حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تنها نگاه مسلمانان نیست که به محرم و صفر گره خورده، حماسه عظیم عاشورا سالهاست هر کسی را از هر دین، آئین، مرام و مسلکی درگیر فلسفه خود کرده و گواه آن سیل جمعیتی است که با بالا رفتن صدای نوحه یا برپایی تعزیهای در گوشه و کنار شهر پدیدار میشود، اما کافی است در کنار این همه اشتیاق و عشق و به بهانه این ایام نگاهی به آثار نمایشی اجرا شده در این سالها بیندازیم .
آنجاست که این سوال پیش میآید مگر نه اینکه شکی در عشق به حسین (ع) و فلسفه فراگیر عاشورا نیست؟ مگر نه اینکه تا نام حسین (ع) به میان میآید دنیا دنیا انسان کنار هم جمع میشوند ؟ مگر نه اینکه ماهیت این واقعه با ذات انسان گره خورده است؟پس چرا جز تعزیههایی در گوشه و کنار شهر یا بازآفرینی واقعه عاشورا آن هم سالی یکبار به بهانه فرا رسیدن سالروز شهادت سیدالشهدا هیچ رد و نشانی از فلسفه حسینی در عرصه هنر تئاتر به چشم نمیخورد؟
واقعه و فلسفه عاشورا بعنوان بزرگترین و غنی ترین حماسه و تراژدی جهان آنقدر بیبدیل و تازه است که میتواند در هر برهه ای از زمان منبع الهامی خوب برای خلق یک داستان نو به فراخور شرایط اجتماعی حاکم بر هر جامعه ای باشد. همچنین شخصیت هایی که هر کدام داستان خاص خودشان را در واقعه عظیم عاشورا داشتند، الگوی مناسبی برای شخصیت پردازی هستند و امکان بکارگیری قهرمان ، همان خلأیی است که هنرهای نمایشی ایران سال ها با ان روبه رو است.
با وجود تمام قابلیت های نمایشی و روایتی واقعه عاشورا، اما هنرمندان عرصه تئاتر سال ها بی توجهی را مشق کردند و آن طور که باید و شاید از این مصیبت که صدها مرتبه از تراژدیهای بزرگ قرن غنیتر است وام نگرفتهاند. اما بر خلاف تئاتر در سینما و تلویزیون کم نبودند «حر» و «حبیب ابن مظاهر» هایی که پایشان به روزگار امروز باز شد و شجاعت و آزادگی شان در مختصات جامعه امروزی نمایش داده شد . آثاری که به سبب تاثیر پذیری از واقعه و فلسفه بدیع عاشورا پس از گذشت سال ها هنوز از یاد مخاطب سینما و تلویزیون نرفته است.
سالها از پی هم میگذرد اما تمام تلاش و خلاقیت فعالان عرصه تئاتر صرف اقتباس از وقایع و داستانهای جهان غرب میشود و انگار در نظر آنان افسانه های رومی یا دلاوری های شخصیت های ساختگی که فلسفه بسیاری از رفتارشان با فرهنگ و باورهای ما در تعارض است در اولویت قرار دارد. اولویتی که نمی توان برای آن دلیلی پیدا کرد، چراکه تجربه ثابت کرده بیشتر مردم ایران بیش از آنکه با «آنتیگونه» ، «ادیپ شهریار» و دغدغه های آنان همذات پنداری کنند ، با فلسفه حسینی در هر قالب و شکل اجرای ارتباط برقرار می کنند و راهی سالن های تئاتر می شوند. اتفاقی که شاید هیچگاه آن را تجربه نکنند ، در صورتی که بیشتر اهالی تئاتر سال ها عمر و انرژی شان را صرف اجرای آثاری به دور از دغدغه مردم جامعه می کنند. مگر مخاطب تئاتر کسی جز مردم جامعه است؟
فارغ از کم توجهی کلان هنرمندان عرصه تئاتر به حماسه عظیم عاشورا آثار انگشتشماری هم بودند که فلسفه حسینی را به تار و پود متن خود گره زده بودند، اما بخاطر برداشت های نادرست یا برخورد سلیقه ای در نیمههای راه متوقف شدهاند و هیچگاه رنگ صحنه را ندیدند. چرا که تنها اقدام و عزم جزم هنرمندان برای پرداختن به این واقعه و تاثیر گرفتن از آن کافی نیست، بلکه باید شرایط ورود به حوزه مذهب و وقایع آن که مشکلات و موانع خود را دارد برای هنرمندان میسر شود.
مسئولان باید در جهت تنظیم و تدوین چهارچوبهایی در خصوص ساخت آثار مذهبی، رسیدن به یک زبان مشترک با هنرمندان و مردم جامعه و همین طور فاصله گرفتن از نگاه ویترینی و رفع تکلیفی به واقعه عاشورا قدم بردارند.
هنرمندان و مسئولان فرهنگ و هنر به خصوص عرصه تئاتر هر کدام به یک اندازه در پر نکردن جای خالی عاشورا میان تراژدیهای جهان اسلام و حتی دنیا مقصر هستند و بدون کوچکترین اعتنایی به این مقوله راه را ادامه میدهند و مردم را در سال 94 همچون سال های گذشته از اتفاقی عظیم در عرصه تئاتر محروم کرده اند.
یادداشت از میلکا مومنیراد
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/