به گزارش
خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ باید از هیات داوران این دوره درخواست کرد متر و معیارهایشان را برای داوری آثار اعلام کنند تا لااقل بفهمیم این فهرست عجیب چطوری بسته شده واز میان همین فهرست، براساس چه ملاکهایی عدهای منتخب میشوند؟
توی کاخ جشنواره که قدم بزنی، بیش و کم با خیلی از کهنهکارهای نقاد و سینمایی نویس برخورد خواهی کرد که بعضیشان حتی از اولین دورهی فجر تا به حال در آن حضور داشتهاند.
طبق ارزیابی خیلی از این بزرگترها، امسال بدترین و بی رمق ترین دوره در میان تمام ادوار فجر بوده و حتی در مقابل احتجاج جوانهایی مثل من که دورهی سی و یکم، یعنی دو سال پیش را یادآوری میکنند، تاکید این پیشکسوتان بازهم بر این است که سی و سومین مسابقه سینمایی فجر را باید از تمام سی و دو مورد دیگر بی بخار تر دانست. خب! شاید هم حق با آنهاست.
این به کنار که امسال فیلم عالی نداشتیم، اما غیر از چندتا فیلم خوب و متوسط، بقیهی فیلمها نه تنها ضعیف، بلکه ترسو هم بودند و ترسو بودن بدتر از بد بودن است.
جشنوارهی بی بخار یعنی اینکه اصلاً نمیشود راجع به این فیلمها بحث کرد و اگر بحث کنی کسی دوست ندارد که آن را بشنود یا بخواند و اگر بخواند یا بشنود، جدیاش نخواهد گرفت و اگر جدی بگیرد هم به جای توجه به آن انتقادات و سعی در رفع نقطه ضعفها، با مشت توی دهن منتقد میکوبد.
فیلمهای امسال جشنواره آنقدر فلج بودند که کسی حتی حوصلهی هو کردنشان را هم نداشت و از همه چیز بدتر و بدتر وقتی است که فهرست نامزدهای جشنواره مخابره میشود.
موقعی که لیست کاندیداها در بخشهای مختلف جشنواره را بعد از چند روز چرت زدن روی صندلیهای سالن جشنواره ببینید، انگار کسی به چاشنی باروت خانهی اعصاب و روان شما چکش که نه، پتک آهنی کوبیده و اطرافیانتان خواهند دید که از سر شما دود بلند میشود و احتمالاً یکیشان با لحنی همدلانه خواهد پرسید: «چی شده، نامزدای جشنواره رو داری میخونی؟»
ایران برگر کاندید کارگردانی نشده، اعترافات ذهن خطرناک من در رشتههای طراحی چهره و تصویر برداری نامزد نیست، عصر یخبندان جزو فیلمنامههایی که قرار است جایزه بگیرند، قرار نگرفته و از آن طرف رخ دیوانه همه جا هست!
فیلمهایی که در بالا از آنها به عنوان مظلوم ماندگان بخش داوری نام برده شد، لزوماً آثاری تاپ و عالی نیستند اما اینکه کارگردانی «ایران برگر» به لحاظ فنی چند سر و گردن بالاتر از بعضی نامزدهای دیگر بود، محل هیچ تردیدی نیست یا مثلاً عصر یخبندان شاید فیلمنامهی سرپایی داشت اما کارگردانیاش از خیلی آثار غایب در فهرست نامزدان کارگردانی، ضعیف تر بود. در حالیکه این فیلم را در فهرست بهترینهای کارگردانی حاضر و در لیست نامزدهای فیلمنامه غایب میبینیم، اما ظاهراً همینی هست که هست و کاری نمیشود کرد!
با این سیاههی کوتاه که کمی شبیه شکواییه و رنج نامه هم درآمد، فقط میشود از هیات محترم داوران این دوره درخواست کرد که لطفاً متر و معیارهایشان را برای داوری آثار اعلام کنند تا لااقل بفهمیم این فهرست عجیب چطوری بسته شده و از میان همین فهرست، بر اساس چه ملاکهایی عدهای منتخب میشوند؟
یادداشت از میلاد جلیل زاده/
انتهای پیام/