به گزارش حوزه
احزاب و تشکلهای گروه
سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، پایگاه اطلاعرسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی با تدوین گزارشی با عنوان «80کشور تجهیز کننده صدام در جنگ با ایران» به بررسی کمک دولتهای مختلف به حزب بعث در جنگ با ایران پرداخته است.
این گزارش به شرح زیر است:
هنگامی كه عراق در شهریور 1359 حمله به ایران را آغاز كرد، شرایط دو كشور با یكدیگر كاملا متفاوت بود؛ با آغاز جنگ، ایران از هرگونه حمایت خارجی بینصیب بود ولی رژیم بعثی عراق با پشتیبانیهای جهانی وارد جنگ با ایران شده بود و كشورهای مختلف به صدام هواپیما و امكانات راداری و پدافندی میدادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند. علاوه بر این كمكهای نظامی، انواع كمكهای اقتصادی نیز عراق را پوشش میداد. در ذیل حامیان اصلی عراق در جنگ را در دو گروه حامیان غربی و پشتیبانان عربی مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) حامیان غربی
با شروع حمله عراق به ایران، در حالی كه بیش از 80 كشور به صورت رسمی و غیر رسمی عراق را یاری میدادند جمهوری اسلامی ایران حتی از داشتن حق خرید سیم خاردار كه یك وسیله غیرنظامی محسوب میشد، محروم بود.
آمریكا كه در جنگ عراق با ایران اصلیترین حامی صدام در جنگ با ایران به شمار میآمد، دو هدف را دنبال میكرد: هدف كوتاهمدت آمریكا، آزادسازی گروگانهای خود پس از حمله ناكام به طبس و كودتای نوژه بود و دیگر اینكه آمریكا به دنبال مهار انقلاب اسلامی و جلوگیری از صدور انقلاب بود. برژینسكی مشاور امنیتی كارتر، شروع جنگ منطقهای علیه ایران را راه حل مناسبی برای جلوگیری از صدور انقلاب دانست و عنوان كرد كه «آمریكا در مقابله با انقلاب ایران، باید تقویت دولتهایی را كه توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم ایران را دارا هستند مورد توجه قرار دهد.» لذا او در یك ملاقات سری با صدام این باور را در وی به وجود آورد كه آمریكا به طور تمام قد حامی عراق است.
«گری سیك» عضو شورای امنیت ملی دولت آمریكا در زمان جیمی كارتر میگوید: پس از واقعه گروگانگیری در تهران، دیدگاه بسیار غالبی در آمریكا و به ویژه از طرف شخص برژینسكی (مشاور امنیت ملی رییس جمهور) وجود داشت كه ایران را باید به طور همهجانبه تنبیه كرد. بیانیههای عمومی كه او صادر میكرد، بر این مضمون تاكید داشتند كه آمریكا مانعی بر سر تحركات عراق بر ضد ایران نمیبیند.
علاوه بر این، اسناد مختلفی از كمكهای اطلاعاتی دولت رونالد ریگان به عراق وجود دارد. تنها ۸ روز پس از آغاز تهاجم صدام حسین به خاك ایران، ۵ هواپیمای شناسایی آواكس متعلق به نیروی هوایی آمریكا برای شناسایی عملیاتهای هوایی ایران و اطلاعرسانی آنها به ارتش عراق، تحویل دولت عربستان سعودی شد. در همین راستا سازمان سیا هم از ابتدای جنگ تصاویر هوایی ماهوارهای از مواضع نیروهای نظامی و تاسیسات نفتی ایران را در اختیار رژیم بعث عراق قرار میداد.
تجهیز نظامی، تنها یك بعد از حمایت آمریكا از صدام در طول جنگ محسوب میشود. علاوه بر این دولت ایالات متحده آمریكا، اعتباری به مبلغ 840 میلیون دلار برای واردات مواد غذایی در اختیار عراق قرار داد تا در ادامه جنگ، اذهان داخلی عراق برضد جنگ با ایران تحریك نكند. همچنین از سوی آمریكا وامی به مبلغ یك میلیارد دلار برای خرید و بهكارگیری توانایی ساخت سلاح به عراق واگذار شد.
خارج كردن عراق از لیست كشورهای حامی تروریسم، اقدام دیگری بود كه به تجهیز تسلیحاتی عراق كمك كرد. علاوه بر این، آمریكا عربستان را تشویق كرد تا با كاهش قیمت نفت، ایران را از مهمترین منبع درآمد برای تأمین هزینههای جنگ، محروم كند.
در طول جنگ، صدام با دریافت بیش از 60 میلیارد دلار از رژیمهای غربی، نیازهای مالی اقتصاد وابسته خویش را تامین میكرد. آمریكا علاوه بر تجهیز عراق، با كارشكنی تلاشهایی را در جهت محكومیت ایران در سازمانهای بینالمللی و جلوگیری از انتقال صحبتهای به حق مسئولین ایرانی به دیگر كشورها و سازمانهای بین المللی انجام میداد.حمایت دول غربی و در راس آنها آمریكا از صدام، موجب شعلهور شدن آتش جنگ میشد.
آمار تجهیزات و حامیان صدام در جنگ هم به خوبی بازگو كننده نابرابری در جنگ است. به عنوان مثال در آستانه بازپسگیری «فاو» در اردیبهشت 1367، ارتش عراق حدود 5 هزار دستگاه تانك، 4500 نفربر زرهی، 5500 عراده توپ، 420 فروند هلیكوپتر و 720 فروند هواپیمای جنگنده و بمبافكن آماده برای عملیات در اختیار داشت.
این خیل عظیم سیستمهای تسلیحاتی، با حداقل 300 فروند موشك زمین به زمین اسكاد بی، ساخت شوروی تجدید ساختار شده توسط آلمانها و مقادیر زیادی مهمات شیمیایی صادراتی آمریكایی ـ اروپایی تكمیل میشد. حكومت بغداد با كسب این مقادیر عظیم از جنگافزارهای مدرن متعارف و غیر متعارف، توانست استعداد نیروهای زمینی ارتش خود را از 27 لشگر در سال 1365، به 50 لشكر در سال 1368، افزایش دهد.
علاوه بر آمریكا، برزیل، انگلیس و آرژانتین كه در صنعت نظامی تقریبا پیشرفته بودند تسلیحاتی را در اختیار عراق قرار میدادند. ایتالیا و بلژیك با ارسال موشكهای پیشرفته ضد زره و كمك به عراق در ساخت توپخانه دوربرد و بخشهای دیگر ارتش این كشور از جمله حامیان عراق بودند.
فرانسه گرچه در ابتدا اعلام بیطرفی كرد، اما وجود برخی از منابع و آمارها نشان میدهد كه این كشور 7/4 میلیارد دلار كمك مالی در اختیار رژیم بغداد قرار داد. همچنین به منظور تجهیز صدام هواپیماهای سوپر اتاندارد و موشكهای لیزری كه از آخرین دستاوردهای صنعت نظامی فرانسه بود در اختیار ارتش عراق قرار گرفت. بحث در هیأت دولت فرانسه درباره امكان حمایت از دستیابی محدود عراق به سلاح هستهای در جنگ نیز دلیلی دیگر بر حمایت فرانسه از صدام بود. آلمان نیز از دیگر كشورهایی بود كه با ارسال مواد شیمیایی به یاری صدام شتافت به طوری كه عراق را قادر ساخت تا 6000 تن بمب شیمیایی علیه ایران به كار گیرد.
اما عجیبترین اتفاق قرن همسویی شرق و غرب در جنگ بین عراق و ایران بود. با آغاز هجوم عراق، آمریكا و شوروی كه پس از جنگ دوم جهانی درگیر جنگ سرد با یكدیگر بودند در صف حامیان صدام قرار گرفتند. در این بین شوروی نیز همچون آمریكا انواع كمكهای تسلیحاتی، نظامی و مالی به صدام را جزو برنامههای خود قرار داد.
پیشرفتهترین هواپیماهای جنگی، بالگرد، تانك و سلاحهای دیگر از جمله تسلیحاتی بود كه شوروی به عراق ارسال كرد. علاوه بر این فرماندهان ارتش شوروی با حضور در بغداد، آموزشهای لازم را به ارتش عراق ارائه میدادند. حدود ۸۵ درصد تجهیزات استفاده شده از سوی عراق در حمله به ایران، ساخت كشور شوروی بود. بیش از ۴۰۰ تانك تی ۵۵، ۳0۰ موشك زمین به زمین اسكاد بی، هزار تانك تی ۶۲، بیش از ۵۰۰ تانك پیشرفته تی 72 و نزدیك به ۲۰۰ فروند انواع هواپیماهای میگ تنها بخشی از كمكهای شوروی سابق به عراق در جنگ با ایران بوده است.
در كنار كمكهای مستقیم نظامی، دولت عراق برای توسعه برنامه موشكی بالستیك خود توانست كارشناسان موشكی شوروی را به خاك عراق دعوت كند. حضور این كارشناسان گرچه هیچگاه به تكنولوژی ساخت موشكهای بالستیك منجر نشد، اما نشانه روشنی از پشتیبانی همهجانبه شوروی از عراق است. البته علاوه بر فهرست فوق باید كشورهایی چون سوئیس، سوئد، لهستان، یوگسلاوی، چین، رومانی، ایتالیا، سنگاپور و ... را نیز به حامیان صدام اضافه كرد.
همچنین باید اشاره كرد كه روال حمایت غرب و شرق از صدام، تنها به دوران جنگ عراق و ایران محدود نشد و پس از پایان جنگ هم این روند ادامه یافت. عراق افتخار ژاندارمی منطقه، یعنی همان عنوانی كه پیش از انقلاب ایران محمدرضا شاه در اختیار داشت را كسب كرد.
در این میان همانگونه كه گفته شد براساس اسناد معتبر، انگلیس و آمریكا بیشترین نقش را در تجهیز صدام پس از جنگ ایران و عراق داشتهاند. «هیتی» معاون وزیر دفاع بریتانیا در این رابطه چنین میگوید: «تمام تلاشمان را به خرج دادیم تا رابطه را گرم نگه داریم. طی جنگ هشت ساله صدام علیه رژیم تهران، به طور متوسط هر سال 40 خلبان نظامی عراقی در پایگاه نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، آموزش میدیدند و شركتهای خصوصی نظیر هواپیمایی C.S.I هم بر این دورهها نظارت داشتند.»
ب) حامیان عربی
در طول سالهای جنگ، كشورهای عربی منطقه با نام نهادن صدام به عنوان «سردار و فاتح قادسیه»، «افتخار عرب» و «صلاحالدین ایوبی زمان» میلیاردها دلار كمك بلاعوض به حكومت صدام و رژیم وی كردند. یكی از فرماندهان جنگ در همین رابطه میگوید: «در بسیاری از عملیاتها نظیر خیبر، والفجر 8 و كربلای 5، حقیقتاً ماشین نظامی عراق از هم پاشیده شد؛ اما به چند ماه نمیكشید كه صدام پس از هر كدام از این عملیاتها، با امكانات بیشتر و جدیدتر وارد منطقه میشد. این مسأله حاصل نمیشد جز با پول عربهای منطقه و حمایتهای غرب و شرق».
لذا به روشنی میتوان گفت كه كشورهای عربی با دارا بودن ذخایر عظیم نفت، حامی مالی عراق محسوب میشدند. خود صدام حسین پس از دستگیری، طی یك بازجویی در فوریه 2004 میلادی اعتراف كرد كه بسیاری از كشورهای عربی در طول جنگ عراق را از لحاظ مالی مورد حمایت و پشتیبانی قرار میدادند.
اصلیترین حامی عربی عراق در ابتدا اردن بود. اردن كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابطه حسنهای با ایران نداشت، روابط بسیار نزدیكی با عراق برقرار كرده بود. پس از كنفرانس سران كشورهای عربی در بغداد و تونس، روابط بین عراق و اردن روز به روز نزدیكتر و عمیقتر شد تا آنجا كه ملك حسین صراحتا به نفع عراق و علیه ایران موضعگیری كرده و با كمكهای سیاسی، اقتصادی و نظامی فراوان از جمله اعطای وامهای چند میلیون دلاری به عراق، حمایت و پشتیبانیاش را از این كشور اعلام كرد.
روزنامه «گاردین» چاپ انگلستان به نقل از منابع فلسطینی در بیروت به چاپ كیهان در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۵۹ مینویسد: «ملك حسین پادشاه اردن، حدود پنج هزار از نیروهای خود را به عراق اعزام داشته تا وظایف امنیت داخلی را به عهده بگیرند تا سربازان عراقی برای رفتن به جبهه جنگ با ایران آزاد باشند.» این روزنامه همچنین خاطر نشان كرد كه ملك حسین اولین رهبر یك كشور عربی بود كه در جنگ ایران و عراق به طرفداری از عراق برخاست تا جایی كه در جریان عملیات بیت المقدس، تعدادی از داوطلبان اردنی ارتش عراق نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
علاوه بر این ملك حسین به طور متناوب با صدام دیدار میكرد و ضمن اعلام حمایت از وی، حامل پیامهای آمریكا به بغداد بود. بندر عقبه این كشور در ساحل دریای سرخ برای ارسال كمك های تسلیحاتی غرب به عراق به این منظور اختصاص یافت و سیل كمكها روانه عراق شد. همچنین تعداد چهل هزار سرباز مسلح اردنی به دستور ملك حسین در مرز اردن با عراق مستقر شدند تا به جبهههای جنگ علیه ایران عزیمت كنند.
در طول جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، تنها سیستم حمل و نقل به عراق از طریق اردن صورت میگرفت. در این چهارچوب شبكه حمل و نقل وسیعی بین دو كشور ایجاد شد. به علاوه ملك حسین كه نظامیان اردن را برای سركوبی مردم مسلمان ایران به عراق گسیل داشته بود، در نطقی اظهار داشت: «اگر ضرورت ایجاب كند نیروهای بیشتری را به عراق اعزام خواهیم كرد.»
بی شك تنها توجه به گوشههای از اظهارات ملك حسین در جریان برگزاری جلسه عادی كابینه اردن در فروردین 1359 موضع آن كشور را در قبال جنگ در حال وقوع بین ایران و عراق، نشان میداد: «وظیفه اعراب است كه برای وحدت خود و جلوگیری از سرایت خطرات، هركجا كه باشد همكاری كنند، ما وظیفه داریم كه جهان اسلام را آرام و قرین همبستگی داشته باشیم؛ ما به عنوان كشوری عربی نباید اجازه دهیم هیچگونه تجاوزی از هر مصدری كه باشد به هیچ جزئی از خاك عراق صورت گیرد.»
علاوه بر اردن، كویت نیز جزو حامیان عربی صدام محسوب میشد. این كشور نه تنها خاك و پایگاه هوایی خود را در اختیار عراق گذاشت بلكه 14 میلیارد دلار پول نقد به عنوان وام بلاعوض به عراق داد و این علاوه بر نفتی است كه كویت برای عراق صادر میكرد. «شیخ الصباح» یكی از سفرای كویت در آمریكا، در رابطه با میزان این كمكها عنوان كرده بود: «كویت چهارده میلیارد دلار كمك نقدی و بیش از شانزده میلیارد دلار از طریق كمكهای خدماتی و غیره به ماشین جنگی عراق مساعدت كرده است.»
علاوه بر این دو كشور، امارات عربی یك میلیارد دلار و قطر پانصد میلیون دلار تا اواخر سال 1981 میلادی به عراق كمك كردند. كویت و عربستان همچنین به منظور حمایت مالی از عراق توافق كردند تا از سال ١٩٨٢ عایدات صدور نفت از منطقه بیطرف روزانه ٣٠٠ الی ٣٥٠ هزار بشكه به حساب عراق ریخته شود.
حامی دیگر صدام در منطقه یعنی عربستان كه در این دوران ارتباط ویژهای با آمریكا برقرار كرده بود با كاستن از قیمت نفت، تنها منبع درآمد ایران را به حداقل رساند. به علاوه مقامات عربستان مرتب با صدام ارتباط برقرار كرده و او را دلگرم میكردند. برای نمونه، ملك خالد، پادشاه وقت سعودی، در گفتوگویی تلفنی با صدام در 25 سپتامبر سال 1980، حمایت كشورش از عراق را اعلام كرد. بدین ترتیب عربستان را باید جدیترین حامی عربی عراق در دوران جنگ محسوب كرد به طوری كه از مجموع كمكهای مالی هفتاد میلیارد دلاری كشورهای حوزهی خلیج فارس به عراق در زمان جنگ با ایران، بیش از سی میلیارد دلار سهم عربستان بود.
مصر را نیز میبایست جزو حامیان عربی صدام به شمار آورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مصر با پناه دادن به محمدرضا پهلوی خود را در مقابل انقلاب ایران قرار داد. سیاست حمایت از عراق در جنگ علیه ایران، پس از انور سادات، بر عهده حسنی مبارك قرار گرفت. در طول دهه 80 حسنی مبارك رئیس جمهوری مصر معادل 5/3 میلیارد دلار موشك و تسلیحات در اختیار صدام قرار داد.
سودان نیز در اواسط دی ماه 61 صدها تن از سربازان ارتش خود را به جبهههای جنگ علیه ایران اعزام كرد. همچنین به دستور جعفر نِمیری رئیس جمهور سودان در شهر خارطوم پایتخت این كشور و پارهای از شهرهای دیگر دفاتری جهت ثبتنام برای اعزام نیرو به جبهههای جنگ علیه ایران دائر شد. جعفر نمیری در مصاحبه با مجله الیوسف چاپ قاهره اذعان داشت كه اعزام نیرو به عراق طبق تصمیمات كنفرانس سران عرب صورت گرفته است.
لیبی نیز گرچه در ابتدای جنگ خود را حامی ایران معرفی كرد اما پس از مدتی با تغییر رویه، در جمع متحدان عراق قرار گرفت. اما دولت یمن از همان ابتدا خود را همسو با عراق معرفی كرد. سرلشكر وفیق السامرایی مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق در این رابطه اظهار داشت: «در جهت كمك به عراق، یمن تیپ پیاده العروبه را به عراق فرستاده بود. اردن نیز نیروی الیرموك را به عراق گسیل داشت و سودان داوطلبانی را اعزام كرد كه در جبهه شرقی رودخانه میسان در خط مقدم جبهه فعالیت میكردند.»
علاوه بر كشورهایی كه در بالا از آنها نام برده شد میتوان به كشورهایی چون بحرین، عمان، مراكش، الجزایر و سومالی نیز به عنوان حامیان صدام اشاره كرد. در پایان باید اشاره كرد یكی از دلایلی كه كشورهای عربی را علیه ایران تحریك كرد واهمه آنها از سرایت انقلابی مشابه انقلاب ایران به آن كشورها بود. لذا این كشورها با تجهیز عراق درصدد مبارزه با انقلاب نوپای ایران و جلوگیری از صدور آن به كشورهای منطقه برخاستند ولی نقشه شوم آنها نتوانست مانع از صدور انقلاب اسلامی ایران شود به طوری كه اكنون شاهد بیداری اسلامی با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران در منطقه هستیم.
انتهای پیام/