فیلم محمّد رسول الله(ص) فیلمی فاخر و ارزشمند و گامی است در جهت رسیدن به سینمای طراز دین و انقلاب و سینمایی که رفته رفته ماهیت راهبردی و بسیار مهم خود را در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پیدا می‌کند.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیت الله سید محمد قائم مقامی، نظریه‌پرداز و مدرس سطوح عالی حوزه با توجه به اهمیت و ضرورت ساخت آثار هنری برای زدودن غبار کج‌فهمی‌های حاصل از عملکرد گروه‌های تکفیری از چهره اسلام ناب و همچنین معرفی پیامبر گرامی اسلام به جهانیان در عصر حاضر از طریق هنر فراگیر سینما در خصوص فیلم «محمد رسول الله» یادداشتی را برای گروه قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران جوان نوشته اند که در ادامه آن را می خوانید.


بسم‌الله الرحمن الرحیم

 فیلم محمّد رسول الله (ص)، همانگونه که انتظار می‌رفت، فیلمی فاخر و ارزشمند و گامی است در جهت رسیدن به سینمای طراز دین و انقلاب و سینمایی که رفته رفته ماهیت راهبردی و بسیار مهم خود را در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پیدا می‌کند و در همین‌جا در مورد جنبۀ راهبردی یا استراتژیک سینما، این سخن گفتنی است که بحث بر سر راهبردی‌سازی سینما نیست چرا که سینما ذاتاً هنری راهبردی و استراتژیک و تماماً در خدمت تبلیغ فرهنگ‌ها و سیاست‌هاست بلکه سخن بر سر این است که آیا سینما همانگونه که در تبلیغ فرهنگ و سیاست نفسانی و کفرآمیز غربی و صهیونیستی، ابزاری بی‌بدیل و کاملاً استراتژیک است، در تبلیغ فرهنگ و سیاست الهی و توحیدی و معنوی نیز می‌تواند چنین باشد یا خیر؟

اگر پاسخ افرادی به این پرسش از آغاز انقلاب تاکنون، منفی یا همراه با تردید بوده، پاسخ بسیاری دیگر که پیام انقلاب دینی و الهی عصر ما را بدرستی درک کرده و نسبت به برقراری حاکمیت خداوند و اولیاء خدا یا تمهید برای این حاکمیت در عصر دود و آهن و ماشین و رسانه‌ها، ایمان دارند، مثبت است و تاکنون گام‌های نسبتاً بلندی در جهت رسیدن به هنری که از آن بتوان بعنوان هنر استراتژیک نظام اسلامی یاد کرد، برداشته شده و در عین حال روشن است که ما تاکنون به چنین هنری آنگونه که فرهنگ رقیب و معاند رسیده نرسیده‌ایم و با آن فاصلۀ بسیار داریم.

به هرحال فیلم محمّدرسول الله (ص) گامی است برای رسیدن به این مقصد، دارای امتیازاتی بسیار و نقایصی خاص خود که به برخی از آنها اشاره می‌شود. مهم‌ترین امتیاز این فیلم مربوط است به قصد و نیت پاک و خالصانۀ سازندگان و بویژه کارگردان در خدمت به دین و نصرت حق و عرض ادب و ارادت به آستان مقدس نبی مکرّم و پیامبر اعظم حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم در عصری که آفتاب درخشان حقیقت محمّدی (ص) پس از طلوع اوّلیۀ خود بار دیگر و این بار از مطلع عترت طاهره و تفسیر معصومانه یعنی بصورتی خالص و ناب و پس از تجربه ظلمات خفی و جلی و قدیم و جدید، در حال طلوع مجدّد و نورافشانی تازه است یعنی که این فیلم به مهم‌ترین سخن گفتنی عصر ما پرداخته و به لحاظ ساختار و مضمون منهای دو نقصی که به آن اشاره خواهد شد، نسبتاً خوب و مناسب این سخن را بر زبان نیرومند فیلم جاری ساخته است و آنجا که کارگردان به متن واقعه و سند نزدیک است سخن از نورانیت و تأثیر خاصی برخوردار است و آنجا که از سند فاصله گرفته می‌شود و پای برداشت آزاد و خیالی به میان می‌آید به همان میزان سخن دچار ضعف و سستی می‌شود.

امتیاز فیلم؛ غلبه بنا نهادن فیلم بر سند و روایت نسبت به برداشت آزاد

در آغاز فیلم، کارگردان طی یادداشت کوتاهی اعلام می‌کند که ابتناء این فیلم هم بر اسناد و روایات معتبر است و هم بر برداشت آزاد خود کارگردان. هرچند در این فیلم، ابتناء بر سند و روایت، کاملاً غالب بر جنبۀ برداشت آزاد و خیالی است و این جزء امتیازات فیلم است ولکن کاش هنرمند ارجمند ما با درک منسوخیت برداشت آزاد از وقایع تاریخی بویژه واقعۀ انبیاء و اولیاء خداوند که این نحوۀ برداشت از ویژگی‌های عصر گذشته یعنی دوران مدرنیتۀ منسوخ و هنر منسوخ نفسانی است، با صراحت و افتخار اعلام می‌کرد که این فیلم فقط مبتنی بر سند و روایت است. و در همین جا، جای ذکر است که از منظر اسلام و در حوزۀ قصّه گویی از منظر دین، خیال، موضوعیت مضمونی و محتوایی ندارد و موضوعیت آن تنها مربوط به فرم، ساختار و زبان است یعنی که خیال نمی‌تواند در کنار سند و واقعیت که نماد محتوی و اصل سخن است بنشیند بلکه آن، ابزار و ابزار منحصر بفردی است که قرار است سند یا واقعیت را از زبانی به زبان دیگر ترجمه و منتقل نماید.

یعنی یک اثر هنری نمی‌تواند بخشی از آن مستند و واقعی و بخشی خیالی باشد بلکه از منظر اسلام، هنر دینی و برحق، باید تماماً مستند و واقعی- اعم از واقعیت تاریخی و غیر آن –  و در همان حال تماماً تخیلی باشد یعنی که قرار است مخاطب از زجاجۀ خیال هنرمند مصباح واقعیت و شمس حقیقت را بنگرد و نه از طریق این زجاجه خود زجاجه را، به عبارت دیگر در هنر و غیر آن، خیال، نحوه و صورت سخن گفتن است که هرگز نباید بجای خود سخن و مادۀ کلام قرار گیرد، از اینروست که هرگز خوب سخن گفتن که حوزۀ خیال و رسانه است کفایت از سخن خوب گفتن که حوزۀ دین و حقیقت است نمی‌کند همانگونه که داشتن سخن خوب کفایت از خوب ایراد کردن آن نمی‌کند.

وقتی در زمانۀ ما، هنرمند مسلمان به اقتضاء قطعی این عصر که عبارت است از شنیدن در مورد دین حقّ و نگریستن به انبیاء و بویژه سیّد و خاتم آنان (ص) آن گونه که بوده‌اند نه آن گونه که طواغیت و فرعون‌ها تصویر و تفسیر کرده‌اند، وارد این عرصه می‌شود و می‌خواهد این اقتضاء و تمنّا را اجابت کند، باید توجّه داشته باشد که وارد معرکه‌‌ای عظیم و چالشی بزرگ شده که دیگر نمی‌تواند چه در مقابل مخالفان و معاندان و چه در برابر موافقان و دوستان، دلیل مدّعای خود را ذوق و سلیقه و خیال خود قرار دهد بلکه او باید برای صحنه به صحنه و قاب به قاب اثر خود، دلیل و مدرک و سند داشته باشد.

و امّا این فیلم در کنار جنبه‌های مثبت، زیبا و شایستۀ تقدیر آن که اهل فنّ باید به تفصیل به آنها بپردازند، از جمله موضوع بسیار مهم نحوۀ تقابل مثبت و منفی اهل کتاب در برابر رسالت پیامبر (ص) که بصورتی بسیار زیبا و هنرمندانه تصویر شده، از مغایرت با منطق سینما و دین
نقیصه‌ای بزرگ که حاصل مشکل و محذوری عمومی است، بی‌بهره نیست و آن موضوع نحوۀ به تصویر کشیدن شخصیت نبّی مکرّم صلی الله علیه و آله است که بنابر فتوای مشهوری که میان برخی از علمای عامّه و به تبع و تحت تأثیر آنان میان برخی علمای خاصّه مبنی بر حرمت به تصویرکشیدن مستقیم نقش پیامبراکرم (ص) و معصومین (ع) در سینما وجود دارد، ما با نحوه‌ای از تصویرکشیدن غیرمستقیم که عبارت از دیدن از پشت سر و یا دیدن دست‌ها و پاها و شنیدن سخنان بدون بودن در کادر و امثالهم است روبرو هستیم که با صراحت باید گفته شود، نحوه‌ایست کاملاً غلط و مغایر با منطق سینما و در همان حال مغایر با منطق دین. در مورد چرایی مغایرت این شیوه با منطق سینما باید گفت سینما هنر و یا زبانی است که دارای برخی اقتضائات ذاتی و نیز عَرَضی است که چنانچه نقض اقتضائات عَرَضی آن به ¬ویژه آنجا که آن اقتضاء مغایر با اقتضاء ذاتی است مانند نقض شبه اقتضاء عرضه‌ی زیبایی‌ها و جاذبه‌های جنسی زنانه در فیلم، امری محمود و پسندیده و به نفع ذات سینماست، نقض اقتضاء ذاتی این هنر، مانند موضوع ضرورت علی السویه بودن آن در مواجهه با موضوع انسان نسبت به معصوم و غیر معصوم، پیامبر و غیر پیامبر، امری ناپسند و غیر قابل قبول است.

فقه نمایش چهره معصوم در سینما

البته سینما می‌تواند به اختیار خود تصمیم بگیرد شخصیتی را نشان دهد یا نشان ندهد و یا او را به صورتی محو و مبهم و سایه‌ای و غیره نشان دهد لکن نمی‌تواند به عنوان یک قاعده از او خواسته شود شخصیت‌های غیر معصوم اعم از خوب و بد را تماماً و به تفصیل به تصویر کشد و اما در مورد معصومین علیهم‌السلام به صورت کاملاً ناقص و دیدن از پشت سر و پشت پرده و غیره اکتفا کند. و اگر گفته شود سینما وقتی با محذور حرمت و منع شرعی در این مورد روبه‌رو باشد جز این نمی‌تواند انجام دهد پاسخ این است که اولاً این حرمت و منع ربطی به اسلام ناب و فقه شیعه ندارد و برخاسته از تفسیری از دین و مبتنی بر فقه و کلام عامه است که به دلیل افراط در یکسان دیدن معصوم و غیر معصوم در جایی که یکسان نیستند مانند حجیت قول و فعل و تقریر معصوم و عدم آن در مورد غیر معصوم، دچار تفریط در متفاوت دیدن معصوم و غیر معصوم در جایی که یکسان هستند مانند اینکه هر دو بشرند شده و گناه آن افراط را به‌صورت افراطی دیگر یعنی قول به تفاوت مطلق معصوم و غیر معصوم و در نتیجه حرمت ایفای نقش معصوم در سینما، جبران نموده است.

نمی‌توانیم از سینما بخواهیم معصوم را غیر مستقیم نشان دهد 

در حالی که بر مبنای دین حق و تفسیر صحیح از اسلام در نسبت میان پیامبر و غیر پیامبر یا معصوم و غیر معصوم ما به نص «انَّما انا بشر مثلکم» با مشابهتی و به نص «یُوحی الّی» با تفاوتی روبه‌رو هستیم که هم تسری دادن مشابهت به مورد غیر مشابهت امر غلطی است و هم تسری دادن عدم مشابهت به مورد مشابهت. مورد مشابهت این است که پیامبر مانند دیگران غذا می‌خورد و می‌خوابد و راه می‌رود و دیده می‌شود و از این جهات انسانی است مانند سایر انسان‌ها و مورد عدم مشابهت در عصمت و وحی و جایگاه معنوی و اخلاقی بی‌نظیر و در حجیت قول و فعل و تقریر و در معجزه و کرامت در وجود مقدس پیامبر و عدم آن در دیگران است یعنی که سینما باید در نشان دادن و نشان ندادن معصوم و غیر معصوم علی-السویه باشد و آنگاه تمام قدرت و هنر خود را برای نشان دادن تفاوت انسانی که به او وحی می‌شود و در قله‌ی فضائل و خوبی‌ها قرار دارد و انسانی که به او وحی نمی‌شود و این‌گونه نیست ، بکار گیرد و ما نمی‌توانیم از سینما بخواهیم این تفاوت را در نشان دادن مستقیم غیر معصوم و نشان دادن غیر مستقیم معصوم که از مصادیق قسمت ضیزی (غیر عادلانه) و تبدیل آیه شریفه به انّما انا بشر غیرکم است، اعلام نماید و از سوی دیگر موضوع حرمت ذاتی و علی الاطلاق ایفای نقش مستقیم معصومین ولو پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم‌السلام در سینما فاقد مبنای اصیل فقهی است و اگر به‌دلیل حرمت اهانت و کسر شأن معصوم علیه‌السلام، حرمت و منعی وجود دارد، این حرمت مربوط می‌شود به بد و غلط و خلاف شأن تصویر کردن صاحبان شأن الهی و نه اینکه نفس تصویرگری و شبیه‌سازی آن وجودات مقدسه با صرف نظر از خوب و بد آن، مصداق اهانت و کسر شأن و در نتیجه حرام و ممنوع باشد.

دست‌اندرکاران فیلم در پیشگاه خداوند عبادت کرده‌اند

به عبارت دیگر حرمت در این مورد بالعرض و مادامی است و نه ذاتی و دائمی. و در همین جا باید گفت عدم نمایش کامل معصوم ولو در قصه مربوط به همان معصوم چه از باب اینکه هنرمند خود احساس می‌کند که هنوز توان و شایستگی ورود به این حوزه را نیافته و چه از باب همان منع شرعی که به اعتقاد ما وجه علی الاطلاق آن بی‌اساس است، آنگونه که در فیلم ماندنی و درخشان الرساله‌ی مرحوم مصطفی عقاد شاهد آن بودیم، بسیار منطقی‌تر و بهتر از ورود ناقص و دست و پا شکسته و ضعیف به این حوزه است مضافاً که تاکنون ما با دو نمونه‌ی بسیار موفق از ورود مستقیم سینما به شخصیت‌پردازی انبیاء روبه‌رو هستیم که عبارتند از فیلم و سریال حضرت یوسف علیه‌السلام که به‌دلیل اخلاص سازنده و تأیید خداوند، مانند بمبی فرهنگی و معنوی در جهان ما منفجر شد و دیگر فیلم شکوهمند و زیبای ملک سلیمان علیه‌السلام که هر دو تأثیر دینی و معنوی فوق‌العاده‌ای داشتند.

و سخن آخر اینکه در مورد فیلم محمّد رسول‌الله (ص) که مؤمنان و صالحان از آن خشنود و کفار و منافقان از آن خشم‌گین‌اند، ضعف و نقص یاد شده در برابر قوت و امتیاز فیلم که طرح مؤمنانه و متعهدانه مهم‌ترین سخن زمان و درخشان‌ترین حقیقت همه‌ی اعصار در سینماست، امری فرعی و معفو عنه است و انشاءالله این خدمت و عبادت از جانب تمام دست‌اندرکاران این فیلم به‌ویژه کارگردان هنرمند و متعهد آن در پیشگاه خداوند متعال و پیامبر اعظم (ص) مورد قبول باشد.






انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار