برای دستیابی به خودمختاری، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقتصادی بود.
گروه
اول مناطقی بودند که از لحاظ پیشرفت در مرحلهای قرار داشتند که برای
دستیابی به استقلال راه چندانی در پیش نداشتند. گروه دوم مناطقی بودند که
از لحاظ پیشرفت در مرحلهای بودند که هنوز تحت قیمومیت و مسئولیت کشورهای
اداره کننده قرار داشتند زیرا تا خود مختاری و استقلال فاصله نسبتاً زیادی
داشتند. گروه سوم مناطقی بودند که تقریباً به هیچ وجه توانایی اداره خویش
را نداشتند.
پس از جنگ جهانی دوم با تشکیل سازمان ملل، مجمع عمومی
این سازمان صلاحیت وسیعی در مورد سرزمینهای تحت قیمومیت به دست آورد و در
پایان دوره قیمومیت در مورد اعطای استقلال به سرزمینهای مذکور تصمیم گیری
میکند.
تصویب قطعنامه اتحاد برای صلح در 3 نوامبر 1950 نقش مجمع
عمومی را در زمینه حفظ صلح و امنیت بین المللی به طور قابل ملاحظهای
افزایش داد. در قطعنامه مذبور آمده است که هرگاه شورای امنیت نتواند برای
مقابله با نقض صلح یا تجاوز اقدام کند، مجمع عمومی طی یک جلسه فوقالعاده
فوری نسبت به اعزام نیروهای نظامی به مناطق بحرانی تصمیم گیری کند.
شورای
قیمومیت یکی از 6 رکن اصلی
سازمان ملل است که بر اداره سرزمین های تحت
قیمومیت نظارت دارد. نظام قیمومیت سازمان ملل طبق منشور، بر 2 دسته سرزمین
اعمال می شود که شامل سرزمین های استراتژیک و سرزمین های غیر استراتژیک می
شود. از این رو نظارت بر سرزمین های غیراستراتژیک تابع تصمیمات مجمع عمومی
است در حالیکه نظارت بر سرزمین های استراتژیک تابع قیمومیت شورای امنیت
است.
تمامی اقدامات جامعه ملل و سازمان ملل طی یک قرن گذشته
بیفایده و نمادین بوده است زیرا کشورهایی که در طول تاریخ خوی استعماری
داشتهاند همچنان این صفت را حفظ و به طرق مختلف قصد تسخیر بعضی کشورها را
دارند.
آمریکا و انگلیس به نوعی پس از جنگ جهانی دوم طبق مقرارات
بینالمللی نمیتوانستند به قصد استعمارگری وارد کشورها شوند، به همین
خاطر برای حضور و استفاده از موقعیتهای مناسبی که بعضی از کشورها دارند،
از طریق نیروهای نفوذیشان هرج و مرج داخلی در بعضی کشورها به وجود آوردند
تا نیات پلیدشان را عملیاتی کنند.
کشورهای عراق، سوریه از کشورهایی
هستند که در چند سال اخیر مورد توجه آمریکاییها و انگلیسیها قرار گرفته،
زیرا این دو کشور با منابع نفتی غنی و عظیمی که دارند، میتوانند کمک خوبی
برای این کشورها به حساب آیند. با ایجاد هرج و مرج داخلی در این دو کشور،
مجوز حضورشان را در این کشورها دریافت و با توجیههای غیرمنطقی دیگر کشورها
را قانع کردند که نشان دهند هیچگونه نقض بینالمللی صورت نگرفته است.
آمریکا
و انگلیس با استفاده از قوانین موجود در شورای امنیت استدلال میکنند
هرگاه در نقطهای از جهان هرج و مرجی رخ دهد که تهدیدی برای صلح و امنیت
بینالمللی به حساب آید، باید نیروهایشان در آنجا حضور یابد تا صلح و امنیت
بین المللی از بین نرود.
آمریکا در کشور افغانستان نشان داده که
برای آموزش و برقراری امنیت حضور یافته اما در بعضی موارد منجر به برهم زدن
امنیت این کشور شده است، در واقع آمریکا هیچگونه امنیتی برای افغانستان به
ارمغان نیاورده است. البته در بعضی کشورها حضور آمریکا و انگلیس با موافقت
سران این کشورها و مخالفت مردم همراه بوده است. با عدم وابستگی سران
کشورها به کشورهای غربی و به ویژه آمریکا، ممکن است تفکرات استعماریشان از
بین رود.
با وجود مقررات بینالمللی و مخالفت با تجاوز به کشورها
همچنان
اسرائیل پس از 70 سال همچنان در کشور فلسطین حضور دارد و از اعمال
هرگونه ظلم به مردم این کشور دریغ نمیکند و سازمان ملل در مقابل این
اقدامات واکنشی نشان نمی دهد و آمریکا با عضویت دائم در شورای امنیت و با
داشتن امتیاز وتو هر نوع قطعنامه علیه رژیم اشغالگر قدس وتو می کند و
هیچگاه قطعنامهها تصویب نخواهند شد.
شرایط جامعه جهانی که از طرف
سازمان ملل ایجاد شده نارضایتی بسیاری از مردم کشورها را به وجود آورده و
برای مقابله با اقدامات کشورهای استکبارستیز اعتراض خودشان را اعلام
میکنند، اما برای برهم زدن قاعدهای که سالها وجود دارد باید اقداماتی در
سطح گسترده صورت گیرد.
"حسین معین آبادی" کارشناس سیاست خارجی در رابطه تاثیرگذاری سازمان ملل برای جلوگیری از تجاوز توسط بعضی از کشورها اظهار داشت: بعد
از جنگ جهانی دوم و با تاسیس سازمان ملل قرار شد این سازمان در حکم دولت، دولتها عمل کنند و همچنین به عنوان یک ناظر بین المللی بر رفتار همه
دولتها نظارت داشته باشد.
وی در ادامه افزود: هیچ دولتی حق خارج شدن از چارچوب قوانین این سازمان
را ندارد، البته این مطلب در حد تعریف و حرف بود و عملا بنیانگزاران سازمان
ملل خودشان از قدرتهای بزرگ بودند و هر کاری را که طبق خواستهشان بود،
انجام میدادند، از این رو هیچ کشوری در دنیا توان مقابله با آنها را نداشته است.
این کارشناس سیاست خارجی با اشاره به اینکه یکی از ارکان اصلی سازمان ملل، شورای امنیت است، تصریح کرد: با وجود اینکه پارچوب اداری شورای امنیت با ۵ عضو دائم و از قدرتهای بزرگ دنیا تشکیل شده است و این کشورها دارای
امتیاز حق وتو هستند، هیچ اقدامی علیه قدرتهای بزرگ
صورت نگرفته و نخواهد گرفت.
معین آبادی با بیان اینکه تصمیمات شورای امنیت در صورتی که با منافع
هریک از این ۵ قدرت در تضاد باشد، هرگونه تصمیم گیری وتو میشود گفت: با
توجه به امکانات و شرایطی که برای آمریکا به وجود آمده و تاسیس
سازمان ملل در داخل این کشور، عملا توانسته رای اکثریت دولتها را بخرد،
زیرا این دولتها به دلیل ضعف اقتصادیشان و شرایط امنیتیشان وابسته به
آمریکا هستند.
وی در ادامه تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم، عملاً آمریکا به عنوان یک
ژاندارم بین المللی عمل کرده، حتی بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق این
امکان در ظاهر بهتر از گذشته برایش فراهم شده است.
این کارشناس سیاست خارجی با اشاره به اینکه لشکرکشیهای زیادی توسط
آمریکا به دیگر کشورهای دنیا صورت گرفته و هیچ قدرتی نتوانسته در مقابل این
کشور قرار گیرد، تاکید کرد: تنها دولتی که بعد از جنگ جهانی دوم در مقابل
دولتهای بزرگ ایستاد، جمهوری اسلامی ایران بود که با شعار نه شرقی نه غربی
مطلقا زیر سلطه شرق و غرب قرار نگرفت.
وی افزود: ایران با قرار گرفتن در مقابل کشورهای بزرگ هزینههایی را
تاکنون پرداخته و در آینده هم میپردازد، به همین دلیل است که دولتهای
بزرگ به صراحت بحث ایران هراسی را به عنوان یک سیاست مستمر و جدی دنبال
میکنند.
انتهای پیام/