به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بخش قابل توجهی از ادبیات هر ملتی را ادبیات عامیانه تشکیل میدهد. ادبیات عامیانه از گستردگی زیادی برخوردار است. ترانهها، لالاییها، امثال و حکم، کنایات عامیانه، چیستانها، اشعار عامیانه و نمونههایی از این دست از جلوههای ادب و فرهنگ عامیانه به شمار میروند.
در کتابهای امثال فارسی مرز مشخصی بین امثال و مثل نماها مانند حکم، کنایات، زبانزدها، تکیهکلامها و اندرزها در نظر گرفته نشده و همه آنها را تحت عنوان امثال و حکم جمعآوری کردهاند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «تعارف شاه عبدالعظیمی» میپردازیم.
در مورد ضربالمثل «تعارف شاه عبدالعظیمی» همه به خوبی میدانند زمانی به کار میرود که فردی تنها به زبان و نه از عمق دل و جان فرد دیگری را به چیزی دعوت کند. این نوع تعارفات، عموما غیر عملی هستند و چون از دل هم بر نمیآیند بر دل هم نمینشینند. حال باید دید که چرا در میان عوام این مثل رایج شده است؟
حرم حضرت عبدالعظیم حسنی که در شهر ری قرار دارد، از دیرباز مبدل شده به یکی از اماکن متبرکه و زیارتگاهی برای شیعیان.
شهر ری چون در نزدیکی شهر تهران قرار دارد و فاصله چندانی با آن ندارد، به همین دلیل معمول بود که در قدیم زائران در آن جا اقامت نمیکردند و شب را به تهران بر میگشتند.
حال اگر کسی از میان اهالی شهر ری از تهرانیها دعوت میکرد که شب را در آن دیار توقف کنند، پیداست که چون دعوت شوند ناگزیر از بازگشت بود، لذا این تعارف شاه عبدالعظیمی عملی نمیشد و نمیتوانست مورد قبول تهرانی قرار گیرد.
از این رو از آن به بعد به تعارفات و دعوتهایی که جنبه عملی نداشته باشد، و شخص دعوتکننده هم این را به خوبی میداند، میگویند: «تعارف شاه عبدالعظیمی».
گزارش از: مریم محمدی
انتهای پیام/