به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، این روزها برنامهریزان و مسئولان کشور تاحدود زیادی از جوانان غافل هستند. در صورتی که توجه به قشر جوان از ضرورتهای هر جامعهای است. در واقع آسیبهای پیش روی جوانان بسیار جدی است که باید با مشارکت اجتماعی و برنامهریزی آنها را حل و مرتفع کرد.
* جوانان و تحصیلات عالیه
بسیاری از جوانان پس از گذراندن دوره متوسطه تحصیلی خود تلاش میکنند تا در ماراتن نفسگیر کنکور شرکت کنند و موفق به کسب یکی از صندلیهای دانشگاهها شوند اما متأسفانه برخی موفق به شکستن شاخ این غول نمیشوند و به اصطلاح پشت کنکور میمانند و عطای صندلیهای دانشگاه و تحصیلات عالیه را به لقای آن میبخشند و وارد بازار کار میشوند، اما آنهایی که در این ماراتن موفق شدند پس از حداقل گذراندن چهار سال وقت و عمر خود باید در صف طویل یافتن شغل در انتظار بنشینند. البته لازم به ذکر است که پسرها باید حدود 2 سال از عمر خود را نیز به سربازی بروند؛ بنابراین تقریبا 2 سال دیرتر از دخترها باید در این صف حضور یابند و آن موقع است که پس از گذشت چند ماه و یا حتی سال شغل دلخواه خود را یافت نکردند، بر خود نفرین میفرستند که ای کاش 4 سال از عمر خود را در دانشگاه هدر نمیدادیم و همه میدانیم که این تصور اشتباهی است زیرا خیلی از افراد در همان 4 سال دوران تحصیل به فکر اشتغال هستند و پس از اتمام تحصیلات در جایی نیز خدمت میکنند اما برخی افراد با تصور اشتباه و راهنمایی نادرستی که به نوجوانان میدهند، آنها نیز تصمیم میگیرند تنها تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه دهند و از آن پس وارد بازار کار شوند، موضوعی که چندین بار توسط برخی هنرمندان و مسئولان به نوجوانان گوشزد شده مبنی بر این که تحصیلات آکادمیک در این دوره خیلی به کار افراد نمیآید و در این بین هستند افرادی که شانسی به نام بند پ را دارا میباشند و با خیال راحت تحصیلات خود را حتی شده تا مقطع دکتری ادامه میدهند و پس از آن و بدون حضور در آن صف کذایی یک منصب عالی و بدون دغدغه کسب میکنند، میبینند که شرایط زندگی برای همه به غیر از افرادی که دارای پارتی هستند یکسان است و داشتن زندگی باب میل و خوشحال بودن از آنچه هستیم تنها به خود افراد و نتیجه تلاش آنها بستگی دارد.
*جوانان و معضلی به نام بیکاری
اندر حکایت بیکاری جوانان بحثی که نقل بسیاری از محافل و البته موجبات خنده بزرگان فامیل در جمعهای خانوادگی شده است. بر اساس نظر برخی کارشناسان پذیرش بیش از حد دانشجو بدون در نظر گرفتن بازار کار رشتههای تحصیلی و عدم تناسب آموزشها با نیاز بازار کار نیز مقدمهای دیگر بر گسترش بیکاری جوانان است. در همین راستا کوروش پرند، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، فقدان مهارت را یکی از اصلیترین علل بیکاری در کشور عنوان کرده و میگوید آموزشهای مهارتی و فنی و حرفهای ضمن آماده کردن افراد برای احراز شغل و حرفه و پذیرش کسب و کار، توانایی و کارایی شاغلین را در انجام آن افزایش میدهد. در همین خصوص برخی دیگر از افراد صاحب نظر نیز معتقدند که کار هست اما همت کار نیست و جوانان این روزها صرفاً به دنبال پشت میز نشینی و کار اداری هستند یا اگر تحصیلات آکادمیک بسیاری از جوانان مرتبط با نیاز شغلی جامعه نیست، چرا این رشتههای تحصیلی در دانشگاههای کشور تدریس میشوند؟ آیا زمان آن نرسیده که با دقت بیشتری به این موضوع توجه کنیم؟!
* نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت دختران
در مبحث ازدواج و تشکیل خانواده بسیاری از افراد معتقدند که دختران بالاترین بیمیلی را نسبت به این امر خیر دارند همچنین افزایش استقلال مالی، افزایش سطح توقعات و افزایش استقلال اجتماعی دختران سبب شده است که جوانان نسبت به ازدواج بیتفاوت شوند و خانه پدری را به خانه بخت ترجیح دهند. بر اساس گفته مصطفی ازکیا (جامعهشناس) در گذشته متوسط سن ازدواج برای دخترها 15 سال و برای پسرها 20 سال بوده است، اما این آمار امروزه برای دخترها به 23 سال و برای پسرها به 25 سال رسیده است و این افزایش سن ازدواج ناشی از تحولات فرهنگی و تغییر در نظام ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی است.
اما یکی از مهمترین مسائل در به تأخیر افتادن امر ازدواج عامل اقتصادی است با شرایطی که در بالا ذکر شد، بسیاری از پسرها شغل مناسب ندارند و به تبع آن درآمد کافی برای تشکیل زندگی مشترک را نیز ندارند، از این رو ترجیح میدهند حداقل تا مساعد شدن شرایط از خیر ازدواج و تشکیل خانواده بگذرند. مدیران و صاحب نظرانی که جوانان را ترغیب به ازدواج میکنند با این پشتوانه که پول خوشبختی نمیآورد ولی در برخی موارد بیپولی (البته در حد اندازه) میتواند مشکلات زیادی به همراه آورد و بسیاری از طلاقهایی که متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم به بیپولی و نداشتن شغل پسرها مرتبط است. بنابراین بهتر نیست در عوض اعلام آمار و ارقام مبنی بر این که 6 میلیون پسر مجرد و 5 میلیون دختر مجرد در ایران وجود دارد و یا دادن وام 3 میلیون تومانی به عنوان کمک هزینه ازدواج جوانان به دنبال فکری بنیادین و کارساز برای این سرمایههای ملی باشیم ؟!
گزارش از مریم کرمی
انتهای پیام/