به گزارش خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امروزه نظم جهانی دنیا برهم ریخته و اصلیترین دلیل آن هم طمع کشورهایی همچون آمریکا، ترکیه، قطر و رژیمی غاصب به نام رژیم صهیونیستی است. یکی به بهانه مبارزه با تروریسم، دیگری به دلیل احیای امپراطوری قدیم خود، یکی به بهانه غارت نفت و اموال کشورها و دیگری به بهانه دشمنی تاریخی و مذهبی. در هر حال همه این بهانههای واهی دلیلی شد برای شروعی جنگی 5 ساله که قرار بود 3ماهه پایان یابد.
کشورهایی که تلاش داشتند با جنگ های نیابتی به نتایج دلخواه خود برسند یکی یکی در حال ورود مستقیم به جنگ هستند. همانگونه که در لیبی ائتلاف غرب و کشورهای منطقهای همپیمان آنها وارد یک گرداب نامعلوم شدهاند، در سوریه و عراق هم دچار همین مشکل شده اند.
کشورهای غربی به دلیل از هم پاشیدن سریع نظام قذافی آنقدر مغرور شدند که متوجه نشدند دلیل اصلی شکست سریع قذافی قدرت و توانمندی جنگجویان نیابتی و یا سازماندهی عملیاتی آنها نبوده، بلکه خودداری کشورهای دیگر و همچنین اکثریت ارتش و مردم لیبی از جنگیدن در کنار قذافی بود؛ به همین دلیل سریع دست به کار شدند و با امید سرنگونی نظامی سوریه مزدوران خود را به سمت سوریه گسیل کردند تا تجربه لیبی را در سوریه تکرار کنند.
اشتباه استراتژی آنها در سوریه این بود که دلیل اصلی شکست قذافی در لیبی را نادیده گرفتند. ارتش و مردم سوریه حاضر نشدند پشت نظام خود را خالی کنند و ماجرا بیش از حد انتظار به درازا کشیده شد. شرایط جغرافیای سیاسی سوریه بهگونهای بود که منافع دیگر کشورهای قدرتمند جهانی و منطقهای همچون روسیه و ایران و حتی چین نیز در آن گره خورده بود.
همپیمانان منطقه ای ایالات متحده که قول داده بودند ظرف حداکثر سه ماه کار سوریه را تمام کنند، مجبور شدند پای انواع و اقسام جنگجویان خارجی بدون توجه به پشتوانه های عقیدتی و اهداف آنها را به سوریه باز کنند و با این عمل یک کلاف سردرگم از جنگجویان متنوع در سوریه بوجود آوردند که افسار آنها از دست همه در رفته و به جای اینکه فقط خطری برای سوریه به شمار بیاید، به خطری جهانی تبدیل گشته است.
در شرایطی که امکان جمع کردن این گروه های تروریستی در سوریه نبود، غربی ها و همپیمانان منطقهای آنها اقدام به توسعه فعالیت گروه های تحت فرمان خود نمودند تا عملیات از سوریه به عراق هم گسترش پیدا کند. دلیل باز کردن زمینه فعالیت این گروه ها توسط ایالات متحده در عراق هم واضح است، نخست وزیر وقت عراق آقای نوری المالکی حاضر نشد، پیمان نظامی مورد نظر ایالات متحده را به امضاء برساند.
اما ناگفته پیداست آتش جنگی که از 5 سال پیش در منطقه روشن شده است، تنها برای کسب قدرت بود. در این میان جبهه مقاومت بسیار هوشمندانه به میدان آمده و به دنبال پیروی از حق و دفاع از آن است و اجازه هیچ گونه سوءاستفاده از این وضعیت را به هیچ کسی نمیدهد. روزی می رسد که رسانههای جهان خبر نابودی این جنایتکاران بشری را مخابره میکند.
بحران در عراق و سوریه به مذاق چه کسانی خوش آمد
کشورهایی که تلاش داشتند با جنگ های نیابتی به نتایج دلخواه خود برسند یکی یکی در حال ورود مستقیم به جنگ هستند. از جمله این کشورها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
ایالات متحده آمریکا
الف. تسلط بر منطقه خاورمیانه و منبع انرژی کشورهایی که در آینده ممکن است رقیب اقتصادی آن شوند
ب. گسترش نفوذ خود در جهان
ج. حضور دائم نظامی و داشتن پایگاه در این منطقه استراتژیک
د. افزایش تنش و درگیر کردن کشورهای منطقه با یکدیگر که منجر به خرج کردن درآمدهای نفتی و خرید تسلیحات غربی می شود
ر. پیاده سازی نقشه تقسیم بندی مجدد منطقه بر اساس طرح موسوم به نقشه راه یا نقشه آقای "برنارد لویس" به دلیل اینکه در زمان تقسیم بندی منطقه توسط انگلیس و فرانسه و توافق معروف به "سایکس پیکو" جایگاهی برای نفوذ ایالات متحده در نظر گرفته نشده و امروزه ایالات متحده به عنوان ابر قدرت جهانی متقاضی برهم زدن آن توافق بر اساس منافع خود است
ژ. نفوذ در سرزمین هایی که به صورت سنتی وابسته به رقیب دیرینه خود یعنی روسیه بوده و در نهایت تضعیف روسیه با آموزش و تقویت نیروهای مخالف این کشور و تشویق آنها به شورش درون روسیه و در نهایت تجزیه این کشور.
ترکیه
الف. انتقام دیرینه ترک ها از کشورهای عربی که در جنگ جهانی اول پشت عثمانی ها را خالی کردند و بر علیه آنها شورش نمودند
ب. حتی پس از ایجاد دولت نوین ترکیه این کشور نسبت به بخش هایی از خاک سرزمینی همسایگان خود طمع داشت و از قبرس گرفته تا شمال عراق (استان موصل) و سوریه (استانهای رقه — حلب و ادلب و…) و همه مکان هایی که اقوام ترک تبار در آن زندگی می کنند را جزو سرزمین خود می دانست به این مورد علایق نئوعثمانی حزب حاکم این کشور را اضافه کنید تا متوجه شوید چرا ترکیه خود را به آب و آتش می زند و با همه همسایگان خود درگیر است.
ج. امید به احیای مجدد خلافت عثمانی بر اساس دیدگاه های اخوان المسلمین و مطرح کردن خود به عنوان رهبر جهان اسلام
د. دسترسی به منابع انرژی نفت و گاز عراق و سوریه
ر. جلوگیری از خطر تشکیل یک کشور کرد که بخش هایی از سرزمین ترکیه را نیز در بر خواهد داشت.
عربستان سعودی
الف. مقابله با گسترش نفوذ ایران و شیعیان در منطقه و حتی مقابله با نفوذ اسلام سنی وابسته به ترکیه و یا اخوان مصر
ب. به دست آوردن جایگاه رهبری کشورهای عربی با کنار زدن رهبران رقیب و ملی گرا در این کشورها
ج. رهبری کشورهای اسلامی و انتشار عقیده وهابیت در جهان و در نهایت احیای خلافت اسلامی به پایتختی مکه مکرمه
د. از میان برداشتن کشورهایی که ممکن است در آینده خطری برای امنیت ملی این کشور به حساب آیند
ر. دور نگاه داشتن خطر انقلابهای عربهای متقاضی تغییر ساختارهای سیاسی کشورهای خود به ساختارهای مردم سالاری نوین
قطر
علیرغم کوچک بودن این کشور اما ثروت باد آورده سران این کشور را بر آن داشته تا تلاش کنند نقش موثر تری در منطقه داشته باشند. نقشی که به مراتب بزرگتر از حجم عملی آنها است، گو اینکه قطری ها هزینه های نمایندگی از انگلیس و ایالات متحده را پرداخت می کنند ولا غیر اما می توان گفت چند نکته اصلی است که آنها را برای این دخالت ها تحریک می کند.
الف. درگیر بودن کشورهای قدرتمند همسایه با یکدیگر منجر به آن می شود که از پرداختن به کشورهای کوچک که لقمه چربی هم به حساب می آیند فعلا صرف نظر کنند. تجربه حمله عراق به کویت، کشورهای کوچک ثروتمند منطقه مثل قطر و امارات و حتی کویت را بر آن داشت تا برای حفظ امنیت خود روی درگیر بودن دیگر کشورهای بزرگ منطقه مثل عربستان و عراق و ایران و مصر و سوریه و ترکیه سرمایه گذاری کنند و تلاش کنند روز بروز فتنه میان این کشورها شعله ور تر گردد و امیدوار باشند این کشورها در آینده تجزیه و به کشورهای کوچکتر هم اندازه این کشورها تقسیم گردند.
ب. جلوگیری از عبور خط لوله نفت وگاز ایران به سمت اروپا
ج. تسلط بر منابع کشورهای دیگر همچون لیبی و یا شمال عراق و سوریه و توسعه درآمد های خود
د. اثبات وفاداری به کشورهای بزرگ که ممکن است در آینده از آنها حمایت کنند همچون عربستان سعودی — ایالات متحده و انگلیس و یا اینکه از خطر آنها در امان بمانند. مخصوصا که اختلافات بین قطر و عربستان سعودی منجر به برکناری امیر قبلی این کشور در قبال خودداری عربستان از اشغال آن شده بود.
کشورهای اروپای غربی
این کشورها معمولا تلاش دارند با همراهی استعمارگری به نام ایالات متحده آمریکا غنیمتی اقتصادی و نفوذ به دست آورند. انگلیس و فرانسه هم چندین دهه بر این منطقه تسلط داشتند و هم اینکه خود بنیانگذار اکثر اختلافات در این منطقه به شمار می آیند، به همین دلیل هم تمایلی به از دست دادن نفوذ خود در این منطقه ندارند. مضاف بر اینکه کشورهای اروپایی دارای جمعیت قابل توجهی از مسلمانان هستند که به دلیل شرایط نژاد پرستانه موجود در برخی کشورهای اروپایی و ناتوانی این جمعیت مسلمان از عجین شدن با جامعه اروپایی تعداد زیادی از آنها به سمت گروه های تندرو گرایش پیدا کردهاند. در برهه ای از زمان اروپایی ها همین مشکل را با یهودیان داشتند و راه حل مشکل یهودیان را در تبعید آنها (حال با عنوان مهاجرت) به فلسطین اشغالی یافتند. آنها تصور داشتند که همین کار را میتوانند در مورد مسلمانان افراطی انجام دهند و آنها را به خاورمیانه بفرستند.
رژیم غاصب صهیونیستی
به گفته بسیاری از کارشناسان سیاسی در حال حاضر و با این شرایط،، خوشحالترین عنصر در معادلات جهان؛ رژیم صهیونیستی است.
الف. با درگیر بودن کشورهای منطقه امروزه ارتش کشورهایی که ممکن بود در آینده خطری برای موجودیت آن به حساب آیند یا نابود شده اند و یا اینکه آنقدر از درگیری های داخلی خسته و فرسوده شده اند که در آینده نزدیک خطری برای آن به شمار نمی آیند.
ب. بحث آزادی فلسطین و حمایت از حقوق مردم فلسطین به هم و غم ثانویه کشورهای همجوار تبدیل گشته و رژیم صهیونیستی می تواند از فرصت برای تثبیت قدرت و جایگاه خود استفاده کند.
ج. تابو شکنی گفتگو و برقراری رابطه کشورهای عربی با این رژیم کودک کش شکسته شده و امروزه دیگر کشورهای عرب از مذاکره و گفتگوی مستقیم با رژیم صهیونیستی و حتی افتتاح دفاتر نماینده و احتمالا در آینده سفارت خانه پرهیز نمی کنند.
د. گروههای مبارز منطقه چه شیعه چه سنی از حزب الله گرفته تا حماس همه درگیر این جنگ های تروریستی گشته اند، امری که هم تهدید بر علیه رژیم اشغالگر قدس را کم می کند؛ هم اینکه به دلیل اختلافات بین این گروهها که هر کدام از یک طرف درگیری حمایت می کنند جبهه متحد مقابل را نیز تضعیف می کند.
ر. در صورت تقسیم منطقه به کشورهای کوچک تر امکان تسلط صهیونیستها بر این کشورها و استفاده از اختلافات تمام نشدنی این کشورها زیاد است و اگر این کشورها بر اساس تقسیم بندی مذهبی و نه نژادی تقسیم شوند توجیهی برای وجود دولت یهودی در این منطقه در کنار آنها به شمار می آید.
در شرایط نوین جهانی نیاز به لشکر کشی و اشغال کشورهای دیگر برای بسط سلطه و قدرت نمی باشد. همین که کشورهای دیگر همپیمان باشند خود به منزله رسیدن به هدف است.
سرلشکر جعفری: سرنوشت جهان در جنگهای منطقه غرب آسیا رقم میخورد
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اهمیت منطقه غرب آسیا گفت: سرنوشت جهان در این منطقه رقم میخورد و برداشته شدن مرزهای کشورهای محور مقاومت برای رسیدن به وحدت اسلامی به همراه اتصال قلبی با دیگر کشورها یکی از موضوعات قابل توجه است. سرنوشت آینده اسلام و جهان در جنگهای غرب آسیا رقم میخورد و خوشا به حال کسانی که با بصیرت میبینند و اثرش را در مقاومت و ظهور میبینند.
اما در این بحبوحه بسیار کشورهایی هستند که همچنان از حق و حقیقت دفاع میکنند و تحت هیچ شرایطی از راه حق خود خارج نمیشوند. در میان این کشورها میتوان نامهایی چون جمهوری اسلامی ایران، روسیه، سوریه و عراق را دید.
جمهوری اسلامی ایران
با شرایط فعلی و علیرغم تمام فشار های بین المللی، ایران توانسته انقلاب بر حق خود را تا دریای مدیترانه گسترش دهد و حتی به دریای سرخ و خلیج عدن هم برسد. ایرانی که مجبور بود ۸ سال با کل جهان برای محکم کردن جای پای انقلاب خود بجنگد، امروز توانسته سنگرهای دفاعی خود را چند هزار کیلومتر از مرزهای سیاسیاش دور کند. همه می دانند که آرزوی اسرائیل و یا عربستان سعودی و یا حتی ایالات متحده این است که به ایران حمله کنند، اما به دلیل واهمه از همپیمانان این کشور که در محور مقاومت خلاصه میشوند و محاسباتی که معمولا سیاستمداران برای ضرر و زیان عملیات خود انجام می دهند مجبور هستند از این گزینه صرف نظر کنند.
روسیه
پس از فروپاشی شوروی سابق، آمریکاییها با تصور اینکه دیگر رقیبی وجود ندارد شروع به تاخت و تاز در عرصه بین المللی نمودند. و همه خط قرمز ها و توافقاتی که با روسیه انجام داده بودند را زیر پا گذاشتند. امروزه از شرق اروپا گرفته تا سوریه همه مورد تهاجم غرب است. در شرایطی روسیه مجبور بود که از تعدی غرب به حریم خود چشمپوشی کند تا ساختار های اقتصادی داخلی خود را سامان دهد؛ اما امروزه دیگر شرایط تغییر یافته است.
روسیه دیگر کوتاه بیا نیست. به همین دلیل هم در اوکراین و هم در سوریه در مقابل زیادهخواهی های غرب ایستادگی کرده است چرا که این ایستادگی برای روسیه از بحث نفوذ سنتی فراتر رفته و به بحث امنیت ملی تبدیل شده است. عربستان سعودی و ترکیه تعداد زیادی از افراطییون روستبار را به سوریه و عراق گسیل نمودند و این افراد که تعدادشان هم زیاد است در حال ساماندهی برای بازگشت به روسیه و ایجاد خلافت اسلامی خود در مناطق خود در این کشور هستند. در واقع غربیها در تلاش هستند روسیه را در درگیری گروههای به اصطلاح اسلامگرای خود درگیر کنند تا مجبور شود از مقابله با پیشروی های آنها در اروپای شرقی چشم پوشی نماید.اما روسیه با اقتدار وارد این بازی شده تا خطر را از مرزهای خود دفع کنند.
سوریه
همبستگی ارتش و مردم سوریه با بشار اسد همه طرح ها و نقشه ها را بههم زد. شاید قبل از این ماجراها محبوبیت بشار در سوریه زیر پنجاه درصد بود اما امروزه به یقین می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق مردم سوریه پشتیبان وی هستند و به همین دلیل هم هست که مخالفین از هرگونه انتخاباتی که وی در آن حضور داشته باشند بیزار هستند؛ چون میدانند مردم سوریه به او رای خواهند داد.
در ابتدای جنگ پیشنهادهای اغوا کنندهای به بشار اسد شد تا از قدرت کنارهگیری کند و سوریه را در اختیار دیگران قرار دهد اما وی همه این پیشنهاد ها را رد کرد. مردم سوریه هم وقتی متوجه شدند که اینجا جنگ میان مخالفین سوری و حکومت آنها نیست بلکه تعدادی مزدور خارجی درصدد هستند که بر کشور آنها تسلط یابند، با دولت خود متحد شدند. شرایط نوین پس از ورود مستقیم روسیه و حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران به جنگ سوریه منجر به آن شده که مردم سوریه امید بیشتری به بازپس گیری سرزمین خود از اشغالگران بیگانه داشته باشند.
عراق
ایالات متحده و همپیمانانش درصدد هستند علاوه بر نابودی زیر ساختهای اقتصادی و نظامی این کشور، ساختارهای سیاسی آن را نیز برهم زنند. آمریکایی ها متصور بودند که به دلیل ضعف ساختار سیستمهای انتظامی عراق این کشور زیر بار هر توافق امنیتی که آنها تحمیل می کنند، برود. اما با تعجب شاهد آن بودند که این کشور از امضای توافق امنیتی با ایالات متحده آمریکا سر باز زد و خواستار خروج آمریکایی ها از خاکش شد.
به همین دلیل هم آمریکاییها با استفاده از ایادی خود تلاش کردند امنیت این کشور را برهم زنند تا ثابت کنند بدون آنها امنیتی در عراق وجود نخواهد داشد. علیرغم همه این مشکلات دولت مرکزی عراق تلاش کرد تا خود را جمع و جور کند و با تهدیدات خارجی رویارویی کند اما شاهد آن بودیم که آمریکایی ها برای حمایت از داعش حتی اقدام به بمباران نیروهای ارتش عراق و نیروهای مردمی کردند تا به سمت داعش پیشروی نکنند و از سوی دیگر تلاش کردند رقیب دولت مرکزی یعنی کردها را تقویت و حمایت کنند.
امروزه عراق با خطر توطئه تجزیه از جانب آمریکا و اسرائیل مواجه است و آمریکاییها بدون کسب اجازه از دولت عراق تصمیم دارند نیروهای خود را به این کشور برگردانند، یعنی عملا عراق را اشغال کنند. در همین راستا دولت ترکیه با حمایت پدرخوانده خود آمریکا تحرکاتی را نیز در خصوص ایجاد رابطه مجدد با رژیم اشغالگر قدس و منطقه کردستان عراق انجام داده است. در رابطه با بازگشت نیروهای آمریکایی به عراق، آنها تصمیم دارند نیروهای همپیمان عرب خود را نیز وارد عراق سازند. نیروهای کشورهایی که مدعی هستند ثبات و امنیت و اقتدار مجدد عراق تهدیدی برای آنها به حساب می آید. با این شرایط قطعا نیروهای آمریکایی و متحدان آنها با مقاومت داخلی عراقی ها مواجه خواهند شد و به این ترتیب آتش جنگ از سمت داعش به سمت مقابله با اشغالگران خارجی کشیده خواهد شد.
در هر حال سوریه و عراق با کمک مرجعیت و مردم خود به خوبی در مقابل جنگهای نیابتی آمریکا و اعراب مرتجع منطقه ایستادگی کردهاند. حق همیشه پیروز است و این وعده خداست.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/
به امید ان روز زنده ایم
گزارش جامعی بود طوری که کلا پرونده رو بستی
به امید پیروزی ؛)
احسنت.....