به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ حضرت آیتالله جوادی آملی در نوشتاری مهم ترین ابعاد چیستی ماهیت انقلاب اسلامی و نقش پیروزی انقلاب امام را تبیین نمودهاند.
نقش کلیدی آموزه های دینی در تحقق پیروزی انقلاب اسلامی
حضرت آیت الله جوادی آملی در تبیین نقش کلیدی آموزه های دینی در تحقق پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گویند: امام امّت (قدّس سرّه) در اين مقام گام برداشت و اين گونه علوم را نيز احيا کرد. ایشان هم در سخنان و هم در پيام ها و وصيّت نامۀ خويش ما را به قرآن و عترت دعوت کرد که مبادا کسي بگويد: انقلاب يعني جنگ؛ دعا، توسّل و زيارت يعني چه؟.
از آنجا که انقلاب اسلامي وقتي به وقوع پیوست، عدّه اي مي گفتند: دعا، نماز جماعت، توسّل، زيارت، شفاعت و مانند آن يعني چه؟؛ و کتاب هايي نيز اين زمينه از سوی این افراد منتشر شد.
امام (ره) در اين زمينه سخنان بسيار بلندي فرموده و از استاد گرانقدر خود، مرحوم آیت الله شاه آبادي (قدّس سرّه) نقل کردند: «دعا، قرآن صاعد است». ايشان در تفسير شريف سورۀ مبارکۀ حمد به طور مکرّر ما را به دعا، توسل و زيارت سوق داده اند، که مبادا انسان «انقلاب زده» شده و بگويد: انقلاب منهاي توسل، انقلاب منهاي زيارت و انقلاب منهاي دعا!.
انقلاب بدون دعا، انقلاب نيست؛ چه اينکه چنين انقلابي را ديگران نيز کرده اند و به ثمر نرسيد. امّا آنکه باقي مانده و زمينه را براي ظهور حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) فراهم مي کند، همين است.
انقلاب و امدادهای الهی
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در تبیین نقش امدادهای غیبی در پیروزی انقلاب اسلامی می گویند: اگر وعدۀ خداوند سبحان که فرمود: ﴿کتب اللهُ لاَغلبَنّ أنا و رُسُلي[1]﴾، و فرمود: ﴿و لَيَنصُرَنّ اللهُ مَن ينَصُرُه[2]﴾ قطعي است (چه اينکه هست) ما هم در تداوم انقلاب اسلامي که تداوم راه انبيا (عليهمالسلام) است، کوشا خواهيم بود و هم چشم اميد به امدادهاي غيبي خواهيم داشت، چه اينکه تاکنون اين چنين بوده است.
اميدواريم خداي سبحان توفيق آن را به همگان اعطا کند که در استمرار راه انبياء ثابت قدم و استوار بوده و همواره از امدادهاي غيبي بهره مند و متنعّم شويم.
مردم انقلابی؛ عامل پیروزی انقلاب اسلامی
از منظر آیت الله العظمی جوادی آملی نقش کلیدی مردم در پیروزی انقلاب اسلامی، وجه تمایز تحقق موفقیت آمیز انقلاب اسلامی با انقلاب های صدر اسلام می باشد.
معظم له در فرازی عنوان می کنند: اگر کسي انقلاب اسلامي ايران را با انقلاب صدر اسلام بسنجد که چرا رهبري چون حضرت علي (عليهالسلام) پيروز نمي شود، ولي وارث آن حضرت امام خميني (ره) به ظفر دست مي يابد، سرّش را در بيانات وجود مبارک اميرالمؤمنين (عليهالسلام) چنين خواهد يافت که حضرت فرمود: من دارو در اختيار دارم و خود نيز طبيب هستم، ولي دستياران، بهياران و پزشکان من که رابط بين من و بيماران هستند، خود، بيمارند!.
اکنون نالۀ حضرت علي (عليهالسلام) را بشنويد که فرمود: «أُريدُ ان أُداوي بکم و أنتم دائي کَناقش الشّوکة بالشّوکة و هو يَعلم أنّ ضلعَها معها»[3]. فرمود: من مي خواهم اين جامعۀ بيمار را درمان کنم، امّا به وسيلۀ کساني که آنها گذشته از اينکه مريض اند، مرض آفرين نيز هستند. آنها نه تنها به درد مبتلايند، بلکه دردِ من و درد آفرين هستند.
آنگاه فرمود: عدّه اي ناکث، گروهي مارق و دسته اي قاسط هستند که: «حَلِيَتْ الدّنيا في أعيُنهم بزبرجها و زُخرُفها»[4]. لذا حضرت علي (عليهالسلام) به ظفر نرسيد؛ اين براي آن نيست که (معاذ الله) رهبري آن حضرت (عليهالسلام) به نصاب نرسيده بود، يا امويان از استکبار جهاني کنوني مکّارتر بودند! اين چنين نيست؛ اگر کيد استکبار جهانيِ کنوني، قويتر از سياست بازي امويان نباشد، لااقل همتاي آنهاست؛ امّا چطور وارث حضرت علي (عليهالسلام) پيروز مي شود و خود آن حضرت (عليهالسلام) شکست مي خورد؟.
سرّش را باید در ميان دو رکن از سه رکن انقلاب، يعني «ميدان انقلاب» و «انقلابيون وفادار» جستجو کرد.
حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) فرمود: من مي خواهم بيماري بيماران را درمان کنم، امّا دستياران من خود مريض اند، بلکه درداند و دردآور.
سِرّ پیروزی انقلاب امام (ره)
امّا سرّ پيروزي امام امّت (قدّس سرّه) اين بود که هم آن حضرت، وارث تامّ حضرت علي (عليهالسلام) بود و هم مردم گرانقدر ايران اسلامي وارثان اصحاب حسين بن علي (عليهماالسلام) بودند، که هيچ ناکث، مارق و قاسطي در بين حواريّين حضرتش نبود.
اگر سالار شهيدان حسين بن علي (عليهماالسلام) اصحابي همانند مردم ما مي داشت، حتماً حکومت نحس امويان و مروانيان به دست نيستي سپرده مي شد؛ ولي با جمعيّت کم ممکن نبود صحنۀ انقلاب را پرکند. مردم فداکار ايران اسلامي تاکنون گفتند: «خدا»، و پايدار و مستقيم بودند و از اين به بعد نيز ان شاء الله وفادارتر خواهند بود و با روح مطهّر حضرت امام خميني (قدّس سرّه) پيمان مي بندند که همچنان در صحنۀ ثوره و ميدان انقلاب باقي و برقرار باشند.
ماهیت انقلاب اسلامی برگرفته از آموزه های عاشورا
از منظر آیت الله العظمی جوادی آملی، آموزه های عاشورا به عنوان نرم افزار فکری و عقیدتی نهضت امام خمینی(ره) مورد نظر می باشد؛ از این رو معظّم له در تبیین این مؤلّفه کلیدی در پیروزی انقلاب اسلامی اظهار می دارند: در بسياري از سخنان و پيام هاي حضرت امام راحل از نهضت کربلا مطالبي خوانده و شنيده ايم.
شکل گيري انقلاب اسلامي در روز 12 محرّم 1383ق. بود که 15 خرداد نام گرفت. روز 15 خرداد 1342 ش. نه به این خاطر که 15 خرداد بود، سرآغاز انقلاب شد، بلکه چون 12 محرّم بود. همچنين در سال 1357 ش. که انقلاب اسلامي به آستانۀ پيروزي رسيد، به دليل چهار راهپيمايي چند ميليوني مردم ايران اسلامي بود که از مرز هزارها گذشت، زیربنای پیروزی شکل گرفت.
رژيم گذشته براي حمايت از قانون اساسي قبل از انقلاب، راهپيمايي 400 هزار نَفْرِه نيز به راه انداخت. ليکن 400 هزار نفر و مانند آن کاري از پيش نبرد. چهار راهپيمايي که سرنوشت انقلاب اسلامي را رقم زد، عبارت بودند از: تاسوعا، عاشورا، اربعين و بيست و هشتم صفر.
جمعيّت اين چهار راهپيمايي در سراسر ايران اسلامي از مرز ميليون ها گذشته و ايران يکجا قيام کرد. پس از نظر زمان و زمين، نهضت کربلا بود که بدء و ختم انقلاب اسلامي را شکل داد.
از سويي ديگر آنچه که اعلاميّه ها و سخنراني هاي حضرت امام راحل (قدّس سرّه) را پر محتوا مي کرد، استمداد از خطبه هاي پرشور سالار شهيدان (عليهالسلام) بود. وقتي ايشان اين جمله را در متن اعلاميّه آورده بود که: «انّي لا أري الموتَ الاّ سعادةً و الحياةَ مع الظّالمين الاّ بَرَماً»[5] دفعتاً حوزه و دانشگاه حيات جديدي پيدا کرد.
وقتي سخنان حضرت امام راحل (قدّس سرّه) با سخنان سالار شهيدان کربلا (عليهالسلام) آميخته مي شد، با ﴿نَفَختُ فيه من روحي[6]﴾ هماهنگ بود و هنگامي که سخنِ زميني ایشان به پيام آسماني اصل مرتبط مي شد، اثر مي کرد. حضرت امام راحل بيش از ديگران، هم مبدأ فاعلي اين نهضت و هم غايي اين قيام را بررسي کرد؛ لذا بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به طور مکرّر توصيه مي فرمود: نام کربلا و ياد حضرت حسين بن علي (عليهماالسلام) را احيا کنيد و در مراسم سوگ سالار شهيدان (عليهالسلام) اشک بريزيد.
وقتي که مدّاح اهل بيت (عليهمالسلام) نام سالار شهيدان کربلا را مي بُرد، تمام بدن ايشان مي لرزيد؛ چون خود را شاگرد اين مکتب احساس مي کرد و قيام خود را محصول اين نهضت مي يافت. پس بدء انقلاب اسلامي، دوام آن، محورهاي اصلي پيام هاي رهبر انقلاب، وصيّت ها و توصيه هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي بعد از پيروزي انقلاب، در جريان نهضت جهاني سالار شهيدان (عليهالسلام) خلاصه مي شد.
کشورهايي هستند که در آنها انقلاب هايي صورت گرفت، ولي به ثمر نرسيد؛ زيرا در آن کشورها حسين بن علي (عليهم االسلام) حضور ندارد. بنابراين حضرت امام راحل (قدّس سرّه) بر اساس اين مبادي اصرار داشتند که ما هرچه داريم از کربلا داريم و نام و ياد سالار شهيدان (عليهالسلام) را بايد حفظ کرد. لذا انقلاب اسلامي به برکت نهضت کربلا شکل گرفت.
پی نوشت:
[1] سورۀ مجادله آیۀ 21
[2] سوره حج آیۀ 40
[3] نهج البلاغه؛ خطبه 121
[4] نهج البلاغه، خطبه 3
[5] (مسندالامام الشهيد، ج 2ص 478)
[6] سوره حجر آیه : 29