به گزارش خبرنگار قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران؛گرچه دربخشي از آيات، تزکيه نفوس از برنامه هاي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دانسته شده؛ ولي دعايابراهيم خليل (عليهالسلام) اين است که: "ربنا وَابْعث فيهِمْ رَسُولاً مِنهم يتلواعَليهِم اياتک وَيعلِّمهم الکِتاب والْحِکمة وَيزکيهِمْ"[سوره بقره، آيه 129.]: خدايا در بين مردم، پيامبري مبعوث کن که آيات تو را بر آنها تلاوت و آنها را پس از علم به کتاب و حکمت، تزکيه کند.
اين مسئله هم، هدفِ نوع انبياست و هم اهميت آن به قدري است که هر انسان عاقلي آن را مي خواهد و مايل است سعادت خود را به دست آورد.
ديدگاههاي مختلف براي سعادت و نيکبختي تفاسير متنوعي دارند و منشأ همه اين آراي متعدد هم، انسان شناسي، معرفت نفس و مانند آن است.
اگر کسي انسان را موجودي مادّي بداند، قهراً سعادت و خير او هم، در مسائل رفاهي و مادّي خلاصه ميشود؛ و اگر حقيقت انسان را امري مجرّد بداند، خير و نيکبختي او در معارف، اخلاق و فضايل نفساني، خلاصه مي شود.
آیت الله العظمی جوادی آملی، از موارد تهذیب نفس در جامعه را رعایت اخلاق فردی و اجتماعی می دانند و معتقدند مشکلات جامعه را نيز اخلاق حلّ مي کند؛ اعتماد به يکديگر و عمل به وظيفه از سوي هر کارگزار، مشکل جامعه را حل مي کند و کسي که شغل آزاد دارد، اگر در همان محدوده کسب آزادش متخلِّق به اخلاق الهي باشد، مردم از او در رفاهند، کارمند دولت نيز در کارگزاري دولتي، اگر مهذّب باشد، مراجعان، از او راضيند.
مشکلات مادّي و اقتصادي کم و بيش در هر جامعه اي هست؛ ولي هرگز فشار اقتصادي، انسان عاقل آزاده را وادار نمي کند که روحش را براي ابد، تيره کند و اين به سود هيچ کس نيست، به سود ديگران نيست چون ديگران را در فشار قرار دادن و چيزي را بي حساب از کسي گرفتن و کار کسي را به تأخير انداختن، به سود آنها نيست، به سود خود شخص هم نيست.
گناه قبل از اين که به ديگري ضرر بزند، به گناهکار ضرر مي رساند، همان طور که هيزم پيش از اين که پارچه را بسوزاند، مادّه و بدنه خود را مي سوزاند. گناه، در حقيقت آتش است و قبل از اين که به کسي آسيب برساند، خود گناهکار را مي سوزاند؛ از اين رو، قرآن کريم، از ظالمان، تعبير به "حطب" يعني هيزم مي کند.
هيچ عاقلي، حاضر نيست بسوزد و کسي که دست به تبهکاري مي زند خيال مي کند گناه، امري اعتباري است و امر اعتباري با گذشت دوره اعتبار، از حوزه حقيقت، رخت بر مي بندد؛ غافل از اين که گناه امري حقيقي است و ريشه تکويني دارد. چنان که ثواب، امري حقيقي تکويني است و اعتبار و قرارداد نيست که بر اثر تغيير زمان اعتبار و مکان قرار داد، عوض شود.
منبع: کتاب مبادی اخلاق در قرآن، حضرت آیت الله جوادی