ترتیل جزء بیست و سوم قرآن کریم با قرائت استاد کریم منصوری + متن و صوت

قرائت جزء بیست و سوم قرآن کریم در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان را با صدای استاد "کریم منصوری" می‌شنوید.

به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران، قرائت جزء بیست و سوم قرآن کریم در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان را با صدای استاد "کریم منصوری" می‌شنوید.

به نام خداوند رحمتگر مهربان


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

پس از [شهادت] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم (۲۸)

 

وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿۲۸﴾

تنها يك فرياد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند (۲۹)

 

إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾

دريغا بر اين بندگان هيچ فرستاده‏اى بر آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مى‏كردند (۳۰)

 

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ﴿۳۰﴾

مگر نديده‏اند كه چه بسيار نسلها را پيش از آنان هلاك گردانيديم كه ديگر آنها به سويشان بازنمى‏گردند (۳۱)

 

أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾

و قطعا همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد (۳۲)

 

وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾

و زمين مرده برهانى است براى ايشان كه آن را زنده گردانيديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مى‏خورند (۳۳)

 

وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿۳۳﴾

و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمه‏ها در آن روان كرديم (۳۴)

 

وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ﴿۳۴﴾

تا از ميوه آن و [از] كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز [هم] سپاس نمى‏گزارند (۳۵)

 

لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۵﴾

پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مى‏روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمى‏دانند همه را نر و ماده گردانيده است (۳۶)

 

سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾

و نشانه‏اى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمى‏كنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مى‏روند (۳۷)

 

وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾

و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است (۳۸)

 

وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾

و براى ماه منزلهايى معين كرده‏ايم تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد (۳۹)

 

وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾

نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند (۴۰)

 

لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾

و نشانه‏اى [ديگر] براى آنان اينكه ما نياكانشان را در كشتى انباشته سوار كرديم (۴۱)

 

وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾

و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى] خلق كرديم (۴۲)

 

وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾

و اگر بخواهيم غرقشان مى‏كنيم و هيچ فريادرسى نمى‏يابند و روى نجات نمى‏بينند (۴۳)

 

وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ ﴿۴۳﴾

مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازيم (۴۴)

 

إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾

و چون به ايشان گفته شود از آنچه در پيش رو و پشت‏سر داريد بترسيد اميد كه مورد رحمت قرار گيريد [نمى‏شنوند] (۴۵)

 

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾

و هيچ نشانه‏اى از نشانه‏هاى پروردگارشان بر آنان نيامد جز اينكه از آن رويگردان شدند (۴۶)

 

وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴۶﴾

و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد كسانى كه كافر شده‏اند به آنان كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مى‏خواست [خودش] وى را مى‏خورانيد شما جز در گمراهى آشكارى [بيش] نيستيد (۴۷)

 

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿۴۷﴾

و مى‏گويند اگر راست مى‏گوييد پس اين وعده [عذاب] كى خواهد بود (۴۸)

 

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد كه هنگامى كه سرگرم جدالند غافلگيرشان كند (۴۹)

 

مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾

آنگاه نه توانايى وصيتى دارند و نه مى‏توانند به سوى كسان خود برگردند (۵۰)

 

فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾

و در صور دميده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خويش مى‏آيند (۵۱)

 

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾

مى‏گويند اى واى بر ما چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت اين است همان وعده خداى رحمان و پيامبران راست مى‏گفتند (۵۲)

 

قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾

[باز هم] يك فرياد است و بس و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند (۵۳)

 

إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾

امروز بر كسى هيچ ستم نمى‏رود جز در برابر آنچه كرده‏ايد پاداشى نخواهيد يافت (۵۴)

 

فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾

در اين روز اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند (۵۵)

 

إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ﴿۵۵﴾

آنها با همسرانشان در زير سايه‏ها بر تختها تكيه مى‏زنند (۵۶)

 

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ ﴿۵۶﴾

در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد (۵۷)

 

لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾

از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مى‏شود (۵۸)

 

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ﴿۵۸﴾

و اى گناهكاران امروز [از بى‏گناهان] جدا شويد (۵۹)

 

وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾

اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست (۶۰)

 

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۶۰﴾

و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (۶۱)

 

وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾

و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقل نمى‏كرديد (۶۲)

 

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾

اين است جهنمى كه به شما وعده داده مى‏شد (۶۳)

 

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾

به [جرم] آنكه كفر مى‏ورزيديد اكنون در آن درآييد (۶۴)

 

اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۶۴﴾

امروز بر دهانهاى آنان مهر مى‏نهيم و دستهايشان با ما سخن مى‏گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى‏ساختند گواهى مى‏دهند (۶۵)

 

الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۶۵﴾

و اگر بخواهيم هر آينه فروغ از ديدگانشان مى‏گيريم تا در راه [كج] بر هم پيشى جويند ولى [راه راست را] از كجا مى‏توانند ببينند (۶۶)

 

وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾

و اگر بخواهيم هرآينه ايشان را در جاى خود مسخ مى‏كنيم [به گونه‏اى] كه نه بتوانند بروند و نه برگردند (۶۷)

 

وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ ﴿۶۷﴾

و هر كه را عمر دراز دهيم او را [از نظر] خلقت فروكاسته [و شكسته] گردانيم آيا نمى‏انديشند (۶۸)

 

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۶۸﴾

و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست (۶۹)

 

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ ﴿۶۹﴾

تا هر كه را [دلى] زنده است بيم دهد و گفتار [خدا] در باره كافران محقق گردد (۷۰)

 

لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۷۰﴾

آيا نديده‏اند كه ما به قدرت خويش براى ايشان چهارپايانى آفريده‏ايم تا آنان مالك آنها باشند (۷۱)

 

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ ﴿۷۱﴾

و آنها را براى ايشان رام گردانيديم از برخى‏شان سوارى مى‏گيرند و از بعضى مى‏خورند (۷۲)

 

وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ ﴿۷۲﴾

و از آنها سودها و نوشيدنيها دارند پس چرا شكرگزار نيستيد (۷۳)

 

وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و غير از خدا[ى يگانه] خدايانى به پرستش گرفتند تا مگر يارى شوند (۷۴)

 

وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ ﴿۷۴﴾

[ولى بتان] نمى‏توانند آنان را يارى كنند و آنانند كه براى [بتان] چون سپاهى احضار شده‏اند (۷۵)

 

لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾

پس گفتار آنان تو را غمگين نگرداند كه ما آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مى‏كنند مى‏دانيم (۷۶)

 

فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾

مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفه‏اى آفريده‏ايم پس بناگاه وى ستيزه‏جويى آشكار شده است (۷۷)

 

أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ ﴿۷۷﴾

و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مى‏بخشد (۷۸)

 

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾

بگو همان كسى كه نخستين‏بار آن را پديد آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست (۷۹)

 

قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾

همو كه برايتان در درخت‏سبزفام اخگر نهاد كه از آن [چون نيازتان افتد] آتش مى‏افروزيد (۸۰)

 

الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾

آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده توانا نيست كه [باز] مانند آنها را بيافريند آرى اوست آفريننده دانا (۸۱)

 

أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۱﴾

چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏گويد باش پس [بى‏درنگ] موجود مى‏شود (۸۲)

 

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾

پس [شكوهمند و] پاك است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست و به سوى اوست كه بازگردانيده مى‏شويد (۸۳)

 

فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾


سوره ۳۷: الصافات
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سوگند به صف بستگان كه صفى [با شكوه] بسته‏اند (۱)

 



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا
﴿۱﴾

و به زجركنندگان كه به سختى زجر مى‏كنند (۲)

 

فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا ﴿۲﴾

و به تلاوت‏كنندگان [آيات الهى] (۳)

 

فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۳﴾

كه قطعا معبود شما يگانه است (۴)

 

إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ ﴿۴﴾

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار خاورها (۵)

 

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ﴿۵﴾

ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم (۶)

 

إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ﴿۶﴾

و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم (۷)

 

وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ﴿۷﴾

[به طورى كه] نمى‏توانند به انبوه [فرشتگان] عال م بالا گوش فرا دهند و از هر سوى پرتاب مى‏شوند (۸)

 

لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ﴿۸﴾

با شدت به دور رانده مى‏شوند و برايشان عذابى دايم است (۹)

 

دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ﴿۹﴾

مگر كسى كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند كه شهابى شكافنده از پى او مى‏تازد (۱۰)

 

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ﴿۱۰﴾

پس [از كافران] بپرس آيا ايشان [از نظر] آفرينش سخت‏ترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم ما آنان را از گلى چسبنده پديد آورديم (۱۱)

 

فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ ﴿۱۱﴾

بلكه عجب مى‏دارى و [آنها] ريشخند مى‏كنند (۱۲)

 

بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ﴿۱۲﴾

و چون پند داده شوند عبرت نمى‏گيرند (۱۳)

 

وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ ﴿۱۳﴾

و چون آيتى ببينند به ريشخند مى‏پردازند (۱۴)

 

وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ﴿۱۴﴾

و مى‏گويند اين جز سحرى آشكار نيست (۱۵)

 

وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿۱۵﴾

آيا چون مرديم و خاك و استخوانهاى [خرد] گرديديم آيا راستى برانگيخته مى‏شويم (۱۶)

 

أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۱۶﴾

و همين طور پدران اوليه ما (۱۷)

 

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۱۷﴾

بگو آرى در حالى كه شما خواريد (۱۸)

 

قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ ﴿۱۸﴾

و آن تنها يك فرياد است و بس و بناگاه آنان به تماشا خيزند (۱۹)

 

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ ﴿۱۹﴾

و مى‏گويند اى واى بر ما اين است روز جزا (۲۰)

 

وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ﴿۲۰﴾

اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مى‏كرديد (۲۱)

 

هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۲۱﴾

كسانى را كه ستم كرده‏اند با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مى‏پرستيده‏اند (۲۲)

 

احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿۲۲﴾

گرد آوريد و به سوى راه جهنم رهبرى‏شان كنيد (۲۳)

 

مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿۲۳﴾

و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند (۲۴)

 

وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ ﴿۲۴﴾

شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى‏كنيد (۲۵)

 

مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿۲۵﴾

[نه] بلكه امروز آنان از در تسليم درآمدگانند (۲۶)

 

بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿۲۶﴾

و بعضى روى به بعضى ديگر مى‏آورند [و] از يكديگر مى‏پرسند (۲۷)

 

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿۲۷﴾

[و] مى‏گويند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمى‏آمديد [و خود را حق به جانب مى‏نموديد] (۲۸)

 

قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾

[متهمان] مى‏گويند [نه] بلكه با ايمان نبوديد (۲۹)

 

قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۲۹﴾

و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود بلكه خودتان سركش بوديد (۳۰)

 

وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ ﴿۳۰﴾

پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم (۳۱)

 

فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿۳۱﴾

و شما را گمراه كرديم زيرا خودمان گمراه بوديم (۳۲)

 

فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ﴿۳۲﴾

پس در حقيقت آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند (۳۳)

 

فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۳﴾

[آرى] ما با مجرمان چنين رفتار مى‏كنيم (۳۴)

 

إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۴﴾

چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى‏شد خدايى جز خداى يگانه نيست تكبر مى‏ورزيدند (۳۵)

 

إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۳۵﴾

و مى‏گفتند آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم (۳۶)

 

وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ﴿۳۶﴾

ولى نه [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است (۳۷)

 

بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۷﴾

در واقع شما عذاب پر درد را خواهيد چشيد (۳۸)

 

إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ ﴿۳۸﴾

و جز آنچه مى‏كرديد جزا نمى‏يابيد (۳۹)

 

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۹﴾

مگر بندگان پاكدل خدا (۴۰)

 

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾

آنان روزى معين خواهند داشت (۴۱)

 

أُوْلَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ ﴿۴۱﴾

[انواع] ميوه‏ها و آنان مورد احترام خواهند بود (۴۲)

 

فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ ﴿۴۲﴾

در باغهاى پر نعمت (۴۳)

 

فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۴۳﴾

بر سريرها در برابر همديگر [مى‏نشينند] (۴۴)

 

عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿۴۴﴾

با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمى‏آيند (۴۵)

 

يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِن مَّعِينٍ ﴿۴۵﴾

[باده‏اى] سخت‏سپيد كه نوشندگان را لذتى [خاص] مى‏دهد (۴۶)

 

بَيْضَاء لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ ﴿۴۶﴾

نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مى‏افتند (۴۷)

 

لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ ﴿۴۷﴾

و نزدشان [دلبرانى] فروهشته‏نگاه و فراخ‏ديده باشند (۴۸)

 

وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ ﴿۴۸﴾

[از شدت سپيدى] گويى تخم شتر مرغ [زير پ ر ]ند (۴۹)

 

كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ ﴿۴۹﴾

پس برخى‏شان به برخى روى نموده و از همديگر پرس‏وجو مى‏كنند (۵۰)

 

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿۵۰﴾

گوينده‏اى از آنان مى‏گويد راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم (۵۱)

 

قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ﴿۵۱﴾

[كه به من] مى‏گفت آيا واقعا تو از باوردارندگانى (۵۲)

 

يَقُولُ أَئِنَّكَ لَمِنْ الْمُصَدِّقِينَ ﴿۵۲﴾

آيا وقتى مرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم آيا واقعا جزا مى‏يابيم (۵۳)

 

أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿۵۳﴾

[مؤمن] مى‏پرسد آيا شما اطلاع داريد [كجاست] (۵۴)

 

قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ ﴿۵۴﴾

پس اطلاع حاصل مى‏كند و او را در ميان آتش مى‏بيند (۵۵)

 

فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاء الْجَحِيمِ ﴿۵۵﴾

[و] مى‏گويد به خدا سوگند چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى (۵۶)

 

قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدتَّ لَتُرْدِينِ ﴿۵۶﴾

و اگر رحمت پروردگارم نبود هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم (۵۷)

 

وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۵۷﴾

[و از روى شوق مى‏گويد] آيا ديگر روى مرگ نمى‏بينيم (۵۸)

 

أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ﴿۵۸﴾

جز همان مرگ نخستين خود و ما هرگز عذاب نخواهيم شد (۵۹)

 

إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿۵۹﴾

راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است (۶۰)

 

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۰﴾

براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند (۶۱)

 

لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلْ الْعَامِلُونَ ﴿۶۱﴾

آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است‏يا درخت زقوم (۶۲)

 

أَذَلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾

در حقيقت ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم (۶۳)

 

إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ ﴿۶۳﴾

آن درختى است كه از قعر آتش سوزان مى‏رويد (۶۴)

 

إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ ﴿۶۴﴾

ميوه‏اش گويى چون كله‏هاى شياطين است (۶۵)

 

طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ ﴿۶۵﴾

پس [دوزخيان] حتما از آن مى‏خورند و شكمها را از آن پر مى‏كنند (۶۶)

 

فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۶۶﴾

سپس ايشان را بر سر آن آميغى از آب جوشان است (۶۷)

 

ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ ﴿۶۷﴾

آنگاه بازگشتشان بى‏گمان به سوى دوزخ است (۶۸)

 

ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ﴿۶۸﴾

آنها پدران خود را گمراه يافتند (۶۹)

 

إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءهُمْ ضَالِّينَ ﴿۶۹﴾

پس ايشان به دنبال آنها مى‏شتابند (۷۰)

 

فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ ﴿۷۰﴾

و قطعا پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند (۷۱)

 

وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۷۱﴾

و حال آنكه مسلما در ميانشان هشداردهندگانى فرستاديم (۷۲)

 

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ ﴿۷۲﴾

پس ببين فرجام هشدارداده‏شدگان چگونه بود (۷۳)

 

فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ ﴿۷۳﴾

به استثناى بندگان پاكدل خدا (۷۴)

 

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۷۴﴾

و نوح ما را ندا داد و چه نيك اجابت‏كننده بوديم (۷۵)

 

وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿۷۵﴾

و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم (۷۶)

 

وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾

و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم (۷۷)

 

وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ ﴿۷۷﴾

و در ميان آيندگان [آوازه نيك] او را بر جاى گذاشتيم (۷۸)

 

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۷۸﴾

درود بر نوح در ميان جهانيان (۷۹)

 

سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿۷۹﴾

ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم (۸۰)

 

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۰﴾

به راستى او از بندگان مؤمن ما بود (۸۱)

 

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۱﴾

سپس ديگران را غرق كرديم (۸۲)

 

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿۸۲﴾

و بى‏گمان ابراهيم از پيروان اوست (۸۳)

 

وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ﴿۸۳﴾

آنگاه كه با دلى پاك به [پيشگاه] پروردگارش آمد (۸۴)

 

إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۴﴾

چون به پدر[خوانده] و قوم خود گفت چه مى‏پرستيد (۸۵)

 

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿۸۵﴾

آيا غير از آنها به دروغ خدايانى [ديگر] مى‏خواهيد (۸۶)

 

أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ﴿۸۶﴾

پس گمانتان به پروردگار جهانها چيست (۸۷)

 

فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾

پس نظرى به ستارگان افكند (۸۸)

 

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ﴿۸۸﴾

و گفت من كسالت دارم (۸۹)

 

فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ ﴿۸۹﴾

پس پشت‏كنان از او روى برتافتند (۹۰)

 

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ ﴿۹۰﴾

تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت آيا غذا نمى‏خوريد (۹۱)

 

فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۹۱﴾

شما را چه شده كه سخن نمى‏گوييد (۹۲)

 

مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ ﴿۹۲﴾

پس با دست راست بر سر آنها زدن گرفت (۹۳)

 

فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿۹۳﴾

تا دوان دوان سوى او روى‏آور شدند (۹۴)

 

فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿۹۴﴾

[ابراهيم] گفت آيا آنچه را مى‏تراشيد مى‏پرستيد (۹۵)

 

قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿۹۵﴾

با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمى‏سازيد آفريده است (۹۶)

 

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

گفتند برايش [كوره]خانه‏اى بسازيد و در آتشش بيندازيد (۹۷)

 

قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿۹۷﴾

پس خواستند به از نيرنگى زنند و[لى] ما آنان را پست گردانيديم (۹۸)

 

فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿۹۸﴾

و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگارم رهسپارم زودا كه مرا راه نمايد (۹۹)

 

وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۹۹﴾

اى پروردگار من مرا [فرزندى] از شايستگان بخش (۱۰۰)

 

رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۰۰﴾

پس او را به پسرى بردبار مژده داديم (۱۰۱)

 

فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ﴿۱۰۱﴾

و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مى‏بينم كه تو را سر مى‏برم پس ببين چه به نظرت مى‏آيد گفت اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت (۱۰۲)

 

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند (۱۰۳)

 

فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿۱۰۳﴾

او را ندا داديم كه اى ابراهيم (۱۰۴)

 

وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۱۰۴﴾

رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم (۱۰۵)

 

قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۰۵﴾

راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود (۱۰۶)

 

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ ﴿۱۰۶﴾

و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم (۱۰۷)

 

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۷﴾

و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم (۱۰۸)

 

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۰۸﴾

درود بر ابراهيم (۱۰۹)

 

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۱۰۹﴾

نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم (۱۱۰)

 

كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۰﴾

در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود (۱۱۱)

 

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۱﴾

و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله] شايستگان است مژده داديم (۱۱۲)

 

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۲﴾

و به او و به اسحاق بركت داديم و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى] آشكارا به خود ستمكار بودند (۱۱۳)

 

وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾

و در حقيقت بر موسى و هارون منت نهاديم (۱۱۴)

 

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۱۴﴾

و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم (۱۱۵)

 

وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۱۱۵﴾

و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند (۱۱۶)

 

وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۱۱۶﴾

و آن دو را كتاب روشن داديم (۱۱۷)

 

وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ﴿۱۱۷﴾

و هر دو را به راه راست هدايت كرديم (۱۱۸)

 

وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۱۸﴾

و براى آن دو در [ميان] آيندگان [نام نيك] به جاى گذاشتيم (۱۱۹)

 

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۱۹﴾

درود بر موسى و هارون (۱۲۰)

 

سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۱۲۰﴾

ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم (۱۲۱)

 

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۲۱﴾

زيرا آن دو از بندگان با ايمان ما بودند (۱۲۲)

 

إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۲﴾

و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود (۱۲۳)

 

وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۲۳﴾

چون به قوم خود گفت آيا پروا نمى‏داريد (۱۲۴)

 

إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۲۴﴾

آيا بعل را مى‏پرستيد و بهترين آفرينندگان را وامى‏گذاريد (۱۲۵)

 

أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ﴿۱۲۵﴾

[يعنى] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست (۱۲۶)

 

اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۲۶﴾

پس او را دروغگو شمردند و قطعا آنها [در آتش] احضار خواهند شد (۱۲۷)

 

فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۲۷﴾

مگر بندگان پاكدين خدا (۱۲۸)

 

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۲۸﴾

و براى او در [ميان] آيندگان [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم (۱۲۹)

 

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۲۹﴾

درود بر پيروان الياس (۱۳۰)

 

سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ﴿۱۳۰﴾

ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مى‏دهيم (۱۳۱)

 

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳۱﴾

زيرا او از بندگان با ايمان ما بود (۱۳۲)

 

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۳۲﴾

و در حقيقت لوط از زمره فرستادگان بود (۱۳۳)

 

وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۳﴾

آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم (۱۳۴)

 

إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۱۳۴﴾

جز پيرزنى كه در ميان باقى‏ماندگان [و خاكسترشدگان] بود (۱۳۵)

 

إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿۱۳۵﴾

سپس ديگران را هلاك كرديم (۱۳۶)

 

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ ﴿۱۳۶﴾

و در حقيقت‏شما بر آنان صبحگاهان (۱۳۷)

 

وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ ﴿۱۳۷﴾

و شامگاهان مى‏گذريد آيا به فكر فرو نمى‏رويد (۱۳۸)

 

وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۳۸﴾

و در حقيقت‏يونس از زمره فرستادگان بود (۱۳۹)

 

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۹﴾

آنگاه كه به سوى كشتى پر بگريخت (۱۴۰)

 

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۱۴۰﴾

پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد (۱۴۱)

 

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ ﴿۱۴۱﴾

[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود (۱۴۲)

 

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۱۴۲﴾

و اگر او از زمره تسبيح‏كنندگان نبود (۱۴۳)

 

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ﴿۱۴۳﴾

قطعا تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند در شكم آن [ماهى] مى‏ماند (۱۴۴)

 

لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾

پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم (۱۴۵)

 

فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ ﴿۱۴۵﴾

و بر بالاى [سر] او درختى از [نوع] كدوبن رويانيديم (۱۴۶)

 

وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ ﴿۱۴۶﴾

و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم (۱۴۷)

 

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ﴿۱۴۷﴾

پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم (۱۴۸)

 

فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۱۴۸﴾

پس از مشركان جويا شو آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است (۱۴۹)

 

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ﴿۱۴۹﴾

يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند (۱۵۰)

 

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾

هش‏دار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعا خواهند گفت (۱۵۱)

 

أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾

خدا فرزند آورده در حالى كه آنها قطعا دروغگويانند (۱۵۲)

 

وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾

آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است (۱۵۳)

 

أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾

شما را چه شده چگونه داورى مى‏كنيد (۱۵۴)

 

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾

آيا سر پند گرفتن نداريد (۱۵۵)

 

أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾

يا دليلى آشكار [در دست] داريد (۱۵۶)

 

أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿۱۵۶﴾

پس اگر راست مى‏گوييد كتابتان را بياوريد (۱۵۷)

 

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۵۷﴾

و ميان خدا و جن‏ها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانسته‏اند كه [براى حساب پس‏دادن] خودشان احضار خواهند شد (۱۵۸)

 

وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾

خدا منزه است از آنچه در وصف مى‏آورند (۱۵۹)

 

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾

به استثناى بندگان پاكدل خدا (۱۶۰)

 

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۰﴾

در حقيقت‏شما و آنچه [كه شما آن را] مى‏پرستيد (۱۶۱)

 

فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾

بر ضد او گمراه‏گر نيستيد (۱۶۲)

 

مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾

مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است (۱۶۳)

 

إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿۱۶۳﴾

و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه‏اى معين است (۱۶۴)

 

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾

و در حقيقت ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‏ايم (۱۶۵)

 

وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿۱۶۵﴾

و ماييم كه خود تسبيح‏گويانيم (۱۶۶)

 

وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿۱۶۶﴾

و [مشركان] به تاكيد مى‏گفتند (۱۶۷)

 

وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿۱۶۷﴾

اگر پند [نامه‏ا]ى از پيشينيان نزد ما بود (۱۶۸)

 

لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنْ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۶۸﴾

قطعا از بندگان خالص خدا مى‏شديم (۱۶۹)

 

لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۹﴾

ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند و زودا كه بدانند (۱۷۰)

 

فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۱۷۰﴾

و قطعا فرمان ما در باره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است (۱۷۱)

 

وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۱﴾

كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتما پيروز خواهند شد (۱۷۲)

 

إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ ﴿۱۷۲﴾

و سپاه ما هرآينه غالب‏آيندگانند (۱۷۳)

 

وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۱۷۳﴾

پس تا مدتى [معين] از آنان روى برتاب (۱۷۴)

 

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۴﴾

و آنان را بنگر كه خواهند ديد (۱۷۵)

 

وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۵﴾

آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند (۱۷۶)

 

أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۷۶﴾

[پس هشدارداده‏شدگان را] آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است (۱۷۷)

 

فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاء صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ ﴿۱۷۷﴾

و از ايشان تا مدتى [معين] روى برتاب (۱۷۸)

 

وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۸﴾

و بنگر كه خواهند ديد (۱۷۹)

 

وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۹﴾

منزه است پروردگار تو پروردگار شكوهمند از آنچه وصف مى‏كنند (۱۸۰)

 

سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾

و درود بر فرستادگان (۱۸۱)

 

وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۸۱﴾

و ستايش ويژه خدا پروردگار جهانهاست (۱۸۲)

 

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۲﴾


سوره ۳۸: ص
به نام خداوند رحمتگر مهربان
صاد سوگند به قرآن پراندرز (۱)

 



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
﴿۱﴾

آرى آنان كه كفر ورزيدند در سركشى و ستيزه‏اند (۲)

 

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿۲﴾

چه بسيار نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [ما را] به فرياد خواندند و[لى] ديگر مجال گريز نبود (۳)

 

كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ﴿۳﴾

و از اينكه هشداردهنده‏اى از خودشان برايشان آمده درشگفتند و كافران مى گويند اين ساحرى شياد است (۴)

 

وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ﴿۴﴾

آيا خدايان [متعدد] را خداى واحدى قرار داده اين واقعا چيز عجيبى است (۵)

 

أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ﴿۵﴾

و بزرگانشان روان شدند [و گفتند] برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعا هدف [ما]ست (۶)

 

وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿۶﴾

[از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيده‏ايم اين [ادعا] جز دروغ‏بافى نيست (۷)

 

مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾

آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است [نه] بلكه آنان در باره قرآن من دودلند [نه] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيده‏اند (۸)

 

أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾

آيا گنجينه‏هاى رحمت پروردگار ارجمند بسيار بخشنده تو نزد ايشان است (۹)

 

أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾

آيا فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن ايشان است [اگر چنين است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند (۱۰)

 

أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾

اين سپاهك دسته‏هاى دشمن در آنجا [=ب در] در هم شكستنى‏اند (۱۱)

 

جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾

پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تكذيب كردند (۱۲)

 

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾

و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دسته‏هاى مخالف بودند (۱۳)

 

وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ أُوْلَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾

هيچ كدام نبودند كه پيامبران [ما] را تكذيب نكنند پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد (۱۴)

 

إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾

و اينان جز يك فرياد را انتظار نمى‏ب رند كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست (۱۵)

 

وَمَا يَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾

و گفتند پروردگارا پيش از [رسيدن] روز حساب بهره ما را [از عذاب] به شتاب به ما بده (۱۶)

 

وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۱۶﴾

بر آنچه مى‏گويند صبر كن و داوود بنده ما را كه داراى امكانات [متعدد] بود به ياد آور آرى او بسيار بازگشت‏كننده [به سوى خدا] بود (۱۷)

 

اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾

ما كوهها را با او مسخر ساختيم [كه] شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مى‏كردند (۱۸)

 

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾

و پرندگان را از هر سو [بر او] گرد [آورديم] همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشت‏كننده [و خدا را ستايشگر] بودند (۱۹)

 

وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾

و پادشاهيش را استوار كرديم و او را حكمت و كلام فيصله‏دهنده عطا كرديم (۲۰)

 

وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾

و آيا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسيد (۲۱)

 

وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾

وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده پس ميان ما به حق داورى كن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش (۲۲)

 

إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾

اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مى‏گويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است (۲۳)

 

إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾

[داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميش‏هاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‏دارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد (۲۴)

 

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾

و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم و در حقيقت براى او پيش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود (۲۵)

 

فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾

اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت (۲۶)

 

يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾

و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم اين گمان كسانى است كه كافر شده [و حق‏پوشى كرده]اند پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شده‏اند (۲۷)

 

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾

يا [مگر] كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏اند چون مفسدان در زمين مى‏گردانيم يا پرهيزگاران را چون پليدكاران قرار مى‏دهيم (۲۸)

 

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾

[اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ايم تا در [باره] آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند (۲۹)

 

كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾

و سليمان را به داوود بخشيديم چه نيكو بنده‏اى به راستى او توبه‏كار [و ستايشگر] بود (۳۰)

 

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾

هنگامى كه [طرف] غروب اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند (۳۱)

 

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾

[سليمان] گفت واقعا من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجاب ظلمت‏شد (۳۲)

 

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾

[گفت اسبها] را نزد من باز آوريد پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا] (۳۳)

 

رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾

و قطعا سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم پس به توبه باز آمد (۳۴)

 

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾

گفت پروردگارا مرا ببخش و ملكى به من ارزانى دار كه هيچ كس را پس از من سزاوار نباشد در حقيقت تويى كه خود بسيار بخشنده‏اى (۳۵)

 

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿۳۵﴾

پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى‏گرفت به فرمان او نرم روان مى‏شد (۳۶)

 

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاء حَيْثُ أَصَابَ ﴿۳۶﴾

و شيطانها را [از] بنا و غواص (۳۷)

 

وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ ﴿۳۷﴾

تا [وحشيان] ديگر را كه جفت جفت با زنجيرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآورديم] (۳۸)

 

وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿۳۸﴾

[گفتيم] اين بخشش ماست [آن را] بى‏شمار ببخش يا نگاه دار (۳۹)

 

هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۹﴾

و قطعا براى او در پيشگاه ما تقرب و فرجام نيكوست (۴۰)

 

وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۰﴾

و بنده ما ايوب را به ياد آور آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد (۴۱)

 

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾

[به او گفتيم] با پاى خود [به زمين] بكوب اينك اين چشمه‏سارى است‏سرد و آشاميدنى (۴۲)

 

ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾

و [مجددا] كسانش را و نظاير آنها را همراه آنها به او بخشيديم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد (۴۳)

 

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾

[و به او گفتيم] يك بسته تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن ما او را شكيبا يافتيم چه نيكوبنده‏اى به راستى او توبه‏كار بود (۴۴)

 

وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾

و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه نيرومند و ديده‏ور بودند به يادآور (۴۵)

 

وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُوْلِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ﴿۴۵﴾

ما آنان را با موهبت ويژه‏اى كه يادآورى آن سراى بود خالص گردانيديم (۴۶)

 

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ﴿۴۶﴾

و آنان در پيشگاه ما جدا از برگزيدگان نيكانند (۴۷)

 

وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ﴿۴۷﴾

و اسماعيل و يسع و ذوالكفل را به ياد آور [كه] همه از نيكانند (۴۸)

 

وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنْ الْأَخْيَارِ ﴿۴۸﴾

اين يادكردى است و قطعا براى پرهيزگاران فرجامى نيك است (۴۹)

 

هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۴۹﴾

باغهاى هميشگى در حالى كه درهاى [آنها] برايشان گشوده‏است (۵۰)

 

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿۵۰﴾

در آنجا تكيه مى‏زنند [و] ميوه‏هاى فراوان و نوشيدنى در آنجا طلب مى‏كنند (۵۱)

 

مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿۵۱﴾

و نزدشان [دلبران] فروهشته‏نگاه همسال است (۵۲)

 

وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿۵۲﴾

اين است آنچه براى روز حساب به شما وعده داده مى‏شد (۵۳)

 

هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۵۳﴾

[مى‏گويند] در حقيقت اين روزى ماست و آن را پايانى نيست (۵۴)

 

إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ ﴿۵۴﴾

اين است [حال بهشتيان] و [اما] براى طغيانگران واقعا بد فرجامى است (۵۵)

 

هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾

به جهنم درمى‏آيند و چه بد آرامگاهى است (۵۶)

 

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾

اين جوشاب و چركاب است بايد آن را بچشند (۵۷)

 

هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾

و از همين گونه انواع ديگر [عذابها] (۵۸)

 

وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾

اينها گروهى‏اند كه با شما به اجبار [در آتش] درمى‏آيند بدا به حال آنها زيرا آنان داخل آتش مى‏شوند (۵۹)

 

هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ ﴿۵۹﴾

[به رؤساى خود] مى‏گويند بلكه بر خود شما خوش مباد اين [عذاب] را شما خود براى ما از پيش فراهم آورديد و چه بد قرارگاهى است (۶۰)

 

قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾

مى‏گويند پروردگارا هر كس اين [عذاب] را از پيش براى ما فراهم آورده عذاب او را در آتش دو چندان كن (۶۱)

 

قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾

و مى‏گويند ما را چه شده است كه مردانى را كه ما آنان را از [زمره] اشرار مى‏شمرديم نمى‏بينيم (۶۲)

 

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾

آيا آنان را [در دنيا] به ريشخند مى‏گرفتيم يا چشمها[ى ما] بر آنها نمى‏افتد (۶۳)

 

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾

اين مجادله اهل آتش قطعا راست است (۶۴)

 

إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾

بگو من فقط هشداردهنده‏اى هستم و جز خداى يگانه قهار معبودى ديگر نيست (۶۵)

 

قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است همان شكست‏ناپذير آمرزنده (۶۶)

 

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾

بگو اين خبرى بزرگ است (۶۷)

 

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾

[كه] شما از آن روى برمى‏تابيد (۶۸)

 

أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾

مرا در باره ملاء اعلى هيچ دانشى نبود آنگاه كه مجادله مى‏كردند (۶۹)

 

مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾

به من هيچ [چيز] وحى نمى‏شود جز اينكه من هشداردهنده‏اى آشكارم (۷۰)

 

إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾

آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد (۷۱)

 

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ ﴿۷۱﴾

پس چون او را [كاملا] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده‏كنان براى او [به خاك] بيفتيد (۷۲)

 

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۷۲﴾

پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند (۷۳)

 

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۷۳﴾

مگر ابليس [كه] تكبر نمود و از كافران شد (۷۴)

 

إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴﴾

فرمود اى ابليس چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى آيا تكبر نمودى يا از [جمله] برترى‏جويانى (۷۵)

 

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿۷۵﴾

گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل آفريده‏اى (۷۶)

 

قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿۷۶﴾

فرمود پس از آن [مقام] بيرون شو كه تو رانده‏اى (۷۷)

 

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۷۷﴾

و تا روز جزا لعنت من بر تو باد (۷۸)

 

وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۷۸﴾

گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند مهلت ده (۷۹)

 

قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۷۹﴾

فرمود در حقيقت تو از مهلت‏يافتگانى (۸۰)

 

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿۸۰﴾

تا روز معين معلوم (۸۱)

 

إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۸۱﴾

[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى‏برم (۸۲)

 

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۲﴾

مگر آن بندگان پاكدل تو را (۸۳)

 

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۸۳﴾

فرمود حق [از من] است و حق را مى‏گويم (۸۴)

 

قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴﴾

هرآينه جهنم را از تو و از هر كس از آنان كه تو را پيروى كند از همگى‏شان خواهم انباشت (۸۵)

 

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۸۵﴾

بگو مزدى بر اين [رسالت] از شما طلب نمى‏كنم و من از كسانى نيستم كه چيزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم (۸۶)

 

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿۸۶﴾

اين [قرآن] جز پندى براى جهانيان نيست (۸۷)

 

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿۸۷﴾

و قطعا پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست (۸۸)

 

وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿۸۸﴾


سوره ۳۹: الزمر
به نام خداوند رحمتگر مهربان
نازل شدن [اين كتاب] از جانب خداى شكست‏ناپذير سنجيده‏كار است (۱)

 



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
﴿۱﴾

ما [اين] كتاب را به حق به سوى تو فرود آورديم پس خدا را در حالى كه اعتقاد [خود] را براى او خالص‏كننده‏اى عبادت كن (۲)

 

إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ﴿۲﴾

آگاه باشيد آيين پاك از آن خداست و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته‏اند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمى‏پرستيم البته خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند داورى خواهد كرد در قيقت‏خدا آن كسى را كه دروغ‏پرداز ناسپاس است هدايت نمى‏كند (۳)

 

أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿۳﴾

اگر خدا مى‏خواست براى خود فرزندى بگيرد قطعا از [ميان] آنچه خلق مى‏كند آنچه را مى‏خواست برمى‏گزيد منزه است او اوست‏خداى يگانه قهار (۴)

 

لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۴﴾

آسمانها و زمين را به حق آفريد شب را به روز درمى‏پيچد و روز را به شب درمى‏پيچد و آفتاب و ماه را تسخير كرد هر كدام تا مدتى معين روانند آگاه باش كه او همان شكست‏ناپذير آمرزنده است (۵)

 

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۵﴾

شما را از نفسى واحد آفريد سپس جفتش را از آن قرار داد و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى [ديگر] در تاريكيهاى سه گانه [م شيمه و رحم و شكم] خلق كرد اين است‏خدا پروردگار شما فرمانروايى [و حكومت مطلق] از آن اوست‏خدايى جز او نيست پس چگونه [و كجا از حق] برگردانيده مى‏شويد (۶)

 

خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۶﴾

اگر كفر ورزيد خدا از شما سخت بى‏نياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمى‏دارد و اگر سپاس داريد آن را براى شما مى‏پسندد و هيچ بردارنده‏اى بار [گناه] ديگرى را برنمى‏دارد آنگاه بازگشت‏شما به سوى پروردگارتان است و شما را به آنچه مى‏كرديد خبر خواهد داد كه او به راز دلها داناست (۷)

 

إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۷﴾

و چون به انسان آسيبى رسد پروردگارش را در حالى كه به سوى او بازگشت‏كننده است مى‏خواند سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا كند آن [مصيبتى] را كه در رفع آن پيشتر به درگاه او دعا مى‏كرد فراموش مى‏نمايد و براى خدا همتايانى قرار مى‏دهد تا [خود و ديگران را] از راه او گمراه گرداند بگو به كفرت اندكى برخوردار شو كه تو از اهل آتشى (۸)

 

وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿۸﴾

[آيا چنين كسى بهتر است] يا آن كسى كه او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مى‏كند [و] از آخرت مى‏ترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد بگو آيا كسانى كه مى‏دانند و كسانى كه نمى‏دانند يكسانند تنها خردمندانند كه پندپذيرند (۹)

 

أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۹﴾

بگو اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد از پروردگارتان پروا بداريد براى كسانى كه در اين دنيا خوبى كرده‏اند نيكى خواهد بود و زمين خدا فراخ است بى‏ترديد شكيبايان پاداش خود را بى‏حساب [و] به تمام خواهند يافت (۱۰)

 

قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۱۰﴾

بگو من مامورم كه خدا را در حالى كه آيينم را براى او خالص گردانيده‏ام بپرستم (۱۱)

 

قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ﴿۱۱﴾

و مامورم كه نخستين مسلمانان باشم (۱۲)

 

وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۲﴾

بگو من اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى هولناك مى‏ترسم (۱۳)

 

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۳﴾

بگو خدا را مى‏پرستم در حالى كه دينم را براى او بى‏آلايش مى‏گردانم (۱۴)

 

قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي ﴿۱۴﴾

پس هر چه را غير از او مى‏خواهيد بپرستيد [ولى به آنان] بگو زيانكاران در حقيقت كسانى‏اند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رسانده‏اند آرى اين همان خسران آشكار است (۱۵)

 

فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۵﴾

آنها از بالاى سرشان چترهايى از آتش خواهند داشت و از زير پايشان [نيز] طبق‏هايى [آتشين است] اين [كيفرى] است كه خدا بندگانش را به آن بيم مى‏دهد اى بندگان من از من بترسيد (۱۶)

 

لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿۱۶﴾

و[لى] آنان كه خود را از طاغوت به دور مى‏دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته‏اند آنان را مژده باد پس بشارت ده به آن بندگان من كه (۱۷)

 

وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾

به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان (۱۸)

 

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾

پس آيا كسى كه فرمان عذاب بر او واجب آمده [كجا روى رهايى دارد] آيا تو كسى را كه در آتش است مى‏رهانى (۱۹)

 

أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ ﴿۱۹﴾

ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند براى ايشان غرفه‏هايى است كه بالاى آنها غرفه‏هايى [ديگر] بنا شده است نهرها از زير آن روان است وعده خداست‏خدا خلاف وعده نمى‏كند (۲۰)

 

لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ﴿۲۰﴾

مگر نديده‏اى كه خدا از آسمان آبى فرود آورد پس آن را به چشمه‏هايى كه در [طبقات زيرين] زمين است راه داد آنگاه به وسيله آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مى‏آورد سپس خشك مى‏گردد آنگاه آن را زرد مى‏بينى سپس خاشاكش مى‏گرداند قطعا در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است (۲۱)

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ ﴿۲۱﴾

پس آيا كسى كه خدا سينه‏اش را براى [پذيرش] اسلام گشاده و [در نتيجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏باشد [همانند فرد تاريكدل است] پس واى بر آنان كه از سخت‏دلى ياد خدا نمى‏كنند اينانند كه در گمراهى آشكارند (۲۲)

 

أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۲﴾

خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه متضمن وعد و وعيد نازل كرده است آنان كه از پروردگارشان مى‏هراسند پوست بدنشان از آن به لرزه مى‏افتد سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‏گردد اين است هدايت‏خدا هر كه را بخواهد به آن راه نمايد و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست (۲۳)

 

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۲۳﴾

پس آيا آن كس كه [به جاى دستها] با چهره خود گزند عذاب را روز قيامت دفع مى‏كند [مانند كسى است كه از عذاب ايمن است] و به ستمگران گفته مى‏شود آنچه را كه دستاوردتان بوده است بچشيد (۲۴)

 

أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۲۴﴾

كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند به تكذيب پرداختند و از آنجا كه حدس نمى‏زدند عذاب برايشان آمد (۲۵)

 

كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمْ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۵﴾

پس خدا در زندگى دنيا رسوايى را به آنان چشانيد و اگر مى‏دانستند قطعا عذاب آخرت بزرگتر است (۲۶)

 

فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

و در اين قرآن از هر گونه مثلى براى مردم آورديم باشد كه آنان پندگيرند (۲۷)

 

وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۷﴾

قرآنى عربى بى‏هيچ كژى باشد كه آنان راه تقوا پويند (۲۸)

 

قُرآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۲۸﴾

خدا مثلى زده است مردى است كه چند خواجه ناسازگار در [مالكيت] او شركت دارند [و هر يك او را به كارى مى‏گمارند] و مردى است كه تنها فرمانبر يك مرد است آيا اين دو در مثل يكسانند سپاس خداى را [نه] بلكه بيشترشان نمى‏دانند (۲۹)

 

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۹﴾

قطعا تو خواهى مرد و آنان [نيز] خواهند مرد (۳۰)

 

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ﴿۳۰﴾

سپس شما روز قيامت پيش پروردگارتان مجادله خواهيد كرد (۳۱)

 

ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ ﴿۳۱﴾


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.