به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ روابط دو جانبه میان دمشق و تهران به دنبال استقلال سوریه در سال ۱۹۴۶ برقرار شد. روابط دو کشور در نیمه دوم دهه ۱۹۴۰ و نیمه اول دهه ۱۹۵۰ به دلیل طبیعت متفاوت رژیم جمهوری سوریه و نظام پادشاهی ایران در سطح پایین قرار داشت، اما اثری از خصومت و تشنج دیده در آن دیده نمیشود.
پیش از انقلاب اسلامی، روابط سردی میان ایران و سوریه برقرار بود. تفاوت نظامهای سیاسی و جهت گیری خارجی متفاوت، مهمترین علل سردی در روابط دو کشور تا قبل از انقلاب اسلامی بوده است. علاوه بر این سوریه، رژیم صهیونیستی را دشمن اصلی خود تلقی میکرد. از این رو روابط ایران و سوریه پس از انقلاب اسلامی ایران به تدریج توسعه یافت و دو کشور عملاً به هم پیمانان راهبردی مبدل شدند.
با شروع جنگ عراق و ایران در سال ۱۹۸۰، استحکام بیشتری در ارتباط و هم پیمانی استراتژیک میان ایران و سوریه شد. رهبران سوریه از متحد استراتژیک خود، "مصر" را از دست داده و از دخالتهای حزب بعث عراق در امور داخلی خود به تنگ آمده بودند، در این جنگ از ایران در برابر عراق حمایت کردند البته این در شرایطی بود که تمامی کشورهای عربی با حداکثر توان خود به حمایت از عراق پرداخته بودند.
در طول سال های ابتدایی انقلاب اسلامی سوریه تنها کشور عربی منطقه خاورمیانه بود که در کنار ایران قرار گرفت و در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق به صراحت از تهران حمایت کرد. سوریه همچنین با بستن لولههایی که نفت شمال عراق را به ساحل شرقی دریای مدیترانه می رساند، ضربۀ بزرگی به اقتصاد عراق وارد کرد.
سوریه بارها مانع اجماع کشورهای عضو اتحادیه عرب بر علیه ایران در جنگ تحمیلی شد. سوریه در اوج تحریم تسلیحاتی ایران، توانست سلاح های پیشرفته دفاعی را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد. سوریه همچنین باعث تعمیق روابط ایران با لبنان شد. از سال ۲۰۰۳و با اشغال عراق توسط امریکا، سوریه و ایران قراردادهایشان را افزایش و تقویت کردند و تلاش نمودند تا سیاستهایشان را در جهت برآورده کردن و رویارویی با چالشهای جدید همگام سازند.
ایران و سوریه در ۳۰ سال گذشته روابطی مستحکم و رو به رشد داشتهاند. مناسبات ۳۰ سال گذشتهی جمهوری اسلامی ایران و سوریه حکایت از رشد عمیق روابط سیاسی و امنیتی دو کشور مذکور دارد. تحولات منطقهای و بین المللی، ویژگی رهبران دو کشور، دشمنان و دوستان مشترک منطقه ای و نیازهای داخلی دو کشور، موجبات نزدیکی هر چه بیشتر مناسبات ایران و سوریه را به ارمغان آورده است. البته می توان به مناسبات اقتصادی تجاری، مناسبات فرهنگی اجتماعی، مناسبات سیاسی ،امنیتی اشاره کرد.
روابط اقتصادی ایران و سوریه در دو دهۀ اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار پایینتر از حد انتظار بود، اما طی چند سال اخیر همکاری اقتصادی، تجاری با چشماندازی فراگیر، روابط سیاسی ایران و سوریه را غنای بیشتری بخشیده است و دولتمردان دو کشور را بر آن داشته است که تداوم و پیشبرد روابط اقتصادی را هم پای مناسبات سیاسی را در سر لوحهی کاری خود قرار دهند. از جهت فرهنگی، اجتماعی، اشتراکات ایران و سوریه بیش از تفاوتهای آنهاست.
از لحاظ سیاسی و امنیتی، سوریه عالیترین سطح روابط یک کشور عربی با ایران را دارد و روابط تهران با هیچ یک از پایتخت های عربی به اندازه روابط تهران _ دمشق دارای پشتوانه واهمیت نیست. با شروع بحران، روابط نظامی و امنیتی سوریه و ایران بیشتر شده است.
در طول جنگ تحميلی، ايران در ميان كشورهای منطقه خاورميانه، نزديكترين روابط سياسی - اقتصادی را با سوريه داشت، روابطی كه مقامات دو كشور از آن با عنوان روابط استراتژيك ياد ميكنند. اين روابط استراتژيك در حالی پديد آمده كه تا قبل از انقلاب، روابط دو كشور، بيشتر سرد و حتی در برخی از موارد خصمانه بود.
با پيروزی انقلاب اسلامي، بسياری از موانعي كه بر سر راه روابط ايران و سوريه وجود داشت از ميان برداشته شد و به تدريج، با تسخير سفارت امريكا در 13 آبان 1358، حمله عراق به ايران در شهريور 1359 و طرد كامل عناصر ليبرال و ميانه رو از ائتلاف انقلابيون حاكم در 1360، روندهايی در سياست خارجی جمهوری اسلامی تقويت شد كه كشور را به سمت همكاری و گسترش هر چه بيشتر رابطه با رژيم های پيشرو منطقه خاورميانه مانند سوريه سوق داد. جنگ ايران و عراق مهم ترين نقش را در ايجاد روابط استراتژيك ايران و سوريه داشت؛ در اين جنگ، منافع دو كشور به طور تنگاتنگي به همكاری با يكديگر در زمينه های مختلف سياسی، اقتصادی و نظامی گره خورده بود.
گرايش ايران به سمت سوريه نيز، بر پايه ملاحظات سياسی و نظامی صورت گرفت. برای ايران درگير در جنگی تمام عيار رابطه با سوريه به دلايل مختلف بسيار مهم بود. اين كشور با توجه به جبهه بندی جديد در منطقه و فشارهای ناشی از آن به متحدی مانند سوريه نياز داشت تا در محافل منطقهای و عربی، از تهران حمايت ديپلماتيك و سياسی به عمل آورد.
ايران با توجه به تحريمهای بين المللی، برای تأمين تجهيزات و تسليحات مورد نيازش در جنگ به كمكهايی كه سوريه مي توانست در اين زمينه فراهم كند، نيازمند بود. مهم تر از همه اين كه، روابط نزديك با سوريه به منزله يك كشور عربي مي توانست تلاش عراق را برای عربی جلوه دادن جنگ با ايران خنثی كند، زیرا عراق درصدد بود تا جنگ را به عنوان بخشی از منازعه تاريخی ميان ايرانيان و اعراب تفسير و بدين ترتيب، جهان عرب را عليه منافع ايران بسيج كند. ايران تا حدی به آنچه از رابطه نزديك با سوريه ميخواست، دست يافت.
رابطه تهران با دمشق مزايای ديگری را نيز براي ايران دربرداشت كه برخی ديگر از آنها ملموس و برخی ذهنی بودند. تدارك و تهيه تسليحات يكی از مشكلات اساسی ايران در جنگ بود كه سوريه برای برطرف كردن آن تا اندازه زيادی به اين كشور كمك كرد، به طوری كه ايران در طول جنگ، بدون داشتن رابطه با بلوك شرق قادر بود از طريق سوريه از كشورهای بلوك شرق تسليحات خريداري كند.
رابطه با ايران به حدی برای سوريه اهميت داشت كه اين كشور حتی حاضر شد تعداد زيادی از نيروهايش را در مرز مشتركش با عراق صفبندی و بدين ترتيب، اين كشور را به جنگ در دو جبهه تهديد كند. اين اقدام سوريه باعث شد تا عراق برای دفع تهديد از ناحيه مرزهای غربیاش، تعدادی از نيروهایش را از جبهه جنگ با ايران فرابخواند.
در كنار روابط مبتنی بر همكاری ايران و سوريه در طول جنگ تحميلی، دو كشور با يكديگر رقابت هایی نيز داشتند؛ رقابتهايی كه گاهی اوقات باعث بروز سوء تفاهم ميان دو كشور شده است. لبنان يكی از حوزههای رقابت ايران و سوريه بود. هر دو كشور در لبنان گروههای تحت الحمايهای داشتند كه عليه نيروهای اشغالگر اسرائيلی در جنوب مبارزه میكردند. تلاش برای اعمال نفوذ و قدرت در لبنان از جمله مواردی بود كه بروز اختلافاتی را ميان ايران و سوريه باعث شد. البته، بروز چنين اختلافاتی با توجه به اين كه در ايران تصميم گيری درباره لبنان به دليل وجود مراكز تأثيرگذار مختلف و هماهنگ نبود، امري طبيعی به نظر میرسيد.
انتهای پیام/