|
| |
فرو فرستادن اين كتاب از جانب خداى ارجمند حكيم است | تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ | |
[ما]
آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق و [تا] زمانى معين
نيافريديم و كسانى كه كافر شدهاند از آنچه هشدار داده شدهاند رويگردانند | مَا
خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ
وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ | |
بگو
به من خبر دهيد آنچه را به جاى خدا فرا مىخوانيد به من نشان دهيد كه چه
چيزى از زمين [را] آفريده يا [مگر] آنان را در [كار] آسمانها مشاركتى است
اگر راست مىگوييد كتابى پيش از اين [قرآن] يا بازماندهاى از دانش نزد من
آوريد | قُلْ
أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا
مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ
مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ | |
و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند | وَمَنْ
أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ
إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ | |
و چون مردم محشور گردند دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند | وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ | |
و چون آيات روشن ما بر ايشان خوانده شود آنان كه چون حقيقت به سويشان آمد منكر آن شدند گفتند اين سحرى آشكار است | وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ | |
يا
مىگويند اين [كتاب] را بربافته است بگو اگر آن را بربافته باشم در برابر
خدا اختيار چيزى براى من نداريد او آگاهتر است به آنچه [با طعنه] در آن
فرو مىرويد گواه بودن او ميان من و شما بس است و اوست آمرزنده مهربان | أَمْ
يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي
مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ
شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ | |
بگو
من از [ميان] پيامبران نودرآمدى نبودم و نمىدانم با من و با شما چه
معاملهاى خواهد شد جز آنچه را كه به من وحى مىشود پيروى نمىكنم و من جز
هشداردهندهاى آشكار [بيش] نيستم | قُلْ
مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا
بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا
نَذِيرٌ مُّبِينٌ | |
بگو
به من خبر دهيد اگر اين [قرآن] از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شده باشيد
و شاهدى از فرزندان اسرائيل به مشابهت آن [با تورات] گواهى داده و ايمان
آورده باشد و شما تكبر نموده باشيد [آيا باز هم شما ستمكار نيستيد] البته
خدا قوم ستمگر را هدايت نمىكند | قُلْ
أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ
شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ
إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ | |
و
كسانى كه كافر شدند به آنان كه گرويدهاند گفتند اگر [اين دين] خوب بود بر
ما بدان پيشى نمىگرفتند و چون بدان هدايت نيافتهاند به زودى خواهند گفت
اين دروغى كهنه است | وَقَالَ
الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَّا
سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا
إِفْكٌ قَدِيمٌ | |
و
[حال آنكه] پيش از آن كتاب موسى راهبر و [مايه] رحمتى بود و اين [قرآن]
كتابى است به زبان عربى كه تصديقكننده [آن] است تا كسانى را كه ستم
كردهاند هشدار دهد و براى نيكوكاران مژدهاى باشد | وَمِن
قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ
لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى
لِلْمُحْسِنِينَ | |
محققا كسانى كه گفتند پروردگار ما خداستسپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد | إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ | |
ايشان اهل بهشتند كه به پاداش آنچه انجام مىدادند جاودانه در آن مىمانند | أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ | |
و
انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم مادرش با تحمل رنج
به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنيا آورد و باربرداشتن و از
شيرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال
برسد مىگويد پروردگارا بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و
مادرم ارزانى داشتهاى سپاس گويم و كار شايستهاى انجام دهم كه آن را خوش
دارى و فرزندانم را برايم شايسته گردان در حقيقت من به درگاه تو توبه آوردم
و من از فرمانپذيرانم | وَوَصَّيْنَا
الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا
وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى
إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ
أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى
وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي
ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ | |
اينانند
كسانى كه بهترين آنچه را انجام دادهاند از ايشان خواهيم پذيرفت و از
بديهايشان درخواهيم گذشت در [زمره] بهشتيانند [همان] وعده راستى كه بدانان
وعده داده مىشده است | أُوْلَئِكَ
الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن
سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا
يُوعَدُونَ | |
و
آن كس كه به پدر و مادر خود گويد اف بر شما آيا به من وعده مىدهيد كه
زنده خواهم شد و حال آنكه پيش از من نسلها سپرى [و نابود] شدند و آن دو به
[درگاه] خدا زارى مىكنند واى بر تو ايمان بياور وعده [و تهديد] خدا حق است
و[لى پسر] پاسخ مىدهد اينها جز افسانههاى گذشتگان نيست | وَالَّذِي
قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ
خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ
آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ
الْأَوَّلِينَ | |
آنان
كسانىاند كه گفتار [خدا] عليه ايشان همراه با امتهايى از جنيان و آدميان
كه پيش از آنان روزگار به سر بردند به حقيقت پيوست بىگمان آنان زيانكار
بودند | أُوْلَئِكَ
الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن
قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ | |
و براى هر يك در [نتيجه] آنچه انجام دادهاند درجاتى است و تا [خدا پاداش] اعمالشان را تمام بدهد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت | وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ | |
و
آن روز كه آنهايى را كه كفر ورزيدهاند بر آتش عرضه مىدارند [به آنان مى
گويند] نعمتهاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان [خودخواهانه] صرف كرديد و
از آنها برخوردار شديد پس امروز به [سزاى] آنكه در زمين بناحق سركشى
مىنموديد و به سبب آنكه نافرمانى مىكرديد به عذاب خفت[آور] كيفر مىيابيد
| وَيَوْمَ
يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ
فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ
عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ
الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ | |
و
برادر عاديان را به ياد آور آنگاه كه قوم خويش را در ريگستان بيم داد در
حالى كه پيش از او و پس از او [نيز] قطعا هشداردهندگانى گذشته بودند كه جز
خدا را مپرستيد واقعا من بر شما از عذاب روزى هولناك مىترسم | وَاذْكُرْ
أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ
النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا
اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ | |
گفتند آيا آمدهاى كه ما را از خدايانمان برگردانى پس اگر راست مىگويى آنچه به ما وعده مىدهى [بر سرمان] بياور | قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ | |
گفت آگاهى فقط نزد خداست و آنچه را بدان فرستاده شدهام به شما مىرسانم ولى من شما را گروهى مىبينم كه در جهل اصرار مىورزيد | قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ | |
پس
چون آن [عذاب] را [به صورت] ابرى روىآورنده به سوى واديهاى خود ديدند
گفتند اين ابرى است كه بارشدهنده ماست [هود گفت نه] بلكه همان چيزى است كه
به شتاب خواستارش بوديد بادى است كه در آن عذابى پر درد [نهفته] است | فَلَمَّا
رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ
مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ
أَلِيمٌ | |
همه چيز را به دستور پروردگارش بنيانكن مىكند پس چنان شدند كه جز سراهايشان ديده نمىشد اين چنين گروه بدكاران را سزا مىدهيم | تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ | |
و
به راستى در چيزهايى به آنان امكانات داده بوديم كه به شما در آنها [چنان]
امكاناتى ندادهايم و براى آنان گوش و ديدهها و دلهايى [نيرومندتر از
شما] قرار داده بوديم و[لى] چون به نشانههاى خدا انكار ورزيدند [نه]
گوششان و نه ديدگانشان و نه دلهايشان به هيچ وجه به دردشان نخورد و آنچه
ريشخندش مىكردند به سرشان آمد | وَلَقَدْ
مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ
سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ
وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا
يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ
يَسْتَهْزِئُون | |
و بىگمان همه شهرهاى پيرامون شما را هلاك كرده و آيات خود را گونهگون بيان داشتهايم اميد كه آنان بازگردند | وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ | |
پس
چرا آن كسانى را كه غير از خدا به منزله معبودانى براى تقرب [به خدا]
اختيار كرده بودند آنان را يارى نكردند بلكه از دستشان دادند و اين بود
دروغ آنان و آنچه برمىبافتند | فَلَوْلَا
نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً
بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ | |
و
چون تنى چند از جن را به سوى تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر
آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد
هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند | وَإِذْ
صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ
فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى
قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ | |
گفتند
اى قوم ما ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده [و] تصديقكننده
[كتابهاى] پيش از خود است و به سوى حق و به سوى راهى راست راهبرى مىكند | قَالُوا
يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى
مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ
مُّسْتَقِيمٍ | |
اى
قوم ما دعوتكننده خدا را پاسخ [مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [خدا]
برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابى پر درد پناهتان دهد | يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ | |
و كسى كه دعوتكننده خدا را اجابت نكند در زمين درماندهكننده [خدا] نيست و در برابر او دوستانى ندارد آنان در گمراهى آشكارىاند | وَمَن
لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ
لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ | |
مگر
ندانستهاند كه آن خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و در آفريدن آنها
درمانده نگرديد مىتواند مردگان را [نيز] زنده كند آرى اوست كه بر همه چيز
تواناست | أَوَلَمْ
يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ
يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى
إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ | |
و
روزى كه كافران بر آتش عرضه مىشوند [از آنان مىپرسند] آيا اين راست نيست
مىگويند سوگند به پروردگارمان كه آرى مىفرمايد پس به [سزاى] آنكه انكار
مىكرديد عذاب را بچشيد | وَيَوْمَ
يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ
قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ
تَكْفُرُونَ | |
پس
همان گونه كه پيامبران نستوه صبر كردند صبر كن و براى آنان شتابزدگى به
خرج مده روزى كه آنچه را وعده داده مىشوند بنگرند گويى كه آنان جز ساعتى
از روز را [در دنيا] نماندهاند [اين] ابلاغى است پس آيا جز مردم نافرمان
هلاكتخواهند يافت | فَاصْبِرْ
كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل
لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا
إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ
الْفَاسِقُونَ | |
|
| |
و
آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و به آنچه بر محمد [ص] نازل
آمده گرويدهاند [كه] آن خود حق [و] از جانب پروردگارشان است [خدا نيز]
بديهايشان را زدود و حال [و روز]شان را بهبود بخشيد | وَالَّذِينَ
آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ
وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ | |
اين
بدان سبب است كه آنان كه كفر ورزيدند از باطل پيروى كردند و كسانى كه
ايمان آوردند از همان حق كه از جانب پروردگارشان است پيروى كردند اين گونه
خدا براى [بيدارى] مردم مثالهايشان را مىزند | ذَلِكَ
بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ
آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ
لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ | |
پس
چون با كسانى كه كفر ورزيدهاند برخورد كنيد گردنها[يشان] را بزنيد تا چون
آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد پس [اسيران را] استوار در بند كشيد
سپس يا [بر آنان] منت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان
بگيريد] تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود اين است [دستور خدا] و اگر خدا
مىخواست از ايشان انتقام مىكشيد ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما
را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند هرگز
كارهايشان را ضايع نمىكند | فَإِذا
لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا
أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا
فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ
اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ
وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ | |
به زودى آنان را راه مىنمايد و حالشان را نيكو مىگرداند | سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ | |
و در بهشتى كه براى آنان وصف كرده آنان را درمىآورد | وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ | |
اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مىكند و گامهايتان را استوار مىدارد | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ | |
و كسانى كه كفر ورزيدند نگونسارى بر آنان باد و [خدا] اعمالشان را برباد داد | وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ | |
اين بدان سبب است كه آنان آنچه را خدا نازل كرده استخوش نداشتند و [خدا نيز] كارهايشان را باطل كرد | ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ | |
مگر
در زمين نگشتهاند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها بودند به كجا
انجاميده ستخدا زير و زبرشان كرد و كافران را نظاير [همين كيفرها در پيش]
است | أَفَلَمْ
يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ
مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا | |
چرا كه خدا سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند ولى كافران را سرپرست [و يارى] نيست | ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ | |
خدا
كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند در باغهايى كه از زير
[درختان] آنها نهرها روان است درمىآورد و [حال آنكه] كسانى كه كافر
شدهاند [در ظاهر] بهره مىبرند و همان گونه كه چارپايان مىخورند مىخورند
و[لى] جايگاه آنها آتش است | إِنَّ
اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ
تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ
وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ | |
و بسا شهرها كه نيرومندتر از آن شهرى بود كه تو را [از خود] بيرون راند كه ما هلاكشان كرديم و براى آنها يار [و ياورى] نبود | وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ | |
آيا
كسى كه بر حجتى از جانب پروردگار خويش است چون كسى است كه بدى كردارش براى
او زيبا جلوه داده شده و هوسهاى خود را پيروى كردهاند | أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ | |
مثل
بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [چون باغى است كه] در آن نهرهايى
است از آبى كه [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جويهايى از شيرى كه مزهاش
دگرگون نشود و رودهايى از بادهاى كه براى نوشندگان لذتى است و جويبارهايى
از انگبين ناب و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان [فراهم] است و [از همه
بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آيا چنين كسى در چنين باغى دلانگيز] مانند
كسى است كه جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مىشود [تا]
رودههايشان را از هم فرو پاشد | مَثَلُ
الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء
غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ
وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ
عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ
مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِيمًا
فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ | |
و
از ميان [منافقان] كسانىاند كه [در ظاهر] به [سخنان] تو گوش مىدهند ولى
چون از نزد تو بيرون مىروند به دانش يافتگان مىگويند هم اكنون چه گفت
اينان همانانند كه خدا بر دلهايشان مهر نهاده است و از هوسهاى خود پيروى
كردهاند | وَمِنْهُم
مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا
لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ
طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ | |
و[لى] آنان كه به هدايت گراييدند [خدا] آنان را هر چه بيشتر هدايت بخشيد و [توفيق] پرهيزگارىشان داد | وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ | |
آيا
[كافران] جز اين انتظار مىبرند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرا رسد و
علامات آن اينك پديد آمده است پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد ديگر كجا جاى
اندرزشان است | فَهَلْ
يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء
أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ | |
پس
بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و
زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و مآل [هر يك از] شما را
مىداند | فَاعْلَمْ
أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ
وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ
وَمَثْوَاكُمْ | |
و
كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند چرا سورهاى [در باره جهاد] نازل نمى
شود اما چون سورهاى صريح نازل شد و در آن نام كارزار آمد آنان كه در
دلهايشان مرضى هست مانند كسى كه به حال بيهوشى مرگ افتاده به تو مىنگرند | وَيَقُولُ
الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ
مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم
مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ
فَأَوْلَى لَهُمْ | |
[ولى] فرمانپذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است و چون كار به تصميم كشد قطعا خير آنان در اين است كه با خدا راست[دل] باشند | طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ | |
پس
[اى منافقان] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم
شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد | فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ | |
اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است | أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ | |
آيا به آيات قرآن نمىانديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است | أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا | |
بىگمان
كسانى كه پس از آنكه [راه] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت] پشت كردند
شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت | إِنَّ
الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ
لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ | |
چرا
كه آنان به كسانى كه آنچه را خدا نازل كرده خوش نمىداشتند گفتند ما در
كار [مخالفت] تا حدودى از شما اطاعتخواهيم كرد و خدا از همداستانى آنان
آگاه است | ذَلِكَ
بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ
سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ | |
پس چگونه [تاب مىآورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب] جانشان را مىستانند و بر چهره و پشت آنان تازيانه مىنوازند | فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ | |
زيرا آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كردهاند و خرسنديش را خوش نداشتند پس اعمالشان را باطل گردانيد | ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ | |
آيا كسانى كه در دلهايشان مرضى هست پنداشتند كه خدا هرگز كينه آنان را آشكار نخواهد كرد | أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ | |
و
اگر بخواهيم قطعا آنان را به تو مىنمايانيم در نتيجه ايشان را به سيماى
[حقيقى]شان مىشناسى و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد و خداست كه
كارهاى شما را مىداند | وَلَوْ
نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ
وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ
أَعْمَالَكُمْ | |
و البته شما را مىآزماييم تا مجاهدان و شكيبايان شما را باز شناسانيم و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسيدگى كنيم | وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ | |
كسانى
كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و پس از آنكه راه هدايت
بر آنان آشكار شد با پيامبر [خدا] در افتادند هرگز به خدا گزندى نمىرسانند
و به زودى [خدا] كردههايشان را تباه خواهد كرد | إِنَّ
الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ
مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا
وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ | |
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر [او نيز] اطاعت نماييد و كردههاى خود را تباه مكنيد | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ | |
آنان كه كفر ورزيدند و مانع راه خدا شدند سپس در حال كفر مردند هرگز خدا از آنان درنخواهد گذشت | إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ | |
پس سستى نورزيد و [كافران را] به آشتى مخوانيد [كه] شما برتريد و خدا با شماست و از [ارزش] كارهايتان هرگز نخواهد كاست | فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ | |
زندگى اين دنيا لهو و لعبى بيش نيست و اگر ايمان بياوريد و پروا بداريد [خدا] پاداش شما را مىدهد و اموالتان را [در عوض] نمىخواهد | إِنَّمَا
الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا
يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ | |
اگر [اموال] شما را بخواهد و به اصرار از شما طلب كند بخل مىورزيد و كينههاى شما را برملا مىكند | إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ | |
شما
همان [مردمى] هستيد كه براى انفاق در راه خدا فرا خوانده شدهايد پس برخى
از شما بخل مىورزند و هر كس بخل ورزد تنها به زيان خود بخل ورزيده و
[گرنه] خدا بىنياز است و شما نيازمنديد و اگر روى برتابيد [خدا] جاى شما
را به مردمى غير از شما خواهد داد كه مانند شما نخواهند بود | هَاأَنتُمْ
هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن
يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ
الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا
غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ | |
|
| |
تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمتخود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند | لِيَغْفِرَ
لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ
نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا | |
و تو را به نصرتى ارجمند يارى نمايد | وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا | |
اوست
آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود
بيفزايند و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست و خدا همواره داناى
سنجيدهكار است | هُوَ
الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا
إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا | |
تا
مردان و زنانى را كه ايمان آوردهاند در باغهايى كه از زير [درختان] آن
جويبارها روان است درآورد و در آن جاويدان بدارد و بديهايشان را از آنان
بزدايد و اين [فرجام نيك] در پيشگاه خدا كاميابى بزرگى است | لِيُدْخِلَ
الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا
الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ
وَكَانَ ذَلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا | |
و
[تا] مردان و زنان نفاقپيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد
بردهاند عذاب كند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ايشان خشم نموده و لعتشان
كرده و جهنم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است | وَيُعَذِّبَ
الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ
الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ
وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ
وَسَاءتْ مَصِيرًا | |
و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست و خدا همواره شكستناپذير سنجيدهكار است | وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا | |
[اى پيامبر] ما تو را [به سمت] گواه و بشارتگر و هشداردهندهاى فرستاديم | إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا | |
تا به خدا و فرستادهاش ايمان آوريد و او را يارى كنيد و ارجش نهيد و [خدا] را بامدادان و شامگاهان به پاكى بستاييد | لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا | |
در
حقيقت كسانى كه با تو بيعت مىكنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند
دستخدا بالاى دستهاى آنان است پس هر كه پيمانشكنى كند تنها به زيان خود
پيمان مىشكند و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند به زودى خدا
پاداشى بزرگ به او مىبخشد | إِنَّ
الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ
فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ
وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا
عَظِيمًا | |
برجاىماندگان
باديهنشين به زودى به تو خواهند گفت اموال ما و كسانمان ما را گرفتار
كردند براى ما آمرزش بخواه چيزى را كه در دلهايشان نيست بر زبان خويش
مىرانند بگو اگر خدا بخواهد به شما زيانى يا سودى برساند چه كسى در برابر
او براى شما اختيار چيزى را دارد بلكه [اين] خداست كه به آنچه مىكنيد
همواره آگاه است | سَيَقُولُ
لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا
وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ
فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ
أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ
بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا | |
[نه
چنان بود] بلكه پنداشتيد كه پيامبر و مؤمنان هرگز به خانمان خود بر
نخواهند گشت و اين [پندار] در دلهايتان نمودى خوش يافت و گمان بد كرديد و
شما مردمى در خور هلاكت بوديد | بَلْ
ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى
أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ
السَّوْءِ وَكُنتُمْ قَوْمًا بُورًا | |
و هر كس به خدا و پيامبر او ايمان نياورده است [بداند كه] ما براى كافران آتشى سوزان آماده كردهايم | وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا | |
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست هر كه را بخواهد مىبخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند و خدا همواره آمرزنده مهربان است | وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا | |
چون
به [قصد] گرفتن غنايم روانه شديد به زودى برجاىماندگان خواهند گفت
بگذاريد ما [هم] به دنبال شما بياييم [اين گونه] مىخواهند دستور خدا را
دگرگون كنند بگو هرگز از پى ما نخواهيد آمد آرى خدا از پيش در باره شما
چنين فرموده پس به زودى خواهند گفت [نه] بلكه بر ما رشگ مىبريد [نه چنين
است] بلكه جز اندكى درنمىيابند | سَيَقُولُ
الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا
ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل
لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ
بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا | |
به
برجاىماندگان باديهنشين بگو به زودى به سوى قومى سخت زورمند دعوت خواهيد
شد كه با آنان بجنگيد يا اسلام آورند پس اگر فرمان بريد خدا شما را پاداش
نيك مىبخشد و اگر همچنان كه پيشتر پشت كرديد [باز هم] روى بگردانيد شما را
به عذابى پردرد معذب مىدارد | قُل
لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِي
بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا
يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم
مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا | |
بر
نابينا گناهى نيست و بر لنگ گناهى نيست و بر بيمار گناهى نيست [كه در جهاد
شركت نكنند] و هر كس خدا و پيامبر او را فرمان برد وى را در باغهايى كه از
زير [درختان] آن نهرهايى روان است درمىآورد و هر كس روى برتابد به عذابى
دردناك معذبش مىدارد | لَيْسَ
عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى
الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ
تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا
أَلِيمًا | |
به
راستى خدا هنگامى كه مؤمنان زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان
خشنود شد و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و
پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد | لَقَدْ
رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ
الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ
عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا | |
و [نيز] غنيمتهاى فراوانى خواهند گرفت و خدا همواره نيرومند سنجيدهكار است | وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا | |
و
خدا به شما غنيمتهاى فراوان [ديگرى] وعده داده كه به زودى آنها را خواهيد
گرفت و اين [پيروزى] را براى شما پيش انداخت و دستهاى مردم را از شما كوتاه
ساخت و تا براى مؤمنان نشانهاى باشد و شما را به راه راست هدايت كند | وَعَدَكُمُ
اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ
وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ
وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا | |
و [غنيمتهاى] ديگر[ى نيز هست] كه شما بر آنها دست نيافتهايد [و] خدا بر آنها نيك احاطه دارد و همواره خداوند بر هر چيزى تواناست | وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا | |
و اگر كسانى كه كافر شدند به جنگ با شما برخيزند قطعا پشتخواهند كرد و ديگر يار و ياورى نخواهند يافت | وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا | |
سنت الهى از پيش همين بوده و در سنت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت | سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا | |
و
اوست همان كسى كه در دل مكه پس از پيروزكردن شما بر آنان دستهاى آنها را
از شما و دستهاى شما را از ايشان كوتاه گردانيد و خدا به آنچه مىكنيد
همواره بيناست | وَهُوَ
الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ
مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا
تَعْمَلُونَ بَصِيرًا | |
آنها
بودند كه كفر ورزيدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و نگذاشتند
قربانى [شما] كه بازداشته شده بود به محلش برسد و اگر [در مكه] مردان و
زنان با ايمانى نبودند كه [ممكن بود] بىآنكه آنان را بشناسيد ندانسته
پايمالشان كنيد و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مكه مىداديم] تا
خدا هر كه را بخواهد در جوار رحمتخويش درآورد اگر [كافر و مؤمن] از هم
متمايز مىشدند قطعا كافران را به عذاب دردناكى معذب مىداشتيم | هُمُ
الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ
مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ
وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم
مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ
مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ
عَذَابًا أَلِيمًا | |
آنگاه
كه كافران در دلهاى خود تعصب [آن هم] تعصب جاهليت ورزيدند پس خدا آرامش
خود را بر فرستاده خويش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آرمان تقوا را ملازم آنان
ساخت و [در واقع] آنان به [رعايت] آن [آرمان] سزاوارتر و شايسته [اتصاف
به] آن بودند و خدا همواره بر هر چيزى داناست | إِذْ
جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ
الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى
الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ
بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا | |
حقا
خدا رؤياى پيامبر خود را تحقق بخشيد [كه ديده بود] شما بدون شك به
خواستخدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن] كوتاه كردهايد با خاطرى
آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد خدا آنچه را كه نمىدانستيد دانست و غير
از اين پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد | لَقَدْ
صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ
الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ
رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا
فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا | |
اوست
كسى كه پيامبر خود را به [قصد] هدايت با آيين درست روانه ساخت تا آن را بر
تمام اديان پيروز گرداند و گواهبودن خدا كفايت مىكند | هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا | |
محمد
[ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر
مهربانند آنان را در ركوع و سجود مىبينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند
علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است اين صفت ايشان است در
تورات و مثل آنها در انجيل چون كشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را
مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد
تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد خدا به كسانى از آنان
كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند آمرزش و پاداش بزرگى وعده
دادهاست | مُّحَمَّدٌ
رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ
رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا
مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ
السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي
الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ
فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ
الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا | |
|
| |
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد و
همچنانكه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مىگوييد با او به صداى بلند
سخن مگوييد مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود | يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ
النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ
لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ | |
كسانى
كه پيش پيامبر خدا صدايشان را فرو مىكشند همان كسانند كه خدا دلهايشان را
براى پرهيزگارى امتحان كرده است آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است | إِنَّ
الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ
الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ
وَأَجْرٌ عَظِيمٌ | |
كسانى كه تو را از پشت اتاقها[ى مسكونى تو] به فرياد مىخوانند بيشترشان نمىفهمند | إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ | |
و اگر صبر كنند تا بر آنان درآيى مسلما برايشان بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است | وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ | |
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد
مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كردهايد پشيمان
شويد | يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا
أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ
نَادِمِينَ | |
و
بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست اگر در بسيارى از كارها از [راى و
ميل] شما پيروى كند قطعا دچار زحمت مىشويد ليكن خدا ايمان را براى شما
دوستداشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و
سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت آنان [كه چنيناند] رهيافتگانند | وَاعْلَمُوا
أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ
الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ
وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ
وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ | |
[و اين] بخششى از خدا و نعمتى [از اوست] و خدا داناى سنجيدهكار است | فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ | |
و
اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند ميان آن دو را اصلاح دهيد و اگر
[باز] يكى از آن دو بر ديگرى تعدى كرد با آن [طايفهاى] كه تعدى مىكند
بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد پس اگر باز گشت ميان آنها را دادگرانه سازش
دهيد و عدالت كنيد كه خدا دادگران را دوست مىدارد | وَإِن
طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا
فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي
حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا
بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ
الْمُقْسِطِينَ | |
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد اميد كه مورد رحمت قرار گيريد | إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ | |
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند شايد آنها از
اينها بهتر باشند و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [ريشخند كنند ] شايد آنها
از اينها بهتر باشند و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد
چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند
| يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن
يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ
خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا
بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ
يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ | |
اى
كسانى كه ايمان آوردهايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پارهاى از
گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از
شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد از آن كراهت داريد [پس] از
خدا بترسيد كه خدا توبهپذير مهربان است | يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ
بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم
بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا
فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ | |
اى
مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله
گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما
نزد خدا پرهيزگارترين شماست بىترديد خداوند داناى آگاه است | يَا
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى
وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ
عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ | |
[برخى
از] باديهنشينان گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياوردهايد ليكن بگوييد
اسلام آورديم و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است و اگر خدا و پيامبر
او را فرمان بريد از [ارزش] كردههايتان چيزى كم نمىكند خدا آمرزنده
مهربان است | قَالَتِ
الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا
وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ
وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَّحِيمٌ | |
در
حقيقت مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده
و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اينانند كه راستكردارند | إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ
يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ
اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ | |
بگو آيا خدا را از دين[دارى] خود خبر مىدهيد و حال آنكه خدا آنچه را كه در آسمانها و زمين است مىداند و خدا به همه چيز داناست | قُلْ
أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي
السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ | |
از
اينكه اسلام آوردهاند بر تو منت مىنهند بگو بر من از اسلامآوردنتان منت
مگذاريد بلكه [اين] خداست كه با هدايتكردن شما به ايمان بر شما منت
مىگذارد اگر راستگو باشيد | يَمُنُّونَ
عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ
اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ
صَادِقِينَ | |
خداست كه نهفته آسمانها و زمين را مىداند و خدا[ست كه] به آنچه مىكنيد بيناست | إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ | |
|
| |
[كه
آنان نگرويدند] بلكه از اينكه هشداردهندهاى از خودشان برايشان آمد در
شگفتشدند و كافران گفتند اين [محمد و حكايت معاد] چيزى عجيب است | بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ | |
آيا چون مرديم و خاك شديم [زنده مىشويم] اين بازگشتى بعيد است | أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ | |
قطعا دانستهايم كه زمين [چه مقدار] از اجسادشان فرو مىكاهد و پيش ما كتاب ضبطكنندهاى است | قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ | |
[نه] بلكه حقيقت را وقتى برايشان آمد دروغ خواندند و آنها در كارى سردرگم [مانده]اند | بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ | |
مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريستهاند كه چگونه آن را ساخته و زينتش دادهايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست | أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ | |
و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دلانگيز رويانيديم | وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ | |
[تا] براى هر بنده توبهكارى بينشافزا و پندآموز باشد | تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ | |
و از آسمان آبى پر بركت فرود آورديم پس بدان [وسيله] باغها و دانههاى دروكردنى رويانيديم | وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ | |
و درختان تناور خرما كه خوشه[هاى] روى هم چيده دارند | وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِيدٌ | |
[اينها همه] براى روزى بندگان [من] است و با آن [آب] سرزمين مردهاى را زنده گردانيديم رستاخيز [نيز] چنين است | رِزْقًا لِّلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ | |
پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود | كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ | |
و عاد و فرعون و برادران لوط | وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ | |
و بيشهنشينان و قوم تبع به تكذيب پرداختند همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد | وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ | |
مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم [نه] بلكه آنها از خلق جديد در شبههاند | أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ | |
و ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم | وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ | |
آنگاه كه دو [فرشته] دريافتكننده از راست و از چپ مراقب نشستهاند | إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ | |
[آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمىآورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مىكند] | مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ | |
و سكرات مرگ به راستى در رسيد اين همان است كه از آن مىگريختى | وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ | |
و در صور دميده شود اين است روز تهديد [من] | وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ | |
و هر كسى مىآيد [در حالى كه] با او سوقدهنده و گواهىدهندهاى است | وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ | |
[به او مىگويند] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديدهات امروز تيز است | لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ | |
و [فرشته] همنشين او مىگويد اين است آنچه پيش من آماده است [و ثبت كردهام] | وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ | |
[به آن دو فرشته خطاب مىشود] هر كافر سرسختى را در جهنم فروافكنيد | أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ | |
[هر] بازدارنده از خيرى [هر] متجاوز شكاكى | مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ | |
كه با خداوند خدايى ديگر قرار داد [اى دو فرشته] او را در عذاب شديد فرو افكنيد | الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ | |
[شيطان] همدمش مىگويد پروردگار ما من او را به عصيان وانداشتم ليكن [خودش] در گمراهى دور و درازى بود | قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ | |
[خدا] مىفرمايد در پيشگاه من با همديگر مستيزيد [كه] از پيش به شما هشدار داده بودم | قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ | |
پيش من حكم دگرگون نمىشود و من [نسبت] به بندگانم بيدادگر نيستم | مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ | |
آن روز كه [ما] به دوزخ مىگوييم آيا پر شدى و مىگويد آيا باز هم هست | يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ | |
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند بىآنكه دور باشد | وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ | |
[و به آنان گويند] اين همان است كه وعده يافتهايد [و] براى هر توبهكار نگهبان [حدود خدا] خواهد بود | هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ | |
آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبهكار [باز] آيد | مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ | |
به سلامت [و شادكامى] در آن درآييد [كه] اين روز جاودانگى است | ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ | |
هر چه بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزونتر [هم] هست | لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ | |
و
چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس] نيرومندتر از اينان
بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گريزگاهى بود | وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ | |
قطعا در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد عبرتى است | إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ | |
و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم | وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ | |
و بر آنچه مىگويند صبر كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب به ستايش پروردگارت تسبيح گوى | فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ | |
و پارهاى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله] او را تسبيح گوى | وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ | |
و روزى كه منادى از جايى نزديك ندا درمىدهد به گوش باش | وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ | |
روزى كه فرياد [رستاخيز] را به حق مىشنوند آن [روز] روز بيرون آمدن [از زمين] است | يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ | |
ماييم كه خود زندگى مىبخشيم و به مرگ مىرسانيم و برگشت به سوى ماست | إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ | |
روزى كه زمين به سرعت از [اجساد] آنان جدا و شكافته مىشود اين حشرى است كه بر ما آسان خواهد بود | يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ | |
ما به آنچه مىگويند داناتريم و تو به زور وادارنده آنان نيستى پس به [وسيله] قرآن هر كه را از تهديد [من] مىترسد پند ده | نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ | |
|
| |
و ابرهاى گرانبار | فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا | |
و سبك سيران | فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا | |
و تقسيمكنندگان كار[ها] | فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا | |
كه آنچه وعده داده شدهايد راست است | إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ | |
و [روز] پاداش واقعيت دارد | وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ | |
سوگند به آسمان مشبك | وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُكِ | |
كه شما [درباره قرآن] در سخنى گوناگونيد | إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ | |
[بگوى] تا هر كه از آن برگشته برگشته باشد | يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ | |
مرگ بر دروغپردازان | قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ | |
همانان كه در ورطه نادانى بىخبرند | الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ | |
پرسند روز پاداش كى است | يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ | |
همان روز كه آنان بر آتش عقوبت [و آزموده] شوند | يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ | |
عذاب [موعود] خود را بچشيد اين است همان [بلايى] كه با شتاب خواستار آن بوديد | ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ | |
پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند | إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ | |
آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مىگيرند زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند | آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ | |
و از شب اندكى را مىغنودند | كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ | |
و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مىكردند | وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ | |
و در اموالشان براى سائل و محروم حقى [معين] بود | وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ | |
و روى زمين براى اهل يقين نشانههايى [متقاعدكننده] است | وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ | |
و در خود شما پس مگر نمىبينيد | وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ | |
و روزى شما و آنچه وعده داده شدهايد در آسمان است | وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ | |
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مىگوييد | فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ | |
آيا خبر مهمانان ارجمند ابراهيم به تو رسيد | هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ | |
چون بر او درآمدند پس سلام گفتند گفتسلام مردمى ناشناسيد | إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ | |
پس آهسته به سوى زنش رفت و گوسالهاى فربه [و بريان] آورد | فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ | |
آن را به نزديكشان برد [و] گفت مگر نمىخوريد | فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ | |
و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد گفتند مترس و او را به پسرى دانا مژده دادند | فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ | |
و زنش با فريادى [از شگفتى] سر رسيد و بر چهره خود زد و گفت زنى پير نازا [چگونه بزايد] | فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ | |
گفتند پروردگارت چنين فرموده است او خود حكيم داناست | قَالُوا كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ |