به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، تنها چند ساعت پس از قرائت بیانیه سوئیس، در حالی که نگاهها همچنان به لوزان بود در گوشه غرب آسیا صدای مهیب موشک به صورت عدهای از مردم سیلی زد، کشت و زخمی کرد!
روند مذاکرات هستهای به گونهای بود که حتی
اگر بیانیه لوزان را هم نداشتیم ایران پیروز مذاکرات قلمداد میشد چراکه با اجرای تعهدات و دیپلماسی گفتمان، ایران بر همگان آشکار ساخت تصویری که در گذشته از کشورمان به نمایش درآمده بود دروغین و با اغراض سیاسی و به دور از واقعیت است، مجموعه این عوامل باعث قدرتمندتر شدن ایران در دیپلماسی خود شد.
موازی مذاکرات ایران با شش قدرت جهانی و به گفته مقامات، شاهد تکرر پیشنهاد از سوی هیئتهای تجاری و بازرگانی کشورهای مختلف برای سرمایهگذاری در بازارهای ایران بودیم که همگی نشان از شناخته شدن واقعیتهای ایران در جهان دارد و با توجه به رقابت سالمی که ایران با کشورهای منطقه در عینی دوستی دارد، طبیعی است بدخواهان، از روند مذاکرات هستهای کشورمان بسیار دلنگران شوند.
واکنشهای مختلفی به این بیانیه داده شد اما تنها شاهد یک واکنش از پیش تعیین شده بودیم و آن "
حمله عربستان به یمن" بود! برکناری مهرهای که عربها خیلی به آن دلبسته بودند(بندر بن سلطان) از سوی ایالات متحده،باطل شدن هدفهایی که از استقرار داعش در سوریه مد نظر داشتند و به نوعی شکست پروژه داعش، برملا شدن دستهای آلوده مقامات ریاض در جریانهای کثیف و بحرانهای منطقه و مرگ ملک عبدالله و اختلاف میان شاهزادگان سعودی همگی باعث شد تا عربستان بیش از پیش خود را در انزوا ببیند بنابراین طی واکنشی دیوانه وار و همزمان با قدرت نمایی ایران خواست، با حمله به یمن، اقتداری از خود در منططه نشان دهد.
در تاریخ سعودی این اولین بار است که عربستان به تنهایی اقدام نظامی مستقیم علیه کشور دیگر انجام میدهد و حمله به یمن در اصل
حمله کاخ نشینان در مقابل کوخ نشینان بود که با ضعف سیاسی و دکترین نظامی این کشور چالشهای عمیقی را به وجود آورد، در اینجا این سوال مطرح میشود که چرا اتاق فکر ریاض گزینه نظامی در مقابل یمن را انتخاب کرد؟
جواب این است که عربستان صرف نظر از هدفی که در رابطه با مذاکرات هستهای ایران دنبال میکرد، گزینههایش از جمله نفوذ، ایجاد فتنه و آشوب در یمن غیرفعال شده و القاعده دیگر برای آنان کارایی ندارد بنابراین چاره را در حمله موشکی به یمن دید و باید پرسید که آنها تا چه زمانی میخواهد در آسمان بجنگد؟!
عربستان سعودی اساسا به عنوان یک کشور دارای قدرت نظامی مستقل شناخته نمی شود و
هیچ بخشی از توان نظامی این کشور بومی نبوده و تماما وارداتی است و با این وجود آنها به تنهایی نیز توان استفاده از این موشکها را به تنهایی نیز ندارند.عربستان به خوبی به خطرات مبارزه با مبارزان یمنی به ویژه در منطقه کوهستانی واقف است، چرا که آنها یک بار دیگر در جنگ سال 2010-2009 با یمنیها در نبرد زمینی در روستاهای مرزی بیش از 100 تن از نیروهای خود را از دست داده بودند.
از نظر مبانی ژئوپلتیک نظامی، عربستان برای حمله زمینی به یمن تنها یک راه زمینی دارد که آن هم حمله از شمال سرزمین یمن به این کشور است چرا که یمن از دو طرف به دریا و از یک طرف به کشور عمان محدود میشود که عمان نیز هیچ گاه وارد منازعاتی از این دست نخواهد شد.
بر این اساس تنها یک راه حمله برای عربستان باقی میماند اما نکته مهم اینجاست که مناطق شمالی یمن سالهاست محل زندگی شیعیان این کشور بوده و مسلمانان سنی بیشتر در نواحی جنوبی یمن زندگی میکنند .
همین موضوع معادلات نظامی ائتلاف سعودی را دچار مشکل کرده است چرا که شیعیان این منطقه به طور کامل با گروه انصار الله که پایتخت را در اختیار دارد همسو هستند و از سوی دیگر عقاید شیعیان به خصوص شهادت طلبی آنان سد بزرگی برای تفکر حمله زمینی به یمن از این موضع را به وجود آورده و ارتش عربستان، سنتی و فاقد مهارت است.
اکنون تنهای می توان گفت که
عربستان "
با دست خود گورش را کند"، نیروهای مردمی بیش از پیش با یکدیگر متحد شده و اگر تا دیروز انصارالله بر 50 درصد یمن مسلط بود امروز این درصد به 90، همچنین باید در نظر داشت با توجه به مرز چشمگیر این کشور با عربستان تا زمانهای طولانی مردم یمن نفرت از این کشور همسایه را به همراه خواهند داشت که به نوعی آل سعود نفرت و خشم را به مرزهای خود کشاند.
از سوی دیگر نسل دوم شاهزادههای عربستان امروز با بی تدبیری شاهد قدرت گرفتن روز افزون گروه مردمی انصارالله هستند و اکنون جنگ در فازی قرار گرفته است که عربستان شاهد پاسخهای یمن به صورت زمینی و هوایی است چیزی که
آل سعودن را به آل سقوط تبدیل خواهد کرد.اولین واکنش یمن، موشک جنبش انصارالله از استان صعده به سوی خاک عربستان شلیک بود و موضوع غافلگیر کننده در این زمینه دقت در برنامه ریزی و اجرای سریع عملیات بود همچنین شلیکهای توپخانهای و موشکی دقیق نیروهای کمیتههای مردمی نشان میدهد که انصار الله بی سر و صدا به تقویت توانمندی نظامی خود مشغول بوده است.
پس از این حمله "محمد البخیتی" از اعضای شورای سیاسی جنبش
انصار الله یمن اعلام کرد که آغاز حمله عربستان سعودی و کشورهای عربی به یمن به معنی
آغاز فروپاشی رژیم های عربی منطقه همچون رژیم سعودی است.
با در نظر گرفتن تمامی این موارد هر روز شاهد برگشت ورق علیه عربستان خواهیم بود، دقیقا همان اتفاقی که در سوریه و عراق شاهد آن بودیم و عربستان بدون در نظر گرفتن واقعیت منطقه تیشه بر ریشه خود زد و امروز زنگهای خطر در ریاض به صدا در آمده و پایههای رژیم آل سقوط با ریشتر روز افزونی به لرزه در خواهد آمد
در نهایت برای برون رفت از این بحران بارها و بارها مقامات یمنی و اعضای ارشد انصارالله اعلام کردند که با هرگونه دخالت در این کشور کنار نخواهند آمد و طبق آن چیزی که در منطقه تجربه شده است راه حل کار، تنها گفتگو و برگزاری مذاکرات یمنی یمنی خواهد بود.
در همین راستا "مرتضی رحیمی" در گفتگو با
باشگاه خبرنگاران، اظهار داشت: حل درگیریهای یمن و دیگر کشورهای بحرانزده جهان اسلام به
وسیله راه حل نظامی به جایی نخواهد رسید و اقدامات نظامی تنها در راستای
هدر دادن سرمایههای یمن و جهان اسلام است.
رئیس دیپلماسی عمومی وزارت امورخارجه تصریح کرد: کشورهای اسلامی باید
قبل از اینکه دیگران بخواهند، مشکلاتشان را حل کنند تا از این طریق راه برای دخالت بسته شود.
سفیر سابق کشورمان در یمن افزود: کشورهایی که مایل به کمک هستند باید
زمینه برای همزیستی مسالمتآمیز و گفتوگوهای داخلی کشورها را فراهم آورد
چرا که هیچگونه دخالت نظامی به نفع مردم یمن نخواهد بود.
وی در پایان خاطر نشان کرد: امروزه میبینیم که بخشهایی از این کشور به
نحو تأسفباری از بین رفته و هزاران نفر آسیب دیدهاند بنابراین تنها راه
حل برون رفت از این بحران گفتوگوهای یمنی یمنی است.
گزارش از هدیه آقاپور
انتهای پیام/