به گزارش خبرنگار
حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی 8 ماهی می شود که با شوهر دومم ازدواج کرده ام. از روز اولی که با این مرد ازدواج کردم او یک دختر 2 ساله داشت و از من خواست که از دخترش هم مراقبت کنم. من هم قبول کردم و زندگی ما آغاز شد. ولی از همان روزهای اول از این ازدواج پشیمان شدم و متوجه شدم که نمی توانم از پس از این زندگی بر بیایم.
وی افزود:دختر دو ساله شوهرم مرتب بیمار است و من همیشه باید از او مراقبت کنم. هرچه هم به شوهرم می گویم برایش پرستار بگیرد و کمی از کارهای من کمتر کند، فایده ای ندارد. گویی مراقبت از فرزندش وظیفه من است و باید از صبح تا شب از او مراقبت کنم.
زن جوان ادامه داد"از وقتی ازدواج کرده ام یک روز خوش هم ندارم و از صبح تا شب و از شب تا صبح در حال بچه داری و رسیدگی به این دختربچه هستم. دیگر خسته شدم و می خواهم برای همیشه به این زندگی پایان دهم.
بعد از صحبت های این زن قاضی شوهرش را هم به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود و بعد از آن در این باره تصمیم گیری کند.
انتهای پیام/
مگه زن نوکر بی مواجبه؟
یه تیر و دونشون هم عروس اومد به خونه هم پول پرستار نمیده.
ممکنه عقده هاشو سر این بچه ی دو ساله در بیاره ،پدر که نیست صبح تا شب سر کاره
دلم واسه این بچه معصوم میسوزه
طلاق و جدایی چه بلایی سر این بچه ها میاره
تورو خدا اگر بچه دارید جدا نشید و اگر اختلاف شدید و غیر قابل حل دارید تا زمان حل شدنش بچه دار نشید
تو که میدیدی دخترش بیماره، پس غلط کردی با پدرش ازدواج کردی.
من خودم دلم برای این کودک مظلوم میسوزه. میدونم اگه این زن مادر واقعیش بود با تمام وجود و از جان از دخترکش مراقبت میکرد.