به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شهریار که بود؟ شهریار در سال 1285 خورشیدی در شهر تبریز چشم به جهان گشود پدر وی «حاج میر آقا بهجت تبریزی» نام داشت که در شهر تبریز وکیل بوده است. پس گذران تحصیلات خود در دوره سیکل برای ادامه تحصیل خود عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل پرداخت و پس از اتمام در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد و بعد از شش ماه به علت شکست عشقی که روی او تأثیر چندانی داشت از تحصیل خود دست کشید.
بعد از سفر چهار ساله خود به خراسان و کار در اداره ثبت و اسناد شهر مشهد و نیشابور به تهران بازگشت وی در سال 1313 که در خراسان بود پدر خود را از دست داد.
دانشگاه تبریز شهریار را پاسدار شعر و ادب خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را به او اهدا کرد.
شهریار و پری
نگاهی دیگر بر «محمد حسین شهریار»اگر عاشقانههای شهریار نبود آیا باز هم شهرت اینچنینی پیدا میکرد؟
بارها برایمان پیش آمده است وقتی در انتظار خبری یا شخصیی باشیم میان تمام افکار خود شعر زیبای شهریار را زیر لب زمزمه میکنیم:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتادهام از پا چرا
بهتر است اینگونه نگاه کنیم که اگر معشوقه شهریار نبود آیا او میتوانست اشعار عاشقانهای به این ماندگاری بسراید؟
از بزرگان ادبیات شنیدهایم یک شعر وقتی زیبا و دلنشین است که حرف دل باشد و با تمام روح شاعرانگی شاعر عجین شده باشد.
حالا تصور کنید اگر «ثریا ابراهیمی» ملقب به پری معشوقه پرآوازه شهریار که روح تمام عاشقانههای شهریار در سرشت او دیده شده است نبود شهریار تنها پزشکی میشد ک تعداد اندکی او را میشناختند.
تولد چندین اشعار عاشقانه در وصف پری...
یکی دو سال بعد از دوری از پری در روز سیزدهبدر شهریار پری را با همسر و فرزندی که در آغوش داشت دید و این دیدار باعث سرودن غزل معروف
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
چندین سال بعد پری بعد از دیدن عکس شهریار در مجله نامهای برای شهریار فرستاد و در نامه خود گفت:
شهریار عکست را در مجلهای دیدم خیلی شکسته شدهای سخت متأثر شدم و پیش خود گفتم: خدای من این چهره دلداده من است...
و شهریار در پاسخ به نامهاش این چنین گفت:
پیر اگر باشم چه غم عشقم جوان است ای پری یک روز عصر که خسته و گرفته به خانه میآید متوجه میشود که پری به خانه آنها آمده و مدتی هم منتظر آمدن شهریار نشسته اما از شهریار خبری نشده است و این اتفاق هم سبب سرودن شعر زیبای دیگری شد.
ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گاهی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
ازدواج شهریار
در سال 1332 شهریار به تبریز آمد و با یکی از بستگان خود به نام «عزیز عبد خالقی» ازدواج کرد. و حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای هادی، شهرزاد و مریم بود.
شعر و شهریار
نیما یوشیج:
رازی است که آن نگار میداند چیست
رنجی است که روزگار چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من می دانم و شهریار میداند چیست
مهدی اخوان ثالت:
شهریارا تو همان دلبر و دلدار عزیزی
ناز نیما تو همان پاکترین پرتو جامی
این برای تو بمیرم که توتب کرده عشق
ای بلای تو به جانم که تو جانی و جهانی
در نیمههای قرن بشر سوزان
اشک مجسمی بود در چشم روزگار
جان مایه محبت و
ای وای شهریار
روز شعر و ادب فارسی:
در آستانه سیزدهمین سالگرد روز شعر و ادب فارسی که با سالگرد یکی از آخرین شاعران بزرگ ادبیات کلاسیک فارسی ایران گره خورده است قرار داریم.
شهریار تنها شاعری بود که مجموعه شعر «حیدربابا سلام» اش به 90 زبان رایج دنیا ترجمه شده و این یک میراث گرانبها برای ادبیات کشور ما است.
گزارش سعیده سادات احمدی
انتهای پیام/
حالم خیلی گرفته می شه وقتی از شهریار بیتی یا مطلبی می خونم..این چندتا مطلب هم نمی دونستم که بچه های باشگاه(سعیده سادات احمدی) نوشتن.. ممنونم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود می گذرم
خدا رحمتش کنه