به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران؛ پایگاه اینترنتی کنسرسیوم نیوز در گزارشی به بررسی علل حمایت آمریکا از تجاوز عربستان سعودی به یمن پرداخته است. نگارنده معتقد است آنچه که اکنون شاهد آن هستیم، همدستی رژیمهای همسوی سعودی و صهیونیستی در کشاندن ماشین جنگی ایالات متحده و سایر اعراب خلیجفارس به باتلاق یمن است؛ آنهم با این استدلال که نیروهای انصارالله یمن از متحدان جمهوری اسلامی ایران هستند.
در عین حال، واقعیت این است که آمریکا در جهت منافع خود حرکت میکند. به گفته پال پیلار، تحلیلگر سابق سازمان جاسوسی سیا، رگههای غیرقابل انکاری از تفکرات آخرالزمانی در نوع ادراک سردمداران آمریکا از جهان بیرون دیده میشود؛ تفکراتی که به آنها تلقین میکند در هر تضاد و تداخلی، یک طرف خوب است و دیگری بد و البته طبیعتاً آنها نیز مشتاقانه در خدمت آن طرفی گام برمیدارند که بهعنوان طرف خوب تلقی می شود.
تأثیری که این گرایش بر سیاستهای حاکم بر آمریکا گذاشته است، در طول زمان متغیر بوده است. میزان نفوذ این تفکر در نوع رفتار آمریکا بهخوبی مشهود بوده، چنانکه در دورۀ جورج دبلیو بوش، شاهد آن استدلال مالیخولیایی مشهور بودیم که "شما یا با ما هستید یا با تروریستها". دولت اوباما، اما، سعی کرده است کمی متفاوتتر از این دیدگاه آخرالزمانیِ مالیخولیایِ سیاهوسفید حرکت کند و در مسیری واقعبینانهتر نسبت به وقایع جهان گام بر دارد، علیالخصوص در نوع تعامل با ایران و گشودن درهایی که رو به نتایج پر ثمرتر در منافع حاصل از منطقه خاورمیانه باز میشوند.
البته دولت باراک اوباما نیز همچنان در همان فضای سیاسی دستوپاگیر نظام حاکم بر ایالات متحده عمل میکند و این دولت هم کمافیالسابق به همان مسیر آشنای آمریکایی میرود.
بارها و بارها و بارها به اثبات رسیده است که این قبیل سیاستهای آشنای قدیمی در منطقه خاورمیانه جواب نمیدهند و اینجا آن کارزاری نیست که ما تصورش را میکنیم. کافی است که به واقعیت اینروزهای عراق و سوریه بنگرید؛ در سوریه در طرف داعش ایستادهایم و در عراق، ایران را دعوت به همکاری برای جنگ با داعش میکنیم!
قطعاً در تفکرات آمریکا و در اشتباهاتی که این کشور در برخورد با طرفهای درگیر مرتکب شده است درسهایی وجود دارد. اما ظاهراً اینبار نیز آمریکاییها در حمایت از تجاوز نظامی سعودیها به یمن به بیراهه رفتهاند؛ آمریکا درسهای خود را نیاموخته است.
کارزار یمن بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که در گذشته با آن روبرو بودهایم؛ حداقل می شود گفت که مسئلهی یمن، از آنچه در گذشته در خاورمیانه بهدنبال ماجراجویی در آن بودهایم، بسیار پیچیدهتر و چندبُعدیتر است. به این سادگیها نیست که تصمیم بگیریم که خطّی میان طرفهای درگیر بکشیم و بگوییم از فلان طرف حمایت میکنیم و با فلان طرف درگیر می شویم و در مقابلش خواهیم ایستاد.
همان القاعدهای که آمریکا آن را تروریست میخوانَد و بهعنوان دشمنِ خود قلمداد میکند، اکنون در جبهۀ مقابل حوثیها در یمن ایستاده که البته در اتحاد کامل با عربستان سعودی نیز هست!
مورد دیگری که یمن را بسیار خاصتر و متفاوتتر میکند این است که مسئلهی یمن یک موضوع کاملاً یمنی و داخلی است؛ منشأ تحولات یمن، ریشه در خود این کشور دارد. این همان چیزی است که بعضیها، عمداً یا سهواً، دوست ندارند به آن توجه کنند و در عوض، به دنبال ترسیم یک تصویر جعلی از وقایع هستند و تمایل دارند که این را هم بهعنوان تلاشی از جانب ایران برای پیشبرد اهداف توسعهطلبانه و سیطرهاش بر منطقه اعلام کنند.
در این میدان، نهتنها منفعتی برای آمریکا وجود ندارد، بلکه باید درباره این واقعیت هشدار داد که وقتی مردم جهان اسلام شاهد جانبداری ایالاتمتحده از یکی از طرفهای معلومالحال منطقه یعنی آلسعود در مسئلهی یمن هستند، این بههیچوجه برای ما سبب خیر نخواهد شد و مضرّات و معایب آن بسیار بیشتر از منافع زودگذرش خواهد بود.
دولت اوباما در این برهۀ خاص که به دنبال دستیابی به یک توافق احتمالی هستهای با ایران است، میکوشد همزمان نقش حامی اعراب حوزه خلیجفارس را نیز بازی کند. البته اگر خدمت به اعراب، آنهم به این شکل، بهایی است که ما باید به خاطر توافق هستهای بپردازیم و همچنان بر آن سیاست آشنای جانبداری از طرفین اصرار بورزیم، بهتر است ابتدا از سودآور بودن این ریسک اطمینان حاصل کنیم.
انتهای پیام/