متن شعر :
یار قدیمی تو رمز اهدنا صراط المستقیمی
خوش به حال اونی که بودی صمیمی
بی تو نشسته بر سرم گرد یتیمی
آره نامردم!
من که برای فرجت کاری نکردم
یه سیلی واسه دین نخوردم ،چون بی دردم
آره نامردم!
ای خاک بر سرم
دارم روزی از سفرت میبرم
عوضش با بدا میپرم
حق با توئه نبریم حرم ..
بشم ریز و ریز
نشم مایه ننگت ای عزیز
منو بزن یا بگو یه چیز
اینقدر آقا تو خودتو نریز
نکنه این گدا رو پاک یادت بره !
یا بن الحسن روحی فداک یادت بره
میخوام ببینمت آقا تا زنده ام
متی ترانا و نراک یادت بره
نگام میکردی
وقت دورغ و غیبتا نگام میکردی
وقت گناه،تو خلوتا،نگام میکردی
نگام میکردی
اما بازم تو هئیتا صدام میکردی،دعام میکردی
دل و سوزوندی اگه خودت رو توی این هیئت رسوندی
نکنه خون گریه کنی،چیزی نموندی
بسه همون نامه ی اعمالو خوندی
غربت کشیدی
ز نوکرت خیری ندیدی
این چه غلامی بود خریدی
شبیه مادرت خمیدی
شنیدم ارباب با گریه به شیعه کردی خطاب
که تشنه م نیستن قدر جرعه آّب ...
انتهای پیام/