محمدرضا یوسفی نویسنده کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار ح
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پیرامون تازهترین کتاب منتشر شدهاش گفت: کتاب داستان «دختری که اسمش را به کسی نمیگفت» یکی از داستانهای مجموعه داستانی «بهارانه» است که به تازگی از سوی انتشارات سروش به بازار نشر آمده است.
وی افزود: این داستان با استناد به متون کهن ایران و با توجه به باورهای اسطورهای ایران نوشته شده است.
وی در ادامه در خصوص ویژگیهای این داستان اظهار داشت: داستان حاضر زاییده ذهن من است و مستقیما از منبع خاصی گرفته نشده است در واقع با توجه به زمینههای اسطورهای که ما در ادبیات خود داریم و با توجه به آنچه من از قصههای فولکلوریک و کتابی مثل شاهنامه در ذهن دارم این داستان در واقع باز آفرینی است و در عنوان کتاب و طرح داستانی ابهام و رازآمیزی آن از ویژگیهای بارز است.
نویسنده کتاب «بابا برفی» پیرامون این قصه گفت: قصه این کتاب در واقع قصه هویتیابی است یک پرسوناژ میخواهد خود را بشناسد اطرافش را بشناسد و مجموعه روابطی که در طول قصه با محیط خود دارد زمینه را برای شناخت فراهم میکند.
وی ادامه داد: این قصه در ابتدا ابهام و رازی دارد که مخاطب هم با آن همذاتپنداری میکند، در واقع در روند داستان تحولاتی در این شخصیت اتفاق میافتد که به خودشناسی میرسد.
یوسفی در خصوص سایر آثاری که در آیندهاش نزدیک از او منتشر میشود، گفت: من مجموعه کتابهایی دارم با عناوین «عاشقانهها»، «رمانهای کودکانه» و «رمان شاهنامه» منتشر میشود.
وی افزود: اتفاقا در چند روز اخیر داستان و «جمشید شاه» از سوی انتشارات ناردونه به بازار آمده است.
وی پیرامون مضمون این داستان گفت: این قصه هم در واقع بازآفرینی قصه ضحاک و جمشید شاه است. ضحاکی که جمشید شاه را از بین میبرد و خود حاکم شهر میشود شهری که در روزگار جمشید «نمای بهشتی»داشته مردم شهر در آسایش و آرامشی بودند که حاکمیت امروز ضحاک ان را از بین برده بودند و حال در این قصه بازآفرینی حاصل شده است.به شکلی که ضحاک با گروگانگیری دختران جمشید، از جمشید که به خوابش میآید میخواهد که راز محبوبیت خود را بین مردم به او بگوید و روند داستان به این شکل ادامه مییابد.
گفتنی است داستان «دختری که اسمش را به کسی نمیگفت» برای مخاطب کودک از سوی نشر سروش منتشر شده است. همچنین داستان «جمشید شاه»برای مخاطب نوجوان و از طرف نشر ناردونه است.
انتهای پیام/