اگر نقد همراه با یک دلسوزی و یک همراهی و میل به پیشرفت برای سینما نباشد، به یک یادداشت و یا غرغر تبدیل می‌شود و نمی‌توان بیش از این در مورد آن حرف زد.

حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان -اشکان منصوری؛ محسن تنابنده فیلمنامه‌نویس و بازیگر سینما و تلویزیون و برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد در بیست‌ و‌ ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «استشهادی برای خدا» و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم «سنگ اول» و «هفت دقیقه تا پائیز» است. 
این بازیگر نقشهای متفاوتی را در تلویزیون و سینما بازی کرده و توانسته در بین مردم هم به عنوان بازیگر طنز و هم جدی محبوبیت خاصی پیدا کند. او در مدت نقش‌آفرینی خود با کارگردان‌های بزرگی همکاری داشته و اخیراً نیز در مسند کارگردانی و بازیگری فیلم «گینس» را روی پرده سینماها دارد. 

تجربه بالای او در سینما و تلویزیون و آشنایی با اصول و قواعد این دو مقوله باعث شد سراغ او برویم و سؤالات مختلفی را در زمینه قاب جادويی و پرده نقره‌ای از وی بپرسیم که در متن زیر می‌خوانید.

فیلم «گینس» با وجود اینكه اولین كارگردانی شما است و نسبتا بازخورد خوبی داشته ، اما با نقدهای منفی هم همراه بود. دلیل مطرح كردن سوال ما این است كه از نظر شما نقد در سینما چه جایگاهی دارد؟
 
نقد از ارزش بالایی برخوردار است به شرط اینکه نقد باشد، اما تصوری برای چیزی جز آنکه گفتیم وجود ندارد؛ یعنی نقد الزاماً همراه با یک دلسوزی و یک همراهی و میل به پیشرفت برای سینما باشد که من به آن نقد می‌گویم ، در غیر این صورت به یک یادداشت و یا غرغر تبدیل می‌شود و نمی‌توان بیش از این در مورد آن حرف زد.

اظهارات تنابنده درباره سينما ، «گينس» و «پايتخت» / نقد عاری از دلسوزی به يك غرغر تبديل می‌شود

اهالی سینما تا چه اندازه در نظر دادن نسبت به تولیدات یكدیگر تعارف می‌كنند؟
 
آدم‌های مختلف با دیدگاه‌های مختلف در هر جایی وجود دارد. برخی هیچ تعارفی با هم ندارند و به پیشرفت فکر می‌کنند و برخی به دنبال رفاقت‌های موجود بین هم توجه دارند و در خصوص نظرات خود نسبت به کارهای تولید شده تعارف می‌کنند. البته تعارف کردن در کشور ما تنها به سینما ربط ندارد بلکه در همه مشاغل وجود دارد.

تهیه کنندگان نا‌آشناي بسیاری به عرصه‌ سینما  ورود پیدا كرده اند، شما چقدر موافق این اتفاق هستید؟

این راه ورود را خود اهالی سینما باز کرده‌اند و سینما را به جایی رسانده اند که همه چیز جایگاهش را از دست داده است . به طوری که روز به روز لاغر و لاغر‌تر شده است. یعنی سینما از جایگاهی که داشت سقوط کرد و به تبع آن تهیه‌کننده، کارگردان و دیگر عوامل نیز سقوط کردند. طبیعی است شما زمانی که در موضع ضعف قرار دارید، خیلی‌ها دستشان باز می‌شود و می‌توانند به این حوزه ورود کنند.

ورود سرمایه‌داران به سینمای ما در حال حاضر به هر شکلی اگر غیر‌قانونی نباشد باید به فال نیک بگیریم، اما مهمتر از آن درست مصرف کردن آن است که این سرمایه قابل برگشت باشد تا بتوانیم با ایجاد انگیزه در سرمایه گذاران به صورت مداوم و افزایش تمایل آنها برای تزریق پول به سینما این چرخه را بچرخانیم تا اقتصاد و نفس سینما را تضمین شود.

چقدر بخش خصوصی می تواند در این امر كمك كند؟

بخش دولتی به این نتیجه رسیده كه حمایت بخش خصوص هم لازم است، اما شیوه اعمال و نحوه اجرایی آن همه چیز را دچار اختلال می‌کند.در هر عرصه‌ای كسانی را داریم كه دست بسته عمل می كنند ، اما كسانی را هم داریم كه با داشتن شرایط و امكانات لازم دست به انجام هر كاری می زنند و فیلم‌ را تولید می‌کنند و به آن چیزی که سینما و صنعت می‌گوییم کمک نمی‌کنند، به عنوان نمونه فیلم‌هایی که همه ما می‌دانیم چند سالی است که به دلیل نبود سرمایه‌گذار خوابیده و سرمایه برای ساخت آنها نیست.

اظهارات تنابنده درباره سينما ، «گينس» و «پايتخت» / نقد عاری از دلسوزی به يك غرغر تبديل می‌شود

در بخشی از صحبت‌های خود با دیگر خبرگزاری‌ها بیان کردید که كسانی باعث قهر مردم با سینما شده‌اند این بحران از سوی چه كسانی اتفاق افتاده است؟

اشاره من به شخص خاصی نیست و عمدی پشت این جریان وجود ندارد. من می‌گویم که همه ما به مرور به سهم خود وارد این ماجرا می‌شویم. خود من هم وارد این ماجرا شدم و علت آن به مرور، نتيجه اندیشه‌ها و تفکرات و تعاملاتی است که وجود دارد و نتیجه آن را به سینمای امروز رسانده است. ساخت حدود 70 فیلم در سال معدل خوبی از نظر كیفیت و محتوا ندارند، به طور مثال چه تعدادی فیلم است که به آنها نقد خوب وارد است؟ فیلم من هم جزء آنها محسوب می‌شود که اگر نقدی نسبت به آن وجود داشته باشد، من پذیرا هستم.منظورم این است که ما نمی‌توانیم بنشینیم و پیاله‌های روشن‌فکری را به هم بزنیم و بگوییم که سینما و تلویزیون از دست رفت ما الزاماً‌ باید در عمل نشان دهیم و کاری کنیم که این چرخه به روزهای اوج خود برگردد. این موضوع بسیار طبیعی است و برای یک بچه هم قابل فهم است. تا زمانی که ما فیلم‌هایی را برای تماشاگر و به احترام سینمای بدنه نسازیم و تا زمانی که قبول نداریم این سینما باید نفس بکشد و در کنارش هنر و تجربه و فیلم خاص هم وجود داشته باشد، به جایی نمی‌رسیم.

در نتیجه دوباره باز‌ هم در برنامه سال آتی و سال‌های بعد نیز اتفاق می‌افتد و فیلم‌هایی که می‌دانیم الزاماً هیچ جذابیتی برای تماشاگر ندارد دوباره تکرار می‌شود و مجدداً سال‌های بعد دور میز می‌نشینند و می‌گويند که سینما در قهقرا و روبه انحطاط است.این اتفاق طبیعی است و عامل اصلی این اتفاق خود اهالی سینما هستند، اما  به نحوی حرف می‌زنند که انگار دیگران این کار را انجام داده‌اند و این موضوع غریبی نیست.این حرف‌هایی که من می‌زنم نیز تازگی ندارد چیزی است که همه به آن اشراف دارند اما مشخص نیست به چه دلیلی این اتفاقات رخ می‌دهد؟

چرا ما به دنبال این چراها هستیم و چرا عمل نمی‌کنیم در صورتی که اکثر مخاطبان ما مثل یک منتقد خوب درجه فیلم‌ها را می‌شناسند.

 یک روزگاری در سینمای قبل از انقلاب مدلی به نام فیلم فارسی به وجود آمد و معروف شد. یعنی مدل‌هایی مثل سپنتا و مدل فیلم هندی جلوی خود گذاشتند و سینما بر این پایه شکل گرفت و خیل عظیمی به سمت سینماها هجوم آوردند به طوری که از سینماهای امروز ما بیشتر استقبال شد ، اما اصل بر زنده بودن سینما است اما در حال حاضر اصل را از بین بردیم و داریم فیلم‌ها را با خاک یکسان می‌کنیم و بعد می‌گوییم چرا؟ چرایی وجود ندارد، منظورم این است که باید یک سیاست‌گذاری و برنامه ریزی مشخصی به وجود آید تا یک شکل و مدل ثابتی را پیدا کنیم. 

من نمی‌توانم به موضوع خاصی اشاره کنم اما به نظر می‌آید تولید فیلمی که مخاطب را به سوی سینماها جذب می‌کند باید سیاست‌گذاری شود و در کنار آن برنامه‌های مفید دیگری نیز انجام دهیم اما متأسفانه به طرز نادرستی از آن طرف ماجرا افتاده‌ایم حتی زمانی روی فیلم‌های جشنواره‌های ایرانی مانور می‌دادیم اما الان فیلم جشنواره‌ای هم نداریم یعنی فیلم تماشاگر‌پسند نداریم.همان فیلم جشنواره‌ای هم که وجود دارد از معدل فیلم فیستیوالی درجه دو و سه جهانی کمتر است به نحوی که به فیستیوال‌های درجه یک جهانی راه پیدا نمی‌کنند. پس بهتر است همه ما در کنار هم و خارج از ادعا، فکری به حال سینمای عقب‌مانده امروز کنیم چون وضع ما در سینما خیلی بد است.

اظهارات تنابنده درباره سينما ، «گينس» و «پايتخت» / نقد عاری از دلسوزی به يك غرغر تبديل می‌شود

نگاهی هم به فیلمنامه‌های سینما داشته باشید متاسفانه این روزها در حوزه فیلمنامه نویسی هم با وجود فیلمنامه نويسان خوب با مشکلات زیادی به لحاظ محتوای فیلمنامه روبه رو هستیم به نظر شما علت این اتفاق چه چیزی است؟

طبیعتاً‌ ضعف فیلم‌نامه وجود دارد و تعداد کمی فیلم‌نامه نویس خوب هم که داریم برای این مملکت کم است. در این زمینه به هیچ چیزی به طور جدی نگاه نمی‌شود. اصلاً‌ پروسه تولید فیلم به چه معناست؟ جواب این است که باید بدانیم از زمانی که قلمی روی کاغذ حرکت می‌کند یک فیلم شروع می‌شود و تا وقتی که از همان ابتدای کار تا انتها جدی گرفته نشود به طور قطع سینما با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد به خصوص از دوره‌ای که همه به دلیل بلد نبودن خیلی چیزها به دنبال موضوعاتی بروند که فیلم و سینما را از اصل خود دور کند. کارگردان‌ها و فیلم‌نامه نویسانی داریم که بیشتر مدعی هستند و همه آنها در انتها به بن‌بست خورده‌اند. ما عادت کردیم مدل‌هایی را از غرب برداریم که فقط شنیده‌هایی راجع‌‌‌‌به آنها داریم که وقتی عیناً آنها را می‌بینیم در فیلم‌ها جایگاهی ندارد. می‌توان گفت که ضعف در فیلم‌نامه، کارگردانی،‌تولید، ساخت و... است.

خوب حالا به سراغ فیلم خودتون برویم چی شد نام «گینس» را برای فیلم خود انتخاب کردید؟

اگر شرایط آدم‌های گینس را ببینید دقیقاً ‌شرایط سردرگمی یک شترمرغ است، چون شتر‌مرغ نه شتر است نه مرغ. نه می‌تواند بار ببرد نه مرغ لذیذی محسوب می‌شود، یک حد وسط دارد. طبق حرفی که زدم طبقه متوسط و پرسوناژهای قصه‌ ما نیز درگیر هستند. گینس قصه و ماجرای آدم‌هایی است که به هیچ وجه به فکر موضوع خاصی نیست و کاملاً ‌در حاشیه است و این حاشیه برای آنها متن می‌شود و در ماجرایی می‌افتند که به دلخواهشان نیست.

چقدر فکر می کنید در ساخت فیلم «گینس» و فروش آن موفق بوده‌اید؟

به عنوان فیلم اولم آن را خیلی دوست دارم و قبول دارم که نواقصی هم دارد و فروش آن تا به این لحظه نشان می‌دهد که در درگیر‌ کردن مخاطب با فیلم موفق بوده است.

اظهارات تنابنده درباره سينما ، «گينس» و «پايتخت» / نقد عاری از دلسوزی به يك غرغر تبديل می‌شود

اگر در سینمای حال حاضر ایران مسئولیتی داشتید مهم ترین کاری که انجام می‌دادید، چی بود؟

شاید همه را به تعامل دعوت می‌کردم تا اینکه دلسوزانه‌تر به ماجراها نگاه کنند ولی سعی می‌کردم که اصل مهم سینما که همان تماشاگر است برای همه جدی شود تا بفهمیم که تماشاگر از هرچیزی مهم‌تر است و جزء لاینفک سینماهاست.

یک مقدار از سینما فاصله بگیریم و نگاهی هم به سریال «پایتخت» داشته باشیم. اینکه چرا این اسم را انتخاب کردید و به نظر خودتون نقی معمولی در کدام قسمت قوی‌تر ظاهر شده است؟

درباره اسم سریال باید بگویم که اگر چیز دیگری بود شما باز همین سؤال را می‌کردید و در خصوص نقی معمولی و «پایتخت» باید بگویم که در این سریال یک اتفاق بزرگ می‌افتد. قصه «پایتخت» تلنگری به جامعه و بزرگ‌نمایی‌ها و خانواده‌هایی است که با کوچکترین مسائل دچار فراز‌ و نشیب می‌شوند .به طوری که جدی گرفته نمی‌شوند ، اما ما باید آنها را جدی بگیریم و نباید به راحتی از کنار آنها بگذریم.نقی در چند سری «پایتخت» نسبت به موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیرد واکنش‌هایی نشان می‌دهد که نمی‌توان گفت در کدام یک ضعیف‌تر یا قوی‌تر ظاهر شده است.

برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید

انتهاي پيام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
عباد
۲۰:۲۸ ۰۳ مرداد ۱۳۹۴
سلام . سینما رو نجات بدید ... نجاااااات
Iran (Islamic Republic of)
میثم
۱۸:۰۷ ۰۳ مرداد ۱۳۹۴
بنده علی رغم مشگلات کاری پنچشنبه باهمسرم رفتم گینسودیدم باورکنید4نفربیشترنبودیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۹ ۰۳ مرداد ۱۳۹۴
لطفا پایتخت 5 و 6 و 7 و ... را هم بسازید
آخرین اخبار