به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روز دهم ربیع الاول، پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) ازدواج نمودند.(1) عموماً نوشته اند ماجراى اين ازدواج ميمون و مبارك از اينجا شروع شد كه بنا به پيشنهاد جناب ابو طالب(علیه السلام)،يا درخواست حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، رسول خدا صلی الله علیه و آله بصورت اجير يا بعنوان مضاربه براى حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به سفرى تجارتى اقدام كرد، و به خاطر سود فراوانى كه در اثر تدبير ودرايت آن حضرت از اين سفر نصيب حضرت خدیجه(سلام الله علیها) شد، آن بانوى مكرمه علاقمند به اين وصلت گرديد و مقدمات اين ازدواج فراهم شد.
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) از اشراف زادگان اصیلی بودکه اصالت خانوادگی و نجابت ذاتی او در مکه، زبانزد خاص و عام بود. او با وجود ثروت فراوان، هرگز از راه نجابت و عفت فاصله نگرفت. و بنابرقول تاریخ همیشه مال و ثروتش را در راه دستگیری بینوایان و خانواده های بی سرپرست به کار می برد. اصالت، نجابت و محاسن اخلاقی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) و ثروت روز افزونش سبب شد که بزرگان مکه، به فکر خواستگاری و ازدواج با وی بیافتند؛ ولی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به همه آن ها پاسخ منفی داد و حاضر به ازدواج با آن ها نشد. تا آن که مشیّت الهی بر این تعلّق گرفت که حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به همسری پیامبر درآید و هم گام با او رسالتی مهم را در زندگی خویش به اتمام رساند.
پیوند مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیهاالسلام پیوندی الهی بود که در به ثمر رساندن رسالت عظیم و پرخطر پروردگار نقش عظیمی داشت و زمانی اتفاق افتاد که جهل و بت پرستی در شهر مکه رایج بود، خداوند نیز در سایه رحمت خویش در دل این دو زوج مهربان چنان محبتی ایجاد کرد که هرگز در این مسیر پر خطر، اندکی تزلزل و تردید بر خویشتن راه ندادند و استوار و محکم در این راه گام برداشتند. تا در پرتو این کوشش کم نظیر، انقلاب عظیم محمدی به ثمر بنشیند و آزادی، آزادمنشی و حقانیت رسالت الهی ثابت شده و ندای لا اله الا اللّه بر قلب های خفته تاریخ تقدیم گردد.
ثمره ازدواج
در پرتو ازدواج پر برکت حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، خداوند انواری بهشتی بر جهانیان عرضه کرد: فاطمه علیهاالسلام گل سر سبد زنان عالم، حسن سید جوانان اهل بهشت، حسین سرور آزادگان جهان، زینب علیهاالسلام اسوه صبر و استقامت، سکوت پر فریاد سجاد، علم باقر، صدق صادق، حلم کاظم، مهربانی رضا، جود و بخشش جواد، حبّ و اخلاص هادی، تزکیه حسن عسگری و نهایتا ظهور پرافتخار فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله مهدی منتظر. در طول تاریخ هستی، از این ازدواج با برکت تر پیوندی نبوده است.
در ادامه نوشتاری از آیتالله صافی درباره شخصیت والای حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را می خوانید:
آیا همسری غیرازخدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی ازغارحرا آمد، باایمان قوی و آغوش بازومهروعطوفت استقبال کند، بی آن که در راستی او واینکه خدا او را تنها نخواهد گذاشت، شکی دردل راه بدهد؟
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نمونه برجسته کمال، نبوغ، فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر میتوان یافت، و عفت، نجابت، طهارت، سخاوت،حسن معاشرت، صمیمیت،مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود. در جاهلیت خدیجه را طاهره و سیده نساء قریش میخواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانوئی این مقام و فضیلت را نیافت. او برای رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم نعمتی بزرگ،و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود.
همسر خردمند بهترین آرامش بخش قلب مرد است
برای مرد، به ویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع به فعالیتهای بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهدهدار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامش دهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و رفع کننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است.
اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان گرم پیکار گشته و به حملههای وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگر، روبرو شود که او را ازکار و هدف وی و پیمودن راهی که مدنظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیم شدن به دشمنان وادار نماید،از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار میگیرد، خسته و ناخشنود باشد و در پی حل مشکلات همسر خویش برنیاید، بی شک مشکلات و دشواریهای آن مرد، دو چندان خواهد شد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آورنده بزرگترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بودکه با خرافات و مظاهر شرک و بتپرستی و ستمگری و محرومیت تودههای ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد فحشا و آنچه رذایل بود،مبارزه و با گردنکشان،مشرکان و بتپرستان متعصب، رؤسای قبایل و سران استثمار،با عادات و ادیان باطل و تعصبات کورکورانه جهاد کند.
حضرت خدیجه(س)؛ هدیه خدا برای تسلی دل پیامبر(ص)
اگر حضرت خدیجه(س)، از پیامبر(ص) میخواست تا از دعوت خویش دست بردارد...
مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله: شجاعان پیلتن و مردافکن، شعرای دشنام ده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن مرد، خویش و بیگانه، را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند و تا آنجا که میتوانستند او و چندتن از یارانش را اذیت کردند، میزدند، رنج داده، ناسزا میگفتند، سر راهش را با خار و خاشاک میبستند، در حال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او و یارانش قطع نمودند. طعام و خوار و بار را در اختیار او و کسان و پیروانش قرار نمیدادند و در کل، محیط خارج، علیه پیامبر صلیالله علیه و آل و سلم به پیکار و نبرد بر خاسته بود و همه مشرکان با دعوت و رسالتش مخالفت مینمودند.
با وجود این همه دشمن و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم هر روز وقتی به خانه میآمد، باچهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیده زنان قریش و دارای آن شخصیت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو میشد که از راه دلسوزی و ترحم و یا اعتراض، از او میخواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار میگرفت؟!
اگر آن همسر محترم که ثروت کمنظیر خودش را در اختیار شوهر قرار داده بود تا در راه خدا و دستگیری از فقیران انفاق کند، پیشنهاد میداد که مناسب است با قوم و قبیلهات که حاضرند تو را امیر و پادشاه خود قرار دهند، سازش کنی و با دین و روش آنها کاری نداشته باشی و زندگی آرام و راحت ما را به یک زندگی سرشار از حادثه و نگرانی تبدیل ننمایی، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم چگونه او را قانع میساخت؟ و چه کسی توانایی مرهم گذاشتن بر جراحات روح و جسم آن حضرت را داشت؟
فقط حضرت خدیجه(س) چنین بود...
بیشک سراسر زندگی پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم از داخل و خارج خانه، فشار و مانع و سختی میشد. ولی لطف خدا دریچههای قلب حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را چنان به سوی درک حقانیت دعوت اسلام باز کرد و آن چنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم با چنان منظره اسفناک، در داخل خانه روبرو نشد. دکتر «بنت الشاطی» میگوید: آیا همسری غیر از خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، باایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی آن که در راستی او و اینکه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکی در دل راه بدهد؟
آیا جز خدیجه، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، میتوانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزت و توانگری چشم بپوشد، تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقق هدفی که به حقانیت آن ایمان داشت، یاری کند، حاشا و کلا! فقط خدیجه چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر آنکه در طبقه و رتبه او باشد."(2)
خدا به جای محبت مردم مکه، حضرت خدیجه(س) را به رسولش داد!
خداوند به جای شهر مکه، مردم مکه و مهر و محبت آنها و استقبال ایشان از دعوت به توحید حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم عطا کرد و او هنگامی که حضرت به خانه میآمد، به استقبال وی میشتافت و از حال وی پرسش میکرد و از او دلجویی مینمود و رحمت و نصرت و لطف خدا را به یاد او آورده،گرد وغبار را از چهره درخشانش میشست، و ملالت آزار قوم را با تسلاهای گرم از دلش میزدود.
«ابن اسحاق» میگوید: سخنی از قوم در رد و تکذیب،که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمیشنید، مگر آن که خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه برطرف میساخت. خدیجه سنگینی سخنان سخت را بر او سبک میکرد و او را تصدیق مینمود. و رفتار و جسارتهای مردم را بیارزش و بیاهمیت میشمرد.
آری، حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند، و جز علیبن ابی طالب علیهالسلام - که همواره پیش و بعد از بعثت، ملازم و پیرو پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم بود و از راه و روش پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم لحظهای جدا نشد - کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد.
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) با دور اندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفت، وسوابق نیکو و درخشان رسول خدا صلی الله علیه آله و سلم و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانتداری،یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان نوازی و سایر صفات پسندیده آن حضرت، همه درنظر حضرت خدیجه(سلام الله علیها) - آن زن آزموده حکیمه - مجسم بود، و میدانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی از علایم نبوت است.
حضرت خدیجه(س) نیز از آزار مشرکان بینصیب نماند
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) ، پبامیر صلی الله علیه و آله و سلم را به خوبی شناخته بود و دریافته بود که او از باطل پرهیز دارد و از دروغ بیراز است.
بنابراین حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در پذیرفتن اسلام،هیچ گونه صبر و تردیدی نکرد، و از همان قدم اول، یار و مددکار پیامبر صلیالله علیه و آل و سلم شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا،در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد. حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نیز چون پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم از آزار مشرکان و بتپرستان بینصیب نماند، زنها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند، به او زخم زبان میزدند و سخنان درشت میگفتند، حتی در هنگام زایمان به کمک او نمیآمدند و او را تنها میگذاشتند.
اما حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، آیندهای را میدید که دیگران نمیدیدند. او میدانست دین محمد حق است، و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه،جای پرستش بتها را خواهد گرفتو خدا پیامبرش را یاری میکند و روز به روز بر شهرتش افزوده میشود.
آری، حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش - که سیده نساء عالمین است - کسی به آن مقام و افتخار دست نیافتو خدا نسل پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم را از چنین بانویی قرار داد. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم در عین نشاط جوانی، در سن بیست و پنج سالگی با حضرت خدیجه(سلام الله علیها) که چهل سال از عمر خویش را پشت سرگذاشته بود، ازدواج کرد. و حدود بیست و چهار سال، حضرت خدیجه(سلام الله علیها) چراغ خانه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم و انیس و غمخوار او بود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تا حضرت خدیجه(سلام الله علیها) زنده بود، یعنی تا سن پنجاه سالگی خودش و شصت و پنج سالگی، زن دیگری اختیار نکرد. بعد از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) هم اگر چه به اقتضای حکمتها و مصالحی، زنهای متعددی گرفت، ولی هیچ یک از آنها جای حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را نگرفتند و فراقی را که از فقدان ایشان در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیدا شد، پر نکردند، و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آنها صاحب فرزندی نشد و نسل او از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) باقی ماند.
پیامبر(ص) پس از وفات خدیجه(س)، هرگز او را فراموش نکرد
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد میفرمود، به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف میکرد.
«عایشه »میگوید: بر احدی از زنهای پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای اینکه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم بسیار از او یاد میفرمود و اگر گوسفندی ذبح میشد، از آن برای دوستان خدیجه میفرستاد.(3) و نیز از او نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از خانه بیرون نمیرفت، مگر آنکه که خدیجه را یاد میکرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا میفرمود. «انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بهترین زنان عالم مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند.(4)
از «ابن عباس» روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آل و سلم چهارخط در زمین کشید و فرمود: آیا میدانید این چیست؟ عرض کردند: خدا و رسول خدا داناتر است. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: فاضلترین زنان بهشت،خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم - همسر فرعون - میباشد(5) در سیره ابن هشام روایت کرده که: جبرییل خدمت رسول خدا آمد و گفت: خدیجه را از طرف خدا سلام برسان. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود:
یا خدیجه هذا جبریل، یقرئک السلام من ربک. فقالت خدیجه: الله السلام و منه السلام، و علی جبریل السلام(6)
و به روایت دیگر، حضرت خدیجه(سلام الله علیها) فرمود: ان الله هو السلام و علی جبریل السلام، و علیک السلام و رحمه الله و برکاته".(7) یکی از مزایای خدیجه این بود که همواره پیش از بعثت و بعد از بعثت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تعظیم میکرد و سخنش را تصدیق مینمود. فضایل خدیجه و کرایم اخلاق او بسیار است که قلم ناتوان امثال بنده توان بیان آن را ندارد.
سلام الله علیها و علی بعلها رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم علی ابنتها سیده نساء العالمین و علی صهرها علی امیرالمؤمنین وسیدالمسلمین و علی ابنائها الائمه الطاهرین.
پی نوشتها:
1. فیض العلام : ص 211. قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص 67. منتخب التواریخ : ص 20. زاد المعاد: ص 344. مصباح المتهجد: ص 732. بحار الانوار: ج 95 ص 357.
2. اهلالبیت - توفیق ابوعلم، ص 102، ترجمه نقل به معنی.
3. اسدالغابه،ج5،ص 436و کتب دیگر.
4. اسدالغابه، ج5، ص 437، الاستیعاب، بهامش الاصابه، ج4، ص 284 و 285.
5. همان.
6. کشف الغمه،ج 2، ص 124.
7. همان
منبع: مشرق
برای آگاهی از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان
اينجا را کليک کنيد.
انتهای پیام/