به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، داستان از آنجا شروع شد که در اواسط قرن 19 میلادی،
امپراتوری عثمانی رو به ضعف نهاد و زمزمههای فروپاشی «مرد بیمار اروپا»
همه جهان را پر کرد. اما یهودیان مانند سایرین فقط به شنیدن این حقیقت تلخ
اکتفا نکردند بلکه نشستند و نقشه کشیدند و تا همین الآن به نقشه خود وفادار
ماندهاند. نقشه خیلی ساده بود: استفاده از نفوذ خود در کشورهای غربی برای
تصاحب یکی از مهمترین میراثهای به جامانده از مرگ امپراتوری عثمانی یعنی
سرزمین بیتالمقدس که از دیرباز محل زندگی مسالمتآمیز مسلمانان، مسیحیان و
یهودیان بود. نقشه بی سر و صدا و بدون اطلاع نخبگان جوامع رخوتزده اسلامی
به پیش رفت و پول یهودیان و قدرت اروپاییان دست به دست هم داد تا با وجود
مقاومتهای محدود اخوانالمسلمین، غدهای سرطانی در قلب جهان اسلام کاشته
شود.
پس از تأسیس این رژیم غاصب، نقشههای جدیدی کشیده شد تا مرحله
به مرحله با توجه به شرایط پیرامونی بر قدرت اسرائیل افزوده شود. البته
آنچه
در این میان در غفلت اسرائیلیان متولد شد و با همه قوا تلاش کرد تا
نقشههای آنان را به باد هوا تبدیل کند، انقلاب اسلامی ایران بود.
مقابله این دو در دو قطب مخالف از جهان اسلام، چند دهه است که تداوم یافته
گر چه هیچ یک از نفوذ در سایر مناطق جهان نیز غافل نیستند. در گزارشهای
پیشین
مشرق، به نفوذ اسرائیل در آمریکای لاتین، نفوذ در دولت فرانسه و تلاش برای نزدیک شدن به مرزهای شمالغرب ایران و همچنین ردپای این رژیم در جامجهانی برزیل پرداختیم. یکی دیگر از مناطقی که اسرائیل به ویژه از ابتدای قرن 21 بر آن دست گذاشته، شرق آسیا است.
در ادامه گزارش با جزئیات بیشتری به این موضوع میپردازیم که کشورهای شرق آسیا چگونه فناوریهای نوین خود را سخاوتمندانه در اختیار
رژیم اسرائیل دشمن شماره یک بشریت و تهدید اصلی خاورمیانه و جهان قرار
میدهند در حالی که روابطشان با ایران تنها تا محدوده صادرات کالاهای مصرفی (بعضا
بیکیفیت) در قبال دلارهای نفتی بلوکه شده ایران در این کشورهاست و خود را
حتی به اندازه دادن رأی بر ضد این رژیم کودککش در مجامع بینالمللی نیز به
زحمت نیانداختهاند.این منطقه وسیع با قابلیتهای فراوانی که در دهههای اخیر به دست آورده، چشم طمع اسرائیل را به خود دوخته است
واگرایی و همگرایی بینالمللی رژیم صهیونیستی از زمان تأسیسزمانی
که حزب نژادپرست صهیونیسم پیش از آغاز قرن 20 میلادی اهداف استعماری خود
را بیان کرد، کسی تصور نمیکرد استعمارگری این گروه پس از پایان کار
استعمارگران باسابقهای چون انگلیس و فرانسه یعنی اواسط قرن، تا الآن تداوم
یابد. البته منظور ما در اینجا استعمار کهن یا همان غصب نظامی است که به
جز در استثنائاتی پایان پذیرفته است و الا استعمار نو و فرانو همچنان به
صورت گسترده تداوم دارد.
حزب صهیونیسم رفتارهای استعمارگرانه خود
را در نیمه نخست قرن 20 با استعمارگران منطقه یعنی انگلیس و فرانسه هماهنگ
ساخت تا هر چه بیشتر به ویژه با خرید املاک اعراب، بر سرزمینهای مورد نظر
خود حاکم شود. اما
پس از کوچ نیروهای انگلیس و فرانسه از خاورمیانه، دستپرورده آنها یعنی اسرائیل همچون زخمی در قلب منطقه باقی ماند.
وقتی قیمومیت فلسطین پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی به
انگلیس واگذار شده بود، رونالد استورز فرماندار انگلیسی بیتالمقدس خطاب به
حزب صهیونیسم گفت: «اسرائیل باید یک اولستر یهودی در دریایی از خصومت
بالقوه مبتنی بر عربگرایی باشد» اولستر یکی از استانهای ایرلند (در نزدیکی
انگلیس) است که در همان سالها به شدت جنجالی شده بود زیرا عدهای خواهان
تقسیم آن میان ایرلند شمالی و جنوبی و عدهای دیگر خواهان اتحاد آن به
عنوان یک منطقه مجزا از نواحی پیرامونی بودند.
اسرائیل تا چند دهه
پس از تشکیل در 1948 میلادی، دوستان اندکی در آسیا و آفریقا داشت و حتی
بارها توسط ائتلاف اعراب مورد حمله واقع شد. اما در اروپای غربی و آمریکا
بواسطه نفوذ اقتصادی، دوستانی برای خود دست و پا کرده بود، کسانی که بدون
کمک و توافق آنها اساساً این غده سرطانی در جهان اسلام شکل نمیگرفت. از
همه پیشتر،
این آمریکا بود که به ریاستجمهوری هری ترومن، تنها 11 دقیقه پس از اعلام تشکیل دولت اسرائیل، آن را به رسمیت شناخت.
البته علاوه بر دول غربی، رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی که خواهان گسترش
بیدردسر برنامه هستهای خود بود از وجود اسرائیل حمایت کرد، همچنین برخی
دیکتاتورهای نظامی در آمریکای لاتین هم به این خیل پیوستند تا حمایتهای
نظامی و امنیتی از سروران خود دریافت کنند. لابد میدانید محمدرضا پهلوی با
همه غربگرایی و حتی روابط اقتصادی و امنیتی با اسرائیل، هیچ گاه آن را به
صورت رسمی (دوژور) به رسمیت نشناخت و به روابط غیررسمی (دوفاکتو) بسنده
کرد.
هیلاری کلینتون:
اسرائیل برای ما تنها یک متحد نیست؛ بلکه چراغ راهنمایی است از معنای آنچه
که دموکراسی میتواند و باید باشد...اگر مردم خاورمیانه درباره مفهوم
دموکراسی تردید دارند، به اسرائیل بنگرند.
اسرائیل این ایده را ترویج میکند که حمایت کشورهای غربی از آن به گسترش دموکراسی در خاورمیانه میانجامد پس
از پایان جنگ با اعراب و شکست آنان در جنگ با رژیم صهیونیستی در دهه 1960 و
1970 میلادی، اسرائیل عمدتاً تلاش کرد اتحاد خود را با کشورهای غربی
افزایش دهد. در طول این سالها یعنی اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21،
نفوذ اسرائیل در کشورهای غربی افزایش یافت تا نه صرفاً بر مبنای منافع
مشترک در سیاست خارجی (که ممکن است موقت باشد) بلکه بواسطه محدودیتها و
مأموریتهایی که نفوذ اسرائیل تعیین میکند، اتحاد آنان با اسرائیل تداوم
یابد.
این نفوذ مدیون اتخاذ سه سیاست همزمان توسط سران رژیم صهیونیستی بود:
گسترش نفوذ اقتصادی با بهرهگیری از یهودیان ثروتمند در آن کشورها؛ گسترش
نفوذ سیاسی با حمایت مالی از نامزدهای خاص در انتخابات؛ گسترش نفوذ فرهنگی
با تأسیس رسانههای قدرتمند و انتشار کتب و مجلات. این مورد آخر به تحقیق،
شاهکار نظریهپردازان اسرائیل در عصر اطلاعات و دانایی است. آنان توانستند
فرقهای تحت عنوان
مسیحیان صهیونیست را تقویت کنند و عقایدی به نفع رژیم صهیونیستی را در میان مسیحیان ترویج کنند. مسیحیان صهیونیست یا
اوانجلیست
معتقدند تا دولت یهودی در فلسطین شکل نگیرد، مسیح ظهور نخواهد کرد! از این
رو با کمک به تشکیل اسرائیل، خود را مقدمهساز ظهور دانسته و طبیعتاً دشمن
مسیح یا دجال را نیز بر مهمترین دشمنان اسرائیل یا مسلمانان تطبیق
میکنند. بسیاری از این عقاید در قالب رمانهای ادبی به ویژه در ذهن نسل
جوان تزریق شد. در آمریکا بسیاری از سیاستمداران به ویژه نومحافظهکاران
حزب جمهوریخواه علناً از «منافع اسرائیل» سخن میگویند نه منافع آمریکا.
رژیم
صهیونیستی همچنین تلاش کرد خود را تنها دموکراسی در خاورمیانه بنامد به
گونهای که هماکنون بسیاری از شهروندان کشورهای غربی کشتار فلسطینیان توسط
اسرائیل را هزینه تداوم حیات دموکراسی در منطقه میدانند. اسرائیل در این
نگاه، پهلوانی دلاور است که بسیار جلوتر از خط مقدم مبارزه جهان آزاد علیه
جهان جاهل و متعصب، خود را در میانه میدان و در دل دشمن قرار داده است. از
این رو باید از آن دفاع کرد تا بتواند با اعراب و مسلمانان مبارزه کند.
وقتی چنین افکاری هر روزه توسط رسانهها تقویت شود، طبیعی است شهروندان
کشورهای غربی به سران خود اجازه میدهند که نه لزوماً برای منافع اسرائیل
بلکه برای منافع ملی خود از آن رژیم غاصب حمایت کنند.
هدیه کودکان اسرائیلی به کودکان غزه! در
مورد آلمان البته شرایط تا حدودی متفاوت است. آلمانها به دلیل قضیه
هولوکاست در جنگ جهانی دوم که راست یا دروغ در میان مردم آن کشور جاافتاده
است، به نوعی خود را مدیون یهودیان میدانند. از این رو سران این کشور نه
تنها جرأت اعتراض به اسرائیل را از دست دادهاند (زیرا ناگهان با تبلیغات
جهانی علیه خودشان به نام احیای اندیشههای خطرناک هیتلر مواجه خواهند شد)،
بلکه حتی اجازه ندارند با دشمنان اسرائیل (از جمله ایران) روابط استراتژیک
داشته باشند.
اسرائیل در این سالها یعنی دهههای پایانی قرن 20 اگر چه مهمترین سرمایهگذاری خود را در کشورهای غربی متمرکز کرد اما
همزمان تلاش کرد امنیت خود را نیز با امضای پیمانهایی چون کمپدیوید و همکاریهای غیررسمی با سران کشورهای خاورمیانه تضمین کند.
از این رو به تدریج همراهانی در منطقه برای خود دست و پا کرد تا جایی که
اکنون سیاست خارجی اردن، ترکیه و عربستان عملاً در بسیاری از موضوعات با
رژیم صهیونیستی هماهنگ است. مصر و اردن که زمانی به عنوان همسایگان رژیم
صهونیستی مهمترین حملات را به این کشور انجام دادند، آن را به رسمیت
شناختند، ترکیه با اسرائیل مانور نظامی مشترک برگزار کرد و
سرمایهگذاریهای فنی و اقتصادی توسط شرکتهای صهیونیست در عربستان صورت
گرفت.
این کاربر اینترنت نیز باور دارد که خشونت علیه فلسطینیان، به تداوم حیات «تنها دموکراسی خاورمیانه» میارزدعلاوه
بر این با فشار قدرتهای غربی، بسیاری از کشورهای آفریقایی (عمدتاً در
جنوب صحرای آفریقا) نیز در دهه 1990 میلادی اسرائیل را به رسمیت شناختند و
با این حساب از تمام دنیا در ابتدای قرن 21 میلادی، فقط از سویی ایران و
سوریه و از سوی دیگر قفقاز و شرق آسیا تا حدودی از همکاری با اسرائیل دور
افتاده بود. طبیعی است اسرائیل برای مورد اول یعنی ایران و سوریه رویکردی
حذفی را در پیش گرفت زیرا میدانست تا زمانی که حزب علوی بعث در سوریه و
جمهوری اسلامی در ایران حاکم است، هیچ امیدی به رفع خصومتها وجود ندارد.
اما در مورد قفقاز و شرق آسیا قضیه متفاوت بود. اسرائیل تلاش کرد هر چه
بیشتر نفوذ و همکاری خود را با این کشورها افزایش دهد.
با
توجه به مطالب یادشده تاحدودی روشن شد چرا اسرائیل در قرن 21 در مرحلهای
جدید از گسترش متحدان خود، به قفقاز و شرق آسیا روی آورده است. ما پیشتر
در گزارشی به فعالیتهای رژیم صهیونیستی در قفقاز و آسیای مرکزی پرداختیم و
حالا میخواهیم ببینیم اسرائیل در شرق آسیا چه میکند و در چه حوزههایی
فعالیت دارد.
رویکرد جدید اسرائیل به شرق آسیاطبیعی است مجبوریم برای بررسی اقدامات اسرائیل در شرق آسیا از اسناد منتشرشده و اقدامات علنی سخن
بگوییم چون دسترسی به اطلاعات محرمانه دولتهای شرق آسیا نداریم اما همین
میزان از دادهها نیز نشاندهنده حجم وسیع فعالیتهای رژیم صهیونیستی است.
توکیو
در منتها الیه شرق آسیا بیش از 9 هزار کیلومتر با تلآویو فاصله دارد. اگر
به همین شعاع، یک ربع دایره را در شرق اسرائیل رسم کنیم، حوزه وسیعی که
اسرائیل برای افزایش همکاریهایش در نظر گرفته روشن میشود. شرکتهای
اسرائیلی با حمایت کابینه این رژیم، محصولاتشان را به بازار شرق آسیا روانه
ساختهاند و گردش بالای سرمایه در این منطقه یکی از منابع سرمایهای برای
بنگاههای اقتصادی صهیونیستی شده است. کشورهای شرق آسیا نیز به دنبال موتور
جدیدی میگردند تا بر بال رشد تجاری و فناورانه خود نصب کنند.
رویکرد
جدید اسرائیل پس از آن صورت گرفت که با تأسیس رشته مطالعات شرق آسیا در
دانشگاهها و مراکز پژوهشی، صهونیستها ابتدا تصور عالمانه و دقیقی از
فرصتهای موجود در این منطقه بدست آوردند تا بیگدار به آب نزنند. ضمن
اینکه همزمان روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را این کشورها افزایش دادند تا
پشتیبانی سیاسی برای بنگاههای اقتصادی خود فراهم کنند.کشورهای
شرق آسیا روابط دیپلماتیک خود را با رژیم صهیونیستی به صورت همزمان آغاز
نکردهاند. استرالیا و ژاپن که در سیاست خارجی خود به ترتیب تابع انگلیس
وآمریکا هستند نخستین کشورهای شرق آسیا بودند که در 1949 و 1952 روابطه
سیاسی خود با اسرائیل را کلید زدند. به عکس، چین و ویتنام که رویکرهای
ضدآمریکایی داشتهاند، در 1992 و 1993 به این کار اقدام کردند. در میان این
دو گروه نیز کشورهای دیگری چون میانمار، فیلیپین، تایلند، کره و سنگاپور
قرار دارند.
1- ژاپنانجمن
دوستی و اتاق بازرگانی اسرائیل و ژاپن در سال 1956 تأسیس شد و از آن زمان
تا کنون با همکاری سازمانهای اجتماعی، وزارتخانههای خارجه، اقتصاد و
صنعت در دو کشور و همچنین سفارتخانه دو کشور در خاک یکدیگر به تقویت روابط
اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور همت گماشته است. این سازمان با فراهمآوردن
اطلاعات مورد نیاز برای فعالان اقتصادی و فرهنگی و برگزاری سمینار با
موضوعات مختلف ر دو کشور، زمینه همکاری میان دو دولت و واحدهای خصوصی در
دو کشور را مهیا میکند.
سفر نتانیاهو به ژاپن در سال جاری، آغازگر دور جدیدی از همکاری میان دو کشور شد
یکی از تحولات مهم اخیر در روابط
دو کشور، سفر نتانیاهو به ژاپن
در مه سال جاری میلادی بود. وی در جمع انجمن دوستی پارلمانهای دو کشور
گفت اسرائیل و ژاپن باید همانگونه که ایران و کره شمالی با هم همکاری
میکنند، به تقویت روابط با یکدیگر بپردازند.
وی
برای اینکه خطر ایران را برای ژاپنیها ملموس کند و آنان را با خود علیه
ایران همراه کند، ایران هستهای را مانند کره شمالی «دغل و سرکش» خواند. اگر
چه شینزو اَبه نخستوزیر ژاپن از نتانیاهو خواست تا به مذاکرات صلح با
فلسطینیان ادامه دهد و به شهرکسازی پایان بخشد، اما آن دو توافق کردند تا
در زمینه نظامی و فضایی به تقویت روابط بپردازند و گفتگو میان نهادهای
امنیتی دو کشور را در اسرائیل ادامه دهند.
نتانیاهو در این گفتگوها
علاوه بر تقویت روابط اقتصادی به لزوم شروع همکاری در حوزه R & D
(تحقیق و توسعه) اشاره کرد که در سفر وزیر اقتصاد ژاپن به اسرائیل پیگیری
شد. نتانیاهو برای اینکه ژاپنیها را راضی کند از قدرت فنی و فناورانه آنان
تعریف و تمجید کرد و گفت توان کمتر و قابل توجهِ اسرائیل در فناوریهای
پیشرفته میتواند زمینهای برای همکاری دو کشور در این زمینه و در نتیجه
موفقیت و پیشرفت بیشترِ اسرائیل و ژاپن شود.
بخشی از سفر نتانیاهو دور از چشم رسانهها برگزار شد و این تردیدها را در مورد همکاریهای هستهای دو کشور بیشتر کرد. داستان از آنجا شروع شد که در انفجار نیروگاه هستهای فوکوشیما در 11 مارس 2011 در پی بروز سونامی،
انگشت اتهامات به سمت اسرائیل و فعالیتهای پنهان هستهای اش در آن منطقه رفت.
جالب اینکه شرکت نظامی و اسرائیلی مَگنا بی.اس.پی اعلام کرد قراردادی با
دولت ژاپن داشته تا حسگرهای حساس به تشعشعات هستهای و دوربینهای حرارتی
خود را در اطراف مجتمع هستهای فوکوشیما نصب کند و از انفجار مذکور و
تشعشعات پیرامونی آن تصاویری در دست دارد. همین موضوع موجب تشدید اتهام
اسرائیل شد زیرا تا همکاری هستهای میان دو کشور وجود نداشته باشد، دلیلی
برای اعطای مجوز نصب دوربین به یک کشور خارجی وجود ندارد. کار تا آن حد
بالا گرفت که محکمه بینالمللی پروندهها و جرائم سطح بالا یا SITHHC اعلام
کرد شکایات متعددی علیه اسرائیل و شرکت مگنا بویژه رئیس آن یعنی "سیبُنی
هایم" دریافت کرده که با استناد به شواهدی بر وقوع جرم علیه بشریت، صلح و
محیط زیست تأکید دارند و «یک حادثه» نامیدنِ آن از طرف مقامات ژاپنی را
خیانت به مردم ژاپن تلقی میکنند.
رژیم اسرائیل تنها کشوری است که با ژاپن توافق R & D دارد. این توافق چند ماه پیش در سرزمینهای اشغالی امضا شد
پس
از سفر نتانیاهو به ژاپن و به دعوت نخستوزیر اسرائیل، توشیمیتسو موتِجی
وزیر اقتصاد، تجارت و صنعت ژاپن در 6 ژوئیه 2014 میلادی به سرزمینهای
اشغالی سفر کرد. وی علاوه بر معاونانش در وزارت اقتصاد، هیإتی شامل
نمایندگان ارشد حوزههای مختلف صنعتی و اقتصادی ژاپن را نیز به اسرائیل
آورد. وزیر ژاپنی با همتایش نفتالی بِنِت قرارداد همکاری برای حمایت متقابل
از پروژههای صنعتی R & D میان شرکتهای ژاپنی و اسرائیلی امضا کردند.
توافق R &D یا تحقیق و توسعه به راهاندازی فعالیت مشترک در تحقیقات
بنیادین و کاربردی اشاره دارد که هدفش کشف راهحلهای جدید برای مشکلات،
تولید دانش نو یا طراحی کالاهای جدید است. دفتر دانشمندان ارشد در وزارت
اقتصاد اسرائیل مسئولیت اجرای این توافقنامه را دارد. نکته مهم در مورد
این موافقتنامه این است که رژیم اسرائیل تنها کشوری است که چنین قراردادری
با ژاپن دارد.
نفتالی بِنِت وزیر اسرائیلی در این زمینه گفته است: «
ما
به تلاشهایمان برای تقویت پیوندهای اقتصادی با کشورهای شرق آسیا ادامه
میدهیم... این توافق یک دستاور فوقالعاده و نشاندهنده تغییر در سیاست
ژاپن نسبت به روابط اقتصادی با اسرائیل است... همکاری بینالمللی در حوزه R
& D یک تختهشیرجه بینظیر برای ورود شرکتهای اسرائیلی به بازارهای
جدید است. این توافق یک چهارچوب عالی برای پروژههای مشترک و ابتکاری است.»
در زمان حضور این هیأت، سمیناری برای بررسی فرصتها در همکاری اقتصادی
کلان دو کشور با حضور تاجران و نمایندگان شرکتهای مختلف ژاپنی و اسرائیلی
برگزار شد.
اسرائیل از متهمان ردیف اول انفجار فوکوشیما در مارس 2011 است؛ آنچه مقامات ژاپنی «یک حادثه» خواندند
ایتان
کوپرستاچ، وابسته اقتصادی اسرائیل در ژاپن اعلام کرد سالانه بیش از 6000
فعال اقتصادی ژاپنی در فعالیتهایی که وی از طرف وزارت اقتصاد اسرائیل در
ژاپن ترتیب میدهد، شرکت میکنند و تعدادی روزافزون از رؤسا و نمایندگان
شرکتهای ژاپنی به اسرائیل سفر میکنند. معاونت تجارت خارجی در وزارت
اقتصاد اسرائیل آمار داده که در سال 2012 میلادی صادرات اسرائیل به ژاپن
953 میلیون دلار بوده است. عمده صادرات شامل ماشینآلات، تجهیزات
الکترونیکی، وسایل ارتباطی، وسایل تجهیزات پزشکی و چشمپزشکی، مواد
شیمیایی و بیولوژیک، میوهها، سبزیجات و تجهیزات رایانهای است. در همان
سال 2012 میلادی، ارزش واردات اسرائیل از ژاپن 2.08 میلیارد دلار بوده که
عمدتاً ماشینآلات، تجهیزات رایانهای، دستگاههای اتوماتیک و تجهیزات
الکترونیک بوده است.
2- چینمطالعات
پیرامون یهودیان و اسرائیل در دهههای 1980 و 1990 در چین رشد کرد و چین
دریافت که میتواند در دو زمینه اصلی یعنی تجهیزات نظامی و فناوری های
ارتباطی و اطلاعاتی از توانمندیهای رژیم صهیونیستی بهره گیرد. از همین رو
سیاست ضدغربی خود را در مورد اسرائیل کنار گذاشت و پس از برقراری روابط
دیپلماتیک بر تعاملات اقتصادی و تجاری افزود.
تجهیزات نظامی یکی از صادرات عمده رژیم صهیونیستی به چین است
نخستین
بار اسحاق رابین در 1993 و سپس نتانیاهو در 1997 و 1998 از پکن دیدار
کردند. سفر وزیر دفاع چین به اسرائیل در 1999 میلادی منجر به قراردادهای
متعدد همکاری میان دو کشور شد. پس از آن به دلیل مطلبی که دولت صیونیستی
در ژوئیه 2000 پیرامون تجهیزات هشدار هوابرد و سیستمهای پایشی فاش کرد که
به چین فروخته بود، روابط دیپلماتیک دو کشور به شدت کاهش یافت و حتی با
فشار آمریکا، صادرات تجهیزات نظامی توسط اسرائیل به چین نیز کاهش یافت.
پس از افزایش صادرات نظامی اسرائیل به 4.4 میلیارد دلار در سال 2006 به
کشورهای مختلف، ظاهراً چین تصمیم گرفت به این روابط سرد خود پایان دهد.
ایهود
اولمرت در ژانویه 2007 میلادی دیداری سه روزه از چین داشت و برخلاف
انتظارش از سران چین شنید که آنان به شدت مخالف یک ایران هستهای هستند. وی گفت:«دیدار من با نخستوزیر، بسیار شگفتیآور و تشویقکننده بود...
تأکید زیادی بر مخالفت چین با یک ایران هستهای و قابلیتهای نظامی آن صورت گرفت.». لازم به ذکر است اسرائیل با کشورهایی چون روسیه، صادرکنندگان اصلی سلاح و تجهیزات نظامی به چین هستند.
در
این دیدار، دو کشور توافقنامههایی در مسائل مالی و اقتصادی امضا کردند،
از جمله صندوق مشترک تحقیق و توسعه را تأسیس کردند تا در حوزههای مرتبط با
رایانه، فناوریهای آبی و داروسازی به سرمایهگذاری مشترک بپردازند.
همچنین مقرر شد اسرائیل سومین دفتر رسمی خ
ود را در استان گوانگدونگ که
بیشترین رشد اقتصادی را تجربه میکند، باز کند. اسرائیل یک سفارتخانه در
پکن و سه کنسولگری در شانگهای، گوانگژو و هنگکنگ دارد که چین با این حساب
در میان کشورهایی که با اسرائیل رابطه دیپلماتیک دارند، رتبه دوم را بعد
از آمریکا دارد. علت اصلی نیز در روابط اقتصادی گسترده میان دو کشور است.
برای مثال در سال 2006 میلادی یعنی پیش از سفر اولمرت، صادرات چین به
اسرائیل 2.4 میلیارد دلار و صادرات اسرائیل به چین 0.6 میلیارد دلار (هر دو
آمار بدون احتساب هنگکنگ) بوده است. این میزان حجم تجارت میان دو کشور تا
سال 2013 میلادی از 10 میلیارد دلار گذشت یعنی
واردات اسرائیل از چین، بیش از واردات این رژیم از آمریکا شد.
تازه بسیاری از کالاهای چینی در سایر کشورها تولید میشوند و به اسرائیل
صادر میشوند که آنها در این آمار نیامده است. در کل با توجه به آمار 7
ماهه نخست سال 2014، 36٪ از واردات آسیایی در اسرائیل، چینی هستند کما
اینکه 16.4٪ از صادرات اسرائیل نیز به چین میروند. چین،آمریکا و آلمان،
سه شریک تجاری عمده اسرائیل به شمار میروند.
پس
از سفر اولمرت، دیدار بعدی مقامات دو کشور در خاک یکدیگر به سال 2011 یعنی
سفر وزیر دفاع چین به اسرائیل و سپس به سال 2013 موکول شد یعنی زمانی که
وانگ وزیر خارجه چین به سرزمینهای اشغالی و همچنین فلسطین رفت و با مقامات
رژیم صهونیستی و حکومت خودگردان دیدار کرد. وی از تداوم مذاکرات صلح میان
دو کشور حمایت کرده و بر خلاف تلاشهای اسرائیل، بر اهمیت مذاکرات هستهای
با ایران برای حل این موضوع تأکید کرد. جالب است که چین بر مبنای اهداف
اقتصادی خود، روابط خود را هم با اسرائیل و هم با حکومت خودگردان و
کشورهایی چون ایران که تخاصم ویژهای با اسرئیل دارند، حفظ کرده و حتی در
سال 2012 میلادی به نفع عضویت ناظر حکومت خودگردان در مجمع عمومی سازمان
ملل رأی داد.
دو کشور همکاریهایی در پروژههای مشترک اقتصادی دارند
برای مثال احداث یک خط راهآهن که بتواند کشورهای پیرامون دریای سرخ را
نیز به کشورهای پیرامون دریای مدیترانه متصل سازد توسط دو طرف در سال 2011
مورد توافق قرار گرفت. پس از آن دو پروژه راهآهن و بندرسازی در اسرائیل به
ترتیب با مبلغ دو و یک میلیارد دلار به کمپانیهای صهیونیست سپرده شد. یک
سال بعد، دانشگاه بینالمللی اقتصاد و تجارت در پکن دپارتمان مستقلی در
حوزه اقتصاد یهودیان و اسرائیل راهاندازی کرد، بسیاری از دانشگاههای چینی
به آموزش زبان عبری روی آوردند، کانالهایی نیز برای ارتباط علمی و
پژوهشی میان اندیشمندان دو کشور فراهم شد و با سرمایهگذاری 300 میلیون
دلاری، یک مؤسسه تحقیقاتی مشترک میان دانشگاه تلآویو و دانشگاه سینگوا
تأسیس شد.
3- کره جنوبیاسرائیل و کره در سه زمنیه عمومی با هم داد و ستد دارند: تجهیزات نظامی،
انرژی و فناوریهای جدید ارتباطی. طبق اطلاعات منتشره از مرکز آمار اسرئیل و
همچنین مرکز آمار کره جنوبی، حجم تجاری روابط میان دو کشور تا سال 2000 به
1 میلیارد دلار و تا سال 2012 به حدود 2.4 میلیارد دلار رسید. اسرائیل با
کره نیز قرارداد همکاری برای حمایت متقابل از پروژههای صنعتی R & D با
هدف طراحی محصولات جدید دارد. مارس 2011 میلادی هیأت پارلمانی 11 نفره از
کره جنوبی به سرپرستی لیبیونگسوک، رئیس پیشین کمیسیون حمل و نقل دریایی و
زمینی در پارلمان ملی کره جنوبی از اسرائیل بازدید کرد و در هتل «پادشاه
داوود» در بیتالمقدس (این نامگذاری با عقاید اسرائیلیان در مورد آخرالزمان
مرتبط است) با شیمون پرز رئیس سابق این رژیم دیدار کرد.
این هیأت که شامل پارک
جین رئیس پیشین کمیته امور خارجه و تجارت نیز بود با ریوِن ریولین رئیس
مجلس، وزیر دفاع و زیپی لیونی رئیس حزب مخالف دیدار کرد و در جریان اسناد
هولوکاست قرار گرفت. هیأت کرهای همچنین از مراکز تحقیقاتی و اقتصادی
اسرائیل مانند مؤسسه وُلکانی، بِتِر پلِیس (Better Place) و صنایع هوایی دیدن
کردند. درخواست این گروه از پرز، امضای توافق تجارت آزاد میان دو کشور بود،
توافقی که کره با آمریکا و اتحادیه اروپا نیز منعقد کرده است اما هنوز در
انعقاد آن با اسرائیل ناکام مانده است. این سفر در پاسخ به سفر هیأت
پارلمانی اسرائیل به کره جنوبی در سال 2010 میلادی بود.
حجم روابط تجاری اسرائیل و کره جنوبی حدود دو دهه است که رشد پرشتابی را تجربه میکند. اعداد به میلیون دلار است
سفیر کره در
اسرائیل معتقد است به دلیل دستیابی دو کشور به دانش طراحی فناوریهای جدید،
این حوزه میتواند دو کشور را به متحدان اقتصادی تبدیل کند. از این رو در
نوامبر 2013 میلادی، نخستین کارگروه اقتصاد خلاق میان دو کشور در تلآویو
برگزار شد. اما ظاهراً روابط دو کشور یک دلیل سیاسی-نظامی مهم هم دارد:
اتحاد علیه دشمن مشترک یعنی کره شمالی. اسرائیل این کشور را به دلیل
همکاریهایش با اعراب در جنگ علیه اسرائیل و همچنین همکاریهایی با
کشورهایی چون سوریه و ایران از دشمنان اصلی خود تلقی میکند. اسرائیل با
همکاری آمریکا و کره جنوبی تلاش فراگیری را برای جلوگیری از رشد فناوری
هستهای کره شمالی و اشاعه آن در منطقه انجام میدهند و همین مسأله موجب
همکاریهای امنیتی-نظامی میان سه کشور شده است.
اسرائیل از ترس کره جنوبی
نسبت به کره شمالی بهره برده و تجهیزات اطلاعاتی و نظامی خود را به این
کشور میفروشد، گرچه گاهی آمریکا به نفع شرکتهای تسلیحاتی خود، مانع از
چنین اقدامی توسط اسرائیل میشود.اگر
چه روابط سیاسی دو کشور به چند دهه قبل برمیگردد، اما انجمن دوستی و اتاق
بازرگانی اسرائیل و کره جنوبی در سال 2011 تأسیس شد و در این سه سال به
تقویت
روابط اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور همت گماشته است. این سازمان با
فراهمآوردن اطلاعات مورد نیاز برای فعالان اقتصادی و فرهنگی و برگزاری
سمینار با موضوعات مختلف در دو کشور، از میان شرکتهای بزرگ دو کشور به
عضوگیری میپردازد و از این طرق آنها را با یکدیگر مرتبط و زمینه فعالیت
آنها را در کشور مقابل فراهم میکند. نحوه تأسیس این انجمن مانند سایر
انجمنهای دوستی میان اسرائیل با کشورهای شرق آسیا نشان میدهد با برنامه
دولت رژیم صهیونیستی بوجود آمدهاند. برای مثال همین انجمن دوستی و اتاق
بازرگانی اسرائیل و کره جنوبی از IFBC یا انجمن اتاقهای دوجانبه بازرگانی و
صنعتی که یکی از ارگانهای دولت اسرائیل است مجوز گرفته است.
اسرائیل اگر چه در میان مردم کشور همسایهاش منفور است اما رؤیای نفوذ در کشورهای قدرتمند سراسر جهان را دارد. فقط
کشورهای سبزرنگ که عذاب حضور اسرائیل در میان خود را از نزدیک چشیدهاند،
با این رژیم روابط دیپلماتیک ندارند در حالی که اقتصادهای نخست دنیا یعنی
آمریکا، چین، ژاپن، آلمان و ... همان کشورهایی هستند که بیشترین حجم روابط
سیاسی و اقتصادی را با این کشور برقرار کردهاند. و این اتفاقی نیست!
در
گردهمایی جهانی نیروی انسانی (HR) که نوامبر 2013 در کره برگزار شد، ایهود
باراک نخستوزیر اسبق رِژیم صهیونیستی نیز شرکت داشت. وی در سخنرانی خود
جملاتی گفت که نشان از یکی از سیاستهای رژیم صهیونیستی در تقویت روابط با
کشورهای جدید دارد:
«در دنیای امروز، ظرفیت ملتها برای جذب استعدادها و تقویت قدرت فکری، بسیار مهمتر از داشتنِ منابع طبیعی بسیار و قدرت تولیدی است.» نخست وزیر جونگ هُنگ وُن به همراه وزیر آموزش کره در این همایش شرکت کرده بودند.
در یکی از فعالیتهایی که با کمک
این انجمن و با هماهنگی سفارت کره در اسرائیل به ویژه وابسته اقتصادی این
سفارت یعنی یانگتا کیم برگزار شد، شرکت سرمایهگذاری مایکروسافت اقدام به
برگزاری یک نشست تخصصی با حضور بسیاری مدیران شرکتهای اسرائیلی کرد. این
نشست که در دسامبر 2013 در اسرائیل برگزار شد در دعوت نامه خود خطاب به
فعالان اقتصادی اسرائیل از سابقه 25 ساله همکاری اقتصادی میان دو کشور گفته
و اضافه کرده «رابطه میان دو کشور به سرعت در حال افزایش است و شما وقتی
در حال طراحی استراتژی جهانی خود هستید، باید کره را به عنوان یکی از
نخستین اهداف همکاری خود در نظر بگیرید.
کرهایها
عموماً احترام و تحسین فوقالعادهای نسبت به اسرائیل به ویژه فرهنگ
نوآوری در آن قائل هستند و بسیار مشتاقند تا از ما بیاموزند و پیوندهای
تجاریشان را با ما افزایش دهند. آنها همچنین میتوانند چیزهای زیادی به ما
بیاموزند چون بازار بینالمللی دارند، بهرهوری بالایی در تولید دارند و
فعالیتهای اقتصادیشان جهانی است. جدا از بازار پرمایه کره، آنها دروازه
آشنا و بینظیری برای ورود ما به اقتصاد گسترده چین هستند.» نکته
دیگری که میزان همکاری دو کشور را نشان میدهد، جایگاه وابسته اقتصادی
سفارت کره در اسرائیل، در کشور خودش است. وی همزمان مدیر اداره بنگاههای
اقتصادی متوسط و کوچک در کره جنوبی است.
4- استرالیاحدود
100 هزار یهودی در استرالیا زندگی میکنند و طبق آمار سال 2011 میلادی،
9229 متولد اسرائیل در این کشور زندگی میکنند. شاید همین مسأله موجب شده
اتاق بازرگانی استرالیا و انگلیس توسط استرالیا تأسیس شود. این اتاق یکی از
سازمانهای معتبر و فعال در استرالیا است که بیش از 1000 شرکت استرالیایی
عضو آن هستند. AICC در چند شهر استرالیایی و همچنین در تلآویو دفتر دارد. و
باز شاید همین جمعیت یهودی و اسرائیلی بود که 8 سال پیش نفتالی تامیر سفیر
اسرائیل در استرالیا را واداشت تا رژیم متبوع خود
را به افزایش همکاری با استرالیا فراخواند:
«اسرائیل هنوز ارزش همکاری با
استرالیا در آسیا را نشناخته است. این همکاری، راهی است برای ما تا جایگاه
خود را در کشورهای همسایه استرالیا ارتقا دهیم.» شاید بپرسید خُب چرا رِژیم
صهیونیستی مستقیماً با همسایگان استرالیا به افزایش همکاریها اقدام
نمیکند؟ داستان از این قرار است که رژیم صهیونیستی بر مبنای دیدگاهی
نژادپرستانه تشکیل شده است و این دیدگاه را در سیاست خارجی خود هم دنبال
میکند. از این رو استرالیا که ساکنان سفیدپوستش از انگلیس به آنجا مهاجرت
کرده یا منتقل شدهاند، میتواند راه تعامل اسرائیل با زردپوستان شرق آسیا
باشد.
پیروزی اَبُت در انتخابات سال گذشته میلادی، نفوذ اسرائیل در استرالیا را تسریع کرده است
البته این گونه صحبتهای علنی که در مصاحبه وی با هاآرتص منتشر
شده است، شاید اگر از دیپلماتهای کشوری دیگر صادر میشد، تا مدتها پیراهن
عثمان شده و توسط نهادهای حقوق بشر در دنیا محکوم میشد. تامیر افزود: «
ما و
استرالیا مانند دو خواهر سفیدپوست در منتهای شرق و غرب آسیا هستیم که پوست
زرد و چشم خمیده نداریم.» لازم به ذکر است یک روی این صحبتها نیز خطاب به
استرالیاییها بود. تا زمانی که آنها احساس نکنند تافته جدابافته از آسیا
هستند و نژادشان برتر است، تمایل کمتری نسبت به همکاری با رژیم غاصب
اسرائیل خواهند داشت.
استرالیا و رژیم صهیونیستی روابط خود را در دوره
هووارد به اوج رساندند. انتخابات 2013 در استرالیا خوشحالی جروزالمپست را
دقیقاً از همین رو برانگیخته است که تونی اَبُت پیروز میدان، در مبارزات
انتخاباتیاش گفته بود ما باید مناسبات خود با اسرائیل را به دوره هووارد
برسانیم. البته هر دو حزب استرالیا حامی افزایش روابط با اسرائیل هستند و
به قول جروزالمپست، انتخابات سال گذشته، در واقع مبارزه میان «دوست
اسرائیل» و «دوست صمیمی اسرائیل» بود. شاید علت ترجیح کاندیدای ائتلاف
لیبرال استرالیا بر رقیبش، رأی ممتنع استرالیا در نوامبر 2012 میلادی
باشد. زمانی که مجمع عمومی برای ارتقای حکومت خودگردان فلسطین به عضو ناظر
رأی داد، استرالیا به جمع مخالفان طرح یعنی اسرائیل، آمریکا، کانادا، چک،
پاناما و 4 کشور جزیرهای در اقیانوسیه نپیوست. دو سال پیش از آن نیز
استرالیا یکی از افسران موساد را از کشور اخراج کرد تا اعتراض خود را نسبت
به جعل پاسپورتهای استرالیایی برای ترور محمود محبوح در دوبی توسط عناصر
اسرائیلی نشان دهد.
با انتخاب اَبُت اوضاع به نفع اسرائیل تغییر
کرد. استرالیا این بار در نوامبر 2013 در مجمع عمومی سازمان ملل از اسرائیل
حمایت کرد و در حالی 158 کشور خواهان پایان شهرکسازی توسط این رژیم غاصب
در اراضی فلسطینی شدند، به جمع 9 کشوری پیوست که مخالف قطعنامه بودند.
تانیا پلیبرسک سخنگوی جناح مخالف در امور خارجه اعلام کرد «این خیلی
غیرمعمول است که این گونه یک سیاست، تغییر کند بدون اینکه دلیل آن برای
استرالیاییها بیان شود». باب کار وزیر پیشین امور خارجه در بیانی صریحتر،
این حرکت اِبُت را «یک حرکت شرمآور به معنای واقعی کلمه» توصیف کرد.
رشد فناوریهای نوین به ویژه در IT و ICT مهمترین وجه اشتراک و حوزه همکاری میان اسرائیل با کشورهای شرق آسیا است
اگر با همین فرمان برویم...رشد
اقتصادی اسرائیل در دهه 1990 که تا یال 2000 میلادی به 7.4٪ در سال رسید و
به ویژه با اتکا به صادرات فناوریهای پبشرفته بدست آمد، توجه کشورهای شرق
آسیا را به خود جلب کرد. چون این دو ویژگی دقیقاً همان چیزی است که شرق
آسیا با آن شناخته میشود. صنایع ارتباطی و فناوریهای پیشرفته توسط
سرمایهگذاری از خارج و بکارگیری دانشگاههای داخلی رشد چشمگیری داشت که
شاهد برجسته آن خرید یک نرمافزار از شرکت اسرائیلی ویز (WASE) توسط گوگل
به قمیت یک میلیارد دلار در سال 2013 است.
د
ر کل میتوان زمینه های عمده همکاری رژیم صهیونیستی با شرق آسیا را اینگونه برشمرد:
انرژی هستهای، مهندسی کشاورزی و صنایع پیشرفته، آی تی و فناوری اطلاعات،
پژوهش و طراحی، تجارت اسلحه و تجهیزات نظامی، همکاری امنیتی، سیاستگذاری
مشترک در تحولات جهانی. اینهمه نشان از سرمایهگذاری عظیم و متنوع رژیم
اسرائیل بر کشورهای شرق آسیا از طریق اشتراک منافع دارد زیرا اشتراک
جغرافیایی وجود نداشته و اشتراک فرهنگی نیز دور از دسترس است. بنابر این
اسرائیل با بدستآوردن توان نظامی، اطلاعاتی و فناورانه در سالهای گذشته،
اکنون به لقمه چربی در چشم کشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی تبدیل شده و
کشورهای شرق آسیا را مشتاق همکاری با خود ساخته است. یکی از راههای مقابله
مؤثر ایران با چنین تمایلی، بدستآوردن تواناییهای پیشرفته در مسائل
نظامی و ارتباطی و پیشنهاد همکاری به این کشورها با قیمت پایینتر است.
در
این گزارش تنها به چهار کشور در شرق آسیا پرداختیم اما همین دادهها نیز
نشان میدهد اگر اسرائیل بتواند حمایت قطعی شرق آسیا از خود را بدست آورد،
عملاً کشورهایی چون ایران و
سوریه در مبارزه با اسرائیل تنها خواهند شد، هرچند ملتهای شرق آسیا در
ضدیت با جنایتهای اسرائیل، جلوتر از دولتهایشان حرکت میکنند. بنابر این
اگر چه با توجه به تحولات اخیر سیاسی در
آمریکای لاتین و کشورهای عربی (رویکارآمدن بومیان آمریکاستیز مانند چاوز و
چاویستها از سویی و حذف بسیاری از دیکتاتورهای آمریکامآب در کشورهای
اسلامی از سوی دیگر)، اوضاعی که میرفت کار را به نفع اسرائیل به
پایان ببرد، تا حدودی به ضرر اسرائیل تغییر کرده است اما در صورت اتحاد
اسرائیل با شرق آسیا، دولت قدرتمندی در جهان نخواهد ماند که بتواند در
اقدامات عملی و مؤثر ضدصهیونیستی با ایران و سوریه همراهی کند؛ چه اینکه،
بدیهی
است ایران در رأس محور مقاومت نیز در مسیر مبارزه با صهیونیستها منتظر
هیچ کشوری نیست و ابزارهای مستقل خود را دارد و تا کنون هم با همین
گزینهها شکستهای پیدرپی را به این رژیم تحمیل کرده است (گر چه این به معنای انکار استقلال نسبی کشورهای شرق آسیا در سیاست خارجی خود نیست).
منابع و مآخذ:http://electronicintifada.net/content/two-white-sisters-asia-israel-and-australia/6510
http://www.mei.edu/content/map/israel-future-asia
http://www.matimop.org.il/japan_agreement.html
http://www.jamestown.org/single/?no_cache=1&tx_ttnews[tt_news]=4025#.VGcT2YXaNco
http://www.meforum.org/695/providing-arms
http://en.wikipedia.org/wiki/China%E2%80%93Israel_relations
http://www.mei.edu/content/map/probation-open-ended-future-sino-israeli-relations
http://www.israel-japan.org
http://www.algemeiner.com/2014/05/12/netanyahu-israel-and-japan-should-cooperate-like-iran-and-north-korea-do
http://english.hankyung.com/news/apps/news.view?c1=04&nkey=201311070513001/
http://www.ikcc.org.il/site/index.asp?depart_id=235949&lat=en-uk
http://www.meetup.com/IsraelStartupNetwork/events/154577392/
http://www.jpost.com/Diplomacy-and-Politics/South-Korea-sees-Israel-as-partner-in-security-and-peace
http://www.mei.edu/content/map/upgrading-israeli-south-korean-relations-can-seoul-tilt-favor-jerusalem
http://www.jpost.com/Diplomacy-and-Politics/Australian-Israeli-ties-to-remain-strong-under-newly-elected-Abbott-325574
https://www.dfat.gov.au/geo/israel/israel_country_brief.html
http://www.aicc.org.au
http://www.smh.com.au/national/tony-abbott-quietly-shifts-un-position-to-support-israeli-settlements-upsetting-palestinians-20131124-2y434.html
http://www.japantimes.co.jp/news/2014/05/12/national/japan-israel-to-boost-defense-cooperation/#.VG8iWYXaNco
http://www.jpost.com/Defense/Israeli-firms-cameras-recording-Japanese-nuclear-core
https://jhaines6.wordpress.com/2014/05/28/sithhc-case-against-magna-bsp-fukushima-an-israeli-outfit