به
باشگاه شبانه، مرتضی 35 ساله عصر سیام شهریور 89 در غیاب همسرش یک زن معتاد به نام مریم را به خانهاش دعوت کرد و پس از مصرف شیشه او را کشت. این مرد که پیشتر حکم قصاصش صادر و در دیوان عالی کشور تایید شده بود، با پرداخت دیه توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و از حکم مرگ رهایی یابد.
او دیروز در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.
او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «مدتی بود که به اصرار همسرم به یک کمپ ترک اعتیاد رفته و شیشه را ترک کرده بودم. آن روز همسرم به خانه پدرش رفته بود و من تنها بودم که هوس کشیدن مواد به سرم زد. به چند نفر از دوستانم زنگ زدم اما آنها شیشه نداشتند.
به همین خاطر مریم را که از قبل میشناختم به خانه دعوت کردم تا با هم شیشه بکشیم. بعد از کشیدن شیشه از او خواستم خانهام را ترک کند اما قبول نکرد. او شروع به داد و فریاد کرد که از ترس آبروریزی سرش را به دیوار کوبیدم که بیحال روی زمین افتاد. من به خیابان رفتم تا حال و هوایم عوض شود اما وقتی برگشتم متوجه شدم مریم مرده است. از ترس جنازه را به پشت بام خانه بردم و آنجا جنازه را به آتش کشیدم. سپس بقایای جنازه را داخل یک چمدان آبی گذاشتم و آژانس گرفتم و چمدان را در حوالی فرودگاه امام رها کردم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به اعلام رضایت اولیایدم حکم آزادی مرتضی را صادر کرد.
گفتوگو با متهم
چقدر درس خوانده ای؟
دیپلم دارم.
چند سال پیش معتاد شدی؟
13 سال پیش که تازه ازدواج کرده بودم معتاد شدم. با دوستانم تفریحی مواد میکشیدیم اما وقتی به خودم آمدم که معتاد شده بودم.
رابطهات با همسرت چطور بود؟
من و همسرم مشکلی با هم نداشتیم تا اینکه دخترمان به خاطر ابتلا به بیماری جانش را از دست داد. از آن روز به بعد همسرم به افسردگی مبتلا شد و من هم بیشتر وقتم را با دوستانم میگذراندم.
چه مدت بود که مواد را ترک کرده بودی؟
چهار ماه قبل از این ماجرا همسرم از من خواست به کمپ بروم و من هم قبول کردم.
پس چرا در غیاب همسرت دوباره به دنبال مواد رفتی؟
نمیدانم. گمان میکنم آن موقع هنوز از نظر روانی به مواد وابسته بودم.
بعد از اینکه با مریم درگیر شدی و او را هل دادی چرا او را به بیمارستان نرساندی؟
خودم هم تحت تاثیر مصرف شیشه حال خوبی نداشتم. نمی فهمیدم چه میکنم.
چطور توانستی رضایت اولیایدم را جلب کنی؟
همسر و مادرم برای جلب رضایت تلاش زیادی کردند. من نمیدانستم آنها چطور رضایت پدر و مادر مریم را جلب کردند تا اینکه امروز در دادگاه فهمیدم مادرم خانهاش را فروخته و با پرداخت 150 میلیون تومان رضایت آنها را جلب کرده است.
چه مدت است که در زندانی؟
چهار سال و نیم است که در زندانم و هنوز باورم نمیشود که آزاد میشوم.
بعد از آزادی چه میکنی؟
نمیدانم. در مدتی که در زندان بودم مدام کابوس اعدام میدیدم. حکم اعدامم در دیوان عالی کشور تایید شده بود و هر شب منتظر بودم مرا برای اجرای حکم ببرند. همسر و مادرم در این مدت خیلی عذاب کشیدند. میخواهم گذشتهام را جبران کنم.
انتهای پیام/