وقتی با خدا رابطۀ عاطفی نداشتیم، خدا دست عنایتش را از روی سرمان برمی‌دارد و موبایل ما نه تنها غیر مقدس می‌شود، بلکه آلت دست شیطان برای گمراه کردن جوان‌ها می‌گردد.

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ آیت الله مظاهری در ادامه درس اخلاق خود که در مسجد حکیم برگزار شد، با اشاره به ایجاد ارتباط قلبی با خدا و قدردانی از نعمت های خدا، اظهارداشت: خداوند نعمت های بسیاری به ما عنایت کرده  است؛ ماهواره ، اینترنت، موبایل و سایر چیزها نعمت‌های بزرگی است و خدا داده، اما ما سوء استفاده می‌کنیم؛ برای اینکه به نماز اهمیت نمی‌دهیم. این اهمیت ندادن موجب می‌شود خدا دست عنایتش را از روی سر ما بردارد و وقتی ما را به خودمان واگذاشت، صفت رذیله جلو می‌آید و معنای صفات رذیله همین است که: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً» یک انسان بی ادبی بار می‌آید.

وی افزود: وقتی با خدا رابطۀ عاطفی نداشتیم، خدا دست عنایتش را از روی سرمان برمی‌دارد و موبایل ما نه تنها غیر مقدس می‌شود، بلکه آلت دست شیطان برای گمراه کردن جوان‌ها می‌شود.

 متن کامل سخنان این مرجع تقلید در ادامه تقدیم خوانندگان محترم می گردد:

توصیه‌ای به سران قوا
قبل از آنکه وارد بحث شوم، لازم می‌دانم از این قضیه 22 بهمن و این راهپیمایی مردم، تشکر کنم. مردم ما خوبند و فهمیدند که چه باید بکنند و چون وضع حساسی داشتیم، راهپیمایی امسال بهتر از سال گذشته بود و عالی بود.

من به آقای رئیس جمهور و آقای لاریجانی گفتم حیف است که این مردم فساد اقتصادی داشته باشند. حیف است که این مردم فساد اداری داشته باشند. حیف است که این مردم فساد اخلاقی داشته باشند. مردم ملتفت و متوجه که در موقع حساس چه باید بکنند، لذا همه و مخصوصاً مسئولین باید از این راهپیمایی 22 بهمن امسال، از مردم تشکر کنند. امیدواریم پروردگار عالم پاداش آنها را، باران‌های پی در پی که موجب سعادت دنیا و آخرت آنها شود، عنایت کند. انشاءالله.

بحث ما رسید به اینجا که هدف از خلقت انسان اینست که خلیفة‌الله بسازد: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»[1] و اگر بخواهد خلیفه بسازد، باید این انسان با اختیار خودش درخت رذالت را از دل بکند و درخت فضیلت به جای آن بکارد و غرس کند. به مرور زمان این شجرۀ طیبه قرآن را میوه دار و باردار کند و از میوۀ آن هم خود استفاده کند و هم دیگران.

چند جلسه‌ای در این باره صحبت کردم. راجع به اینکه چه کنیم که خودسازی کنیم، در جلسۀ قبل مقداری صحبت کردم. این کار مشکل و به قول پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه وآله وسلّم» این جهاد اکبر، و بنا شد در این جلسه راجع به سورۀ معارج مقداری صحبت کنم.

قرآن در سورۀ «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»[2]، در وسط سوره دستورالعملی برای خودسازی داده است. این دستورالعمل آسان است و اگر انسان بخواهد، خوب می‌تواند عمل کند و قرآن وعده داده است که اگر به این دستورالعمل عمل کند، خدا در خودسازی به او کمک می‌کند. به عبارت دیگر، خدا معلم اخلاق او می‌شود. در جلسۀ قبل می‌گفتم تا خدا معلم اخلاق ما نشود، نمی‌توانیم به جایی برسیم: «وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لٰکِنَّ اللَّهَ يُزَکِّي مَنْ يَشَاءُ»[3]

اگر فضل و رحمت خدا نباشد، هیچکس نمی‌تواند مهذّب شود و هیچکس نمی‌تواند درخت رذالت را از دل بکند. باید خدا معلم اخلاق ما شود تا بتوانیم این کار سخت را و این راه مشکل را که از مو باریک‌تر و از شمشیر برنده‌تر و از آتش سوزنده‌تر است، بپیماییم. و این دستورالعملی که در سورۀ معارج آمده، دستورالعمل آسانی است و پروردگار عالم را معلم اخلاق می‌کند و خدا به ما کمک می‌کند و ما با ارادۀ خود درخت رذالت را از دل می‌کنیم.

قرآن در سوره معارج می‌فرماید: همه انسان‌ها هلوع هستند: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً»[4]؛ همۀ انسان‌ها صفات رذیله دارند و وقتی صفات رذیله گل کند، خودش را گم می‌کند. یک آدم بی‌ادب و رذلی می‌شود. بعد قرآن می‌فرماید: آیا می‌خواهی هلوع نباشی؟! یعنی می‌خواهی کاری کنی که درخت رذالت را از دل بکنی و آدم بی‌ادبی نباشی؟! باید اهمیت به نماز بدهی. قرآن در این سورۀ مبارکه، پنج دستوالعمل به ما داده است. اول آنها نماز است و در این دستورالعمل این نماز در اول و آخر تکرار شده است: «الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ»[5] و در آخر کار دوباره می‌فرماید: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ»[6]؛ اگر جداً اهمیت به نماز دادی، مخصوصاً نمازهای واجب و نوافل مثل نماز شب، جداً محافظت از نماز کردی و در وقت نماز همه چیز تعطیل شد به جز نماز، و مثل اینکه درّ گران‌بهایی داری، چطور آن را حفظ می‌کنی؟ اگر همینطور محافظ نماز باشی، خدا کمکت می‌کند.

در آیۀ دیگر می‌فرماید: نماز کمک می‌کند: «إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»[7] و در آیۀ دیگر می‌فرماید: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ»[8] ؛ از دو چیز در خودسازی کمک بگیر. یکی صبر و استقامت و یکی هم نماز. از نماز می‌توانیم کمک بگیریم که خود نماز به ما کمک کند.

در جایی از قرآن نداریم که نماز بخوان، بلکه بیش از دویست جا در قرآن می‌فرماید: اقامۀ نماز بکن و نماز را زنده بدار و معنای اینکه نماز در میان مردم زنده باشد، اینست که در اول وقت همه چیز تعطیل باشد به جز نماز. همه جا خالی باشد، به جز مسجدها و هیچ چیز و هیچ کس نباشد به جز نماز. صلاة مداوم و محافظ که در جاهای دیگر می‌فرماید: اقامۀ نماز. اگر جداً نماز در میان مردم اینطور شد، قطعاً آن نماز کمک می‌کند. قطعاً این می‌تواند با کمک گرفتن از نماز خدا را معلم اخلاق خود کند و می‌تواند به واسطۀ نماز درخت رذالت را از دل بکند. آنگاه کار مشکل، آسان می‌شود. امّا نماز، همینطور که قرآن می‌فرماید: اقامۀ نماز. گفتم در قرآن جایی نداریم که بگوید نماز بخوان، اما در اول قرآن با دویست جا به بالا، می‌فرماید: اقامۀ نماز داشته باش و اقامۀ نماز همین است.

اگر جداً ما در اول وقت همه چیزمان تعطیل بود به جز نماز، همه چیزمان تعطیل بود به جز مسجدها، نماز اول وقت با جماعت و با تعقیب و کم کم برسد به آنجا که با حضور قلب باشد. از وقتی که می‌گوید الله اکبر تا وقتی که می‌گوید السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، هیچ کس در نظر او نباشد به جز خدا و هیچ چیزی در نظر او نباشد، به جز خدا؛ بعد هم تعقیبات و مخصوصاً مثل تسبیح حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» و توسل به امام حسین«سلام‌الله‌علیه» و بالاخره یک نماز خداپسند، یک نماز امام زمان پسند؛ آنگاه از این نماز خیلی کارها می‌آید. یکی از کارهایش اینست که ما خشکسالی نداریم: «يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْکُمْ مِدْرَاراً»[9] ؛ مثل دم اسب برایتان باران می‌بارد. «وَ يُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهَاراً»[10]؛ از نظر دنیا آباد می‌شوید و سبزه‌ها در همه جا و بالاخره طراوت‌ها در همه جا هست. نماز این نعمت را به انسان عنایت می‌کند.

اگر خشکسالی نبود، این غبار و آلودگی نبود

می‌دانید که در همین دو روزه در اهواز از نظر خشکسالی، غبار شهر را گرفته است و آلودگی در غبار موجب مرض‌ها شده است و العیاذبالله مقداری بیشتر شود، به جای خطرناکی می‌رسد و این در اثر خشکسالی است. اگر خشکسالی نبود، این غبار و آلودگی نبود. آلودگی اصفهان هم خیلی بالاست و در اثر خشکسالی است؛ و در سورۀ نوح می‌فرماید: حضرت نوح به امتش می‌گفت: ای امت من خدایی شوید: «يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْکُمْ مِدْرَاراً» تجربه کنیم و ببینیم که جداً قرآن درست می‌گوید یا نه و آنچه قرآن می‌گوید واقع می‌شود یا نه.

دو رکعت نماز خیلی می‌تواند کار کند. یک نماز شب می‌تواند زمین و زمان را به هم بدوزد. یکی گفته بود مجرد بودم و کار هم نداشتم و از نظر دنیا هم فقیر بودم، رفتم نزد آقای نخودکی. این مرحوم نخودکی عجیب بوده است و در زمان پهلوی هم بوده است. برای اینکه در محیط گناه نباشد، در دهی به نام نخودک در مشهد رفت و در آنجا زندگی می‌کرد. این آقا خیلی چیزها داشته در اثر نماز و رابطه با خدا و حتی یکی از شاگردان بالای ایشان به من می‌گفتند: علاوه بر اینکه طی الارض داشت، طی اللسان هم داشت. لذا عصر به عصر از چهار فرسخ با طی الارض به حرم مطهر می‌آمد و تا می‌آمد، نصف قرآن را می‌خواند. بعد کارهایش را در حرم مطهر می‌کرد تا یک ساعت یا دو ساعت بعد از شب با طی الارض به خانه می‌رفت و در راه برگشت نصف دیگر قرآن را می‌خواند. هم به حرم آمده بود و هم نماز خوانده بود و هم تعقیب و زیارت و یک ختم قرآن هم خوانده بود. کسانی که ایشان را دیدند، می‌گویند که عجیب بوده است، البته در اثر عبادت و نماز و در اثر دستورالعملی که انشاءالله دو سه هفته‌ای درباره‌اش صحبت می‌کنم، انسان به جاهای بالایی می‌رسد؛ می‌شود سلمان شد، در محیط آلوده هم می‌شود ابوذر شد. همینطور که سلمان و  ابوذر در محیط آلوده، اینطور شدند، به ما می‌گویند که می‌شود. اصلاً نمی‌توانم و نمی‌شود در قاموس انسان راه ندارد. اگر بخواهد می‌شود و می‌تواند. اما نخواسته‌ایم، لذا حتی به اینجا رسیده که اهمیت به نماز نمی‌دهیم. کدام یک از شما می‌توانید بگویید من کسی هستم که دو رکعت نماز با حضور قلب خواندم؟ از وقتی که گفتم الله اکبر تا وقتی که گفتم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، هیچ چیز و هیچ کس در خاطرم نبود به جز خدا و در نماز بودم. آقای نخودکی اینگونه نمازها را می‌خواند و به اینجا می‌رسد. این آقا گفته بود من مجرد بودم و زن می‌خواستم اما نمی‌توانستم و دلم خانه و زندگی می‌خواست، ولی نمی‌توانستم و بیکار بودم و کار می‌خواستم، اما نمی‌توانستم. رفتم پیش آقای نخودکی و گفتم آقا مجرد هستم، فرمود نماز اول وقت. گفتم بیکارم، ایشان گفت نماز اول وقت. گفتم خانه و کاشانه ندارم، گفت نماز اول وقت. این آقا گفت سه سال طول نکشید که کار و بارم خوب شد و کار مقدس و زن صالحه پیدا کردم. قرآن می‌گوید: این می‌شود و روایات هم می‌گویند: این می‌شود. در روایات می‌خوانیم اگر کسی دو رکعت نماز بخواند، یک دعای مستجاب دارد. خدا که بخیل نیست، پس چرا نمی‌دهد؟ زیرا نماز اول وقت نداریم و اینطور است.

یک شخصی همین روایت را خوانده بود که اگر کسی دو رکعت نماز بخواند و بعد حاجت بخواهد، خداوند حاجتش را عنایت می‌کند. این شخص از علما بوده و مسجد هم داشته است. رفته در مسجد خودش در قبل از ظهر و در مسجد را بسته که هیچکس نباشد و حضور قلب هم پیدا کند. در نماز به یادش آمده که این مسجد گلدسته نداشته است. بنا کرد گلدسته بسازد و گفت بنایش فلان آقا و عمله فلان آقا باشد و بالاخره پولش از کجا باشد و گلدسته ساخته شد و گفت السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. دو رکعت نماز را خواند و دست‌هایش را بالا کرد که بگوید خدایا حاجتم را بده. آنگاه عقلش گفت یا خدا به یادش آورد که آن روایتی که خواندی این بود که اگر کسی دو رکعت نماز بخواند، یک حاجت مستجاب دارد، اما نداریم که هرکس گلدسته بسازد. تو نماز خواندی یا گلدسته ساختی؟!

گلدسته نسازیم، بلکه نماز بخوانیم
پس گلدسته نسازیم، بلکه نماز بخوانیم. این نماز شب کارها می‌کند. این نماز شب، مرحوم محقق همدانی تحویل جامعه می‌دهد. این نماز شب، نه تنها حاجت می‌دهد، بلکه انسان می‌تواند به واسطه آن نماز شب درخت رذالت را از دل بکند و حسود و متکبر و خودخواه نباشد و دنیاطلب نباشد. انسان می‌تواند به واسطه نماز نه تنها درخت رذالت را بکند، بلکه درخت فضیلت غرس کند. البته خدا می‌دهد اما واسطه نماز است.

به نماز خیلی باید اهمیت دهید. افضل همه چیز نماز است. از امام صادق«سلام‌الله‌علیه» پرسیدند: افضل همه چیز، چیست؟ امام صادق«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: من بعد از معرفت چیزی سراغ ندارم به جز نماز. بعد آیات اول سورۀ بقره را خواندند: «ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ‌، الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»[11].

وای به کسی که اهمیت به نماز نمی‌دهد
امام صادق«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: اول همه چیز توحید و بعد نماز است. و اما اینکه نماز را اقامه کند. خوشا به حال کسانی که به راستی مقیّد به نمازند. به تجربه اثبات شده که هم دنیا را دارند و هم آخرت را و به تجربه اثبات شده که یک زندگی منهای غم و غصه و دلهره و نگرانی، خدا به او عنایت می‌کند. خدا وعده داده است. در روایات فراوان وعده داده است و بالاخره این نماز خیلی کار می‌کند. و اما متأسفانه سنّی‌ها به نماز بیشتر اهمیت می‌دهند. البته نمازهای آنها روح ندارد و چون ولایت ندارد نماز نیست و ما شیعیان با آن ولایت و باطن نماز که در نماز موجود است، می‌توانیم به واسطۀ اهمیت به نماز کارهایی کنیم. می‌توانیم برای دیگران کارهایی کنیم. هم برای دنیایشان و هم برای آخرتشان. و متأسفانه ما شیعیان اهمیت به نماز نمی‌دهیم و مسجدهای ما خلوت است. الان در خیابان‌ها در مغرب کسی رو به مسجد نمی‌رود و ترافیک عجیبی در خیابان‌هاست. مابقی را نمی‌گویم که در پارک‌ها بین دختر و پسر چه خبرهاست. معلوم است که این دختر و پسر بدبخت می‌شوند. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ»[12] ؛ وای به کسی که اهمیت به نماز نمی‌دهد و در اول وقت به جای اینکه نماز بخواند، مشغول کار دیگری است. اگر خدا به کسی بگوید: وای به تو! معلوم است که گرفتار است و غم و غصه و نگرانی و توهمات و تخیلات دارد و معلوم است که استفاده کردن از نعمت‌های خدا برای جهنم رفتن. این موبایل خوبست، اما الان یک اطاق شیطان و یک قوطی شیطان برای جوان‌ها شده است. الان موبایل وسیلۀ رفیق بازی شده و آن هم رفیق دختر و پسری که قرآن می‌فرماید: مثل زنا است.

قرآن می‌فرماید: دختر شایسته و پسر شایسته آنست که اهل زنا نیست، «لاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ»[13] «و لا مُتَّخِذی أخدان»[14] رفیق نامحرم هم ندارد و رفیق بازی نمی‌کند. یعنی از نظر قرآن، این رفیق بازی‌ها برمی‌گردد به فواحش‌گری. یعنی اینقدر گناهش بزرگ است. وقتی اهمیت به نماز ندادیم، پروردگار عالم دست عنایتش را از روی سر ما برداشت، می‌افتیم در ضلالت‌ها.
من از همه و مخصوصاً جوان‌ها تقاضا دارم این دعای پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه وآله وسلّم» در دل شب را خیلی بخوانید: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِى‏ إِلَى‏ نَفْسِى طَرْفَة عَيْنٍ أَبَدا»[15]. حال اگر نمی‌توانید عربی بخوانید، به فارسی بگویید: خدایا! مرا یک آن به خودم وامگذار. این ذکر پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه وآله وسلّم» است و راوی می‌گوید: زن‌های پیغمبر نقل می‌کنند که پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه وآله وسلّم» مثل باران گریه می‌کرد و در سجده که محل سجده از گریه تر می‌شد و می‌گفت: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِى‏ إِلَى‏ نَفْسِى طَرْفَة عَيْنٍ أَبَدا.

خانه‌ای که در آن ماهواره باشد، جهنم است

خدا اگر انسان را  یک لحظه به خودش واگذاشت، می‌رسد به آنجا که موبایل مقدس یک قوطی شیطان می‌شود. ماهواره خوبست، اما الان جهنم شده است. خانه‌ای که در آن ماهواره باشد، جهنم است. نعمت است، اما ما از این نعمت سوء استفاده می‌کنیم. وقتی اهمیت به نماز ندادیم و وقتی با خدا رابطۀ عاطفی نداشتیم، خدا دست عنایتش را از روی سرمان برمی‌دارد و وقتی دست عنایتش را از روی سرمان برداشت، شیطان انسی و شیطان جنی ما را فریب می‌دهد و موبایل ما نه تنها غیر مقدس می‌شود، بلکه آلت دست شیطان برای گمراه کردن جوان‌ها می‌شود و یک مفسدۀ عجیب در خانه‌ها می‌شود. ماهواره همین است و اینترنت و موبایل و سایر چیزها همین است. اینها نعمت‌های بزرگی است و خدا داده، اما ما سوء استفاده می‌کنیم؛ برای اینکه اهمیت به نماز نمی‌دهیم. این اهمیت ندادن به نماز موجب می‌شود خدا دست عنایتش را از روی سر ما بردارد و وقتی ما را به خودمان واگذاشت، صفت رذیله جلو می‌آید و معنای صفات رذیله همین است که: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً» یک انسان بی ادبی بار می‌آید.

شما بدانید که اگر بشود عفت را مجسم کنند، یک خانم می‌شود. اما اگر بی ادب شد، اگر رذالت را مجسم کنند، یک خانم می‌شود. این دست خودش است و خودش باید عفت داشته باشد. وقتی خودش عفت داشت، مجسمۀ عفت می‌شود که اگر عفت را مجسم کنند، این خانم می‌شود. اما وقتی بی انصافی کرد و از نعمت خدا استفاده نکرد و رابطه با خدا نداشت، این رابطه نداشتن با خدا خیلی مصیبت زاست. اگر هیچ نداشتیم جز همین که: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ»[16]، وای به کسی که نماز را سبک می‌شمارد.

آقا امام صادق«سلام‌الله‌علیه» همه خویشان را جمع کرد. خیال کردند می‌خواهند وصیت خاصی کنند. البته از نظر امام صادق«سلام‌الله‌علیه» بالاترین وصیت را کرد، اما آنها خیال می‌کردند وصیت مالی دارند. حرف آخر آقا امام صادق«سلام‌الله‌علیه» این بود که: «لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَ‏ بِالصَّلَاةِ»[17]، به شفاعت ما اهل بیت نمی‌رسد، کسی که نماز را سبک بشمارد. نماز می‌خواند، اما با جماعت نمی‌خواند و در مسجد نمی‌خواند. نماز می‌خواند اما اول وقت نیست و بدون حضور قلب است. حال حضور قلب مشکل است و از ما نمی‌خواهند، اما علی کل حال هر اندازه که می‌شود، لاأقل به حسب ظاهر به نماز اهمیت دهیم.

قرآن می‌گوید اگر دنیای آباد می‌خواهی به نماز اهمیت بده «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»[18]؛ هرکس نماز را سبک بشمارد و اعراض از نماز کند، قرآن می‌فرماید: این دو درد بدبختی دارد. در دنیا یک زندگی ناخوش و توأم با فقر و نگرانی و توأم با چه کنم چه کنم دارد و زندگی تنگ دارد و در آخرت هم کور وارد صف محشر می‌شود. بعد با خدا درد دل می‌کند که «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَ قَدْ کُنْتُ بَصِيراً»[19]؛ خدایا! من که در دنیا کور نبودم، پس چرا کور هستم؟ خطاب می‌شود: «قَالَ کَذٰلِکَ أَتَتْکَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ کَذٰلِکَ الْيَوْمَ تُنْسَى»[20]؛ در دنیا ما را فراموش کردی.

یعنی ما اینقدر به خدا اهمیت نمی‌دهیم که دو رکعت نماز حسابی بخوانیم. نماز خیلی مهم است و یک رابطه و معاشقه با خداست. وقتی انسان حمد و سوره می‌خواند، خدا با او حرف می‌زند و این خیلی مهم است. حمد و سوره کلام الله است و خدا با این حرف می‌زند و مابقی نماز، این با خدا حرف می‌زند. یک مکالمه با خداست و اگر به راستی بالا رفته باشد، یک معاشقه با خداست و می‌رسد به آنجا که پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه وآله وسلّم» می‌فرماید: دو رکعت این نماز از دنیا و آنچه در دنیاست در نزد من مهمتر است. «لَرَكْعَتَانِ‏ فِي‏ جَوْفِ‏ اللَّيْلِ‏ أَحَبُ‏ إِلَيَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[21]. اگر به امام صادق«سلام‌الله‌علیه» بگویند دو رکعت نماز نخوان، دنیا و آنچه در دنیاست به تو می‌دهیم، امام صادق«سلام‌الله‌علیه» قبول نمی‌کند و می‌فرماید پیش من آن دو رکعت نماز افضل از دنیا و آنچه در دنیاست. معلوم است وقتی ما به این نعمت بزرگ اهمیت ندهیم، در دنیا یک معیشت ضنکی و در دنیا یک زندگی چه کنم چه کنم دارد و در آخرت هم کور وارد صف محشر می‌شود و به خدا می‌گوید: بینا بودم چرا اینجا کور هستم؟ خطاب می‌شود در دنیا ما را فراموش کردی و ما هم الان تو را فراموش کردیم.

بی اعتنایی به نماز زندگی را تلخ می‌کند
رسم استاد بزرگوار ما آقای مرعشی، این بود که وقتی مقداری مکاسب می‌گفتند یک نصیحت هم می‌کردند. ایشان می‌گفتند: می‌رفتم به زیارت آقاسید محمد و گم شدم. آقا سید محمد یک امامزاده مجربی در عراق است. می‌گوید: رفتم دم مرگ و بالاخره متوسل به امام زمان«ارواحنا‌فداه» شدم و آقا آمدند و برایم آبی تهیه کردند و شطی درست کردند و وضو گرفتم و شنایی کردم و بعد آقا امام زمان«ارواحنا‌فداه» یک جمله به من گفت و فرمود: ننگ است برای طلبه که نماز شب نخواند. جداً ننگ است که یک طلبه نماز شب نخواند و یا نماز جماعت نداشته باشد و یا یک طلبه اهمیت به نماز ندهد. و ما طلبه‌ها اگر می‌خواهیم به جایی برسیم، نماز، نماز، نماز. و الاّ بی اعتنایی به نماز زندگی را تلخ می‌کند. چنانچه الان زندگی همه ما تلخ است، و یکی از دلیل‌های آن اهمیت ندادن به نماز است. الحمدلله نماز نخوان کم است، اما نماز خوب بخوان هم خیلی کم است و آنچه باید باشد، نماز خوب خواندن است و نماز خداپسند. نمازی که وقتی می‌گوییم: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، عالم وجود به من بگوید السلام علیک و رحمة الله و برکاته. خدا روی این نماز آفرین بگوید و خدا روی این نماز بگوید تو را آمرزیدم.

پی نوشت:
[1]. بقره، 30: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت».
 
[2]. المعارج، 1: «پرسنده‌اى از عذاب واقع‏شونده‌ای پرسيد».
 
[3]. النور، 21: «و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمى‏شد، ولى [اين‏] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏گرداند».
 
[4]. المعارج، 21-19: «به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏تاب‏] خلق شده است، چون صدمه‌اى به او رسد عجز و لابه كند، و چون خيرى به او رسد بخل ورزد».
 
[5]. المعارج، 23: «همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى‏كنند.»
 
[6]. المعارج، 34: «و كسانى كه بر نمازشان مداومت مى‏ورزند».
 
[7]. العنكبوت‏، 45: «که نماز از كار زشت و ناپسند بازمى‏دارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است».
 
[8]. البقرة، 45: «از شكيبايى و نماز يارى جوييد».
 
[9]. نوح‏، 11: «[تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد».
 
[10]. نوح‏، 12: «و شما را به اموال و پسران، يارى كند، و برايتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد».
 
[11]. بقره، 3-2: «اين است كتابى كه در [حقانيت‏] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است، آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند، و نماز را بر پا مى‏دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند».
 
[12]. الماعون‏، 5-4.
 
[13]. النساء، 25: «و دوست‌گيران پنهانى نباشند.»
 
[14]. المائده، 5: «و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگيريد».
 
[15]. تفسير القمى، ج 2، ص 75.
 
[16]. الماعون‏، 5-4.
 
[17]. الکافی، ج 3، ص 270.
 
[18]. طه‏، 124: «و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏كنيم.»
 
[19]. طه‏، 125: «می‌گويد: پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟»
 
[20]. طه‏، 126: «می‌فرمايد: همان طور كه نشانه‏هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى‏شوى».
 
[21]. علل الشرائع، ج 2، ص 363.
انتهای پیام
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار