ماجرای مادری که به فرزندان بی‌گناهش رحم نمی‌کند /چه کسی گناهکار است؟

امروز درون دامی افتاده ام که روزگاری خودم آن را پهن کردم و حالا همه تلاش هایم برای رهایی از درون این دام در حالی بی‌فایده است . . .

ماجرای مادری که به فرزندانش بی‌گناهش رحم نمی‌کند /چه کسی گناهکار است؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، امروز درون دامی افتاده ام که روزگاری خودم آن را پهن کردم و حالا همه تلاش هایم برای رهایی از درون این دام در حالی بی‌فایده است که فرزندان خردسالم نیز به نوعی درون همین دام گرفتار شده اند، دیگر زندگی ام در آستانه فروپاشی است و همه راه‌هایی که فکر می‌کردم به نجات همسر و فرزندانم بینجامد به بن بست رسیده است و راه بازگشتی وجود ندارد چرا که اکنون همسرم دچار توهمات خاصی شده است و می‌ترسم هر لحظه حادثه‌ای تلخ و جبران ناپذیر رخ دهد...

جوان 28 ساله‌ای که به قصد طلاق دادن همسرش به پلیس مراجعه کرده بود در حالی که عنوان می‌کرد دیگر نمی‌توانم به این زندگی وحشتناک ادامه بدهم و شاید طلاق تنها راه نجات فرزندانم از این وضعیت اسفبار باشد به مشاور کلانتری کاظم آباد مشهد گفت: 8 سال قبل در اثر همنشینی با چند تن از دوستانم به سمت مصرف مواد مخدر کشیده شدم. 

-آن زمان بهترین تفریح و سرگرمی ما نشستن در اطراف اجاق گاز تک شعله‌ای بود که با آن در کنار هم مواد مخدر مصرف می‌کردیم و من که احساس می‌کردم مصرف شیره و تریاک نوعی تفنن و همنشینی با دوستانم است و هیچ گاه معتاد نخواهم شد به این گونه دور هم نشستن‌ها و رفت و آمدها ادامه دادم، اما زمانی به خودم آمدم که دیگر دیر شده و به یک معتاد حرفه‌ای تبدیل شده بودم.

- در همین روزها بود که خانواده ام پیشنهاد ازدواج با دختر یکی از آشنایان پدرم را مطرح کردند. من که دیگر بهانه‌ای برای فرار از ازدواج نداشتم در حالی با این پیشنهاد موافقت کردم که چاره‌ای جز ترک اعتیاد نداشتم. 

-وقتی مراسم خواستگاری انجام شد من با این بهانه دروغ که یکی از دوستانم در شهرستان تصادف کرده است و باید برای کمک به او چند روزی به شهرستان بروم همان روز به یکی از مراکز ترک اعتیاد رفتم و پس از گذشت مدتی به منزل بازگشتم و بدین ترتیب آزمایش اعتیاد برای ثبت ازدواجم منفی شد، اما روز بعد از ازدواج دوباره مصرف مواد را آغاز کردم. 

-همسرم، وقتی ماجرای اعتیادم را فهمید که دیگر زندگی مشترک ما شروع شده بود اگرچه همین موضوع به اختلافاتی در زندگی ما منجر شد اما من سعی کردم همسرم را نیز معتاد کنم که او نتواند از این موضوع برای سرزنش من استفاده کند ولی مدتی بعد وقتی وضعیت اسفبار خودم را دیدم قاطعانه تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم این در حالی بود که دیگر همسرم به مواد مخدر صنعتی معتاد شده بود اکنون چند سال است که نه تنها تلاش هایم برای ترک اعتیاد همسرم بی‌نتیجه مانده، بلکه او 2 فرزند کوچکم را نیز آلوده کرده است.
 
-همسرم به خاطر مصرف زیاد شیشه دچار توهمات شدیدی می‌شود به طوری که فرزندانم را به شدت کتک می‌زند و لوازم منزل را تخریب می‌کند او بسیار خشن و پرخاشگر شده است و گاهی احساس می‌کند من کسی را در منزل پنهان کرده ام دیگر تحمل این وضعیت برایم امکان پذیر نیست و نمی‌توانم به زندگی با او ادامه دهم...

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۱۴ ۰۷ مهر ۱۳۹۴
خودت كردي كه لعنت بر خودت باد چرا زندگي همسرت و فرزندانت رو خراب كردي و حالا مي خواي فرار كن مثل يك مرد پاي زندگيت وايسا و زندگيت رو نجات بده