شما با توجه به شرایط سنی و جسمیتان معمولا سالی یکی دو فیلم و سریال بیشتر بازی نمیکنید. نعمت فرهمند «همه چیز آنجاست» دارای چه ویژگیها و شاخصههایی بود که ترغیبتان کرد ایفاگر نقشش باشید؟
به هر حال فرهمند جوانمردی است که یک کودک یتیم را به فرزندخواندگی میپذیرد و بزرگ میکند و معترف هم هست که وجود همین طفل باعث موفقیتش در زندگی شده است. برایم جالب بود که اینچنین یتیمنوازی کرده و فرزند دیگری را همچون بچه خود دوست میدارد. به هر حال نقش خیلی خوبی بود. سریال کارگردان فهیمی داشت. گروه تولید هم خوب بودند، همینطور سایر بازیگران.
گویا قبل از شروع سریال برای شما کسالتی پیش میآید اما گروه سازنده منتظرتان میمانند تا به کار برسید.
(میخندد) اتفاقا درست بر عکس آن چیزی است که شما مطرح کردید؛ پس از این سریال بیمار شدم. من سالها سیگار میکشیدم. سیگار را که ترک کردم، ریهام آزار دید و خیلی اذیت شدم. این موضوع هنوز برای خودم هم عجیب است. اما قبل از سریال هیچ مشکلی نداشتم.
شما در همه چیز آنجاست نقش بزرگ خانوادهای را بازی میکنید که اعضای آن اتفاقا اکثرا با هم مشکل دارند و از یکدیگر فاصله گرفتهاند. اما این بزرگ خانواده آنچنان که باید و شاید تلاش نمیکند برای ترمیم این پراکندگی و دور هم جمع کردن خانوادهاش؟
اینها چیزهایی است که در فیلمنامه آمده بود. در این اواخر کار به جایی رسیده بود که سناریو را به صورت روزانه به بازیگران میدادند. خود من الان 50 روز است که سر صحنه فیلمبرداری نرفتهام. اصلا بازی نداشتهام. گفته بودند همچنان بازی دارم اما فعلا که خبری نیست.
فیلمنامه را روزانه به دستتان میرساندند؟
ابتدا همه فیلمنامه را به ما دادند اما بعد تغییراتی در آن اعمال و به نوعی بازنویسی شد. اول گفتند سریال 45 قسمت دارد اما بعد شد 50 قسمت. من که بالاخره درست متوجه نشدم. میدانید دلخوریام از گروه سازنده این سریال به چه چیز برمیگردد؟ من 56 سال است که در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت میکنم. اینها حتی برای جمشید مشایخی اینقدر احترام قائل نشدند که دستکم یک تماس بگیرند و بگویند یک هفته، ده یا 20 روز دیگر کار نداری. چنین رفتاری با من کردهاند که عصبانیتم حد و مرز ندارد. این بیاعتناییشان بدترین بیاحترامی است. تازه قرار بود پسرم در این سریال نقش جوانیهای مرا بازی کند. با او حرف هم زده بودند. تست گریم هم داده بود. حتی فیلمنامه را هم داده بودند که بخواند، اما بعد شخص دیگری را به جای او انتخاب کردند که نه بازیگر بود و نه شباهت ظاهری به خودم داشت.
سریال همه چیز آنجاست به نوعی تلنگر هم میزند برای بازگشت به سنتهای خانوادگی از یاد رفته در سطح جامعه.
متاسفانه این روزها خیلی از آداب و رسوم قدیمی از بین رفته یا کمرنگ شده است. قدیم زندگی مردم بیشتر در کوچهها میگذشت. همسایهها از فامیل هم به یکدیگر نزدیکتر بودند. همه به درد هم میرسیدند. بعدها که همه آپارتماننشین شدیم با این که به هم چسبیدهایم اما نهتنها از حال و روز هم خبر نداریم که جاسوسی یکدیگر را هم میکنیم.
نعمت فرهمند با این که سن و سالی از او گذشته، اما با نوههایش ارتباط خیلی صمیمانهای دارد، برعکس تصور عامه که فکر میکنند این روزها همدلی میان نسلها از بین رفته و فاصله عمیقی میانشان به وجود آمده است. من با امین زندگانی که در این سریال نقش نوهام را بازی میکند 18ـ17 سال پیش در یک مجموعه دیگر همبازی بودهام. در عین حال با مرحوم پدرش، سیاوش زندگانی که نوازنده ویلون بود هم دوست و رفیق بودیم. همین احساس را به او هم دارم. خارج از سریال و عالم بازیگری هم دوستش دارم و احترام زیادی برایش قائلم.
اینروزها از میزان اقبال مردم به سریال بازخوردهایی میگیرید؟
مردم که لطف دارند. همیشه بامحبت هستند و تعریف میکنند. اما باید دید این تعریفها واقعیت دارد یا نه. مشایخی را که میبینند از کار تعریف میکنند اما مطمئن نیستم خودم هم که حضور ندارم همین حرفها را بزنند.
همسر خودتان چطور؟ سریال را میبینند؟
بله.
بازخوردی که از ایشان گرفتهاید چه بوده است؟
دوست دارد.
تجربه همبازی شدن با بازیگران جوان حاضر در این سریال چگونه بود؟
من با همه بازیگران راحت هستم. اگر به فرض محال 200 سال هم عمر میکردم اما باز نمیتوانستم ادعا کنم بازیگر کاملی هستم. این را جدی میگویم. محال است انسان به کمال برسد. کمال فقط در خداست. چون ادعا ندارم میتوانم با همه کار کنم، حتی جوانان. با همه دوست و رفیق هستم. دلخوریای که مطرح کردم هم به عوامل سازنده سریال بازمیگردد نه بازیگرانش. بعضی از بازیگران جوان را معلم خودم میدانم. جدی عرض میکنم. همیشه میگویم که این جوانان باید جلوتر از ما باشند. دوستشان دارم و هیچ مسالهای هم با آنها ندارم. مثل دختر و پسر و نوههای من هستند.
اصولا بازیگران جوان امروزی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بعضیهایشان بینظیرند. وقتی بازی زیبا و هنرمندانه شهاب حسینی را تماشا میکنم واقعا لذت میبرم. بازی امین زندگانی را هم دوست دارم. روی نقشش کار میکند و همینطوری جلوی دوربین نمیرود. اصلا سریال را که ببینید متوجه خواهید شد که کدام بازیگران زحمت کشیدهاند و برای نقششان وقت گذاشتهاند.
فعالیت هنری شما از نیمقرن هم فراتر میرود که حاصل آن شده بیش از 150 فیلم و سریال. اگر نگاهی به گذشته حرفهایتان بیندازید از نتیجه کار خودتان راضی هستید؟
اگر بگویم راضیام که انسان خودخواهی هستم. امروز که به گذشتهها نگاه میکنم تاسف میخورم که اگر فلان نقش را طور دیگری بازی میکردم شاید بهتر بود. دلم میخواهد زمان به گذشته بازمیگشت تا با تجربه امروزم نقشهای متعلق به آن دوران را بازی میکردم.
حسرتی به دلتان مانده یا تاسف بابت چیزی؟
ما شخصیتهای مهم تاریخی داریم که از آنها غفلت شده است. همچنین در ادبیات داستانیمان شاهنامه را داریم و حکایتهای سعدی و مولانا را. چنین داشتههایی را داریم، اما متاسفانه اعتنایی به آنها نمیکنیم. ما بابک خرمدین و یعقوب لیث را داشتهایم.
شما در این پنج دهه فعالیت بازی در نقشهای فراوان و متنوعی را تجربه کردهاید، اما شخصیتی بوده که هیچوقت به شما پیشنهاد نشده و به نوعی در حسرتش مانده باشید؟
خیلی دوست داشتم نقش حکیم توس، فردوسی بزرگ یا حضرت حافظ را بازی کنم. البته این چیزی بوده که همیشه دلم خواسته وگرنه این مفاخر که بزرگتر از این حرفها هستند. آرزو بر جوانان عیب نیست (میخندد).
با کدام نقشها ارتباط بیشتری برقرار میکنید؟
از میان نقشهایی که بازی کردهام مثلا اگر کمالالملک را بیشتر دوست دارم به این علت است که هنرمندی بوده نوکر مردم و نه در خدمت حکومت. خاطرم میآید در فیلم «خانه عنکبوت» یک نقش منفی داشتم. هر کس به من میرسید میگفت که مشایخی، دوست نداریم تو نقش منفی بازی کنی. من هم دیگر نقشهای منفی را نپذیرفتم. خب وقتی مردم نمیخواهند من هم بازی نمیکنم.
ترجیح خودتان کدام است؟ منفی یا مثبت؟
من نقشهای منفی را دوست دارم. خدا رحمت کند استاد سمندریان را. من در نمایشی از آن مرحوم به نام «آندورا» نقش یک سرباز وطنفروش را بازی میکردم. آن زمان کسانی به دیدن تئاتر میآمدند که هنر را ببینند نه جمشید مشایخی را. باورشان این بود که مشایخی فقط بازیگر یک نقش منفی است و خودش لزوما دارای چنین شخصیتی نیست. در تئاتر نقشهای منفی را دوست داشتم اما در سینما مثبت را.
در فیلم «شازده احتجاب» هم نقش منفی داشتید.
بله. در سریال «سلطان صاحبقران» هم همینطور.
کدام یک از نقشهایتان را خیلی دوست دارید و میپسندید؟
چند مورد است. شازده احتجاب را خیلی دوست دارم. خاندایی فیلم «قیصر» را همچنین. به نقشم در «یک بوس کوچولو» هم علاقهمندم. البته از حضورم در فیلم «سوتهدلان» علی حاتمی هم خیلی راضی هستم.
در زمان بازی در فیلم قیصر چند ساله بودید؟
35 سال داشتم. مرحوم مازیار پرتو که فیلمبردار کار بود خودش گریمم میکرد تا سنم بیشتر نشان دهد.
امیدوارم این سوالم ناراحتتان نکند. از درگذشت کدام یک از دوستان و همکاران هنرمندانتان متاسف شدید و کوچشان دلتان را سوزاند؟
(مکث میکند) برای مرحوم مرتضی احمدی خیلی دلم سوخت. از فوت پرویز فنیزاده و خسرو شکیبایی هم بسیار متاسف شدم.
آخرین باری که در تئاتر روی صحنه رفتید به چه سالی بازمیگردد؟
زمان دقیقش که یادم نمیآید. فکر میکنم 14ـ13 سال پیش بود.
گویا به طور کل از تئاتر فاصله گرفتهاید؟
دیگر توان و قدرت کار کردن در تئاتر را ندارم. قرار بود یک نمایش را با هادی مرزبان کار کنم، حتی تمرین هم کردیم اما دیدم از پس آن برنمیآیم. ببینید 50 سانت از روده مرا برداشتهاند. در یک پایم پلاتین است. سر صحنه فیلمبرداری شکسته است. کار تئاتر هم فشرده است. آن نقش هم طولانی بود و واقعا توانش را نداشتم.
این روزها چه میکنید؟
بازی در «سلام پدربزرگ» تازهترین فیلم مجید قاریزاده.