به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، اگر از هر فلسطيني بپرسي
شهيد ناجي العلي كيست و چرا فلسطيني ها خود را مديون او مي دانند؟ بي درنگ
اين دو جمله را از او مي شنوي: ناجي، خالق حنظله ، شخصيت كاريكاتوري مشهوري
ست كه در افكار عمومي جهان به عنوان نماد فلسطينيان شناخته مي شود؛ او
همچنين مخترع پرتاب سنگ به عنوان نماد جهاد، مبارزه و در عين حال مظلوميت
ملت فلسطين است.
اين نمادآفرين بزرگ فلسطيني، در سال 1936 در روستاي
شجره بين ناصره و طبريا يعني همان منطقه اي كه مسيح در آن مي زيست متولد
شد، اما خانواده تنگدست ناجي، هنگامي كه او 12 سال بيش نداشت آواره شدند و
به سوي بنت جبيل در لبنان رخت بربستند؛ آنگاه به اردوگاه عين الحلوه در شرق
صيدا پناه بردند و در همين اردوگاه بود كه ناجي دريافت كه خود، خانواده،
دوستان و مردم كشورش قرباني توطئه مشترك انگليس، فرانسه و جنبش جهاني
صهيونيسم شده اند.
او پس از پايان تحصيل در مدرسه اتحاديه كليساهاي
مسيحي لبنان، مدتي با مشاغلي چون باغباني و مكانيكي سر كرد و سپس به همراه
دوستش محمد نصر براي يادگيري رشته صنايع به طرابلس رفت. ناجي پس از گذراندن
يك دوره آموزشي دو ساله براي كار در كارگاه ها عازم بيروت شد و همزمان در
شرايطي سخت، در يكي از اردوگاه هايي كه از سوي صليب سرخ برپا شده بود سكونت
گزيد.
در 1957 مانند بسياري ديگر از لبناني ها، در جست وجوي كار به
عربستان سعودي رفت و دو سال در آنجا ماند و در اين كشور بود كه طراحي و
نقاشي، اوقات فراغتش را پر كرد.
ناجي كه در هيچ جا آرام و قرار نداشت
دوباره به لبنان برگشت و به جنبش ملي گرايان عرب پيوست اما به خاطر بي نظمي
اش در فعاليت حزبي، تنها در مدت يك سال، چهار بار از فعاليت سازماني كنار
گذاشته شد!
در سال 1960 و 61 همزمان با ورود به آكادمي نقاشي جنبش
ملي گرايان عرب، نشريه اي سياسي را به دستخط خود با عنوان الصرخه (فرياد)
منتشر كرد، اما ورود وي به اين آكادمي يك ماه بيشتر دوام نياورد و به علت
تحت پيگرد قرارگرفتن وي از سوي پليس لبنان، مابقي سال تحصيلي را در زندان
گذراند.
در سال 1963 براي كار در مجله كويتي الطليعه به عنوان نقاش،
مدير هنري و روزنامه نگار عازم كويت شد و هدفش اين بود كه با پس انداز
درآمدش، براي فراگيري هنر به قاهره يا ايتاليا برود؛ ناجي العلي سپس به مدت
هفت سال نيز به استخدام روزنامه كويتي السياسه درآمد و پس از آن 9 سال هم
در روزنامه السفير قلم زد.
تجربه وي در اين سالها و محبوبيت موضوعات
طرح هايش او را به حدي از شهرت رساند كه در سال 1979 به عنوان رئيس انجمن
كاريكاتور عرب و سپس به عنوان عضو دبيرخانه اتحاديه نويسندگان و روزنامه
نگاران فلسطيني برگزيده شد.
در سال 1982 در صيدا از سوي نظاميان
اشغالگر رژيم اسرائيل بازداشت و آزاد شد، اما تشديد فشارها وي را به جايي
رساند كه مجبور شد بار ديگر بيروت را به مقصد كويت ترك گويد و تا سال 1985
در روزنامه القبس قلم بزند.
در اين فاصله و همزمان با برپايي ده ها
نمايشگاه هنري در شهرهاي مختلف جهان، سه كتاب را - كه شامل گزيده طرح ها و
كاريكاتورهايش بود - نيز منتشر كرد. العلي كه در طول زندگي هنري خود بيش از
40 هزار كاريكاتور كشيد همچنين در دو سال پياپي (1979 و 1980) برنده جايزه
نخست نمايشگاه هنرمندان عرب شد.
در سال 1988 اتحاديه بين المللي
روزنامه داران، ناجي العلي را به عنوان نخستين روزنامه نگار عرب، يكي از
بزرگترين كاريكاتوريست هاي پس از پايان قرن هجدهم خواند و وي را به دريافت
جايزه قلم طلايي آزادي مفتخر كرد. آساهي شيمبون نيز وي را به عنوان يكي از
10 طراح برجسته جهان معرفي كرد.
اما بيشتر اين جوايز را كه پس از شهادت ناجي به وي تعلق گرفت همسرش وداد صالح نصر و فرزندانش خالد، اسامه، ليال و جودي دريافت كردند.
العلي
بعدازظهر روز چهارشبه 22/7/1987 هنگام ورود به ساختمان دفتر روزنامه القبس
در لندن، هدف گلوله اي قرار گرفت كه او را پس از يك اغماي 38 روزه، به
آرزويش كه شهادت در راه عقيده اش بود رساند.
العلي اگرچه هدف گلوله
آتشين دشمنان و بدخواهانش قرار گرفت، اما به گفته خانواده اش با شهادتش
تاوان عقيده هميشگي اش را - كه آزادي كامل سراسر سرزمين فلسطين از چنگال
رژيم اسرائيل بود - پرداخت.
وصيت او اين بود كه پيكرش را در زادگاهش
يا اردوگاه عين الحلوه دفن كنند، اما شايعات در مورد احتمال اغتشاش در
تشييع و انتقال پيكر العلي به فلسطين يا لبنان و كارشكني برخي مقامات
فلسطيني، خانواده العلي را وادار كرد تا پس از خواندن نماز بر پيكر وي در
مركز فرهنگي اسلامي لندن، به خاكسپاري وي در گورستان بروك وود در منطقه
وايكينگ رضايت دهند.
اگرچه به رغم تحقيقات اسكاتلنديارد، عوامل ترور
العلي مشخص نشدند، اما روزنامه كويتي الوطن پس از شهادت وي در سرمقاله اي
با عنوان درختان، ايستاده مي ميرند ، نوشت: بر مرگ ناجي العلي اندوه
مخوريد، بلكه بر خود و اوضاع خود و بر مردمي كه نوآوران خود را مي كشند
تاسف بخوريد. ناجي به شيوه اي از دنيا رفت كه خود آن را با آگاهي كامل
برگزيده بود... . ناجي العلي در مقابل خانم دكتر رشيده مهران و فعاليت هاي
وي در اتحاديه نويسندگان و روزنامه نگاران فلسطيني ايستاد زيرا وي را جاسوس
و فردي نفوذي در تشكيلات سازمان آزاديبخش فلسطين مي دانست و اعتقاد خود را
مبني بر ضرورت آزادسازي سرتاسر خاك سرزمين فلسطين از چنگال رژيم اسرائيل
آشكارا اعلام مي كرد. او را كشتند، زيرا هنرش از مردم نشات مي گرفت. اين تك
سوار را كشتند، اما هزاران تك سوار ديگر از راه خواهند رسيد كه با تفنگ
قلمشان، راه او را خواهند پيمود... .مهم نيست كسي كه او را كشت كه بوده و
چه مليتي داشته زيرا هر كه اين جنايت كثيف را مرتكب شده اهل هر كجا كه باشد
صهيونيستي شيطان صفت بوده است.
روزنامه لبناني السفير، پس از شهادت
العلي مسابقه كاريكاتوري را به نام وي ترتيب داد و مركزي فرهنگي با نام
مركز فرهنگي ناجي العلي نيز با هدف جاودانگي آرمان وي تاسيس شد.
ناجي هيچگاه نام خود را به عنوان امضا در پاي آثارش نمي نگاشت بلكه همواره از واژه فلسطين به عنوان امضا بهره مي برد.
اما شخصيت حنظله كه مي توان آن را مهمترين شخصيت كاريكاتوري جهان اسلام و جهان عرب دانست كيست و چگونه خلق شد؟
حنظل،
تلخ ترين نوع گياه از تيره گياه صبر است كه در فلسطين، اردن و شامات مي
رويد؛ سر كودك 10 ساله فلسطيني كه بعدها به نماد فلسطين در آثار العلي
تبديل شد شبيه اين گياه است كه معناي آن مقاومت تلخي است كه آرامش و آتش بس
نمي شناسد و به همين دليل است كه حنظله در هيچ يك از كاريكاتورهاي العلي،
چهره خود را به سوي مخاطبان برنمي گرداند مگر در زمان پيروزي هاي بزرگي چون
جنگ الكرامه بر صهيونيست ها و نيز عقب نشيني رژيم اسرائيل از بيروت. در
كاريكاتورهايي هم كه اثري از حنظله ديده نمي شود العلي سران كشورهاي عربي و
سازمان هاي بي غيرت جهان عرب را مخاطب قرار داده تا پيام ملت فلسطين را به
گونه اي رك و مستقيم به آنها برساند.
حنظله نخستين فلسطيني است كه
سنگ پرتاب كرد و مي توان گفت ناجي العلي مبدع اين شيوه مبارزه در فلسطين
بود كه بعدها به انقلاب سنگ و انتفاضه انجاميد.
در واقع، حنظله
نمادي از خود ناجي العلي است كه از حدود 10 سالگي از سرزمين خود آواره شد و
به همين علت است كه در تمامي آثار او پيراهنش پيراهني وصله دار و پاهاي او
برهنه است.
حنظله، هم ضمير حاضر است هم غايب؛ هم مخاطب است هم
متكلم؛ هم مفرد است و هم جمع و آنگونه كه خود ناجي العلي گفته است قطعا
حنظله اي را كه من آفريدم بعد از من پايان نمي يابد و شايد بتوان گفت كه من
پس از مرگم از طريق حنظله ادامه خواهم يافت.
منبع:
همشهری