جغرافیای سوریهسوریه با 185 هزار و 180 کیلومتر مربع وسعت، هشتاد و هفتمین کشور جهان است که در جنوب غربی قاره آسیا، کنار دریای مدیترانه و در همسایگی کشورهای ترکیه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقی، اردن در جنوب، فلسطين در جنوب غربی و لبنان در غرب واقع شده است.
سيماي سياسي ـ اجتماعي سوريه در ژوئن 1967 میلادی، نفرت به جوش آمده مردم بر عليه رژيم اشغالگر صهيونيستي در يك جنگي علني شعلهور شده و نبردهاي بعدي که به جنگ 6 روزه شهرت يافت به پيروزيهايي براي ارتش رژیم غاصب صهیونیستی انجاميد. سرتاسر شبه جزيره سينا، واقع در شرق کانال سوئز و نيز سواحل غربي اردن، به اشغال رژیم جعلی صهیونیستی درآمد، اورشليم غربي و همچنين بلنديهاي جولان در سوريه که بر درياچه طبريه مشرف بود، اشغال شد و سوريه نيز در واکنش نسبت به حمايت آمريکا از صهیونیستها، آمريکاييان را از کشور اخراج کرد و مرزهاي خود را حتي بر روي خبرنگاران و سياستمداران بست. از آن زمان تاکنون، سازمان ملل با تشکيل کميسيوني تلاش كرده است تا آرامش را حفظ کند و سرانجام، اين کميسيون در سال 1970 میلادی، آتشبس را به سرپرستي اين سازمان برقرار كرد. در 6 نوامبر سال 1970 میلادی، حافظ اسد با پشتيباني ارتش قدرتمندسوريه، رئيس جمهوري اين كشور را بر عهده گرفت. 4 سال پس از آن نيز، جنگ چهارم اعراب و صهیونیستها اتفاق افتاد و اعراب سرزمينهاي بيشتري را از دست دادند.
علویان سوریهعلویه
یا نصیریه یکی از فرقههای مذهب شیعه است که بزرگترین اقلیت دینی را در
سوریه تشکیل میدهند و حافظ اسد و بسیاری از رهبران حزب حاکم این کشور از
پیروان آن هستند؛ سکونتگاه اصلی
علویها در شرق سوریه است. پیروان این مذهب را علویان یا نصیریون یا
الانصاریة مینامند. در سال ۱۹۷۳، 3 سال پس از اینکه یک علوی به نام حافظ
اسد در سوریه به قدرت رسید شورای علمای این مذهب اعلامیهای با مفاد مشابه
صادر کرد.
به طور تقریبی 10 درصد جمعیت سوریه علوی هستند كه در
سوریه قدرت سیاسی قابل توجهی را به دست آوردهاند. آنها از زمان سرپرستی
فرانسه بر سوریه مقامات مهمی در ارتش به دست آورده و با به قدرت رسیدن حزب
بعث در سال ۱۹۶۳ موقعیت بهتری به دست آوردند اما پس از به قدرت رسیدن حافظ
اسد بود که جایگاه آنها کاملا مستحکم شد.
حکومت بعثی سوریهدر سال 1957 که حزب بعث قدرت را در دولت سوریه به دست گرفت، دورانی بود که حزب کمونیست با حمایت شوروی روز به روز در سوریه قدرت و نفوذ بیشتری پيدا ميكرد.
در آن زمان "صلاح جدید" به عنوان رهبر حزب، سیاستهای دولت را رهبری میکرد و نورالدین الاتاسی نیز رئیس جمهور بود. وزیر دفاع در دولت جدید نیز سرلشکر حافظ اسد بود که در سالهای باقیمانده قرن بیستم در سیاستهای سوریه نقشی سرنوشتساز ایفا کرد. در این دوره مقامهای بلندپایه دولت در ادوار گذشته یا دستگیر شدند و یا کشور را ترک کردند.
حافظ اسد که از جوانی تحتتأثیر ملیگرایی عرب و اندیشههای سوسیالیستی و ضداستعماری قرار داشت، در 16 سالگی به حزب بعث پیوسته بود.
وی در سال 1955 برای گذراندن یک دوره آموزشی 6 ماهه به مصر اعزام شد. کارآمدی او به عنوان خلبان جنگی موجب شد تا برای کسب مهارت و آموزش پرواز با هواپیمای میگ روسی، در اواسط 1958 در زمان وحدت مصر و سوریه، به شوروی اعزام شود.
وی در 1960، همراه با 2 افسر علوی (صلاح جدید و محمد عمران) و 2 نظامی اسماعیلی (عبدالکریم الجُندی و احمد المیر)، تشکیلاتی سری بهنام کمیته نظامی پایهگذاری کردند.
در 28 سپتامبر 1961، گروهی از افسران سوری که در کمیته نظامی عضویت نداشتند، به رهبری عبدالکریم نَحْلاوی، با کودتای نظامی به وحدت مصر و سوریه پایان دادند و قدرت را در سوریه به دست گرفتند.
بعد از آنکه حسن البکر و صدام حسین با کودتائی مجددا حزب بعث را در عراق به قدرت رساندند، با اینکه حاکمان هر 2 کشور عراق و سوریه از نظر ایدئولوژیک بعثی بودند، ولی برای رهبری جهان عرب با یکدیگر رقابت داشتند. بهویژه بعد از امضا کمپ دیوید و منزوی شدن سادات در جهان عرب، این رقابت شدیدتر شد.
انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنگ عراق با ایران، موجب شده بود که صدام حسین خود را در بین اعراب سنی قهرمان و خاکریز مقدم جلوگیری از سرایت انقلاب اسلامی و نفوذ ایران شیعه در منطقه قلمداد کند و حافظ اسد نيز حامي ايران در جنگ با عراق بود. در چنین شرایطی نگرانی و دغدغه سلفیهای عربستان سعودی و اردن و شیوخ کویت و شیخ نشینهای دیگرخلیج فارس که از نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی ایران در بین شیعیان لبنان و ایجاد محور لبنان - سوریه - ایران (که با روی کار آمدن دولت شیعه در عراق تکمیل شد و ملک عبدالله اردن آن را هلال شیعی مینامد) موجب شد که آنها اخوانالمسلمین سوریه را در خفا، تحریض و تجهیز به شورش بر علیه حافظ اسد كنند.
حافظ اسد که از سال 1970 تا سال 2000 قدرت اول در سوریه بود، یکی از رهبران باهوش و قدرتمندجهان عرب به شمار میرفت.
پس از سرنگونی رژیم بعث عراق در آوریل سال ۲۰۰۳ میلادی به دست نیروهای آمریكایی، حزب بعث در سوریه به شدت احساس خطر كرد و به همین علت، حتی از همكاری با دولتمردان عراق كه در دوران حكومت صدام، سالهای زیادی در دمشق مقیم بودند، امتناع میورزيد.
بعثیهای میانهرو در سوریه، درصدد اصلاحات داخلی برآمدهاند تا با وحدت ملی بتوانند در برابر چالشها ایستادگی كنند.
آنان میكوشند از شبكه مناسبات دیپلماتیك برجای مانده از دوران حكومت ۳۰ساله حافظ اسد، رییس جمهوری فقید سوریه، برای تامین و پیشبرد منافع ملی استفاده كنند.
حزب بعث از بزرگترین احزاب عربی محسوب میشود كه شاخههای آن در كشورهای مختلف عربی از جمله لبنان، یمن، اردن و عراق فعالیت دارند.
این حزب كه در آوریل سال ۱۹۴۷میلادی در سوریه اعلام موجودیت كرد، بارها همراه با دیگر احزاب و نیروهای سیاسی وقت، در نظام حاكم بر سوریه حضور داشت تا این كه در سال ۱۹۶۳میلادی، طی كودتایی، قدرت را در سوریه به دست گرفت.
سوریه كه تا آن زمان از كودتاخیزترین كشورهای جهان به شمار میرفت، پس از به قدرت رسیدن حزب بعث، واردی مرحله آرام و با ثباتی شد.
با این وجود ، اختلافات میان دو جناح "تندرو راستگرا" و "میانه رو چپگرا" در حزب بعث سوریه به یك كودتای درون حزبی انجامید و جناح چپ حزب بعث سوریه در ۲۳ فوریه سال ۱۹۶۶میلادی موفق شد، اعضای تندروی حزب را از پستهای كلیدی كنار بزند.
در پی این كودتا، بیشتر تندروهای حزب به عراق فرار كردند، در میان آنان می توان به ژنرال "محمدامین الحافظ" رییس جمهوری وقت، "میشل عفلق" دبیركل و بنیانگذار حزب و "صلاح البیطار" نخست وزیر وقت سوریه اشاره كرد.
حافظ اسد رییس جمهوری فقید سوریه از رهبران میانه رو حزب بعث بود كه نقش مهمی در به قدرت رسیدن این حزب در سال ۱۹۶۳میلادی ایفا كرد و از سال ۱۹۶۴میلادی نیز فرماندهی نیروی هوایی سوریه را برعهده داشت. اسد پس از كودتا با حفظ سمت ، وزیر دفاع سوریه شد.
وی در سال ۱۹۷۰میلادی پس از اعلام جنبش اصلاحطلبانه خود به نخست وزیری سوریه رسید و در ۱۲سال مارس ۱۹۷۱میلادی در یك همهپرسی به ریاست جمهوری این كشور انتخاب شد.
در سال ۱۹۶۸میلادی تشكیلات حزب بعث عراق به رهبری ژنرال "احمد حس البكر" توانست با یك كودتای نظامی قدرت را در بغداد از آن خود كند.
نگاهی گذرا به تاریخ حزب بعث در عراق نشان میدهد كه بیشتر شخصیتهای طرفدار اتحاد با سوریه، در فاصله سالهای ۱۹۷۸تا ۱۹۸۰میلادی به دست صدام، رییس گروه امنیتی "حنین" وابسته به حزب بعث كه در سال ۱۹۷۹میلادی ریاست جمهوری عراق را نیز از آن خود كرد، ترور شدند.
پس از آن كه صدام، قدرت را در عراق تصاحب كرد، روابط میان دمشق و بغداد كه به ترتیب محل استقرار دو جناح چپ و راست حزب بعث بود، تیره شد، تا به آن جا كه، هر 2 كشور به مخالفان سیاسی یكدیگر پناه میدادند. این وضعیت بحرانی، به سبب حمایت سوریه از جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی عراق، به قطع كامل روابط سیاسی دمشق و بغداد انجامید. ولی از بهار سال ۱۹۹۷میلادی روابط 2 كشور به تدریج جان تازهای گرفت. حزب بعث حاكم بر سوریه پس از درگذشت حافظ اسد در خرداد سال ،۱۳۷۹فرزند او، بشار را به جانشینی پدرش برگزید. بشار اسد یك ماه پس از درگذشت پدرش، در یك همه پرسی به عنوان رییس جمهوری سوریه انتخاب شد.
آشنايي با اعضاي خانواده اسد هرچند هماكنون بشار اسد شاخصترين چهره خانواده اسد محسوب ميشود، اما اعضاي ديگر اين خانواده نيز در ساختار سياسي اين كشور تاثيرگذارند.
نسل اول، حافظ اسد بين سالهاي 1946 تا 1970، گفته ميشود 18 بار دولتهاي حاكم بر سوريه سرنگون شدند.
حافظ اسد، وزير دفاع سوريه كسي بود كه توانست در يك كودتاي درونحزبي به ناآراميها پايان داده و خود زمام امور را در سوريه برعهده گيرد.
زندگینامه حافظ اسد در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد. حافظ اسد پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشکده افسری شد. وی پس ازمدتی خدمت در ارتش، در نیروی هوایی سوریه به درجه ژنرالی رسید و پس از طی مقاماتی چون وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی، نخست وزیری و دبیر کلی حزب بعث از ماه مارس ۱۹۷۱ میلادی پس از انجام کودتایی رییس جمهور سوریه شد. اسد، سیاست آشتی جویانهای را با اعراب دنبال میکرد و به دنبال گسترش اتحاد دنیای اسلام و عرب در برابر دشمنان خارجی بود. در جنگ تشرين بين اعراب و صهيونيستها توانست قسمتهايي از بلندیهای جولان را آزاد كند.
مرگ حافظ اسد در روز ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰ هنگام مکالمه تلفنی با امیل لحود رئیس جمهور لبنان بر اثر حمله قلبی در سن ۶۹ سالگی درگذشت.
رفعت اسد رفعت اسد، برادر حافظ اسد يكي از مردان مهم و نزديك به وي در سالهاي اوليه حكومت خانواده اسد بود.
زماني كه در سال 1983 حافظ دچار بيماري شد، وي تلاش فراواني براي كسب قدرت از خود نشان داد، اما حافظ توانست با خنثي كردن نقشههاي رفعت، او را به تبعيد بفرستد.
جميل اسد وي برخلاف 2 برادر ديگر خود هيچ تجربه نظامي نداشت و در ساختار قدرت سوريه نيز چندان به بازي گرفته نميشد. جميل در تمام سالهاي عمر خود به فردي حاشيهنشين در عرصه سياست تبديل شده بود.
حتي پس از تبعيد رفعت نيز وي به چالشي جدي براي جانشيني فرزندان حافظ تبديل نشد. جميل در سال 2004 از دنيا رفت.
انيسه مخلوف اسد، مادر خانواده انيسه مخلوف، همسر حافظ اسد رييسجمهور فقيد و مادر بشار اسد رييس جمهور كنوني سوريه است.
نسل دوم، برادران در خصوص مجد اسد اطلاعات چنداني در اختيار نيست. وي سال 2009 پس از يك بيماري طولانيمدت در 43 سالگي درگذشت.
باسل اسد نيز در 31 سالگي ـ سال 1994 ـ بر اثر تصادف در يكي از بزرگراههاي دمشق جان باخت.
بشار اسد بشار تا پيش از سال 2000 حضور چندان پررنگي در عرصه سياسي سوريه نداشت و براي ادامه تحصيلات خود در رشته چشمپزشكي در خارج از سوريه زندگي ميكرد، اما پس از مرگ باسل شرايط تغيير كرد و وي بلافاصله براي مهيا شدن جهت جانشيني حافظ اسد به دمشق فراخوانده شد.
بشار سال 1994 در سن 29 سالگي وارد ارتش شد و به سرعت در ساختار ارتش سوريه پيشرفت كرد و با مرگ حافظ اسد رهبري سوريه را بر عهده گرفت. وي سال 2007 براي دومين بار طي يك انتخابات سراسري به رياستجمهوري سوريه رسيد.
ماهر اسد وي فرماندهي 2 واحد مهم ارتش سوريه يعني گارد رياست جمهوري و لشكر چهارم زرهي را در اختيار دارد.
بشرا اسد بشرا بزرگترين فرزند خانواده، فردي بسيار باهوش است كه روابط بسيار نزديكي با حافظ اسد داشت.
بشرا سال 1995 با آصف شوكت از مقامهاي ارتش سوريه ازدواج كرد و با وجود مخالفتهاي شديد خانواده، آصف سرانجام به حلقه نزديكان خانواده اسد پذيرفته شد و در نهايت به رياست سرويس اطلاعات سوريه انتخاب شد.
آصف شوكت آصف شوكت در ابتدا رييس سرويس اطلاعات سوريه بود، اما پس از مدتي به معاونت رياست ستاد ارتش نيروهاي مسلح سوريه انتخاب شد.
اسماء اخرس اسماء، همسر بريتانياييالاصل بشار اسد فارغالتحصيل رشته كامپيوتر از كالج كينگ در لندن است و پيش از ازدواج با بشار به عنوان يك بانكدار در شركت جي پي مورگان فعاليت ميكرد.
بهبود اوضاع معیشتی مردم در زمان حکومت بشار اسد بشار اسد از زمان روی کار آمدن، سیستم اقتصادی سوریه را که در زمان پدرش سوسیالیستی بود آزادتر كرد و بازار سوریه را به روی شرکتهای خارجی باز نموده است، به طوری که رشد اقتصادی سوریه در سال ۲۰۱۱ پیش از وقایع اخیر بیش از ۵% پیش بینی میشد.
همچنین وی در جذب سرمایهگذار خارجی به ویژه از کشورهای حوزه خلیج فارس تا حدود زیادی موفق بوده است. تحولی که در اقتصاد و زندگی سوریها طی سه دهه اخیر صورت گرفته واقعا مثبت بوده است. درآمد سرانه مردم بالا رفته و نوعی رفاه در میان شهروندان به وجود آمده است. هرچند سوریه همچنان در مقایسه با برخی از کشورها در سطح پایینتری قرار دارد، اما با توجه به امکانات این کشور، شرایط قابل قبولی در آنجا حکمفرما است.
بنابراین بهبود قابل توجهی در اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم سوریه دیده میشود که همه اینها مرهون وجود بشار اسد و حكومت ماهرانه وي است.
از آنجا كه در زمان حكومت بشار اسد و پيش از او پدرش، حافظ اسد معيشت مردم سوريه بهبود چشمگيري يافته اسد، خاندان اسد نزد مردم اين كشور از محبوبيت قابل ملاحظهاي برخوردارند كه موجب شده مخالفان اين حكومت كه بدون شك تروريستهايي بيش نيستند راه به جايي نبرند.
جنگ 6 روزه جنگ شش روزه ۱۹۶۷ نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان صهيونيستها و کشورهای عربی مصر، سوریه، و اردن رخ داد و با پیروزی مطلق رژيم جعلي صهيونيستي به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مي تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به طول انجامید و در آن صهيونيستها با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد.
این جنگ با حمله هوایی ناگهانی صهیونیستها به پایگاههای هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و رژيم غاصب صهيونيستي طی ۶ روز موفق شد تا کنترل نوار غزه و صحرای سینا را از مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از اردن و بلندیهای جولان را از سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به رژيم اشغالگر قدس اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلوتیک منطقه تأثیرگذار بوده است.
رژيم جعلي صهيونيستي بعد از پایان قرارداد آتشبس به کسانی که صهيونيستها را ترک و جهت تسریع حمله عربها به کشورهای عربی همسایه وارد شده بودند اجازه بازگشت نداد و به این ترتیب موجی از مهاجران فلسطینی در کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان پدید آمد. اما از آنجا که هیچ یک از کشورهای میزبان علاقهای به پذیرایی از میهمانان ناخوانده خود نداشتند با تشکیل اردوگاههای پناهندگی در بیابانهای خود به دور از تمام امکانات اولیه زندگی را برایشان رقم زدند.
روابط ايران و سوريه در دوران جنگ تحميليپيروزي انقلاب اسلامي ملت ايران به رهبري امام خميني (ره)، يكي از مهمترين تحولات جهاني و منطقه در قرن بيستم به حساب ميآيد. ماهيت ايدئولوژيك و هويت اسلامي انقلاب ايران باعث شد تا نظام برگرفته از آن داراي ويژگيهاي خاص و منحصر به فردي باشد كه در ابعاد بين المللي، از ديگر انقلابها و نظامهاي سياسي جهان متمايز و تاثيرگذاري آن نيز بر ديگر ملل جهان بهويژه مردم مسلمان منطقه از يك سو و نيز بر سياستهاي نظام سلطه جهاني از سوي ديگر، كاملاً چشمگير باشد.
سوريه از جمله معدود كشورهاي اسلامي بود كه انقلاب اسلامي را هم مورد حمايت قرار داد.حمايت ايران و سوريه از مبارزان فلسطيني در برابر اشغالگران صهيونيسم و در يك جبهه قرار گرفتن دو دولت در مبارزه با صهيونيسم و مخالفت هر دو در برابر گسترش فعاليت نظامي آمريكا در خليج فارس و ايجاد پايگاههايي در اين منطقه و همچنين نيازهاي اقتصادي دو كشور، باعث تشديد علاقه مندي دو كشور شد. روابط ايران و سوريه با شروع جنگ تحميلي ايران و عراق وارد مرحله جديدي شد و تحول عميقتري يافت. با توجه به هم مرز بودن سوريه و عراق و مشكلاتي كه از گذشته بين دو كشور وجود داشت جنگ بين ايران و عراق اثر مستقيم برجاي گذارد. پيروزي انقلاب اسلامي و به دنبال آن قطع رابطه با رژيم صهيونيستي و پيوستن ايران به صف مبارزان عليه صهيونيست و حمايت بي دريغ از حقوق حقه ملت فلسطين و از طرف ديگر آغاز جنگ با دشمن ديرين سوريه، يعني عراق، نمي توانست بر رابطه دولت سوريه با ايران بي تاثير باشد. حافظ اسد در حمايت از ايران و نقطه نظرات سياسي انقلاب اسلامي و محكوم كردن صدام در 10 نوامبر 1980 گفت: «بيشتر كشورهاي عرب روابط خوبي با ايران دارند كه قول داده است در كنار اعراب در مخالفت با دشمن صهيونيستي بايستد. عجيب است كه چنين انقلابي مورد حمله قرار گيرد»
سوريه از همان ابتداي جنگ در جبهه موافق ايران و مخالف صدام قرار گرفت به طوري كه در همان آغاز جنگ از به وجود آمدن يك جبهه متحد عربي بر عليه ايران جلوگيري كرد و با نظر بغداد در مورد جنگ عرب و عجم مخالفت كرد. پس از انقلاب اسلامي و آغاز جنگ بين ايران و عراق، كشورهاي عربي منطقه همگي به حمايت عراق ميپرداختند و در اين راستا در نوامبر 1980 كشورهاي محافظه كار و ارتجاعي عرب به رهبري عربستان و اردن قصد داشتند تا با برپايي كنفرانس امان (پايتخت اردن) حمايت اعراب از عراق در جنگ عليه ايران را جلب كرده و آنها را بر عليه ايران بسيج كنند. اين امر با مخالفت سوريه و ساير كشورهاي جبهه پايداري يعني الجزاير، يمن جنوبي، ليبي و سازمان آزادي بخش فلسطين مواجه گرديد. اما سوريه به اندازه كافي قدرتمند نبود كه از برگزاري چنين كنفرانسي در پايتخت اردن جلوگيري نمايد. به هر حال مخالفت سوريه و ساير كشورهاي مترقي عرب باعث گرديد كه اين كنفرانس به صورت يك رويداد كم اهميت تلقي شود.
حمايتهاي سوريه از ايران در جنگ ادامه داشت تا اينكه در ژانويه 1987 زماني كه نيروهاي ايراني طي عمليات كربلاي 5 به چند كيلومتري بصره رسيدند، حافظ اسد تحت فشارهاي سياسي و كمكهاي چشمگير اعراب ثروتمند خليج فارس با قطعنامه كنفرانس امان كه به طور ملايمي ايران را در جنگ محكوم ميكرد موافقت كرد. اين نخستين بار از شروع جنگ ايران و عراق بود كه سوريه در صدور قطعنامهاي كه ايران را به لحاظ اشغال سرزمين عراق محكوم مي كرد، شركت ميكرد. سوريه كه در كنفرانس امان به علت وابستگي به اعانات كشورهاي ثروتمند عرب بر تصميمات كنفرانس گردن نهاده و پس از اجلاس مذكور در صدد دلجويي از ايران برآمد، باز ديگر وزير امور خارجه خود را جهت اداي توضيحات به تهران گسيل داشت.
با وجود حمايتهايي كه در طول جنگ تحميلي سوريه از ايران به عمل آورد، از مطالعه گزارشها و مطبوعات بين المللي در آن دوران چنين ميتوان برداشت كرد كه از لحاظ توازن سياسي، حافظ اسد از سقوط كامل رژيم بعث عراق نگران بود. زيرا اين امر منجر به ايجاد يك عراق قدرتمند تحت سلطه ايران در كنار مرزهاي سوريه ميشد. همچنين اين مسئله براي غرور و حيثيت اعراب از جمله سوريه ضربه اي به حساب ميآمد. در اين ميان مفسران غربي و عربي كه مايل نبودند گرمي روابط ميان ايران و سوريه ادامه يابد شروع به گردآوري فهرستي از اختلافات دو كشور كردند. اصطكاك بين دمشق و تهران در مورد عرضه نفت، خط مشي نسبت به گروه هاي مذهبي، بدهي هاي سوريه به ايران، مسئله رفتار ايرانياني كه جهت زيارت به دمشق مسافرت كرده و قصد صدور انقلاب اسلامي را دارند و … از جمله اين موارد محسوب مي شد. در اين ميان كشورهاي عربي خواهان قطع كمك و حمايت سوريه از ايران شدند.
پس از پايان جنگ نيز به علت ترس سوريه از حمله عراق و همچنين منافع و نقطه نظرات نسبتاً مشترك هر دو كشور نسبت به مسئله لبنان و فلسطين باعث شد كه سوريه همچنان روابط حسنه خود را با جمهوري اسلامي ايران حفظ كند.
کمکهای ارتش سوریه در جنگ تحمیلی به ایرانروزی که قرار شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بحبوحه ایام دفاع مقدس برای پاسخگویی به موشکباران شهرهای ایران از سوی عراق، یگان موشکی خود را تاسیس کند، مهمترین مشکل پیش روی فرماندهان سپاه، نحوه خرید و آموزش استفاده از موشک بود.
سختی کار البته از همان ابتدا معلوم بود چراکه هیچ کشوری حاضر نشد این موشک ها را در اختیار ایران قرار داده و از آن مهم تر، مسئولین یگان موشکی سپاه را آموزش بدهد.
با پیگیری مسئولین و فرماندهان بالاخره موشک های مورد نظر از یکی از کشورها تهیه شد اما مشکل آموزش هنوز پای برجا بود تا اینکه قرار شد نسل اولیه یگان موشکی سپاه برای آموزش به سوریه بروند.
متن زیر، برشی است از خاطرات سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران درباره دوست قدیمیاش سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم بنیانگذار یگان موشکی سپاه است.
فکری که حسن در اولین سفر به سوریه داشت"در مقطعی از جنگ، ما تصمیم به ساخت سلاح گرفتیم ولی بعد از بررسی معلوم شد که به خاطر ضعف زیرساختها در کشور، توان ساخت توپ را نداریم چون حتی برای ساخت لوله توپ هم مشکل داشتیم و حسن گفت فعلا همین ساخت قطعات توپ کافیه و بلافاصله سوییچ کرد روی ساخت کاتیوشا.
در موضوع موشکی هم او به شدت دنبال این بود که ما به موشک نیاز داریم و باید از این مسیر سخت عبور کنیم.
یک بار برای من گفت اولین باری که او با تعدادی از مسئولین سیاسی و نظامی به سوریه رفته بودند، آنجا موشکهای فراگ و اسکاد B را آورده و در میدان عملیاتی به آنها نشان دادند.
حسن میگفت من فقط تو این فکر بودم که چطور می شود اینها را به دست آورد؛ این تفکر حسن در زمانی بود که کشورهای دیگر هیچ چیزی به ما نمیدادند."
اولین دورههای آموزش موشکی سپاه در سوریه بوددر سالهای جنگ، طبق توافقی که با یکی از کشورهای عربی کرده بودیم، قرار شد تا به ما موشک بدهند اما گرفتن آموزش از آن کشور ممکن نبود و قرار شد این آموزش در "سوریه” باشد.
وقتی اولین هسته موشکی برای دوره آموزش به سوریه رفتند، مدت زمان آموزش موشکهای زمین به زمین، حدود دو سال است اما حسن و دوستانش بخاطر ضرورت جنگ، این دوره را شبانه روزی 3 ماهه گذراندند ولی تازه بعد از این آموزش، کار موشکی ما آغاز میشد.
حسن، همان موقع تعدادی از بچهها را فرستاد دانشگاه و برخی از دانشجویان با رشتههای مرتبط را جذب کرد و اگر میشد این آموزشها را از دیگر کشورها هم میگرفت و این گلوله برفی که حسن در سال ۶۳ درست کرد، امروز تبدیل به بهمن شده است.
اگر امروز ما از تنوع موشکی بالایی با سوخت جامد و مایع و با انواع هدایت و کنترل ها برخورداریم و یا اینکه از این پایه برای تولید موشکهای حامل ماهواره نیز استفاده می شود، اینها عمدتا مدیون فکر حسن مقدم بود.
كمكهاي بيدريغ سوريه در جنگ تحميلي ايرانسوریه یکی از معدود کشورهایی است که به واسطه شخصیت رییسجمهور وقت خود یعنی حافظ اسد، در ایام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در کنار جمهوری اسلامی ماند و بیشترین کمکها را از لحاظ نظامی به ایران کرد.
آموزش یگان موشکی سپاه در روزگاری که کشور ايران کوچکترین تجربهای در این زمینه نداشت و نیز کمکهای همیشگی سوریه در زمینه خرید تسلیحات بخشی از این کمکها بود که از سوی دولت این کشور صورت گرفت.
محسن رفیقدوست وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس نيز در اين مورد گفته است، «در سالهای اول انقلاب 3 کشور در رابطه با ایران موثر بودند، سوریه، لیبی و کره شمالی که بعد از شروع جنگ، اولین کشوری که اتفاقا همسایه عراق هم بود و از ما اعلام حمایت کرد، کشور سوریه بود و تا آخر جنگ هم که بنده به عنوان مسئول لجستیک سپاه بودم، به دفعات از انواع کمکهای سوریه استفاده کردیم.»
وي خاطرنشان کرد: «سوریه یکبار کمکی به ما کرد که شاید از نظر کمیت و ارزش بالا نبود اما از لحاظ زمانی بسیار اهمیت داشت. قبل از شروع عملیات فاو بود که ما یک کشتی مهمات 40 - 50 هزار تنی از چین خریده بودیم و این کشتی به دلایل نامعلومی تاخیر کرد و 4-5 قلم از مهمات ما تمام شده بود که اگر این مهمات ظرف 48 ساعت به ما نمیرسید خط فاو سقوط میکرد لذا شبانه با سوریه تماس گرفتم و از چند ساعت بعد از آن مرتبا 10 پرواز به دمشق انجام دادیم و هزار تن از مهماتی که نیاز داشتیم رسید که مصرف 10 روز ما بود و بعد از آن کشتی هم رسید و مشکل حل شد، شاید ارزش آن مهمات که سوریه داد 10-20 میلیون دلار بود ولی آن زمان برای ما باعث حفظ خط فاو شد.»
رفيقدوست همچنين اشاره كرد: «در همه ملاقاتهایی که من با مرحوم حافظ اسد در طول جنگ داشتم او به شدت از ما حمایت میکرد و این حمایت علنی بود. ما در زمان جنگ از 11 کشور اسیر داشتیم و از بیش از 30 کشور غنیمت ولی هیچ گاه اسیر سوری و یا لیبیایی نداشتیم.»
وی در جايي ديگر با اشاره به خريد دوربين ديد در شب با نام سوريه، افزود: «یک بار به حافظ اسد گفتم ما از یک کشور غربی به نام شما دوربین دید در شب خریدیم و این را باید به دمشق بیاورند و من از اینجا ببرم که اسد همان جا مسئول دفترش را خواست و گفت در فرودگاه به فلانی یک انبار بدهید که در اختیار خودش باشد و یک سرتیپ سوری را هم مامور کمک به ما کرد.»
راهاندازي نخستين يگان موشكي ايران با كمك سوريهوزیر سابق سپاه در اين مورد با اشاره به راهاندازی یگان موشکی سپاه توسط شهید حسن طهرانی مقدم، گفت: ولی در آن زمان موشکی نداشتیم و یکی از کسانی که در سفر لیبی و سوریه همراه من شد، آقای طهرانیمقدم بود.
وی ادامه داد: «ابتدا که به سوریه رفتم از اسد درخواست کردم که به ما موشک بدهد و او گفت "ما در حال آتش بس با اسرائیل هستیم و انبارهای موشکی ما در اختیار دولت سوریه نیست و در اختیار روسها است ولی من آمادهام که یک تیم از شما آموزش بدهم" که ما هم معطل گرفتن موشکها نشدیم و همراه من هم سردار صفوی بود و همان جا به مرحوم طهرانی مقدم ماموریت دادیم و پرسیدیم که چند نفر برای یک گروه موشکی لازم است که گفتند 34 نفر و ما هم همان تعداد را فرستادیم سوریه و کاملا دوره پرتاب موشک اسکاد B را دیدند.»
همچنين در كتاب «پاييز 63» كه بخشي از حماسههاي بينظير فرماندهان موشكي سپاه است، كمكهاي بيدريغ كشور سوريه در جهت آموزشهاي لازم براي ساخت موشك به طور مفصل بيان شده است.
در بخشي از اين كتاب آمده است:
تیر ماه 1363 محسن رفیقدوست- وزیر وقت سپاه- از سوی دو کشور سوریه و لیبی به طور رسمی دعوت شد. او این دعوتها را به فال نیک گرفت و به هر دو دعوت پاسخ مثبت داد.
ثمره حضور وزیر سپاه در سوریه و لیبی و به دنبال آن سفر رئیس جمهور وقت حضرت آیتالله خامنهای به آن کشورها دستیابی ایران به این سلاح موثر و راهبردی موشک میانبرد بود.
در پی این دیدارها و مذاکرات حافظ اسد رئیس جمهور سوریه آموزش بکارگیری موشک به تعدادی از نیروهای ایرانی را متعهد شد و رئیس جمهور لیبی برای تحویل تعداد محدودی موشک اسکاد بی همراه با تجهیزاتش را به جمهوری اسلامی ایران قول همکاری داد.
پس از این مذاکرات و بی هیچ تعللی تشکیل یگان موشکی در دل توپخانهی سپاه پاسداران کلید خورد.
سیزده نفر از نیروهای باسابقه توپخانه به همراه چند نفر مترجم، برای گذراندن آموزش بکارگیری موشک رهسپار سوریه شدند.
سوریها برای آموزش بکارگیری موشک یک برنامه شش ماهه به نیروهای ایرانی ارائه میکنند. فرمانده توپخانه سپاه (حسن طهراني مقدم) که در این ماموریت مسئولیت نیروهای ایرانی با او بود از پذیرش مدت شش ماهه آموزش طفره میرود و سرانجام سوریها را قانع میکند آموزش باید حداکثر در سه ماه به پایان برسد.
او به مسئولان آموزش موشکی سوریه قول میدهد نیروهای ایران در مدت کوتاه از عهده فراگیری آموزشهای لازم برآیند که چنین هم میشود.
دشمن مشترک، ایران و سوریه را متحد می کندپس از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست خارجی ایران به شکل کلی زیر و رو شد و حضرت امام خمینی (ره) بلافاصله پس از پیروزی انقلاب قطع رابطه دو فاکتو ایران و رژيم صهيونيستي را اعلام و انهدام رژیم صهیونیستی را جزو اهداف غایی انقلاب اسلامی عنوان کردند. این رخداد زمینه را برای همپیمانی ایران و سوریه که سرزمینهای جولان به عنوان بخشی از خاک عربی اشغال شده را در اختیار رژیم صهیونیستی میدید فراهم کرد.
در این میان با شروع جنگ تحمیلی زمینه برای برقراری ارتباط و همپیمایی استراتژیک میان ایران و سوریه فراهم شد. رهبران سوریه که مصر متحد استراتژیک خود را با پیمان کمپدیوید از دست داده بودند و خود را در مقابل رژیم صهیونیستی تنها احساس میکردند از ایران در برابر عراق حمایت کردند و تبدیل به تنها متحد عربی ایران در جریان جنگ 8 ساله با عراق شدند.
موشکهای سوریه در دستان حزب الله
سید حسن نصرالله برای نخستین بار از قدرت مقاومت در ناکام گذاشتن نقشه صهیونیستها با عنوان «ضربه نخست» در جریان جنگ 33 روزه خبر داد. برخی نوشتهها و تحقیقات رسانه ای صهیونیستها هم قبلا به این موضوع اشاره کرده بودند، اما هیچکدام از راز فاش شده سید حسن نصرالله مبنی بر موفقیت مقاومت در پیشبرد عملیات بزرگ فریب، سخن نگفته بودند، صهیونیستها با این هدف وارد جنگ شدند که با یک عملیات کوبنده هوایی، زیرساخت مقاومت به ویژه سکوهای دفاعی – موشکی آن را نابود کنند اما در دام ضد نقشه حزبالله گرفتار آمدند.
سوریه بهای دفاع از لبنان و فلسطین را می پردازد
سید حسن نصرالله به نقش سوریه در حمایت از مقاومت پرداخت و وقایع 30 ساله اخیر را مورد بازخوانی قرار داد. ارزش این سخنان از آنجا نشأت می گیرد که گوینده آن، فرماندهی مطلع از جزئیات و راهبردهاست و بسیاری وقایع منطقه و جهان از زمان شکل گیری مقاومت در دامان سوریه، در حافظه او قرار دارد. پیش از این برخی نظریات بی ارزش مزدوران عرب، حاکی از این بود که سوریه گذرگاه سلاح به مقصد مقاومت بوده و حمایت سوریه از مقاومت، معنوی است که آن هم در حدود استفاده سوریه از مقاومت به عنوان اهرم فشار در چانه زنی سیاسی، خلاصه می شود، اما سخنان سید حسن نصرالله همه این فرضیات را که 30 سال است مطرح میشود و هدف آن کمرنگ نشان دادن نقش سوریه در منظومه مقاومت و نبرد با دشمن است، رد کرد.
واقعیتهای بیان شده توسط سيد حسن نصرالله، قرص و محکم بود، زیرا وی تأکید کرد که سوریه سرنوشت نظام سیاسی خود را به مخاطره افکند و خطرهای بیشماری را به جان خرید تا در بدترین شرایط، حامی و پشتیبان مقاومت لبنان و فلسطین باشد. سوریه بهای گزافی را در تداوم این گزینه پرداخته و هم اکنون به خاطر اینکه ستون فقرات و حامی اصلی مقاومت در منطقه است، در معرض جنگ بی امان آمریکایی – صهيونيستي قرار گرفته است.
بیشتر موشکهای مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه، ساخت سوریه بود
از دیگر نکات برجسته سخنان سید حسن نصرالله این بود که بشار اسد در طول 10 سال گذشته، تحولی بزرگ را در ساختار توانمندیهای دفاعی سوریه، رهبری کرد و با استفاده از عبرتهای تجربه کشمکش با دشمن و نیز تجربه مقاومت در نبرد با ارتش رژيم اشغالگر صهيونيستي و شکست دادن آن، راهبردهای نوینی برای سوریه وضع کرد. وي مهمترین بعد راهبردهای جدید بشار اسد و فرماندهان ارتش عربی سوریه را در زمینه ایجاد زرادخانه موشکی سوریه، مورد اشاره قرار داد و تأکید کرد که در این راهبرد، ساخت انواع موشکهای مدرن و پیشرفته در دستور کار قرار گرفت.
سید حسن نصرالله در همین زمینه به درستی این تحلیل صهیونیستها پس از جنگ 33 روزه اشاره کرد که بیشتر موشکهای مقاومت که صهيونيستها را هدف قرار داد، ساخت سوریه بود. وي تأکید کردند انبارهای ارتش عربی سوریه به طور کامل در اختیار رزمندگان حزبالله قرار گرفت تا بتوانند در مقابل دشمن ایستادگی کنند.
اقدامات تروريستها در چند ماه اخيراز درگيريها در سوريه زمان زيادي گذشته است و دولت قانونی اسد همچنان در مقابل تروريستهاي وابسته به غرب ايستادگي كرده ولي در طول اين مدت کشورهای مرتجع عربی 36 ميليارد دلار كمك مالي و اسلحههاي پيشرفته براي گروههاي تروريستي در سوريه با حمايت غرب ارسال كردند؛ نااميدي غرب از پروژه براندازي دولت سوريه از طريق حمايت از تروريستها و شوراي امنيت باعث شده است كه با استفاده از سناريوي سلاحهاي شيميايي، بهانه و شرايط لازم را براي دخالت نظامي دركشور سوريه فراهم كند.
کشورهای مرتجع عربی و غربی در ادامه جنگ رواني در خصوص احتمال استفاده از سلاحهای شیمیایی از سوی دولت سوریه، ادعا کردهاند که نباید به قول مقامات سوری اعتماد کرد زیرا تسلیحات شیمیای خود را در شرایطی قرار دادهاند که صورت لزوم از آن استفاده کنند.
تشکیل یک جبهه جهانی علیه سوریه که در آن آمریکا، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، عربستان، قطر، ترکیه قرار دارد ،شرایط دشواری برای دولت سوریه به وجود آورده و این جبهه تروريستي به شدت در پی سرنگونی نظام سوریه است.
به اعتقاد مقامات سوریه آنچه که در این کشور می گذرد یک جنگ تمام عیار جهانی در حوزه های سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و رسانهای علیه این کشور است.
وضعیت دموکراسی در سوریه بهتر از سایر کشورهای عربی است
اتفاقات دمشق، حلب و دیگر شهرهای سوریه آنقدر واضح و روشن است که نیازی به توضیح ندارد و همگان صحنهگردان حقیقی بحران این کشور را میشناسند.
جنگ داخلی سوریه تنها از یک راه خاتمه مییابد و آن خودداری برخی کشور عربی از ارسال سلاح به این کشور است؛ همان مطلبی که رهبر معظم انقلاب در سخنان ماه گذشته خود ایراد فرمودند و خواستار پایان تجهیز تسلیحاتی تروریستهای سوری شدند.
در کنار اصرار غربیها به مسلح کردن تروریستها و لزوم برکنار کردن بشار اسد، باید به حمايت تام و تمام سوريه از مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی توجه کرد که با مقایسه این دو مسأله، علت این همه فشار بر دولت سوریه روشن میشود. غرب نمیخواهد کسی در برابر صهیونیستها و ارتش این رژیم مقاومت کند و چون اسد این وظیفه را به خوبی انجام داده، لذا غرب میخواهد وی را سرنگون کند.
بهانه غربیها برای حمله به اسد و منفور کردن وی در اذهان عمومی مردم جهان، نقض حقوق شهروندی مردم سوریه به دست بشار اسد است؛ این در حالی است که کشورهای عربیای که در رسانههای بینالمللی و منطقهای خود نیز این مطلب را تکرار میکنند، در بدترین وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در کشورهای خود قرار دارند به عنوان نمونه عربستان سعودي كه در حال حاضر در خط مقدم مقابله با بشار اشد و مردم سوريه است و با اعزام تروريستها و ارسال سلاح نهايت تلاش خود را براي سقوط نظام سوريه به كار گرفته، تا به امروز حتي يك انتخابات نيز در اين كشور برگزار نشده و مردم اين كشور و به ويژه شيعيان از حداقل آزاديهاي فردي و اجتماعي برخوردار نيستند.
اگر وضعیت دموکراسی و احترام به آراء مردم را در برخی کشورهای عربی که حکام آنها با دیکتاتوری، خود را به مردم تحمیل کردهاند، با دموکراسی سوریه مقایسه شود، ارجحيت وضعيت سوریه در مقايسه با بسياري از كشورهاي عربي به خوبي روشن خوباهد شد.
در پايان بايد گفت، فرآيند رويدادها در سوريه نشان ميدهد که خشونتها ناشي از هماهنگي کامل گروههاي مسلح تروريست مورد حمايت كشورهاي غربي ـ عربي بوده و ارتباطي با موج بيداري اسلامي در منطقه ندارد.
گزارش از: فرشته فرهمندوالاانتهاي پيام/