به گزارش خبرنگار
احزاب و تشکلهای باشگاه خبرنگاران،"سید حسین حسینی"فعال دانشجویی به بررسی ویژگیهای بارز انقلاب وتفاوت آن با دیگر انقلابهای جهان پرداخته که به شرح زیر است:
"نقش رهبری" در انقلاب اسلامی ایران که در واقع با نظریه ولایت فقیه تجلی یافته است، همواره پاسدار صراط مستقیم انقلاب اسلامی بود و هرگاه گروههای سیاسی چه در اثنا مبارزات و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی در تغییر و دگرگونی ارزشها داشتهاند؛ مانند یک خطکش وارد عمل شده و مرز جدایی بین ارزشهای اصیل و اندیشههای مسموم کشیده است.
یکی از ویژگیهای بارز انقلاب اسلامی ایران که آن را از دیگر انقلابهای بزرگی چون انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب روسیه ممتاز کرده است، عدم تغییر ارزشها و عدم استحاله انقلاب بعد از گذشت چند دهه از عمر آن است.
اندیشمندان با بررسی این پرسش که چرا هنوز انقلاب اسلامی ایران بر همان اصول و ارزشهایی که سال 57 بر اساس آنها انقلاب کرده، تاکید میکند و جنبش نرمافزاری را برای بقای انقلاب خود ضروری میداند به نتایج ذیل رسیدهاند:
1- ميزان مشاركت سياسى در انقلاب فرانسه ناچیز بود به طوری که جز جمعيت محدودى از طبقه اشراف و بورژوازها با نظام همكارى نكردند و فقط در منطقه جغرافيايى پاريس فعال بودند. در انقلاب روسيه نيز عده محدودى از كارگران كارخانجات و سربازان فعال بودند و گروههاى شركتكننده همان كارگران و سربازان و حزب "بلشويك" بود و فقط در منطقه جغرافيايى پطرزبورگ - مسكو فعال بودند، اما انقلاب اسلامى ايران تمام اقشار ملت اعم از كارگران، كارمندان، دانشگاهيان، بازاريان، روحانيون و...در تمام نقاط كشور همزمان ولى به طور عمده در شهرها مشاركت فعال داشتند و بر اين اساس میتوان گفت: يكى از مشخصههاى انقلاب اسلامى شركت وسيع مردم در آن میباشد كه در مقايسه با ديگر انقلابها بسيار چشمگيرتر و فراگيرتر بوده است.
پروفسور "حامد الگار" میگويد: "يكى از مميزات انقلاب اسلامى ايران شركت وسيع تودههاى مردم بود.در انقلابهاى فرانسه، روسيه و چين؛ انقلاب هميشه با جنگ داخلى همراه بود..."
"فرد هاليدى" نيز معتقد است كه از لحاظ به صحنه كشاندن اقشار وسيع مردم، انقلاب اسلامى عظيمترين انقلاب تاريخ است.
2- در انقلاب فرانسه رهبران اصلى انقلاب به طور خلقالساعه در اين مقام قرار گرفتند و وابستگى طبقاتى داشتند و در انقلاب روسيه نيز در فوريه 1917 نام هيچ رهبرى به چشم نمیخورد و در اكتبر 1917 نام لنين، تروتسكى، استالين، بوخارين و...به چشم میخورد كه اينها هم مثل رهبران انقلاب فرانسه پايگاه مردمى چندانى نداشتند و تودههاى مردم لنين را نمیشناختند. ولى در انقلاب اسلامى ايران رهبر کبیر انقلاب از يك پايگاه وسيع و عميق مذهبى و بلامنازع برخوردار بودند.
امام خمینی(ره) طراح، ايدئولوگ، معمار، مدير و مجرى انقلاب بودند كه در همه مراحل انقلاب چه قبل و چه بعد از پيروزى به اين عنوان شناخته شد..ايدئولوژى در انقلاب فرانسه اساس ايدئولوژى و ليبراليسم بود كه هر چند در پيشبرد انقلاب نقشى نداشت ولى در شكلگيرى نظام بعد از انقلاب نقش اساسى داشته است و در واقع شاخهاى از اومانيسم و انسانمحورى است كه آزادىخواهى را تبليغ میكند.
ليبراليسم گرچه در پيشبرد ابعاد اقتصادى و سياسى در ظاهر تا حدودى موفق بوده، ولى در ترويج ارزشهاى مثبت اخلاقى و فضائل انسانى با شكست مواجه شده است كه همين امر موجب نوعى ايجاد سردرگمى روحى و توسعه بيماريهاى روانى و افزايش روز افزون خودكشى در جوامع پيشرفته صنعتى شده است تا آنجا كه امروزه اين بحران عظيم اجتماعى روانى، ذهن بسيارى از انديشمندان غربى را به خود مشغول كرده تا به اميد رهايى از اين بن بست راه حلى ارائه دهند.
نقش رهبری در انقلاب اسلامی ایران که در واقع با نظریه ولایت فقیه تجلی یافته است، همواره پاسدار صراط مستقیم انقلاب اسلامی بود و هرگاه گروههای سیاسی چه در اثنا مبارزات و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی در تغییر و دگرگونی ارزشها داشتهاند؛ مانند یک خطکش وارد عمل شده و مرز جدایی بین ارزشهای اصیل و اندیشههای مسموم کشیده است.
چهار عامل اصلی شامل خودخواهی، اطرافیان منحرف، ضعف بصیرت و فاصله از ارزشها به طور جداگانه یا ترکیبی در انحراف برخی از خواص تعیینکننده بودهاند.
عامل خودخواهی در مصادیقی مانند منفعتطلبی یا ترجیح منافع شخصی و گروهی بر منافع فردی یا غرور سیاسی یا شخصیتی و خودبینی مفرط در انحراف خواص سهم اساسی داشتهاند. اطرافیان منحرف نیز با تاثیرگذاری اصلی از افکار و رفتار برخی از خواص از عوامل اصلی انحراف بودهاند.
اشاره صریح حضرت امام(ره) به مراقبت از بیوت در انحراف برخی از خواص دهه اول انقلاب بسیار جدی بود. چون واسطههای نفوذ مخالفین نظام و انحرافات به واسطه اطلاعات غلط و جهتدار به برخی از خواص در گذشته و حال بوده است.
ضعف بصیرت نیز موجب عبور از مرز انتقاد و خیرخواهی و جابهجایی وزن واقعیتها برای خاص و عام میشود. به عبارت دیگر بزرگنمایی مسائل جزیی و غفلت از مسائل اصولی از مصادیق ضعف بصیرت است که در انطباق موضوعات با اصول و مبانی و اتکا به ارزشهای متعالی بصیرت و عامل تعیین کنندهایست و در نهایت فاصله عملی از ارزشها یکیدیگر از عوامل انحراف برخی از خواص به شمار میرود. ارزشهای بنیادین مانند ولایتپذیری، اخلاق و قانونگرایی و اتکا به اسلام در رویکردها و عملکردها بازدارنده از انحراف محسوب میشوند.
انحراف برخی از خواص در گذشته و حال معمولا در گذرگاه و مسیر اتفاق افتاده است. در مسیر تدریجی یا جهشی در انحراف برخی از خواص قابل بررسی است. برخی از خواص با تکرار و اصرار بر نگاه اولیه و بعدی خود به انحراف از نظام و انقلاب رو آورده اند.
برخی خواص در شرایط آزمون تاریخی، بین منافع شخصی و منافع مردم و نظام سقوط کردهاند. با نگاه واقعبیننانه و استفاده از معیارها و اصول هدایت و صراط صحیح نظام و انقلاب، بدون حب و بغض سیاسی نسبت به پدیده انحراف و طرد برخی از خواص از نظام را مورد مطالعه قرار داد.
در برابر انحراف برخی از خواص بیتفاوتی به مفهوم تفریط و تشویق انحراف به منزله افراط است. واکنش منطقی در برابر انحراف خواص، مراقبت از آسیب آنان به نظام و مردم و توام با تلاش برای اصلاح انحرافات است که مشی امام و رهبری در مراقبت از آسیب خواص به نظام و مردم توام با فرصت سازی و تلاش برای اصلاح بازگشت آنان الگو قرار بگیرد.
انتهای پیام/