سیاوش اسد کارگردان نمایش «رقص کاغذپارهها» در خصوص جرئیات نمایش و ویژگیهای آن در گفتگو با خبرنگار
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفت: «رقص کاغذپارهها» داستان نویسندهای است که به اتفاق همسرش به بندر انزلی آمدهاند. در واقع همسر وی شوهر خود را از زندگی شهری بیرون کشیده و درصدد آن است تا زمان بیشتری را با همسر خود بگذراند. اما شوهر او همچنان در پی نوشتن است و در همین حین سوژهای را از سوئیت محل اقامت خود پیدا میکند که در مورد آن شروع به نوشتن میکند.
وی ادامه داد: سوژهای که این نویسنده در رابطه با آن مینویسد، در مورد زوجهای جوانی است که به تازگی ازدواج کرده و دچار یکسری معضلات و مشکلاتی میشوند که در جامعه کنونی ما وجود دارند. مشکلاتی که افراد دهه 60 و 70 با آن مواجه بوده و در نهایت منجر به طلاق میشوند.
اسد بیان کرد: «رقص کاغذپارهها» دارای 5 اپیزود است که یکی مربوط به نویسنده و همسرش و اپیزودهای خداحافظی است که زن به هر بهانهای درصدد خداحافظی است. در هر یک از دیگر اپیزودها به یکی از معضلات پرداخته و پیامی را برای زوجهای جوان گنجاندهایم. مانند اینکه «دروغ» حتی برای یکبار هم زشت است و دیگر مسائل. در نهایت عشق زیباست و باید از خود گذشت و ایثار کرد. این موضوع در تمام اپیزودها وجود دارد که در پایان، زن نویسنده تمام نوشتهها و داستانهای نویسنده را پاره میکند. البته قبل از اینکه این نوشتهها پاره شوند، نویسنده تمام آنها را به همسر خود هدیه میدهد؛ اما زن از این موقعیت استفاده کرده و تمام برگهها را پاره کند. زیرا قصد دارد که همسرش فقط برای خودش باقی بماند.
سیاوش اسد عنوان کرد: پیام اصلی نمایش این است که چه خوب میشود، انسان قضاوت نکند و مورد قضاوت قرار نگیرد و اینکه زن و شوهرهای جوان با یکدیگر تعامل داشته باشند و یکدیگر را تحمل کرده و سکوت اختیار کنند، تا این موارد و مشکلات باعث به وجود آمدن مشاجره و به طلاق منجر نشود.
وی خاطرنشان کرد: پیام کلی این نمایش درک کردن زوجین به جای دفع کردن است. چه خوب است انسانها به جای بحث و دعوا با یکدیگر حرف بزنند. کل داستان براساس عشق واقعی است. عشقی که روی زمین وجود دارد و براساس ایثار کردن و از خود گذشتن است. هنگامی که عشق بیمنطق باشد و فقط براساس احساس جلو رود، به طور حتم به جنون کشیده میشود. بنابراین چه خوب است که عشق موجود بین افراد تلفیقی از منطق و احساس باشد. در واقع نگاهی عاقلانه به عشق.
سیاوش اسد بیان کرد: بهزاد فراهانی زنگ نمایش من را به صدا درآورد و او بسیار روی متن مسلط شد و بچهها را راهنمایی کرد. هنرمندان دیگری که از نمایش دیدن کردند: آقایان رضا رویگری، بهزاد خداویسی، منتظری (کارگردان)، جواد مزدآبادی، محسن شایانفر، محسن اورنگ، رسول محمدی بودهاند. من هر شب با چهرهها جلو میروم. همچنین اساتید دانشگاه نیز هر شب همراه ما هستند.
وی افزود: از بین نویسندگان و کارگردانها و تهیهکنندگانی که به دیدن نمایش آمدهاند، همگی نظرات مساعدی را نسبت به کار ما داشتهاند و اظهار داشتند که کار ما براساس نیاز امروز جامعه است. امروزِ زن و شوهرهایی که با مشکلات این چنینی روبرو بوده و در پایان به طلاق میرسند.
اسد گفت: امیدوارم زوجهای جوان که به تازگی زندگی خود را آغاز کردهاند، به دیدن نمایش ما آمده و با بیان ساده و روان آن همراه شوند. من در این نمایش بار آموزشی را بالا بردهام و قصد داشتم تا افراد، خود را در آن مشاهده کنند و بازخوردهایی که از بین تماشاچیان در این چند شب اجرا داشتهایم، همین گونه بوده است و داستانهای مشابهی را از خود و نزدیکانشان تعریف کردهاند.
وی ادامه داد: اساتیدی که نمایش را دیدهاند، بر این نظر بودند که بازیها و میزانسن خوب بوده است. من در «رقص کاغذپارهها» 13 بازیگر دارم که 8 نفر آنها بازی اولی هستند. اساتید میگفتند کار بازی اولیها مشخص است اما در کل قابل قبول هستند و انتخاب بازیگران نیز درست بوده و در جای خود قرار گرفتهاند.
سیاوش اسد عنوان کرد: مدت 14 سال است که در زمینه تئاتر فعالیت میکنم و حرفه اصلی من سینماست اما هیچ کس به من فرصت و مجال کار کردن در سینما و تئاتر را نداد. تا اینکه امسال در همکاری با آقای حامد غنی در دو کار نقش اول آنها را ایفا کردم. دیدگاه من این است که همیشه باید بستری را به وجود آورد تا افراد مستعد بتوانند کار کنند.
وی در خصوص اهدای «رقص کاغذپارهها» به استاد سمندریان و هما روستا بیان کرد: من تمام کارهای خود را از روز اول به استاد سمندریان تقدیم کردهام و امسال که بانو هما روستا را از دست دادیم و من میدانستم چقدر او به استاد کمک کرده بود، به همین خاطر تصورم این است که تنها کاری که میتوانم برای استادم انجام دهم همین است.
«رقص کاغذپارهها» را نیز به صورت کلاسیک جلو بردم و به نظر من کارهای کلاسیک کارهای بسیار خوبی است اما طرز فکر مردم ما عوض شده است. به همین دلیل سالنهایی که کارهای کلاسیک انجام میدهند، معمولاً خالی هستند. از آن طرف کارهای آزاد که با طنز جلو میروند، سالنهای پرتری نسبت به ما دارند.
وی تأکید کرد: یکی از مشکلات اصلی تئاتر اهدای خوراک بدفکری به تماشاگر و پس زدن ما از جانب آنهاست. تماشاگر حاضر است حرفهای نادرست و بیمحتوا را در نمایش طنز تماشا کند و برای دیدن آن هزینه زیادی را هم بپردازد. یکی دیگر از معضلات اساسی تئاتر کشور ما حضور بچههای سینما که معمولاً تئاتری نیستند، در تئاترهای کلاسیک است که تماشاچیان را بر این اساس جذب میکنند. این به نظر من درست نیست.
اسد ادامه داد: دانشجویان و کسانی که تئاتر کار کردهاند و بعد از گذشت چندین سال فعالیت هنوز شناخته نشدهاند، هنگام استفاده در نمایش برندی ندارند. اما به طور مثال فلان بازیگر که کار سینمایی کرده است، هنگامی که در نمایش حضور مییابد، تماشاچیان برای دیدن او به صورت زنده روی صحنه بلیط میخرند. پس کسی برای تئاتر بلیط نمیخرد بلکه برای دیدن هنرپیشههای سینما بلیط خریداری میکنند.
وی تأکید کرد: هر اندازه که تبلیغات در خصوص نمایشها صورت بگیرد، اولین موضوع مورد سؤال تماشاگران این است که چه بازیگرانی در کار حضور دارند. در واقع خوراک فکری مردم را خود ما تغییر دادهایم. برای رسیدن به درآمدهای بالاتر. به نظر من تئاتر راه را اشتباه رفته است. به زعم من بازیگر حرفهای کار خود را از تئاتر آغاز میکند و سپس وارد سینما میشود و در آنجا رشد میکند. زیرا تئاتر شخصیتسازی، رشد و نظم و انضباط دارد.
وی تصریح کرد: من دلگیرم از کسانی که کار حرفهای انجام میدهند. ما یک گروه جوان هستیم که رده سنی ما بیشتر از 25 سال نیست. به جای حمایت از ما، هر روز با یک مشکل مواجه میشویم. خیلی مایلم که تماشاگران چه حرفهای و چه عادی به دیدن کارم آمده و از این کار درس بگیرند و از سالن خارج شوند.اعتقاد من بر این است که انسانها باید تأمل کنند و بعد از سکوت و فکر کردن با تصمیمی درست، عمل شایستهای داشته باشند؛ زیرا انسانها آزاد آفریده شدند.
وی ادامه داد: من کاراکتر نویسنده در «رقص کاغذ پارهها» را حذف کردم و بنا به دیدگاه و ایده خودم نویسنده را به صورت صدا کار کردیم و آقای یعقوبی ناراحت شدند. نمیدانم پیامهایی که در کار گنجاندم، چگونه به گوش آقای یعقوبی رسید که باعث شد از من ناراحت شود.
وی تأکید کرد: من هم مانند بقیه در حال کار کردن هستم و از این موارد پیش آمده متعجب هستم.من کارگردانی هستم که با دیدگاه و جهانبینی خود به کارم جان میبخشم. اگر قرار باشد کار من تکرار کارهای قبلی باشد که دیگر کارگردان نیستم.
اسد خاطرنشان کرد: بعد از این کار دیگر تئاتر ایرانی به روی صحنه نمیبرم. بارها از تئاتر دوری کرده و از انجام کار پشیمان میشوم اما بعد از مدتی دلتنگ صحنه میشوم و دوباره باز میگردم. ما تئاتریها عاشق تئاتریم و عشقمان روی صحنه بودن است.
وی بیان کرد: حاشیههای به وجود آمده باعث شد تا کار من یکی دو روز معلق شود؛ اما لازم است با تأکید بگویم که از امشب تئاتر خود را با قدرت به روی صحنه میبرم. به من گفته شد که مرتکب اشتباه شدهام، اما نمیدانم کجای کار من غیر حرفهای بوده است. من از همه چیز دلگیرم. دلگیر و دل چرکین. تعداد 18 الی 20 اجرای دیگر از «رقص کاغذ پارهها» باقی مانده است. اما من با قدرت به کارم ادامه میدهم. در صددم یکسری دوستان تئاتری و خبرنگار را دعوت کنم تا آنها در مورد کارم قضاوت کنند.
وی اظهار داشت: گمان نمیکردم تبدیل شدن یک صدا به کاراکتر تا این اندازه آقای یعقوبی را عصبانی کند. چرا که دیالوگها دست نخورده باقی ماندهاند. اگر پیامهایی در کار وجود دارد، برشهایی بوده که در متن زده شده است. من اطمینان داشتم که آقای یعقوبی به متن حساس هستند و به همین خاطر چیزی به متن اضافه نکردم. با این حال از نظر ایشان این کار غلط بوده و من هم آن را پذیرفتم.
سیاوش اسد عنوان کرد: تصور میکنم قرار گرفتن دیدگاههای آزادانه یک کارگردان در کنار احترام به نویسنده و کم و زیاد نکردن متن او، هیچ تناقصی با هم نداشته باشد. من مایلم مردم یکدیگر را قضاوت نکنند و قضاوت نشوند .
وی گفت: دوست دارم حمایت دوستان همراه من باشد. من آمدهام یک کار اجتماعی انجام دهم که با این چالش روبرو شدم. در نهایت لازم است از حمید حبیبی که در این چند روز صبورانه ما را حمایت کرده، تشکر کنم.
اسد در پایان در خصوص فعالیت خود گفت: حامد غنی در دو پروژهای که همه بازیگران ایرانی بودیم و کاراکترهای افغانی را بازی میکردیم و مشکلات افغانها بعد از جنگ را بازگو میکردیم و فیلم بعدی که موضوع یک نویسنده ای بود که در زمین به خیانت زن خود روبرو شد و به دنبال عشق واقعی میگشت را کار کردم وتشکر میکنم از او چون به من اعتماد کردن و نقشهای اصلی را به من دادن در حال حاضر پیشنهاد دو فیلم سینمایی و یک سریال را دارم که بعد از «رقص کاغذ پاره ها» جدی تر به آنها نگاه میکنم ولی قطعا در فیلم جدید حامد غنی به نام «پشت پلکهای شهر» نقش یک را دارم و بازی میکنم و خیلی خوشحالم که سالهای پیش که در سینما بودم به توضیه استاد کیانیان گوش کردم به تاتر آمدم تا با قدرت بیشتر به عنوان بازیگر به سینما برگردم که در حال حاضر بدین صورت است
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/