به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران از اصفهان، هفتم تیر 1360 بود؛ در ساعت ۲۰:۳۰ جلسه حزب جمهوری اسلامی ایران در سالن اجتماعات دفتر مرکزی آن واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. موضوع جلسه تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده بود. پس از تلاوت قرآن و اعلام برنامه، آیت الله سید محمد حسینی بهشتی سخنانش را اینگونه آغاز کرد:
«ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند انتخاب شوند...» که در این لحظه انفجاری سالن اجتماعات را ویران کرد و در این واقعه رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
رضا طیب نیا از دوستان شهید بهشتی که اصرار دارد خود را تنها شاگرد کوچکی در میان شاگردان ایشان معرفی کند از جمله چهره هایی است که به واسطه آشنایی و نزدیکی خانوادگی هم پیش از انقلاب رهنمودهای ایشان را در اصفهان دنبال می کرده و پس انقلاب نیز در حزب جمهوری اسلامی در کنار شهید بهشتی حضور داشته است. به همین دلیل ما نیز به سراغ وی رفته و به مناسبت شهادت شهید مظلوم بهشتی به گفت و گو نشستیم.
*از ویژگی های شخصیتی شهید مظلوم آیت الله بهشتی برای ما بگویید.
طیب نیا: از مهمترین ویژگی های شخصیتی شهید آیت الله بهشتی، جامع نگری ایشان بود و همه مسائل را در کنار هم لحاظ داشت و تنها یک بعدی و یک جهتی نبود.
همزمان با طراحی برای مبارزه با فرهنگ طاغوتی و غرب پیش از انقلاب، برنامه ریزی برای آگاهی مردم، آماده شدن برای زندگی اسلامی مطابق با موازین قرآنی، بالارفتن آگاهی ها و به طور کلی در همه جهت اقدام می کرد.
در زمانی که برنامه ریزی های ایشان در آلمان بود و در آن جا مسجد بزرگی را اداره می کردند به این فکر نیز بودند که چه چیز هایی نیز کمبود در این جا است که جبران شود
برای نمونه ما پیش از انقلاب برای نابینایان و گروه های معلول جامعه مراکز آموزشی با متد روز نداشتیم؛ دستگاه طاغوت تعداد اندکی مدرسه به نام خود باز کرده بود و بیشتر جولانگاهی برای تبلیغات فرح و دربار پهلوی بود.
از سوی دیگر میسیونری ها به داخل ایران آمده بودند و فعالیت می کردند و مدرسه ای را نیز آلمانها برای نابینایان در اصفهان داشتند و یک مدرسه نیز در این زمینه از سوی انگلیسی ها دایر شده بود و به جای توانبخشی به نابینایان برای اشتغال، در عمل از طریق این مراکز جاسوس پروری می کردند.
با رایزنی هایی که آیت الله بهشتی از آلمان داشتند و کمک های فکری و امکانات، در اصفهان سازمان آموزشی ابابصیر برای نابینایان ایجاد شد که این موسسه خدمات شایانی را به نابینایان داشت و بیشتر نابینایانی که در مراکز آلمانها و انگلیسی ها مشغول تحصیل بودند به موسسه ابابصیر آمدند و شهید بهشتی از آلمان پیگیر بودند و مرتب برای ما وسائل آموزشی و کمک آموزشی که در ایران موجود نبود را ارسال می کردند.
همچنین یادم می آید که یک بار مجله ای را ایشان از آلمان برای ما فرستادند که روی جلد این مجله عکس مسجد امام اصفهان بود که در کنار درب آن نابینایی گدایی می کرد و مردم به او اعتنایی نداشتند؛ زیر این عکس مجله با نوشته علیه ما تبلیغ شده بود که «اعتقاد ایرانیان به گونه ای است که مسجد به این عظمت ایجاد کرده اما به نابینایان توجهی ندارند چراکه ایرانیان معتقدند که اگر قرار بود به اینها کمکی شود خداوند نابینا خلقشان نمی کرد و ما در ایران برای نابینایان مدرسه ساخته ایم و به آنها کمک می کنیم.» و آبروی ملی و مذهبی ما مورد تمسخر قرار گرفته بود.
آقای دکتر بهشتی به همه این موارد توجه داشت و هنگامی که حزب جمهوری با تمام مشکلاتی که آقای دکتر در آن زمان در دستگاه قضایی بر عهده داشت به فکر خرد ترین مسائل نیز بود و ایشان با وجود همه درگیری ها و گرفتاری هایی که داشتند اقدام به تألیف کتب درسی برای سطح دبستان کردند و بسیاری از کتاب های درسی تألیف ایشان بود و نشان می دهد که ایشان به تمام مسائل خرد و کلان جامعه توجه داشتند.
*آیت الله بهشتی زمانی که به شهادت رسیدند اما ایشان را مظلوم خطاب کردند و بسیاری آن زمان تهمت لیبرالیست به شهید بهشتی می زدند؛ به نظر شما دلیل این تهمت ها و مظلومیت شهید بهشتی چه بود؟
طیب نیا: امام(ره) برای آقای دکتر بهشتی از تعبیری استفاده کردند که جای تأمل دارد و فرموند که «او یک ملت بود» و واقعا همینگونه بود.
ایشان در آن شرایط زمانی بدون توجه به تمام تهمت هایی می زدند و حتی با همان گروه هایی که تهمت می زدند کمال همکاری را در هدایت و بکار گیریشان برای نظام داشت.
آقای دکتر انسان سازی و ساختن مسئول برای جامعه را یک امر مهم می دانست و تلاش ایشان بر این بود که بتوانیم برای جامعه خود انسان های کارآمد پرورش دهیم و به همین دلیل ایشان حزب جمهوری اسلامی را پایه گذاری کردند و همین امر ترس در دل بسیاری ایجاد کرد.
ایشان بدون اینکه نیرو و زمان خود را صرف پاسخگویی به تهمت ها کند فعالیت خود را دنبال می کرد و به همین دلیل گروه های مخالف از ایشان ناراحت بودند؛ حتی ایشان در تلاش بود که مخالفان خود را نیز جذب کند و به نفع جامعه به کار گیرد.
ما یادمان نرفته که جوانان گرد ایشان جمع می شدند و دوران آقای بهشتی با رایزنی هایی که می شد در ادارات ما تلاش می شد از جوانان ما بهره گیری شود و جوانگرایی و نوگرایی با آن دید وسیع و اطلاعات سیاسی و بررسی هایی که ایشان داشت؛ همه گروه های مخالف را به این نتیجه رسانده بود که آیت الله بهشتی سدی است در برابر حملات آنها و با وجود چنین شخصیتی نمی توانند منویات خود را عملیاتی کنند و به همین دلیل ایشان خاری در چشم مخالفان خود بود.
*شهید بهشتی در زمانی به ایران آمدند که شخصیت های بزرگ دیگری در این کشور می زیستند و شاید از دیدگاه عامه مردم آن شخصیت ها عالم تر از شهید بهشتی بودند اما امام خمینی (ره) ایشان را برای ریاست بر دستگاه قضایی برگزید؛ همچنین شهید بهشتی ایده هایی در زمان ریاست بر این دستگاه، اجرا کردند که یکی از آنها ایده پلیس قضایی بود و امروز شاهدیم که از نظر مسئولان عالی قضا، انحلال پلیس قضایی یک خطای بزرگ بوده است و امروز به دنبال احیای ایده های ایشان در دستگاه قضایی هستند. این توان مدیریتی را شهید بهشتی از کجا کسب کرده بود؟
طیب نیا: قدرت مدیریت شهید بهشتی، حساسیت ایشان روی ریزترین مسائل و کاوش در تمام مسائل سیاسی، اجتماعی و قضایی که از پیش از انقلاب مطالعاتی در این زمینه داشتند، شخصیت جامعی از ایشان ساخته بود و امام(ره) با توجه به همین ویژگی ها آیت الله بهشتی را برای این مسئولیت برگزیدند.
در سفری که ایشان از آلمان به ایران آمده بودند بازدیدی از یک مجموعه کارگاهی که مخصوص حرفه آموزی نابینایان بود داشتند و پیشنهاداتی را به ما دادند؛ در جریان آن بازدید من سوالی غیر مرتبط از ایشان کردم.
اگر توجه داشته باشید یکی از دندان های جلوی دهان شهید بهشتی نبود و به همین دلیل حس می شد که چیزی در چهره ایشان کم است؛ من از ایشان توصیه کردم که فقدان این دندان از جمال و زیبایی شما کاسته و اگر جای آن را با یک دندان مصنوعی پر کنید چهره شما زیباتر می شود.
شهید بهشتی در این حال لبخندی به من زدند و فرمودند این دندان خراب یا شکسته نشده است بلکه در آلمان نمی توانستم برخی حروف زبانی آلمانی را به درستی تلفظ کنم و پزشکی به من پیشنهاد داد که اگر این دندان را بکشم می توانم این حروف را به درستی تلفظ کنم؛ من این دندان را کشیدم تا برای سخنرانی به زبان آلمانی بتوانم به صورت سلیس و روان سخنرانی کنم.
در چهره ایشان همواره طراوت، پاکیزگی، نظافت و صلابت هویدا بود و شهید بهشتی به این جزئیات ریز همواره توجه داشت و از ایشان شخصیتی بسیار منظم ساخته بود.
بارها این مسئله پیش آمد، هنگامی که ایشان با شخصی قرار داشتند و آن شخص با تأخیر به ایشان مراجعه می کرد یا آن فرد را نمی پذیرفتند یا به او متذکر می شدند و این حالات را شهید بهشتی از گذشته تمرین کرده بودند و امام(ره) با توجه به تمام این ویژگی ها و اطلاعات کامل جامعیت آیت الله بهشتی، این مسئولیت را به ایشان واگذار کردند.
*تحزب چقدر سبب رشد و اعتلای یا تخریب و حتی شهادت آیت الله بهشتی شد؟
طیب نیا: ایشان معتقد بود که برای اینکه ما بتوانیم جامعه را به خوبی اداره کنیم و مسئولان خوبی داشته باشیم نیازمند برنامه ریزی، بررسی مسائل سیاسی و تصمیم گیری درست داریم و این کار بدون وجود تشکیلاتی که این مسائل را ساماندهی کند و از درون انسان های پرورش یافته مطابق نیاز جامعه اسلامی خارج شود، امکان پذیر نیست.
با توجه به اینکه پیش از انقلاب تشکیلات اسلامی منظمی در ایران وجود نداشت و تنها حزب توده و حزب منافقان بودند که هر دو از مخالفان انقلاب بودند و در برابر اینها به یک نیروی فعال سیاسی تصمیم گیر و تصمیم ساز نیاز داشتیم و به همین دلیل حزب جمهوری اسلامی از سوی آیت الله بهشتی ایجاد شد.
اما همین حزب خار چشم دشمنان و مانعی در برابر خواسته های نامشروع و خلاف گروه های چپ و منافقان شد و سبب شهادت آیت الله بهشتی و سو گیری مخالفان و رواج شایعات و تهمت ها نسبت به ایشان شد.
*اگر خاطره ای در ذهن دارید که به نظرتان می تواند برای خوانندگان مفید باشد بفرمایید.
طیب نیا: در میان دوستان من افرادی بودند که بسیار نسبت به آیت الله بهشتی ناسزا می گفتند و ایشان را یک فئودال، سرمایه دار و قدرت طلب می دانستند.
در آن دوران شهید بهشتی سفری به اصفهان داشتند و در خانه محقری که اکنون در اصفهان به نام شهید بهشتی مشهور است و در حقیقت خانه مادری ایشان است سکونت داشتند و افرادی که قصد ملاقات با ایشان را داشتند خدمت آن بزرگوار می رسیدند و من نیز یکی از این دوستانم که مخالف شهید بهشتی بود را به خانه مادر شهید بهشتی بردم.
یادم می آید که با توجه به اینکه نزدیک ظهر بود و آیت الله بهشتی نیز صبحانه میل نکرده بودند در این خانه به قول اصفهانی ها قرمزه نخودچی و مقداری شوید باقالی تهیه کرده بودند و سفره کوچکی پهن شده بود و افراد حاضر که همه از شخصیت ها بودند به سختی خود را به سفره رسانده و کمی غذا می خوردند و سپس جای خود را به دیگری برای صرف غذا می دادند.
این دوست من زمانی که این سفره کوچک غذای ساده درون آن را در آن خانه محقر دید به گریه افتاد و از خدا طلب بخشش کرد که متأثر از این تهمت های ناروا نسبت به شهید بهشتی قرار گرفته بود چراکه اگر شهید بهشتی سرمایه دار و قدرت طلب بود هیچگاه نمی گذاشت مادرش در چنین خانه محقری زندگی کند و خود ایشان نیز به این سادگی با مردم صحبت نمی کردند.
افراد اگر نسبت به ایشان کینه ای در دل داشتند و از نزدیک با ایشان ملاقات می کردند و صلابت و سادگی ایشان و ویژگی های اخلاقی ایشان نظیر بزرگ منشی، خضوع و خشوع در برابر دیگران را می دیدند متأثر می شدند.
*سخن آخر؟
طیب نیا: ما از خدا طلب رحمت واسعه بر این شهید و دیگر شهیدان داریم و از مردم
می خواهیم که فراموش نکنند چه عزیزان، بزرگان و شخصیت هایی در راه انقلاب شهید
شدند و ما باید این انقلاب را قدر بدانیم و سعی کنیم خواسته های آنها که بارور شدن
نظام جمهوری اسلامی و تبعیت از رهبری معظم انقلاب و پیروزی جامعه تشیع و اسلام در
جهان است را به نتیجه برسانیم.
گزارشی از سیدسعید ابطحی
انتهای پیام/ح