به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، مدتی است که پارلمان اتحادیه اروپا و پارلمان کشورهای
اروپایی در حرکتی نمادین، وجود کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته
است. با توجه به سابقهای که از نفوذ اسرائیل در مقامات اروپایی سراغ
داشتیم، این عمل به راحتی قابل تبیین نیست. آیا زمانی که اسرائیل در سکوت
مقامات غربی به خانه و کاشانه فلسطینیان حمله کرد، این نمایندگان اروپایی
خواب بودند؟ آیا کشورهای اروپایی رویکرد خود را نسبت به اسرائیل عوض
کردهاند؟ آیا بدهبستانهای اقتصادیشان به اسرائیل به هم ریخته و
میخواهند از این طریق، فشار بیشتری وارد کنند؟ نسبت این اتفاقات با
اعتراضات داخلی علیه دولت نتانیاهو چیست؟ اینها سؤالاتی است که میخواهیم
در این گزارش بدان بپردازیم. نوشتار حاضر قصد دارد بدون پیشفرض به سراغ
اسناد و پژوهشها رفته و دریابد هدف از این اقدام چه بوده است. از این رو
یکبهیک عوامل پنجگانه این اقدام را بررسی کرده و نهایتاً تبیینی تلفیقی
ارائه میدهیم.
بسیاری از خیابانهای انگلیس، شاهد تظاهرات مردم علیه خشونتهی اسرائیل در جنگ اخیر غزه بود
1- اثرات جنگ 22 روزه و 55 روزه بر افکارعمومی اروپا و آمریکایکی
از مسائلی که جنگ 22 روزه و جنگ اخیر را نسبت به جنگهای چند دهه پیش میان
اسرائیل اعراب، متفاوت کرد، گسترش ارتباطات جهانی در خاورمیانه و همچنین
مؤسسات اسلامی در کشورهای غربی در طول این مدت بود. در نتیجه این
امکان برای مسلمانان و یهودیان صیونیستستیز فراهم شد تا با تبلیغات
گستردهتر، صدای مظلومیت ملت فلسطین را به گوش جهانیان برسانند. کار تا
آنجا پیش رفت که استفاده از چفیه فلسطینی به نشانه حمایت از مردم این کشور،
در اروپا فراگیر شد.
چفیه فلسطینی بر گردن "لارس اولی" نماینده پارلمان سوئد یک
نظرسنجی در ژوئیه 2014 از 1658 بزرگسال بریتانیایی نشان داد اگر چه 65% از
پاسخ گویان، حماس را مرتکب جرائم جنگی میدانند، اما در مقابل، 62% نیز
همین دیدگاه را نسبت به رژیم اسرائیل دارند. جالب است که تعداد کمتری از
نسل جدید یعنی 18 تا 39 ساله نسبت به افراد بزرگسالتر نسبت به حماس اعتراض
دارند و این نشان میدهد نسل جدید، درک و همدردی بیشتری نسبت به وضعیت
نوار غزه دارد.
پیمایش دیگری توسط ساندیتایمز انجام شده و نشان
میدهد 52% از انگلیسیها بمباران غزه توسط اسرائیل در جنگ اخیر را
«غیرموجه» میدانند، 27% به اسرائیلیها و 14% با فلسطینیها احساس همدردی
دارند. پیمایش دیگری توسط مؤسسه خیریه «خاورمیانه را در آغوش بگیر» صرفاً
از مسیحیان انگلیس و پیش از جنگ اخیر انجام شد و نشان داد 35.4% با
فلسطینیها و 16.9% با اسرائیلیها همدردی میکنند.
تظاهرات متعدد
به ویژه در طول جنگ اخیر در اروپا علیه جنگافروزی صهیونیستها صورت گرفت
که فضای پاریس، لندن و برلین را تغییر داد. از آنجا که دشمنیهای پیشین
اروپاییان با یهودیان (در قرون اخیر تا جنگ جهانی دوم) صبغه نژادپرستانه و
ضدیت بااقلیتهای دینی داشته است، بسیاری از طرفداران اسرائیل، این
تظاهرات را نیز به گرایشهای آنچنانی متهم کردند. اما نشریه اکونومیست این
اتهام را تکذیب کرد و خشم اروپاییان را ناشی از اقدامات اخیر دولت اسرائیل
در جنگ اخیر غزه دانست. این نشریه همچنین با یک مقام دولتی فرانسه صحبت
کرد و از قول آن نوشت:«95%از تظاهراتکنندگان هیچ مشکلی با یهودیان
ندارند.»
نظرسنجیها از وضعیت بد اسرائیل در افکار عمومی نزدیکترین متحد خود خبر میدهد.
پیمایش
اخیر مرکز تحقیقاتی پیو نشان داد 29% از آمریکاییان 18 تا 29 ساله،تقصیر
جنگ اخیر را عمدتاً به گردن اسرائیل میدانند تا حماس، در حالی که 21%
چنین نظری در مورد حماس داشتند. نظرسنجی دیگری از مؤسسه گالوپ نیز
که صرفاً از آمریکاییان رنگینپوست زیر 50 سال صورت گرفته است، مخالفت
اکثریت آنها نسبت به اقدامات اسرائیل به عنوان اقدامی «غیرموجه» آشکار کرده
است.
نیمی از جمعیت غزه، کودک هستند نفوذ
اسرائیل بر افکار عمومی آمریکا بالاست با این حال همچنان عمده آمارها به
نفع فلسطینیها است. در یک نظرسنجی که 5 دسامبر سال جاری منتشر شد، مانند
سال گذشته 39% از گزینه دو-دولت برای حل تنش در سرزمینهای اشغالی حمایت
کردند اما گزینه یک دولت (دولت منتخب ساکنان سرزمین فلسطین) از سال گذشته
10% رشد داشته است (24% به 34%). شهروندان آمریکایی در برابر این پرسش که
اگر راه حل دو-دولت، ممکن نباشد، 71% دولت دموکراتیک با شهروندان هم رتبه
(گزینه پیشنهادی ایران) را ترجیح دادهاند و فقط 24% دولت واحد یهودی را
برگزیدهاند. حتی 50% از مسیحیان اوانجلیست و 61% از یهودیان (دو گروه از
آمریکاییان که باورهای مذهبی نزدیکتری به اسرائیل دارند) نیز دولت
دموکراتیک را بر دولت یهودی ترجیح دادهاند. نهایتاً اینکه 63% از
آمریکاییان نیز با شهرکسازی اسرائیلیان مخالفت کردهاند.
2- اثرات پیمان شکنی رژیم صهیونیستی بر بیاعتباری مقامات غربیاروپاییان
سالها است سخن از لزوم پایبندی به راهحل دودولت برای حل تنشها در اراضی
اشغالی میکنند. اسرائیل نه تنها به تلاشهای ایران برای تشکیل دولت واحد
دموکراتیک در سرزمینهای اشغالی قاطعانه برخورد میکند، بلکه به راهحل
دودولت که اروپاییان و آمریکا سالها است مطرح میکنند هیچ وقعی نمینهد.
از آن بدتر اینکه با حضور آمریکا با فلسطین توافق میکند اما عملاً بر خلاف
آن پیش میرود و اینگونه اعتبار آمریکا را به عنوان به اصطلاح قدرت برتر
دنیا زیر سؤال میبرد.
اتحادیه
اروپا اعلام کرده است «هدف اتحادیه اروپا، تحقق راهحل دو-دولت با تشکیل
یک دولت مستقل، دموکراتیک و پرتحرک فلسطینی است که مرز به مرز اسرائیل و
همسایگانش وجود داشته باشد. اتحادیه اروپا میخواهد در این، پیشرفت ملموسی
واقع شود نه اینکه صرفاً یک پروسه تعیین شود. برای رسیدن به این هدف،
اتحادیه اروپا دست به طیفی از اقدامات سیاسی و عملیاتی زده و بزرگترین حامی
تلاشهای فلسطینیان برای دولتسازی است. اتحادیه اروپا، سازمان
ملل، ایالات متحده و فدراسیون روسیه اعضای موسوم به "گروه چهار" هستند که
در سال 2002 میلادی نقشه راه صلح را با هدف رفع تنشها منتشر کردند...
وزرای
خارجه اتحادیه اروپا محاصره غزه توسط اسرائیل را غیرقابلقبول و خلاف
پیشرفت سیاسی در حل تنشها توصیف کرد. در ژوئیه 2010 شورای روابط خارجی
خواستار تغییر فوری و اساسی در سیاستها شد و دوباره بر بازسازی مرزها به
صورت فوری، پایدار و بدون شرط، جهت جریانیافتن کمکهای انسانی، کالاهای
اقتصادی و افراد تأکید کرد.»
مردم پاریس به خیابان آمده اند و خواستار بایکوت اسرائیل شدهاند
نوامبر
سال جاری، بیش از 300 گروه مدافع حقوق بشر، اتحادیه تجاری و احزاب سیاسی
در سراسر اروپا، از اتحادیه اروپا خواستند که خواستار مسئولیتپذیری
اسرائیل در کشتار اخیر غزه شود و توافقنامه مشارکت اقتصادی میان اتحادیه
اروپا و اسرائیل را تعلیق کند. این توافقنامه مهمترین پیمان میان اسرائیل و
اتحادیه اروپا است که دسترسی صهیونیستها به بازار اروپا را تضمین کرده و
امتیازات اقتصادی ویژهای برای رژیم صهیونیستی فراتر از هر دولت غیراروپایی
قائل شده است. برخی از امضا کنندگان این درخواست، عبارت بوده از: کنگره
اتحادیههای تجاری ایرلند، اتحادیههای ملی اسپانیا و فرانسه و بلژیک،
احزابی چون پادوموس که پرطرفدارترین حزب کنونی در اسپانیا است، سمنهای
عمده (مهمترین NGOها) شامل CNCD در بلژیک و Trocaire در ایرلند.
جنگ
غزه با بیش از 2000 کشته که بیشتر آنان زن و کودک بودند، اتحادیه اروپا را
- بیش از گذشته - به فکر حفظ اعتبار بینالمللی خود انداخت و کاهش
هزینههای اشغالگری اسرائیل برای اروپاییان انداخت در
این بیانیه آمده است با وجود این قرارداد، «اتحادیه اروپا وسایل مادی لازم
برای تجاوزهای اسرائیل به قوانین بینالمللی و عمل بر خلاف تعهداتش ذیل
قوانین بینالمللی را فراهم میکند.»
آنیتا جرسکا مسئول کمیته
هماهنگی میان کمیسیونها و انجمنهای اروپایی به نفع فلسطین (ECCP) در این
باره گفت است: «اتحادیه اروپا مدتها است از روابط نزدیک خود با اسرائیل
برای درگیرشدن در گفتگو میان اسرائیل و فلسطینیان استفاده کرده است اما
کشتار وحشیانه اسرائیل در غزه نشان داد این گفتگوها شکست خورده است. اکنون
زمان آن است که اتحادیه اروپا اقدامی برای درفشارقراردادن اسرائیل جهت
پیروی از قوانین بینالمللی انجام دهد.» این سخن به خوبی نشان میدهد
اروپاییان تا چه از ناتوانی خود در حل تنشها در اراضی اشغالی با وجود
قدرتی که دارند و روابطی که با اسرائیل برقرار کردهاند، ناراضیاند.
300 انجمن، اتحادیه و حزب اروپایی خواستار تعلیق توافق مشارکت اقتصادی اتحادیه اروپا با اسرائیل شدند
وضع
آمریکا هم بهتر از این نیست. آمریکا بارها در زمان کارتر، کلینتون و
اوباما تلاش کرد تا با انعقاد قرارداد صلح میان اسرائیل با فلسطینیان و
اعراب، تنشهای سیاسی-امنیتی را در اراضی اشغالی حل کند. همین که این
تلاشها چندین بار تکرار شده است بدین معنی است که تلاشهای گذشته ناکام
مانده است. علت عمده این ناکامی نیز یک امر بوده است: خلف
وعده اسرائیلیها. رژیم اسرائیل در کمال پررویی قولی را در حضور رئیسجمهور
آمریکا به فلسطینیها و اعراب میدهد و چندی بعد زیر آن میزند. این مسأله
به کاهش اعتبار بینالمللی آمریکا و اعتماد به آن در میان مردم منطقه منجر
شده است. آخرین مورد، مذاکرات فلسطینیان و اسرائیل با میانجیگری جان کری
بود که مهلت 9 ماهه وی برای رسیدن به نتیجه با کارشکنیهای اسرائیل ناکام
ماند.
رژیم صهیونیستی تا آنجا با
اعتبار آمریکا بازی کرد که رسماً برخی وزرای کابینه نتانیاهو از اسرائیل
خواستند مرزهای دلخواه خود رادر کرانه باختری ترسیم کند. نفتالی بِنِت وزیر
اقتصاد این رژیم گفت:«ما تدریجاً تلاش میکنیم تا قوانین اسرائیل را در
سرزمینهای تحت کنترل اسرائیل (یعنی سرزمینهای متعلق به فلسطین طبق
قطعنامه 1967 سازمان ملل) حاکم کنیم.» این علناً نفی حکومت خودگردان و
جنبشهای فلسطینی بود، یعنی همان کسانی که در حال مذاکره با اسرائیل بودند.در
یک نگاه کلی، از سال 1967 که برخی گروههای فلسطینی واقعیت اسرائیل را
پذیرفتند، قطعنامه سازمان ملل مقرر کرد اسرائیل از نواز غزه، کرانه باختری و
شرق بیتالمقدس عقبنشینی کند. اسرائیل نهایتاً حدود 40 سال بعد در 2005
میلادی از نواز غزه عقبنشینی کرد اما به ساخت تدریجی شهرکهای یهودی در سه
ناحیه یادشده ادامه داد. توافق اسلو در 1993 و نقشه راه صلح در 2002 نیز
نتوانست اسرائیل را به پایان رفتارهای غیرقانونیاش وادار سازد. از حدود 10
سال پیش، رژیم صهیونیستی آغاز به ساخت دیوارهای بلند به عنوان حصار در سه
ناحیه یادشده نمود و بهانهاش جلوگیری از ورود فلسطینیهایی بود که قصد
عملیات استشهادی داشتند اما این حصارها مورد مخالفت جامعه بینالمللی قرار
گرفت زیرا عملاً کنترل همه چیز را در این نواحی به دست اسرائیل میداد. این
بدان معنا بود که اسرائیل اگر چه از این مراکز عقبنشینی کرده است اما
آنها در قابل اردوگاههای آپارتایدی درآورده و تحت کنترل دارد. دادگاه
بینالمللی لاهه از همین رو حکم به مخالفت حصارکشی با قوانین بینالمللی
داد. اما اسرائیل به هیچکدام از این تلاشها وقعی ننهاد.
3- اثرات تغییر سیاست دولت آمریکا
درست
است که دستهای پشت پرده در آمریکا تأثیر زیادی بر عملکرد دولت میگذارند،
اما این مطلقاً بدین معنا نیست که دولت، دست و پا بسته است. همه میدانیم
که اوباما گفتگوهای استراتژیکی را با چین، کوبا و ایران شروع کرد که اصلاً
از دولت بوش انتظار نمیرفت. این به معنای تطهیر دولت اوباما نیست بلکه
تنها بدین معنا است: نباید چشم خود را بر این واقعیت ببندیم که اوباما
منافع آمریکا را از طریق گفتگو پیگیری میکند ولی بوش به دنبال تأمین این
منافع از طریق لشکرکشی بود.
دولت آمریکا با ورود اوباما به کاخ
سفید، سیاست خود مبنی بر تضمین امنیت اسرائیل را تغییر نداد اما جان کری و
رئیس جمهور آمریکا، برخلاف مقامات گذشته، صراحتاً بر لزوم توقف خشونت در هر
دو سوی ماجرا تأکید کردند و این به معنای عدم تأیید جنگ طلبی اسرائیل بود.
سیاستهای اوباما پس از بوش پسر، در واقع همان سیاستهای کارتر برای
انعقاد قرارداد کمپ دیوید و همان سیاستهای کلینتون پس از بوش پدر برای
انعقاد قرارداد 1994 قاهره است. البته
این به معنای تغییر فاحشی در عمل این دولت نسبت به دولتهای گذشته نبود و
حتی در مقام سخن نیز یکی به نعل و یکی به میخ میزنند. اما به هر حال، همین
که گاهی خشونتطلبی رژیم صهونیستی و توسعه طلبی ارضی آن را محکوم میکنند،
چراغ سبزی به اروپا است تا آنها نیز تغییراتی را در این زمینه اعمال کنند.
تغییر سیاست آمریکا وقتی معنادار میشود که نتانیاهو و وزیر دفاع این رژیم
نیز صراحتاً نارضایتی خود را از سیاستهای آمریکا در خاورمیانه اعلام
کردهاند. در واقع هر دو طرف تا حدودی از یکدیگر در موضعگیری رسمی فاصله
گرفتهاند.
ساکوزی و اوباما در حالی که ظاهراً نمیدانستند میکروفون روشن است، نتانیاهو را «غیرقابلتحمل» خواندند
یک
نظرسنجی در چند ماه گذشته از 1658 بزرگسال بریتانیایی شاهدی است بر اینکه
سیاست خارجی اوباما تفاوت زیادی با بوش داشته است. در حالی که 50% از
پاسخگویان معتقد بودند بوش مرتکب جرائم جنگی شده است، تنها 19% چنین باوری
را در مورد باراک اوباما داشتند.
برخی از سخنان مقامات آمریکایی را به عنوان شاهدی بر مدعای خود ذکر میکنیم:- اوباما
که برنامهاش برای حل تنشها در سرزمینهای اشغالی، جلب اعتماد کشورهای
عربی به عنوان میانجی در مذاکرات صلح بوده است، در نخستین ماههای ریاست
جمهوریاش روابط بوش با اسرائیل را به نقد کشید و مدعی شد:«در طول آن هشت
سال هیچ فاصلهای میان ما و اسرائیل نبود. چه نتیجهای از آن وضعیت گرفتیم؟
وقتی هیچ روزنهای برای تمایز ما دو دولت وجود نداشته باشد، اسرائیل کنار
ما قرار میگیرد و این موجب فرسایش ظرفیت روابط ما با دولتهای عرب
میشود.» شاید کشورهای اروپایی نیز با به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین، همین هدف اوباما را دنبال میکنند.
- سه
سال پیش، زمانی که اعضای گروه بیست دور هم جمع شده بودند، سارکوزی و
اوباما با یکدیگر گفتگو میکردند در حالی که ظاهراً از روشن بودن میکروفون
خود مطلع نبودند. گفتگوی آنها مستقیماً نتانیاهو را نشانه رفت. نیکلا
سارکوزی در جریان این گفتوگوی خصوصی بیان داشت «من
دیگر نمیتوانم نتانیاهو را ببینم و تحملش را ندارم؛ او یک دروغگو است» و
اوباما نیز در پاسخ به اظهارات وی گفت «از دستش خسته شدهای؟ من چی که هر
روز باید با او سر و کار داشته باشم!»
- جان کری در آوریل
2014 میلادی در سخنانی حساسیت برانگیز در جمعی از متخصصان کهنه کار
آمریکایی، اروپایی، روسی و ژاپنی از اهمیت گزینه «دو دولت» در حل تنشها در
سرزمینهای اشغالی گفت: راهحل «دو دولت» روز بروز بر اهمیتش به عنوان
تنها جایگزین واقعی وضعیت موجود افزوده خواهد شد زیرا دولت واحد، یا دولتی
آپارتاید با شهروندان درجه دو خواهد بود یا نهایتاً به دولتی خواهد انجامید
که ظرفیت اسرائیل را برای تشکیل یک دولت یهودی از بین میبرد...» این
سخنان به این معنا بود که اگر اسرائیل به تشکیل دولت مستقل فلسطین تن ندهد،
با توجه به مبارزه فلسطینیان با استقرار یک دولت یهودی عملاً آپارتایدی
علیه مسلمانان در آن کشور حاکم خواهد شد. یا اینکه دولتی غیریهودی تشکیل
میشود (گزینه پیشنهادی ایران) که این با آرمانهای صهیونیستها برای تشکیل
دولت اسرائیل منافات دارد.
این
سخنان حساسیتهای زیادی را برانگیخت زیرا بدین معنا بود که روند فعلی
فعالیتهای اسرائیل به تشکیل «دولت آپارتاید» خواهد انجامید، کلمهای که
اسرائیلیها آن را توهین نسبت به خود تلقی کردند. سوء استفاده
مخالفان داخلی وی با انگیزههای سیاسی از این سخنان وی، موجب شد وی در
بیانیهای بر اعتقاد خود نسبت به اسرائیل به عنوان یک «دموکراسی پرتحرک»
تأکید کند و اینکه «اسرائیل نه یک دولت آپارتاید است و نه میخواهد آن گونه
بشود». با این حال، کری بار دیگر بر لزوم حرکت دو طرف به سمت راه حل «دو
دولت» برای تجدید صلح تأکید کرد و این یعنی انتقاد از زیادهطلبی اسرائیل
در خاک اسرائیل با شهرکسازی و جنگ افروزی.
- جان کری در
اواسط جنگ اخیر میان رژیم صهیونیستی و حماس در نوار غزه، مصاحبهای با شبکه
فاکس نیوز داشت که در آن، غافلگیر شد. وی پیش از آغاز مصاحبه
نمیدانست که دوربین و میکروفون روشن است از این رو وقتی کسی در تماس تلفنی
با وی از عملیات نظامی اسرائیل و تلفات آن در نوار غزه سخن گفت، وی دوبار
با لحنی تأسف آمیز گفت:«خیلی عملیات مزخرفی بود» و اضافه کرد «ما باید امشب
بریم اونجا [خاورمیانه]. دیوانگی است که همینجا بنشینیم» مصاحبهگر، سپس این بخش از
صحبتهای وی را پخش کرد و منظور وی را پرسید. کری نیز ضمن حمایت از حق
اسرائیل برای دفاع از خود گفت:«خیلی سخته. تحمل چنین عملیاتی خیلی سخته.
مشخصه که من همون کاری رو کردم که هر کسی که برای کودکان و افراد غیرنظامی
احترام قائله، انجام میده». جدا از اینکه کری چقدر برای حیات و حقوق
غیرنظامیان و کودکان، احترام قائل است (که ما در این زمینه فعلاً قضاوت
نمیکنیم و اساساً قضاوت در مورد رفتار انسانها را بر قضاوت در مورد نیات
آنها ترجیح میدهیم)، این سخنان عملاً اعتراض به کودککشی صهیونیستها بود
- جفری
گلدبرگ در اکتبر 2014 یادداشتی در مورد روابط آمریکا و اسرائیل در پایگاه
آتلانتیک منتشر کرد. وی در آن مدعی شد با یکی از مقامات کاخ سفید در مورد
نتانیاهو صحبت میکرده است و آن مقام
بلندپایه در پاسخ وی صراحتاً گفته است: «در مورد بیبی (منظورش بنیامین
نتانیاهو است!) مطلبی هست و آن این است که او آدم بیخاصیتی است!»
گلدبرگ مینویسد اینگونه سخنان که دیدگاه واقعی مقامات کاخ سفید را نشان
میدهد، دقیقاً همان چیزی است که اسرائیلیها نیز در پشت درها در مورد
آمریکا میگویند و این نشان از روابط بد میان آنها است.
- پس
از اعلام رژیم صهیونیستی مبنی بر اراده مستحکم آن برای تداوم ساخت
آپارتمانهای جدید در شرق بیتالمقدس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نوامبر
2014 گفت: «این مایه تأسف که این برنامه دارد ادامه پیدا می کند. این فقط
دیدگاه آمریکا نیست بلکه دیدگاه خیلیها در جامعه بینالمللی است.» وی
افزود: «مشخص است که چنین اقداماتی با هدف ما برای پیشبرد مذاکرات صلح،
تناقض دارد.»
کری در گفتگو با فاکسنیوز در میانه جنگ اخیر غزه، عملیات اسرائیل علیه کودکان و غیرنظامیان را غیرقابلتحمل خواند
4- اثرات جنگ طلبی و توسعه طلبی دولت اسرائیل و فروپاشی داخلی رژیماین
عامل به یقین یکی از مهمترین عوامل حمایت کشورهای اروپایی از تشکیل دولت
مستقل فلسطین است. اوایل آذر کابینه رژیم اسرائیل در جلسه خود لایحه موسوم
به "دولت یهودی"
را با موافقت 15 وزیر و مخالفت هفت وزیر و در غیاب یک وزیر تصویب کرد. این
لایحه به اراضی اشغالی فلسطین ماهیت دولت قوم یهود میدهد. "بنیامین
نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی طی سخنانی در
کنست، هنگام ارائه این لایحه گفت: اسرائیل منحصرا سرزمین ملت یهود است...
هر کسی
که از ملت یهود حمایت میکند باید از قانون ملیت پشتیبانی کند.
اما
طرح این لایحه و جدالهای پیرامون آن که در این زمان یعنی پس از فجایع جنگ
با غزه صورت گرفت، دامن دولت ائتلافی و کنست اسرائیل را گرفت و با خروج
لاپید و لیونی از کابینه (از دو حزب یش عاتید و هاتنوعا) عملاً ائتلاف شکست
و نتایناهو با انحلال مجلس، خواستار انتخابات زودهنگام شد.
به گزارش مشرق،
زیپی لیونی وزیر دادگستری، یعیر
لاپید وزیر دارایی و رووین ریولین رئیس جدید رژیم صهیونیستی از مصوبه اخیر
کابینه به شدت
انتقاد کردند. ریولین که در یک کنفرانس سخنرانی میکرد، با بیان اینکه
«شهروندان عرب» در اراضی اشغالی در اقلیت نیستند، گفت: «یک چهارم
دانشآموزان اول دبستان، عرب هستند و اعراب یک پنجم جمعیت اسرائیل هستند».
منتقدان بر این باور بودند این قانون برای اعراب سرزمینهای اشغالی و
سایر اقلیتها غیردموکراتیک است. لیونی که از رقبای سرسخت نتانیاهوست،
او را متهم کرد با حمایت از این لایحه در تلاش است ائتلاف را دچار اختلاف
کند تا بتواند خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام شود. این موضوع در کنار
اختلاف نتانیاهو با لاپید (رئیس دومین حزب بزرگ
ائتلافکننده با نتانیاهو در کابینه) بر سر بودجه، اختلافات را حادتر کرد.
به دنبال اخراج لاپید از کابینه و پیش از انحلال آن،
وزرای حزب یش عاتید یعنی شای پیرون، یائل جرمن، میر کوهن و یعکوف
پری در حمایت از او همگی از کابینه استعفا داده بودند.
وضعیت نتانیاهو و حزب لیکود در داخل اسرائیل نیز اصلاً خوب نیست. بنابر پیمایش روزنامه
معاریو که چند روز پیش در 19 دسامبر 2014 منتشر شد، 58% از پاسخگویان
مخالفتشان را با تداوم نخستوزیری وی اعلام کردند. در پاسخ به این سؤال که
چه کسی را به جای نتانیاهو میپسندید، 28% از پاسخگویان از اسحاق هرتزوگ
رئیس حزب کار، 10% از نفتالی بِنِت رهبر حزب خانه یهود، 10% از زیپی
لیونی رهبر حزب هاتنوعا (حرکت)، 9% از یعیر لاپید رهبر حزب یِش عاتید
(آیندهای هست)، 6% از آویگدور لیبرمن رهبر حزب اسرائیل خانه ما و 5% از
موشه کاهلون رئیس حزب کاهلون حمایت کردند ضمن اینکه 26% نیز هیچکدام از
این افراد را نپسندیدند. 72% از پاسخگویان برای رأیدادن اعلام آمادگی
کردند.
لازم
به ذکر است ائتلافهای متعددی میان احزاب یادشده در حال شکلگیری است (از
جمله ائتلاف حزب کار و حرکت) تا از فرصت پیشآمده در انتخابات 17 مارس
2015 برای کسب کرسیهای بیشتر در کنست و نهایتاً کرسی نخستوزیری
بهرهبرداری کنند.
در هر
صورت این وضعیت، موجب شده سیاستهای نتایناهو برای تشکیل دولت آپارتاید که
آن را با ارائه لایحه دولت یهود و همچنین با اعمال سرسختانهترین فشارها بر
نوار غزه پیگیری میکند، در داخل اسرائیل مورد هجمه واقع شود و در نتیجه
از سه نظر، فضا برای مخالفت دول اروپایی با این سیاستها نیز فراهم شود:- وقتی
رژیم صهیونیستی از انسجام داخلی برخوردار نباشد، نمیتواند بر کشورهای
دیگر فشار قاطعی برای حمایت از یک طرح یا عدم حمایت از آن وارد آورد.
- نفوذ
مالی اسرائیل در کشورهای غربی صرفاً به نتانیاهو و حزب لیکود محدود
نمیشود. در نتیجه صهیونیستها و یهودیان مخالف نتاینیاهو، از نفوذ مالی
خود در جهت مخالفت با طرحهای نتانیاهو استفاده میکنند و بهترین گزینه
برای آنان، به رسمیتشناختهشدن دولت فلسطین توسط دول اروپایی است، زیرا
این بدین معنا است که گزینه یکدولت در سراسر فلسطین کنار میرود که شامل
گزینه دولت یهود نتیانیاهو نیز میشود.
- این
دولتها تلاش میکنند با تأکید بر وجود دولت مستقل فلسطین، ترمز تجاوزطلبی
اسرائیل را بکشند تا بلکه با ایجاد آرامش در اسرائیل و اراضی اشغالی، از
شر حمایت از اسرائیل در این جنگ نابرابر خلاص شوند؛ حمایتی که نفرت مردم
منطقه را برای آنها به ارمغان میآورد.
حمایت اجباری از نتانیاهو با وجود خلفوعدهها و بیقانونیهایش، هر روز برای دولتمردان غربی خستهکنندهتر میشود
5- خستگی از یک قرن باج دادن: از معاهده بالفور تا مذاکرات هستهای
از
همان زمانی که انگلیس با معاهده بالفور در 1917 به تشکیل کشور اسرائیل
یاری رساند، باج دادن اروپاییان به یهودیان آغاز شد زیرا انگلیس به خوبی
میدانست با این کار از محبویبت خود در میان مردم خاورمیانه خواهد کاست. پس
از خروج انگلیس از منطقه در 1971، عملاً امنیت اسرائیل تا چندی دستخوش جنگ
با اعراب شد. گر چه، نتوانستند ره به جایی ببرند. اسرائیل نیز اگر چه در
این جنگها پیروز شد، اما به خوبی میدانست برای جلوگیری از تکرار آن، باید
پای یک قدرت خارجی یعنی آمریکا را هر چه بیشتر به منطقه باز کند و آن را
حامی امنیت خود قرار دهد. همین اتفاق هم افتاد. ایالات متحده در کشورهایی
چون ایران، اردن، عراق، عربستان و ... نفوذ کرد و تا حدودی وضعیت به نفع
اسرائیل تغییر کرد. نتیجه آن، قرارداد کمپ دیوید بود که انور سادات رئیس
جمهور مصر با مناحیم بگین نخست وزیر رژیم صهیونیستی امضا کرد.
با این حال یک اتفاق مهم در همان سالها همه چیز را تغییر داد: انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی.
ایران به تدریج نفوذ خود را در منطقه گسترش داد و اگر چه شورشهای اولیه
در کشورهای عربی به نتیجه نرسید، بااین حال افکار عمومی کشورهای عربی را طی
این چند دهه تحت تأثیر قرار داد و با بکارگیری قدرت سیاسی و نظامی خود،
اثرگذارترین متحد خارجی در چند دولت مهم خاورمیانه شد. نتیجه این شد که
اکنون آمریکا سه کشور نزدیک به اسرائیل یعنی سوریه، عراق و لبنان را زیر
سلطه خود ندارد و همین مسأله کار را برای اسرائیل دشوار ساخته است.
اکنون
آمریکا و هر کشوری که در کنار آمریکا از اسرائیل حمایت کند، با افکار
عمومی کشورهای مسلمان برخورد میکند زیرا تلاشهای فرهنگی ایران ماهیت
تجاوزطلبانه رژیم صهیونیستی را آشکارتر کرده و پیروزیهای حزبالله فضا را
به نفع ایستادگی در برابر زیادهخواهی اسرائیل عوض کرده است. بیداری اسلامی
نیز نشان داد مردم خاورمیانه از زیر سلطه خواب آورِ پادشاهانِ وابسته
بیدار شدهاند و همیشه امکان ظهور جنبشهای مردمی وجود دارد. کشورهای
اروپایی میدانند باید هوای این قدرت مردمی جدید در منطقه را داشته باشند و
در بازی سیاسی خود، آنها را نیز در نظر بگیرند.
با این حال
از آنجا که بسیاری از مردم خاورمیانه خواهان پایان تجاوزهای اسرائیل هستند
نه حذف این غده سرطانی، یعنی به صلح میان فلسطین و رژیم صهیونیستی راضی
هستند، در نتیجه دولتهای غربی این راهبرد را پیش گرفتهاند که در ضمن
حمایت از موجودیت اسرائیل (که پروژه خودشان در چند دهه پیش برای کوچاندن
یهودیان از اروپا بوده است) و امنیت آن در برابر تهدیدهای ایران و حزب
الله، زیادهطلبی و جنگافروزی دولتمردان صهیونیست را در سرزمینهای
فلسطینی 1967 محکوم کنند. با این راهبرد، هم در برابر فشارهای اسرائیل
کوتاه آمدهاند، هم دو باجی که تا کنون به اسرائیل دادهاند را تا حدودی پس
گرفتهاند: یعنی به نفرت از خود در افکار عمومی منطقه دامن نزدهاند و امکان بهبود روابط خود با دولتهای قدرتمندی مثل ایران را فراهم کردهاند.
دیوار حائل؛ اگر این آپارتاید نیست، پس چیست؟
یکی
از آخرین و مؤثرترین عوامل تحریککننده اروپا برای کاهش حمایت خود از
اسرائیل، باجهای ناجوانمرانهای است که اسرائیل از آنها در مذاکرات
هستهای با ایران میخواهد. آمریکا و اروپا به خوبی فهمیدهاند که میتوان
روی ایران در منطقه حساب کرد و در مورد موضوعات مهم امنیتی و سیاسی با آن
به توافق رسید. تبلیغات گذشته در مورد لجبازی ایرانیها و عدم امکان گفتگو
با آنها تا حد زیادی کنار رفته است. به بیان دیگر،
یک
رقیب قدرتمند برای اسرائیل پیدا شده که متحدان اسرائیل را به همکاری با
خود به جای این رژیم فرا میخواند و با لحاظ شرایطی، حاضر است پای میز
مذاکره در موضوعات اساسی بنشیند. در
چنین شرایطی، سنگاندازیهای اسرائیل، به شدت اروپاییان را میآزارد و از
اینکه اسرائیل موجب از دسترفتن ظرفیت همکاری میان اروپا و ایران و کدورت
بیشتر میان مقامات ایران و غرب میشود، خشمگیناند. آنها منافع زیادی در
ایران دارند که تنها راه دستیابی به آن، تقویت روابط مسالمتآمیز با ایران
است.تبیین حمایت اخبر کشورهای اروپایی از کشور مستقل فلسطینبا
توجه به عوامل پنجگانه مذکور، مشخص میشود چگونه اسرائیل، کشورهای اروپایی
را تا سر حد جنون عصبانی کرده است. اسرائیل یک قرن است که دارد از
اروپاییان باج میگیرد، با اجبار آنها به حمایت از خود، آنها را در بسیاری
از کشورهای منطقه منفور ساخته است، افکار عمومی اروپا و آمریکا را به ویژه
در جنگ کودککشی اخیر به شدت علیه خود به هیجان آورده است، با عمل بر خلاف
درخواستها و تلاشهای اروپاییان و آمریکا برای تحقق راهحل دو-دولت،
آنها را به تمسخر گرفته است و دلچاکترین متحدش یعنی آمریکا را از خود دور
ساخته است. اینها همه در حالی است که نتانیاهو نتوانسته ائتلاف تندوران را
در داخل اسرائیل برای پشتیبانی از خود و مقابله با این عوامل نگه دارد. طبیعی
است وقتی این همه بُردار به یک سمت حرکت میکند، نمیتوان از وقوع
پیامدهای منفی آن برای تندروهای صهیونیست جلوگیری کرد. پررویی است اگر
نتانیاهو انتظار داشته باشد اروپاییان در چنین شرایطی، حتی در سخن خود نیز
برخلاف اسرائیل چیزی نگویند. مگر اروپاییان عاشق چشم و ابروی اسرائیل هستند
که در چنین شرایطی همچنان صددرصد برای وی فداکاری کنند و از آبروی داخلی و
بینالمللی خود بگذرند؟
البته منکر
این نیستیم که اروپاییها اسرائیل را با دست پس میزنند و با پا پیش
میکشند. این سیاست را از آن رو پیش گرفتهاند تا اسرائیل نیز مجبور شود
برخی شرایط اتحادیه اروپا به ویژه تندادن به گزینه دو-دولت رابپذیرد تا
یکبار - شاید برای همیشه - از شر و شرارتهای ولد نامشروع خود رهایی
یابند.بر مبنای تبیینی که ارائه شد، اروپاییان تا حدودی به
سیاست حمایت کامل از اسرائیل پایان دادند. 26 آذر، دادگاه عمومی اتحادیه
اروپا، جنبش اسلامی حماس را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد تا
نتانیاهو خشمگینانه اعلام کند:
«به نظر میرسد بسیاری در اروپا، سرزمینی که 6 میلیون یهودی در آن قتلعام شد هیچچیز [از هولوکاست] نیاموختهاند.»
دادگاه عمومی اتحادیه اروپا گفته است تصمیمی که در مورد گنجاندن حماس در
فهرست یادشده در سال 2001 گرفته بود، بر مبنای قضاوتهای منطقی نبوده است
بلکه نتیجه تبلیغات رسانهها و محتوای اینترنت بوده است و اینکه اکنون حماس
را از فهرست، خارج میکند، بدین معنا نیست که به نتیجه خاصی در مورد
تروریستیبودن یا نبودنِ آن رسیده است، بلکه فقط اعلام نادرستیِ آن تصمیمِ
سال 2001 است.
این اقدام دادگاه اروپا، نتیجه اقدام همزمانی بود که در پارلمان اروپا رخ داد یعنی بهرسمیتشناختن دولت فلسطین.
پارلمان همچنین تصمیم گرفت کنفرانسی را در ژنو برگزار کرده و احتمالاً
جرائم جنگی اسرائیل را در آن بررسی خواهد کرد. نتانیاهو در جواب این
اقدامات گفته است اروپاییان در برابر گروههای نظامی فلسطینی از خود، ضعف
نشان دادند اما بدانند که این اقدام همچون بومرنگ به خود آنها ضربه خواهد
زد. وی گفت:«امروز ما دوباره شاهد دورویی متناوب اروپاییان بودیم.»
فلسطینیها
در این شرایط تلاش میکنند تا شکایتی از جنگ وحشیانه اسرائیل در ژوئیه و
آگوست 2014 تنظیم کنند و دادگاه جنایی بینالمللی ارائه کنند. در آن جنگ،
بیش از 2000 فلسطینی شهید شدند که بسیاری از آنها کوکان، زنان و دیگر
غیرنظامیان بودند.
پیشتر نیز اتفاقات قابل توجهی افتاده بود:
سفیر اتحادیه اروپا به اسرائیلیها گفته بود تقویت پیوندهای تجاری با
اعضای اتحادیه، منوط به حرکت در مسیر راهحل دو-دولت است. پایتخت اتحادیه
اروپا هشدارهایی را منتشر کرد تا شهروندانش را نسبت به همکاری تجاری با هر
مؤسسهای که مرتبط با شهرکسازی اسرائیل در اراضی اشغالی است، بر حذر
دارد چرا که شهرکسازی را مخالف قوانین بینالمللی میداند. بسیاری از
اروپاییان سهام خود را در بانکهای اسرائیلیِ مرتبط با شهرکسازی
فروختهاند. بزرگترین شرکت دولتی آبرسانی در آلمان، همکاریهایش را با
شرکتهای اسرائیلی که آب کرانه باختری را برده و سپس به فلسطینیهای ساکن
در آن منطقه میفروختند، متوقف کرده است.
در
مراسمی به مناسبت صدمین سال آغاز جنگ جهانی اول، لوران فابیوس وزیر خارجه
فرانسه رسماً جنگ اخیر اسرائیل علیه غزه را یک «قتل عام» خواند و گفت:«چه
میزان مرگ، بیشتر از این نیاز است تا قتل عام غزه متوقف شود؟ سنت
دوستی میان اسرائیل و فرانسه، دیرینه است و اسرائیل نیز 100%حق تضمین
امنیت خود را دارد، اما این حق، کشتن کودکان و کشتار غیرنظامیان را توجیه
نمیکند.» فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه در این مراسم خطاب به
وزیر خارجهاش گفت:«ما چگونه میتوانیم تماشاگر بمانیم وقتی یک منازعه
مرگبار در غزه تا حدود یک ماه به طول انجامیده است؟... ما باید کاری کنیم.»
نوام چامسکی: "اسرائیل
از جنگندههای پیشرفته و کشتیهای جنگی برای بمباران مدارس، اردوگاهها،
ساختمانها، مساجد و مناطق مملوء از جمعیت استفاده میکند؛ جمعیتی را هدف
قرار میدهد که نه نیروی هوایی دارد، نه پدافند هوایی، نه نیروی دریایی و
نه سلاح سنگین، نه یگانهای توپخانه و نه فرماندهی و ارتش ... آنگاه اسم
آن را "جنگ" میگذارد. این جنگ نیست، کشتار است."
جمع بندیچه
اسمی میتوان بر رژیمی گذاشت که به بسیاری از افرادش حقوق سیاسی نمیدهد،
در همه عرصههای زندگی سیاست تفکیک نژادی-مذهبی را اعمال میکند و حقوق
اساسی عدهای از مردم را در تعیین سرنوشتشان انکار میکند؟ اگر چه حکومت
خودگردان فلسطین وجود دارد اما در مورد مسائل مهم امنیتی، سرزمینی، آب،
جابجایی مردم و کالاها، صنعت و تجارت هیچ قدرتی ندارد. همه اینها توسط
ارگانهای نظامی اسرائیل کنترل میشود که طبیعی است این ارگانها در تمام
این امور، منافع گروههای همسود صهیونیستی و شهرکنشینان را دنبال
میکنند.
اگر این آپارتاید نیست، پس چیست؟ بااین
حال آنچه باعث شده دولتهای اروپایی با وجود زیرپاگذاشتن منافعشان توسط
اسرائیل، همچنان از برخورد قاطع با آن دوری میکنند، نوعی احساس مسئولیت
اروپاییان نسبت به اسرائیل است. این احساس مسئولیت از آنجا ناشی
میشود که صهیونیسم و دغدغه تشکیل دولت یهود و مهاجرت یهودیان از اروپا بر
اثر قرنها بدرفتاری اروپاییان با یهودیان (به روایت اسرائیل و برخی
کارشناسان) و قرنها آزاردیدن اروپاییان از حضور یهودیان در کشورهایشان که
با پول خود افسار اسب پادشاهان را به این سو و آن سو میکشیدند (روایت
نزدیکتر به واقع)، مطرح شد.
در مورد انگیزه اول برای تشکیل
اسرائیل یعنی بدرفتاری اروپاییان با یهودیان، آلمان به دلیل دشمنی هیتلر
با یهودیان و قتل آنان که البته اصل آن واقعه - هولوکاست- زیر سؤال است،
بیش از دیگر دول اروپایی احساس مسئولیت میکند و هر سخنی از طرف مقامات این
کشور علیه اسرائیل، حتی اگر کاملاً مبتنی بر قوانین بینالمللی باشد،
بوی احیای نژادپرستی هیتلر را میدهد. اما بقیه کشورهای اروپایی در این حد
تحت فشار نیستند و عمدتاً انگیزه دوم برای آنها مهمتر است.
طبیعی
است اروپاییان نمیخواهند پروژهای را که خود راه انداختند زمین بزنند
اما در عین حال نمیتوانند برای حفظ اسرائیل، از تجاوزات بیشرمانهاش
کاملاً حمایت کرده و آبروی خود را بیش از این لکهدار کنند.
"تحمل نتانیاهو واقعاً سخت است". اگر سارکوزی یک جمله درست در عمرش گفته باشد، همین است.منابع و مآخذ:http://www.theguardian.com/world/2014/apr/29/john-kerry-apologises-israel-apartheid-remarks
http://972mag.com/kerry-warns-israel-could-become-an-apartheid-state/90201
http://972mag.com/if-this-isnt-apartheid-then-what-is-it/79513
http://www.mediaite.com/tv/kerry-caught-on-hot-mic-criticizing-israeli-strike
http://www.washingtontimes.com/news/2014/nov/3/obama-administration-decries-israeli-expansion-eas
http://www.theatlantic.com/international/archive/2014/10/the-crisis-in-us-israel-relations-is-officially-here/382031
http://www.washingtonexaminer.com/obamas-assault-on-israel-is-a-moral-outrage/article/2555454
http://www.siyasi.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/14282-1390-08-18-04-03-46.html
http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/wp/2014/08/04/how-israel-is-losing-europe
http://cdn.yougov.com/cumulus_uploads/document/ejq2q2g7ym/Internal_Results_140728_War_Crimes_W.pdf
https://www.middleeastmonitor.com/news/europe/13114-62-of-british-public-says-israel-committing-war-crimes-as-polls-show-sympathy-for-palestinians
https://www.middleeastmonitor.com/news/middle-east/15901-most-israelis-still-do-not-want-netanyahu-as-next-pm
http://www.brookings.edu/research/reports/2014/12/05-american-opinion-poll-israeli-palestinian-conflict-telhami
http://www.ft.com/cms/s/0/5c2582b0-7e23-11e4-87d9-00144feabdc0.html#axzz3MRItlcH3
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/368242
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/577528
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/gaza/11298405/Netanyahu-slams-European-hypocrisy-as-court-orders-removal-of-Hamas-from-terror-blacklist.html
http://www.scmp.com/news/world/article/664739/netanyahu-says-holocaust-lost-europeans-hamas-taken-terror-list
http://www.ft.com/cms/s/0/5c2582b0-7e23-11e4-87d9-00144feabdc0.html#axzz3MRItlcH3
http://www.eeas.europa.eu/mepp/index_en.htm
http://www.alternativenews.org/english/index.php/activism/bds/142-300-groups-suspend-eu-israel-agreement
https://www.globalpolicy.org/security-council/index-of-countries-on-the-security-council-agenda/israel-palestine-and-the-occupied-territories/land-and-settlement-issues.html
http://www.theguardian.com/world/2014/apr/29/israel-palestine-peace-talks-deadline-passes